چهارم ، شماره 1059 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 3 سهشنبه 13
بازيگرند همه
بازيگري درباره مختصري
ساختن است ، دگرگون شدن ديگري به است ، تبديل خود از رهايي بازيگري ،
هم خودش مقبول شايد احساسيكه و انديشه بيان و خويشاست موجوديت
.ديگر نقشي و ديگر نقشي ديگر ، نقشي سپس و نيست
كهبرادرش ميشود خائني زماني چيزيميدهد هر به تن اجرا در بازيگر
حسد خاطر به زماني (درهملت كلاديوس) ميكشد وثروت مقام طمع به را
ذليلش و خوار تقدير زماني (اتللو ياگودر) ميآفريند ديگري تراژدي
بجنگد تنه يك بايد وآسمان زمين تمامي با ديگر وقتي در (اديپ) ميسازد
مرگ در لومان ويلي) است سرخورده و مايوس و تنها گاهي (آژاكس)
باغ در تام) ميشود بيدليل شورشي دچار گاهي (ميلر آرتور اثر فروشنده
انتظاري در شده رها برهوتي در زماني و (ويليانر تنسي اثر شيشهاي وحش
ساموئل اثر گودو انتظار در ولاديمير و استراگون) ميكند سر بيفرجام
.ميگذارد نمايش به را روحها زيباترين بعكس گاهي و (بكت
ستودني گذشت اين.دهد نشان را ديگري تا ميگذرد در خود از بازيگر
در را شخصيتي هر و موقعيتي هر با هماهنگي آمادگي خوب بازيگر يك.است
نميكند ، ايفا را نقشي زور به وقت هيچ بازيگري چنين.داراست زماني هر
كار اساس نقش از انساني صحيح درك.ميدهد ارائه و ميكند حس ميشناسد ،
و صورت به كه درآيد گونهاي به بدن اجزاي يا صورت عضلات اينكه است ،
حس بيشترين غلو كمترين با بايد و است سادهاي كار باشد نزديك نقش بدن
تكانهاي از ژرفتر معنايي پنهان لبخندي و سكون وقتها خيلي.شود ارائه
.ميدهد ارائه دل ته از خندهاي با شديد
با بازيگرندآنانكه همه است ، بشربوده با ازل از بازيگري هنر
و آگاهي بدون برخيكه و است بازيگري ميكنندحرفهاشان بازي آگاهي
هنرمند.نيستند هنرمند ميكنندبازيگر بازي براثرسوداگري فقط
باشد داشته دقيق اطلاع تاريخ و جامعهشناسي روانشناسي ، از بايد بازيگر
.باشد موفقتر نقش ايفاي در تا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام