چهارم ، شماره 1062 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 7 شنبه 17
كنيم؟ بحث چگونه
كردن بحث هنر مهمترين ديگران شنيدنگفتههاي توانايي و دادن گوش
است
يا رد اواجازه به بايد كند شركت دربحث مقابل طرف ميخواهيم اگر
بدهيم نظرمانرا پذيرش
ميكند كمك بهطرفين بلكه نيست ، ديگران وسيلهشكست هرگز موفق بحث
خودبرسند خواستههاي به بهصورتدوجانبه
شويم؟ موفق بحث در چگونه
بحثتسلطداشته هنر بر بايد رابدانيم ، زيستن هنر ميخواهيم اگر
و مدير خواه مقابل طرف كه است آن بحث در موفقيت راه تنهاباشيم
.كند باز را دلش سفره فرزند و همسر خواه همكار ،
.ميباشد گفتگو اصلي وابزار زندگي هنر بحث ، هنر
كنند شركت آن در طرفين كه زماني تنها و لفظينيست مبارزه هميشه بحث
.است رضايتبخش و باارزش
و شد بحثپيروز در بايد كه داشتم بسياريعقيده مانند گذشته در من
پيروز خانوادهام با دربحث نظر اين با.كرد راتسليم مخالفين
و كنم زندگي فرزندانم و همسر با سكوت شددر باعث پيروزي اماشدم
.شود تيره و سرد روابطمان
غيرقابل هنر درآوريم ، بلكه پا از را طرفمقابل كه نيست روندي بحث
و ارتباط ديگران با آنميتوان از استفاده با كه مقايسهاياست
.رسيد نظر مورد خواسته و نتيجه به و موفقيتآميزداشت مذاكره
كمك ما و مقابل بلكهبهطرف نيست ، ديگران وسيلهشكست هرگز موفق بحث
.خواستهمانبرسيم به كه ميكند
از ناگفتهها و شنيدنگفتهها توانايي و هنربحث مهمترين دادن گوش
.است ديگران صحبت ميان
:ميكنم اشاره ناگفتهها گوشدادن از نمونهاي به زير در
مورد در نظرتان:پرسيدم قاضي از بيوهايبودم وكيل كه زماني يكبار
چيست؟ كند رادريافت همسرش خونبهاي خانمبيوهاي اينكه
از بلكه نبود قاضي ناآگاهي نشانه پاسخ اين دادنميدانم قاضيپاسخ
ميگفتموافقم غيراينصورت در.بود ناراحت مورد اين در صحبت
داريد؟ خاصي نظر نوعدادخواهي اين به نسبت آيا-
موضوع اين زمينه در نميخواست اويعنياحتمالا پاسخ اين اصلا-
.كند بحث
متفاوت ميشدپاسخش سوالي چنين او منزلاز در اگر كردم فكر باخود
موردصحبت دراين خانمتان منزلبا در اگر:پرسيدم درادامه.بود
همه باشد ، همسرش خونبهاي دنبال به نبايد كسي آيانميگفتيد ميكرديد ،
قانون اين من بهنظر نميگرداند ، باز را خانم آن همسر دنيا پولهاي
است؟ اشتباه
پاسخ از اكنونبهوضوح او نميكنم همسرمصحبت با مورد اين در من-
.ميرفت طفره دادن
در هم با چاي هنگامصرف در و بوديم دوستانصميمي من و شما اگر-
چطور؟ ميكرديم اينبارهصحبت
.ندارم دوست چاي من-
او نميخواهم كه اطميناندادم دوستانهاي بالبخند من چطور؟ قهوه-
.بگذارم تحتفشار يا رامجبوركنم
سنت يك هرگزمادرم اما شد كشته تصادف پدرمدر:گفت قاضي ناگهان
و تلاش و پسريتيم رنج و درد منبلافاصله نكرد دريافت همخونبها
گفتمحتما و كردم تصور ادارهزندگي براي را مجرد پشتكارمادر
.است بوده سخت خيلي بهتنهايي زندگي چرخاندن مادرتان براي
ميكند ديگريثابت به كه است معجزهآسايي عبارت است بوده سخت خيلي
.دركميكنيد را كهاو
.بوديم همعقيده من و قاضي اكنون بله-
باشد سخت خيلي بايد پدر بدون شدن بزرگ-
.خيلي بله:وگفت كرد نگاه دستهايش به او
كمك بهاو آيا برميآيد ، ازدستتان كاري مادرتان براي اگر-
نميكرديد؟
.نميكردم كاريدريغ هيچ از حتما-
حقشان گرفتن در فرزندش و ريچاردسون خانم به من كه هستيد موافق پس-
كنم؟ كمك
.بود دادن سحرآميزگوش نتيجه پاسخ اين.گفتبله صراحت با قاضي
داستان يك ميتوانبه ديگر مكانهاي در دادگاهيا در چه را بحثي هر
ديگران براي تاثيرگذاري داستان بتوانيم كه آن از قبل.كرد خلاصه
بهصورت تفكرباشيم داشته آن از روشني تصور بايد خود.كنيم تعريف
.فراگيريد را داستان نقل
جاده كهبهجاي كنيم ترغيب را ميخواهيممسئوليني ما كنيد تصور
كه كنيد استدلال ميتوانيد شما.كنند احداث بيخطر جاده فعلي خطرناك
جاده متاسفانه.بسازد بيخطر جاده مالياتدهندگان براي است موظف دولت
معيارهاي به اشاره با و نيست بزرگراهها ضوابط براساس فعلي خطرناك
.است جادهسازي بينالمللي ضوابط ناقض جاده اين كنيد ثابت جهاني
من:مطرحكنيد زير داستان شيوه به بحثرا اين ميتوانيد شما اما
جاده ميدانستم چون.ميكردم عبور جاده از دختر 4سالهام با امروز
باوجود.بستم محكم را خودم و ايمنياو كمربند است ، بسيارخطرناك
شهر به راه اين ميتوانستيماز فقط ما اينجاده ، خطرات از اطلاع
پيچرسيدم ، اولين به وقتي.ميكردم رانندگي دقت و بهآرامي برسيم
روبهرو از زياد باسرعت خوابآلودي اگرراننده كردم فكر خود با
وجود ما براي فراري راه هيچ اينصورت در ميافتد؟ اتفاقي چه بيايد
فكر و نگاه كوچكم دختر به.است حتمي ما مرگ و باريك گردنه.ندارد
شود؟ كشته خطرناك جاده اين در بايد چرا است ، بيگناه او كردم
شد ، نزديك ما به ماشيني ناگهان.رسيديم پيچ به كه بودم افكار اين در
.كرديم پيدا نجات مرگ خطر از آن ، راننده بهموقع كنترل با خوشبختانه
سال طي 10 كه آوردم بهياد.كرد خطور ذهنم به زيادي افكار سپس
كه مصدوميني دقيق آمار از.شدهاند كشته جاده اين در گذشته40نفر
.هستم بياطلاع شدهاند شديد جراحت دچار
و نبود رانندهخوابآلود و كرديم جادهعبور از من و سارا بار اين
زياد احتمالتصادف و جادهباريك امااين.كرد كنترل ماشيناشرا
جاده اين قرباني من و سارا كي كه است مطرح سوال اين اكنون.است
شما از اينجا در كه ميآوريد بهياد را من هنگام آن در آيا شد؟ خواهيم
كنيد؟ اقدامي ديگر كودكان و سارا براي كردم درخواست
و خطرناك منطقه اين از كه است بيگناهي افراد تصورات نشانه بحث اين
را مقتدر مسئولين احساس ميتواند و ميكنند عبور گريز غيرقابل
.برانگيزد
.كنيد حفظ را نبايدچيزي شما.است بحث روشهر آسانترين داستانگويي
.ميبينيد ذهن چشمان با ميدانيدو داستانرا كل
.ميباشد طبيعي آن زيراساختار است؟ موثر روشقصهگويي به بحث چرا
.ميكند پيدا بحثادامه با كه ميشود فرضيهايساخته براساس داستان
عريض را جاده ميخواهم؟ميخواهممسئولين چه خودبپرسيدمن از
من خواسته دارند را مردم از حمايت وظيفه مسئولين كه فرضيه اين.كنند
.ميبرد پيش را
تصاوير سادهايكه كلمات از.است تصويرذهني ايجاد داستان هدف
.كنيد استفاده ميآورد ، بهوجود ديگران ذهن در احساسبرانگيزرا
.نيست كافي علاقهيكجانبه.است نياز جناحمشتاق دو به موفق بحث در
در باشد ، ما شنيدنصحبتهاي و بحث مايلبه ديگري كه درصورتي تنها
.ميشويم بحثموفق
يا رد اجازه او به بايد كند ، شركت بحث در مقابل طرف ميخواهيم اگر
بحث شكست عامل هميشه كه او ترس صورت اين در.بدهيم را نظرمان پذيرش
.ميرود بين از است
اين.ميكنم رانقل پرنده بحثدادگاهداستان آخرين در اغلب من
را آنان عينحال در ميدهد قدرت منصفه هيئت به كه داستانتمثيلياست
.ميكند ترغيب عدالت اجراي به
پسر تنهاآرزوي.ميكردند زندگي پسرباهوشي و خردمند پير روزگاري
در روزي.كشيد اونقشهايكند ثابت را نادانيخردمند كه بود آن
كرد پنهان دستانش در طوري را آنگرفت را ناتواني و كوچك پرنده جنگل
دستانم بپرسددر خردمند از كه بود آن پسر نقشه.نبود ديدن قابل كه
بدهدپرنده پاسخ او و چيست؟
دهد پاسخ خردمند مرده؟اگر يا است ميپرسدپرندهزنده پسر سپس
اگر اما.كند پرواز جنگل بهسوي پرنده تا ميكند باز را پسردستش مرده
ميگويدپرنده و ميكشد دستانش ميان در را پرنده او دهدزنده پاسخ
است مرده
چيست؟ من پرسيددردستان و خردمندرفت نزد پسر نقشه اين با
پسرم پرنده ، :داد خردمندپاسخ پسر ، پيشبيني بنابر
يامرده؟ است زنده پرنده-
اختيار در گفتپرنده و كرد نگاه پسر مهربانشبه چشمان با پيرمرد
تواست
و ميگويمخانمها و منصفهميكنم روبههيئت داستان اين نقل از پس
شماست اختيار در من موكل زندگي آقايان
-پرنده نبايد كامل داشتنقدرت با ميداند هيئتمنصفه آن ، به باتوجه
.بكشند-گذاشتهام دستانشان در راكه موكلم سرنوشت و زندگي
اسپنس گري:نويسنده
مودب الهام:مترجم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام