چهارم ، شماره 1063 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 8 يكشنبه 18
|
|
ماتيس دوم زندگي
پاريس در ماتيس آثارهنري از نمايشگاهي برپايي بهانه به
پرستار درخواست سالگي در 78 جسماني ضعف و سن كهولت عليرغم ماتيس
مشغول درونس كوچكي عبادتگاه ديوارنگاري به و پذيرفت خويشرا
.شد
از نمايشگاهي پاريس مونابيسمارك بنياد در - خارجي رسانههاي واحد.
اين در رويتر خبرگزاري گزارش به.است شده برپا آثارهنريماتيس
هنرمند اين از آثاري يافت خواهد ادامه هفدهمشهريور تا كه نمايشگاه
هنري.است درآمده نمايش به شدهاند كشيده وي دوم دورانزندگي در كه
را او كه جراحي عمل يك از پس عمرش دهه آخرين در فرانسوي نقاش ماتيس
ذهن دوران اين دراست داشته سختي زندگي داد ، نجات مهلكي بيماري از
ماتيس.بود انساني چهره خلوص جستجوي در چيز هر از بيش پويايماتيس
و حواس ذهن ، و طبيعت ميان هماهنگ تعادلي به كه است نقاشاني زمره از
كشف خود و جهان ميان باريكهاي او.ميرسند سالم آگاهي و زندگي فكر ،
در.ميكنند خنثي را يكديگر دو اين انرژي ميدانهاي آن در كه ميكند
اين در.مييابد باز را خويش امن عافيتگاه او كه است باريكه همين
كه ميشود مواجه طرحهايي و نقاشيها با انسان بارها و بارها نمايشگاه
با شكل بيضي چهرههاي و شدهاند كشيده زغال با كه ساده خطوطي از تنها
عنصر دوران اين در.ميدهند نشان را دهان و بيني چشم ، جاي به خطوطي
نوهها از فراواني نقاشيهاي او.يافت بيشتر اهميتي آثارماتيس در خط
ليتوگرافي و سنگي چاپ آبرنگ ، تابلوي صد از بيش در و كشيده مدلهايش و
كه ميشود متوجه بهخوبي انسان نمايشگاه اين در درآمده نمايش به
بسيار رنگ از و است داده تغيير را طبيعي فرمهاي چگونه ماتيس
عمل تحت سال 1941ماتيس در اينكه از پس.است بهرهبرده استادانه
زندگي روياي من:گفت چنين محرمانه آراگون بهلويي گرفت قرار جراحي
آبرنگ نقاشي گچ روي ميتوانم آن در كه بهشتي دارم ، سر در را دوم
.بكشم
ضعف و سن كهولت عليرغم وي.شد نزديك رويا اين به بعدماتيس سال هفت
ديوارنگاري به و پذيرفت را خويش پرستار درخواست سالگي در 78 جسماني
درخشان ، سبز و آبي زرد ، رنگهاي.شد مشغول درونس عبادتگاهكوچكي
روي سياهقلمهاي پيوند محل محكم شكلبندي و رنگي شيشههاي با پنجرههايي
عبادتگاه اين تا گرفتهاند قرار يكديگر دركنار سفيد سراميكهاي و آجر
كارگاهماتيس همچون نمايشگاه.كنند تبديل آرامش بهشت به را
شده پوشانده طرحها و نقاشيها از زمين تا سقف از كه دارد ديوارهايي
مدل شخصيت بيشتر باشند ، انتزاعيتر و سادهتر هرچه او پرترههاي.است
چند رسم از پس و ميكرد رسم شكل بيضي طرحهايي ماتيس.ميكنند بيان را
از زيبا و روحاني نقشي ميماند باقي آنچه.ميكرد پاك را آنها چهره
و ميكشيد خالي بيضي يك سادگي به او بعدها.بود دهان و بيني ابروها ،
نقاشي مثل بود راهبان يادآور كه مانند ناقوس يقه مثل شكلي آن زير
دوره اين در.كرد ترسيم را آن و 1950 سال 1949 در كه دومينيك سنت
اين.كرد خلق را شكل منحني فرمهاي از شاهكارهايش از يكي ماتيس
.بود شده ترسيم سال 1952 در كه داشت نام Nubleuتابلو
آخر سال ده باره در مردم:ميگويد نمايشگاه اين متصدي پيراشنايدر
در وي كار علت به بيشتر كه ميدانند زيادي چيزهاي زندگيماتيس
از نشان اخلاقيات و انساني چهره سوي به او پيشرفت.است عبادتگاهونس
طرحهاي و ماسكها تا پرتره رئاليستيترين از.دارد او رشد و شكوفايي
مثل دارند ، شباهت بيپايان سينماي يك به همه شكل بيضي خالي
.شدهاند هدايت يكديگر سمت به كه چهارچوبهايي
نسبت كه را خصوصياتي او:ميگويد سالهماتيس نوه 64 دوتهويت كلود
از بعضي دليل همين به.ميكرد تشديد داشت بيشتري آنهاحساسيت به
.بودم پدربزرگم مدل مدتي خودم من.رانبخشيدند او هرگز او مدلهاي
تجربهام شد وارد ابرويم نزديك به كه آسيبي اثر در نوزدهسالگي در اما
.يافت پايان
از همدردي انتظار و داده رخ اتفاقيبرايم چه گفتم بهماتيس من
من به وي.بود برعكس كاملا عكسالعملماتيس اما.داشتم را او جانب
صورتت تقارن تو.كنم كار تو با نميتوانم ديگر من.من دوست خوب:گفت
.زدهاي هم به را
اما ميبرد رنج نفس تنگي و قلبي مشكلات از عمرش آخر سالهاي در ماتيس
وي.بماند باز كارش ادامه براي تلاش از او كه نميشد باعث اينمسئله
يك از تولدش سال هشتادمين در سال 1954 ، در مرگش از قبل روز چهار
سقف روي نوهاش سه از بزرگي تصاوير و كرد استفاده بامبو بلند قلمموي
كشيدم سقف روي را آنها من:داد توضيح چنين بعدها ماتيس.كرد ترسيم
احساس كمتر من صورت اين به شبها ، بهويژه باشند ، من پيش هميشه كه
.ميكنم تنهايي
:عكس زيرنويس
كوليورا چشمانداز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام