چهارم ، شماره 1063 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 8 يكشنبه 18
|
|
نوسازي نظريههاي نقد
در نوسازي و توسعه رشد ، نظريههاي در كه نكتههايي جالبترين از:اشاره
همسو سوم ، جهان صاحبنظران از برخي كه است اين ميشود ، ديده سوم جهان
يا و غرب خاص شرايط منحصربه را روندها اين غرب ، متفكران از برخي با
در جريانات اين كه داشت توجه بايد اما.ميكنند قلمداد استثناها برخي
مختلف ، شكل محيطهاي در فقط و نبوده خاصي مكان و زمان منحصربه مجموع
درباره اساسي نظريههاي زير ، مقاله در.ميگيرند بهخود ويژهاي بومي
مورد نظريات اين از برخي شائبههاي و گرفته قرار بررسي مورد نوسازي
مقالات سرويس.است شده داده قرار نقد
ظهور تاريخ و مفهوم -1
كسي هر و مواجهميسازد مشكل با آنرا نوسازي ، تعريف مفهوم فراگيري
در عاقلانهانسان اقدام وليبهطوركلي مينگرد آن به منظريخاص از
نظامسياسي محتواي رشداقتصادي ، عرصه در اساسي حدوثتغييرات جهت
عمدتا كه را روانشناختي و اجتماعي زندگي حوزههاي در تغيير نيز و
نوسازي ديگر بهعبارت ميشود ناميده نوسازي است ، موجود سنتهاي برخلاف
انتظارات و ايستارها ارزشها ، بنيادي تغيير مستلزم روانشناسي سطح در
در محيط ، بر بشر آگاهي و دانش بهمعني نوسازي فكري ، سطح در و مردم
در و زندگي ابعاد به نگرش الگوي تحول بهمعني نوسازي جمعيتشناسي ، سطح
از همبستگيها ميزان و نوع تحول قرين و مستلزم نوسازي اجتماعي ، سطح
.ميباشد ثانويه داوطلبانه پيوندهاي به اوليه پيوندهاي قالب
حمايتشده و منظم ، هدفدار راكاربرد نوسازي(Schwartz)شوارتز
اجتماعيبهخاطر و طبيعي برمحيط عقلائي سلطه براي انرژيهايانساني
(1).ميداند بشري مقاصدگوناگون
درمفهوم تحول بنابراين دارد جامعهجديد با قريبي تلازم نوسازي
غربيان.ميدهد تغيير را هدفنوسازي و جهت دايرهشمول ، نو ، جامعه
شهرنشيني ، چون برپايهمعيارهايي و باسنت درتقابل را نو جامعه
گسترده ، اجتماعي وابستگي اقتصادي ، رشد اجتماعي ، تحرك باسوادي ،
زندگي به اميد و شدن دمكراتيزه مدرن ، زندگاني مظاهر از استفاده
با.مينمايند قلمداد مزبور مصاديق بستر را نوساخته جامعه و ميدانند
آشكار نوسازي چشمگير و گسترده مفهوم فوق ، موارد در ژرفنگري و تعمق
و مراجع نوسازي بهواسطه جز سياسي مشاركت تحقق نمونه بهعنوان.ميشود
مقولههاي با نيز سياسي نوسازي و نيست مقدور سنتي سياسي قدرت مراكز
نظر ازميباشد مرتبط سياسي توزيع و نفوذ هويت ، مشروعيت ، چون ديگري
متعددي زماني دورههاي ميتوان آن كاربرد و نوسازي مفهوم پيدايش مقطع
رعايت و حفاظت ليكنبراي نمود ذكر مدرنيته پيدايش بهعنوان را
جنگ از قبل مقاطع نبودن چشمگير نيز و حاضر طرح تحقيقاتي محدوده
.شد خواهد تمركز و توجه بيستم قرن دوم نيمه به مطلقا دوم جهاني
توسعه و رشد نوسازي ، تفاوت -2
يا نوساز جوامع تفاوتهاي بايستي نوسازي مفهوم روشنساختن براي
هر.نمود مشخص را توسعهيافته نيز و رشد درحال و يافته رشد نوساخته ،
به اقدام چهبسا نميشود ، تلقي توسعهيافته جامعه لزوما نوساز جامعه
نوسازي اصولا همريزد ، در را جامعه توسعه به متمايل بنيادهاي نوسازي ،
ملاحظه از پس آنها از پيروي يا نوين روندهاي آفرينش مفهوم به
است موضوعي (Growth) رشد.ميباشد موجود الگوي و روند ناكارامدي
توسعه درحاليكه.ميانمدت و كوتاه غيرمستمر ، كمي ، روبنائي ،
توامان زيربنائي ، و ساختاري استمرار ، چون خصايصي حاوي (Development)
و بلندمدت كيفي ، فوقالعاده جامعه ، افراد علمي توان و دانش
و غايت نه ميانديشد روند به كه نوسازي مقوله با و ميباشد فرجامانديش
به حتما نوساز جامعه هر شد گفته كه همانطور و.ميباشد متفاوت هدف ،
(2).نميرسد توسعهيافتگي مقصد
خود حيات طيدوران در مدرنيت و ديدگاهنوسازي كه است ذكر به لازم
نوسازي نظريههاي كه شرايطي در نمونه بهعنوان است تحوليافته و انعطاف
نظريههاي در بود معتقد مدرنيته - سنت تقابل به دوم جهاني جنگ از پس
قلمداد توسعه تكميل عامل بهعنوان سنت غيركلاسيك ، و جديد نوسازي
غربي نوسازي الگوي كلاسيك نوسازي نظريههاي اينكه ، دوم ميشود ، تحول
نوسازي بديع نظريات ميكردند ، تجويز توسعه مسير يگانه بهعنوان را
غربي الگوي وغيراز معتقدند توسعه به نيل گوناگون راههاي به (متاخر)
سوم راه بهعنوان شرق راه نيز و غيرسرمايهدارانه رهيافتهاي از
مفصل بحث ، ادامه در سوم راه باب در) ميشود برده نام توسعهيافتگي
(كرد خواهيم تبيين
وتجويز تبيين نوسازي ، نظريه -3
تبيين و تحليل روي تمركز و توصيف پرهيزاز حاضر پژوهش رويكرد
ريشهها ، تحليل به وقايع صورت بيان و شرح بدون اساس ، برهمين.قضاياست
.ميپردازيم نوسازي نظريه نقد نهايتا و پيام
غيرسياسياز بيرونيو نگرش يك در مكتبنوسازي و عقايد مجموعه
:ميگيرد نشات جامعهشناسي عمده جريان دو
مذهب موردشرايط در (Max Veber)وبر نظريهماكس (الف
.سرمايهداري اقتصاد وتوسعه پروتستانيتيزم
اميل كهبهوسيله اسپنسر تمايزاتاجتماعيهربرت انديشه (ب
.شده منتقل وپارسنز چوناسمايسر جديد جامعهشناسان به دوركهايم
داخلي صددرصد مسئلهاي كه) فرهنگي پيششرطهاي بر وبر ماكس درحاليكه
موثر فازهاي بهعنوان افراد ، رواني ويژگيهاي بر فرد سطح در ،(است
شدن تخصصي و ساختاري انفكاك و كار تقسيم اسپنسر ، ميكند تاكيد توسعه ،
(3).ميداند نوساخته جوامع خصيصه را مناصب
دوم ، جنگجهاني از پس زماني دوره تئوريك ، در مباحث اين برپايه
براي اقتصاددانان و جامعهشناسان نوسازيبهوسيلهسياستسازان ، نظريه
داراي و بودند سنتگرا پارسونز ، تعبير به كه جوامعي شرايط توصيف
و كار تقسيم عدم گسترده ، خانوادههاي بيتحرك ، جامعه و اقتصاد
شان و لياقت بهجاي انتصاب سيستم انفكاكساختاري ، بهجاي عامگرائي
.رفت بهكار بودند ، تلاش ، بهجاي
(نوسازي مكتب):توسعهتكاملي تئوريسينهاي -4
و دارد (غربي) رويكردتكاملي شديدا آن شكلكلاسيك در نوسازي نظريه
ميداند سلسلهمراتبي پيمودن و تكامل نوعي مفهوم به توسعهيافتگيرا
همين هم سوم جهان است ، گذاشته پشتسر خود طولاني تاريخ درطول غرب كه
اقتصاد سازماندهي حركت اين پيششرط.كند طي بايد را توسعه جبري مسير
كشورهاي اقتصاد نظريه اين است بينالمللي اقتصاد ارتباطبا و داخلي
كه ميداند فوق تجويزهاي از پيروي بارز نمونه بهعنوان را دور خاور
جهاني اقتصاد با سپس و بخشيده نظام داخلي اقتصاد متغيرهاي به ابتدا
و تكنولوژي انتقال و بازرگاني مبادله سرمايهگذاري ، وام ، زمينه در
وعقبرفتگي حالتپيرامون از نهايت در و نمودند همكاري سرمايه
(5).بخشيدند بهبود را خود اقتصاد و خارج ،
است امروز غرب آن مقصد كه است بودن خطي نوسازي ، تك نظريه دوم خصيصه
بهعنوان ميداند مردود كلي بهطور را غيرسرمايهداري توسعه راههاي و
سه الزامي پيمودن صنعتي ، به سنتي جوامع گذار براي كلارك نمونهكالين
تجويز را بخشخدمات سپس و كارخانهاي صنايع كشاورزي ، توليد مرحله
حالت از تكاملجامعه فلسفه ، اگوستكنت ، برمبناي همچنين.ميكند
نشانهجامعه را بهمرحلهتحصلي نهايت در و بهفلسفي رباني
ملل بقيه و آنپيداست در غرب از جلوههايي ميداندكه سعادتمند علمي
.ندارند را مراحل اين از گذار جز چارهاي
ميرود ، نوسازيبهشمار تئوريسين كهمهمترين روستو ويتمن والت
پنجگانهمينمايد ، مراحل از بهعبور ترغيب را جوامعتوسعهنيافته
توسعه به علاقهمند جوامع كرده ، طي را مراحل اين كهغرب همانگونه
آنرا هجدهم قرن در غرب كه مقدماتيخيز بهموقعيت سنتي شكل از بايد
عصر به وبلوغ مراحلخيز پشتسرنهادن از پس و برسند گذاشت ، سر پشت
.برسند انبوه مصرف
روسو ، منتسكيو ، تعاليم در ميتوان ژرفتر تامل با روستورا فكري ريشه
نداريم انديشهيابي قصد چون ليكن يافت وبر ، ماكس و انگلس ماركس ، بدن ،
ميكنم بسنده قدر همين به داريم ، اشارت معاصر تئوريپردازان به فقط و
اينكه ليكن ندارد علمي استوار جايگاه مباحثش اينكه با منتسكيو كه
اقليمي اوضاع و ملي كاراكتر براساس را ملتها سعادت و بهروزي ميزان
تئوريك عواقب نظر از ميكند طبقهبندي هستند داخلي صرفا پديدههائي كه
حاوي كه است غرب فقط اين:ميگويد وبر ماكس اينكه يا است اهميت حائز
و فرهنگ اين فاقد ديگر وتمدنهاي آنست تبديلكنندگي قدرت و عقلانيت
موجب...و اسكندر و بابل و آشور تمدنهاي مثل هستند توسعهزا قوه
طرحالگوي بنابراين است شده نوسازي نظريهپردازان خطي تك موضع تقويت
برخوردار مستحكمي نظري پشتوانه از سرمايهداري غرب شيوه به نوسازي
.ميباشد
دارد ادامه - مشكيني نصيري قدير
سياست ، علم بنيادهاي عالم ، عبدالرحمن -ماخذ1 و منابع
و توسعه درسي جزوه بشيريه ، حسين -ص 20109 ني ، 1373 ، نشر:تهران
خارجه 1372 ، وزارت بينالملل روابط دانشكده انتشارات تهران ، نوسازي ،
- نظري مطالعهاي توسعهنيافتگي ، و توسعه نراقي ، يوسف -ص 10307
.صص 161157 انتشار ، شركتسهامي انتشارات (1369):تهران ،...تاريخي
:، تهران(عقايد مجموعه) اقتصادي توسعه جيروند ، ...عبدا -4
عوامل گازراني ، نقش سعيد -ص 750164 مولوي ، 1366 ، انتشارات
اقتصادي - سياسي اطلاعات ماهنامه آسيا شرق توسعهاقتصادي در فرهنگي
.صص 756 ش 658 ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام