چهارم ، شماره 1067 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 12 پنجشنبه 22
|
|
ميپسندد بازيگر كه نقشي
چاو ازفيلمباني نمايي در الماسي جهانگير و متوسلاني محمد
متوسلاني محمد با گفتگو
كه فيلمبانيچاو از صحنههايي با من چاو فيلمباني بازيگر
مفهوم و بودم مخالف ميكرد ، ايجاد مضحكه و زده تمارض به را خود مردم
نميكردم درك را صحنه اين
بازيگر عنوان به را خود سينمايي فعاليت (1316) متوسلاني محمد: اشاره
از قبل تا و كرد شروع سال 42 از كارگردان و فيلمنامهنويس كمدي ،
شامل وي انقلاب از بعد فيلمهايساخت سينمايي فيلم ده انقلاب
(1372) سكه ودوروي (1369) ، جستجوگر(1365) نوروز كفشهايميرزا
به(1374) چاو وباني (1373) دشنه و دوفيلمدل در وي.ميباشند
چاو فيلمباني از است قراراست داشته نقش ايفاي بازيگر عنوان
.شود تهيه مجموعهايتلويزيوني
ميبينيد؟ چگونه را فيلمبانيچاو مفهوم و موضوع
با مطلب اين ماستو سينماي در تازه چاو ، موضوعي فيلمباني موضوع
از واقعبين ديدي با بانيچاو.رسيد نظرم به خواندنفيلمنامه
داراي جوامع تمام از نموداري عنوان به محدود و دورافتاده جامعهاي
اين بر آن سازندگان كوشش و ميزند حرف (رفاهي محروميتهاي) شرايط اين
شكل و مشكلات و شرايط تشريح در بيان صريحترين حاوي فيلم كه بود قصد
.باشد كردستان مردم زندگي
گذاشت؟ تاثير چگونه بازيگريشما شيوه در مفاهيم اين
اين كردم ، پاسخش هماهنگ فيلم مضمون رابا خود بازي چگونه من اينكه
بيفاصله خود ، حفظموقعيت و مهارت قصد ، نسبت بازيگربه هر كه ، است
در كاراكتري ديگر بقولي و ذهني طراحي تا ميكوشد نقش ، ازانتخاب پس
و ساده پزشكي نقشمعين ، در من.آورد بوجود نقش از خويش فكر
كه روشي و وظيفهشناسانه نيتي بدنبال كه داشتم نظر در خانوادهدوست ،
ميكند برخورد دردسرپيچيدهاي به - بودن مددكار يعني - شده او عادت
تحليل از مقداري كه شد مشخص(فيلمبرداري) كار اجراي حين بعددر كه
ودرگيري ده در او ماندن و نداشتنپزشك در كردستان مردم مشكلات
كردن هماهنگ يعني اينبخش ، .است غيرجدي دارايجنبههاي پزشك معين
آنطور.است كارگردان عهده به كاملا اصلي ، تم با شده ارائه نقشهاي
كه تصاويري جوار در پزشك معين از من ذهن طرح و قصد كردم ، اشاره كه
كارگردان ديد و نظر زير كاملا كه شده گرفته من از فيلمبرداري هنگام
در فيلم كل در و شده انتخاب بعد كه آنچه و است - گرشاسبي احمدرضا -
دو به يك بخش اين در من سهم بنابراين.داشته قرار آمده ، مخاطب نظر
.است بوده
بوجود كهآقابك موقعيتي خاطر به فضايفيلم فيلم ، از صحنههايي در
كار الماسي جهانگير با چگونه را صحنهها اين.كمديميشود آورده
كرديد؟
عين طبعادر و نداشتم مضمون اين كمدياز استنباط گفتم ، كه آنطور
درآمدن ازكار كمدي همكاري ، حرمت حفظ الماسيو آقاي با همراهي
.كارگردانميدانم هدايت و حاصلسليقه را صحنهها
بازيگري روند به كمدي و تراژدي فضاي تلفيق در فيلم نبودن يكدست آيا
است؟ زده لطمه آن در
زندگيمردمي شكل ارائه در روشيواقعبينانه اعمال مدعي چاو باني
جنبههاي اگر منتهي.است مضحك و تلخ ازحوادث پر زندگي.است بومي
بيشتر آنها به كارگردان يا بخورد ، چشم توي بيشتر صحنهها خندهدار
با مندارد گستردهتري بحث به نياز كه است موضوعي باشد ، پرداخته
مخالف.ميكرد ايجاد مضحكه و زده تمارض به را خود مردم كه صحنههايي
اين كلي موضوع اما.نميكردم درك را صحنهها اين مفهوم بطوركلي و بودم
يكديگر به متقابلا كلي طرح يا جزئيات در هماهنگي عدم نوع هر كه است
.ميزنند صدمه
چيست؟ انقلاب از بعد و كمديقبل سينماي درباره نظرتان
و بود (نمونهها) ها سينمايمثلا غالب بهشكلي انقلاب از پيش سينماي
نه بود ، موقعيت كمدي كه ساختند هدف و فكر با فيلمهاي محدودي افراد
.ساختن شكلك و حرف
واردمرحله هنري فعاليتهاي از همچنانكهبسياري انقلاب ، از پس اما
بود جبري و منطقي رويدادي اجتماعي سير بهلحاظ كه شد ، جديتر و تازه
.آزمودند تازهاي كمديهاي در را خود تسلط و سليقه خوبي فيلمسازان -
داريوش) اجارهنشينها ،(بنياعتماد رخشان) محدوده از مانندخارج
تهمينه) خبر چه ديگه ،(وحيدزاده ابراهيم) مجسمه و تحفهها ،(مهرجويي
كفشهاي مثل - بود طنزآميز كمدي بيشتر كه ديگر اثر چند و (ميلاني
فراتر كند ، شاد و بخنداند فقط كه داستاني ارائه از كه - نوروز ميرزا
ايراني و شرقي اختصاصي طور به كه ميشدند نزديك نگرش نوعي به و ميرفت
ندانيم - فيلمساز بقول - آن كهدر شود ساخته فيلمي گاه شايد.است
كمال استساخته من با ليلي ) يابترسيم؟ كنيم گريه يا بخنديم كه
سينمايي فكري گسترش دهداز بدست نموداري تازه اينحركت و (تبريزي
.است شده گرفته جدي درايران كه
داريد؟ دوست را كدام بازيكردهايد تاكنون كه نقشهايي از
چون آنرانپسندد ، نميتواند ميكند ، نقشيبازي كه مادام هنرپيشه هر
.ميگيرد سرچشمه همينپسند از كه است دروني حركتشموضوعي نيروي
حس داراي ديگر ، تجربههاي شدن پيدا و نقش از شدن دور بهنسبت اما
در اگر هنر كار چون.نكردهاند بازي را خود من نظر به و ميشود انتقاد
نشان را جوينده هدف و نظر محدوديت شود ، نزديك ايدهآل به حدي
.ميدهد
من دوربين سوي اين.درميآيد موفق بهدلايلي بنا كه است نقشهايي ولي
و نظر دوربين سوي آن اما.است كارگردان با نهايي حكم و بازيگرم
ساختهام كه آثاري در ميتوانيد آنرا نمونههاي كه دارم سليقهاي
دارم دوست را گذشتهام سال سيوپنج ازنقشهاي بعضي حال اين با.ببينيد
جعفري مسعود كار دشنه و دردل كه را منفي نقش پيش سال ايندو و
موفق كاري را ايشان جانب از كاراكتر ارائه و كردم بازي جوزاني
.ميدانم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام