چهارم ، شماره 1067 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 12 پنجشنبه 22
|
|
توسعه و بهرهوري
:اشاره
حائزاهميت توسعه به دستيابي در كه است موضوعاتي جمله از بهرهوري ،
مراحل در ميدهدكه نشان صنعتي يافته توسعه جوامع تاريخ.است فراوان
.است يافته افزايش نيز بهرهوري ميزان توسعه ، مختلف
كيفي و كمي عرصههاي تمام در ميتواند بهرهوري نويسنده ، عقيده به
توسعه علل كه كرد بررسي بايد تفسير اين با و كند پيدا معنا
مختلففرهنگي ، بخشهاي توسعه و رشد ميان تعادل فقدان چيست؟ نيافتگي
به نيافتن دست در عمده عوامل از يكي ميتواند... و اقتصادي سياسي ،
.باشد نظر مورد توسعه
مقالات سرويس
طايفي علي
برهه در و ميلادي دهه 80 از قبل وبهرهوريتا توسعه الگوهاي
از اصولابحث صنعتي ، غربي ممالك وتكنولوژيك علم پيشرفت طلايهداري
شدن غربي عنوان تحت مشخص طور به برونزا توسعه الگوهاي با نوسازي
تبليغ مورد چنان توسعه و رشد الگوي اينبود مطرح (Westernization)
گويي كه ميگرفت قرار صنعتي غرب جهان فكري كارگزاران و ارتباطي وسايل
غربي كشورهاي كه است گامي به گام الگوي به توسل همانا رشد راه تنها
لرنر ، روستو ، والتر چون شخصيتهايي نظريات.سرنهادهاند پشت را آنها
به منجر بتدريج آن طي كه پلكاني مسيرهاي ترسيم با ديگران و شومپيتر
راهكارهايي چنين پيچ نسخه همگي ميشود ، صنعتي توسعه با همپا توسعه
و فرهنگ بر متكي و مستقل حدي تا حركتهاي ميان اين در.بودند
و 90 دهه 80 پايان از و نهاده رشد روبه تدريج به نيز ملي قابليتهاي
به ورود از بسيار درامدهاي كسب و ملي توليدات رشد به دستيابي با
صنعتي توسعه و رشد سوي به دومي راه تجربه جهاني ، و منطقهاي بازارهاي
الگوي اينمينمود جديد ظاهر به كه شدند رشدي راه مدعي و آزموده را
مطرح (Easternization) يا شدن شرقي عنوان تحت اخيرا كه توسعه و رشد
توسعه و رشد موجبات كه است گامهايي ترويج و تجويز پي دراست شده
اين رهبران عنوان به ژاپن از پس اينك هم كه است شده صنعتي كشورهاي
راههاي اين باوجوديكه (1)معروفند ببرها بچه و كوچك ببرهاي به جريان ،
پشتوانهآن به كه هستند تاريخي طولاني و بلند فرازهاي داراي رشد
گاه وليبرسانند فعلي رشد اين به را خود تدريج به توانستهاند
اين به برونزا باتوسعه و وابسته طور به چند هر نيز كشورهايي
الگوهاي اصولا كه است اين اهميت حائز نكتهرسيدهاند رشد شاخصهاي
توليد شيوه بر مبتني رشد راه با شرقي و غربي جناح دو هر رشد
طلبيهاي گسترش چون استعماري روشهاي طريق از توانستهاند سرمايهداري
ارزي و مالي سرمايههاي فقيرتر ، كشورهاي منابع غارت و نظامي -ارضي
را بازرگاني و توليد زيربناهاي آن پشتوانه به و اندوخته را بسياري
با جوامع اين فرادست طبقه نيز مرزي درون نظر از حال عين در.پيريزند
ارزش توانستهاند فكري و يدي كارگري نيروهاي از بهرهكشي و استثمار
.درآورند خود انحصار در و برده غارت به را آنان افزوده
از و شود عملي ميتواند تاريخينه نظر از روشي چنين است پرمسلم -
نكتهاي تنها و دارد اجرا و طرح جاي ديگر نه نيز ارزشي و اخلاقي نظر
توسعه اولا كه است اين آموخت سرمايهداري رشد دوره از ميتوان كه
مستقل درجامعه غيرمادي و فيزيكي قابليتهاي و امكانات بر مبتني
و رشد كشور ، ارزشي نظام در اينكه دوم ;مشكل بسيار ولي است امكانپذير
بهرهوري تاريخي جريان در كه روشهايي طريق از بهرهوري ، و توسعه
.نيست ملي گرديد ، آرزوي مطرح صنعتي سرمايهداري كشورهاي
بهرهوريپديدهاي اينكه به بهرهورينظر در برنامهريزي -
بخشهاي در نشيب و پرفراز گذشتهاي به مبسوق و نبوده خلقالساعه
حركت انتظار بهرهوري ، افزايش به نيل براي لذا است ، فرهنگي و اقتصادي
تصميمگيريها در انحراف و ياس جز و نداشته ثمرهاي هيچ زودرس ، و سريع
از حركت عنوان به برنامهريزي از بحث اينرو ازداشت نخواهد عايدي
منابع از بهينه استفاده به كه نحوي به مطلوب به موجود وضعيت
همسويي نيز معنا در و بوده سياست اين از لاينفك امري بيانجامد ،
از پيش ميبايست برنامهريزي اين براي كه است آشكار.دارند تنگاتنگي
بهرهوري و پرداخته موجود وضع شناخت و بررسي و امكانسنجي به چيز هر
و سياسي فرهنگي ، حيث از و سنجيده را مختلف بخشهاي در كار نيروي
در.پرداخت ذهني و عيني سطوح در بهرهوري مولفههاي تعريف به اجتماعي
و ميشوند شناسايي محدوديتها و قابليتها تنگناها ، واقع در فرايند اين
موجود ، تنگناهاي رفع و تامين و قابليتها پاسخدهي ميزان به توجه با
و تكنولوژيك علمي ، فيزيكي ، حيث از دقيق امكانسنجي يك به ميتوان
تكنولوژيكجهت و علمي مديريت از استفاده در سعي و پرداخته انساني
به منتج فرايندي چنين حاصلكرد توسعهاي نيازهاي با قابليتها تطبيق
ميكند مطرح را جديدي نيازهاي خود ، قالب در مجددا كه ميگردد توسعهاي
قدم به قدم مراحل و گامها اين گردشميطلبد مجددا را فرايند اين كه
بهرهوريمستمر افزايش به منجر و بوده پايدار و پويا برنامهريزي يك بر
.شد خواهد نيز
از بيترديد ساختمند ، و فراگير معيار يك به نيل براي بنابراين
باپيشبيني و ديده طولي صورت به را حركت اين آغاز بايد هماكنون
توسعهاي برنامهريزي اين نقاطبحراني و (كار اجرايي زمانبندي) CPM
است بديهي.كرد پايهريزي اساسي طور به را حركت اين بناي سنگ ميتوان
شكل كنوني عملكرد و فعاليت ميانه در و حال در آيندگان تاريخ كه
يك به بايد آيندگان براي مناسب تاريخي بستر ايجاد براي و ميگيرد
را اقتصادي بخشهاي كليه و زده دست بهرهوري فراگير و جامع برنامهريزي
آن پيريزي براي ملي استراتژي يك و كرده بسيج سازمانها كليه درقالب
نخواهد عملي ساختاري ، دگرگوني بدون مهم اين البته كهكرد پيشبيني
.شد
تعبيري به يا اجتماعي تغيير از بحث در اساسا:ساختاري دگرگوني -
و بوده كمي اول شاخصدارد وجود شاخص دو اجتماعي نظام وضع تغيير
توليد ، سطح در تغيير همچون است اجتماعي نظام فعاليت سطح به مربوط
بوده كيفي دوم شاخص.رفاه و بهداشت آموزش ، سطح زندگي ، استاندارد سطح
تقسيم در نقش ساختار همچون.است اجتماعي نظام ساختار به مربوط و
توزيع در توزيعي ساختار و ديوانسالاري در نهادي ساختار كار ، شغلي
اجتماعي تغيير اين بنابر...فرهنگي و نسبي ساختار و فيزيكي محصولات
در (2).كيفي و كمي سطح دو در اجتماعي نظام وضع تغيير از است عبارت
كه يافت دست ميتوان كمي يا مسطح تغيير گونه سه به نيز نظري بحث اين
صعودي سطح در كمي تغيير ميان اين در.هستند ادواري و نزولي صعودي ،
و ساختاري تغيير نتايج با رشد اين كه زماني و است اجتماعي رشد همان
.ميدهد رخ اجتماعي توسعه ميشود همراه كيفي
كهلازمه ساختاري تغيير خصوصبسترسازي در ميتوان فوق مقدمه با
فوق تئوري براساس كه كرد نتيجهگيري است ، چنين بهرهوري افزايش
و اقتصادي نظام يك فعاليت چندگانه سطوح از نوع يك عنوان به بهرهوري
سطوح پيشرونده و صعودي تغييرات ديگر كنار در كه چند هر اجتماعي
باشد ، يافته محقق و عيني صورت فوقالذكر ابعاد از نظام اين فعاليتهاي
معناي به را توسعه و داشته رشد صرفاجنبه ساختاري ، تغييرات بدون
نخواهد دنبال به گرديد ، مطرح اين از پيش جامع طور به كه آنچه
.داشت
ماركسيزمتا و ماركسي مكاتب ازسوي بسياري تعابير معنا اين در
بر همگي استكه شده ايراد ساختاري كاركردگرايي و پارسنزي مكاتب
اشاره ساختار و سطح يادر كيفيت و كميت در همسوييتغييرات اين
بهرهورينوعي از بحث ماركسي درآيين مثلا كه طوري به.داشتهاند
جلوهاي چنين زماني وضع اين و (3)نظرميرسد به عوامفريبي و اغوا
و بوده نظامنابرابري جامعه ، در ثروت و محصولات توزيع نظام كه مييابد
عصيانگر حقپرودون كهبه خصوصي مالكيت لجامگسيختگيمحدوديتهاي با
فاصلهطبقاتي ميكرد ، قلمداد محض رادزدي آن تصويري چنين با قرننوزدهم
افزوده ، ارزش ايجاد و توليد نظام اصلي انساني عوامل و شده روزافزون
از نوعي با حتي و داشته دريافت نظام اين از را سهم كمترين
تلاش در فقط خود در طبقهاي صورت به فشرده و پرتراكم كار و خودبيگانگي
.ميبرند سر به خود نيمهآبرومند و حداقل معاش امرار براي شبانهروزي
نيز جامعه ثروت و محصولات توزيع نظام در ساختاري دگرگوني رو اين از
در بهرهوري افزايش و توليد سطح كميت و رشد در تغيير بنيادي عوامل از
.ميگردد محسوب توليد
.است نهادهاياجتماعي مورد در دگرگونيساختاري ضرورت ديگر نمونه
نقطهنظر از جامعه چه هر تطورگرا جامعهشناسي اساسنظريههاي بر
كاركردهاي و فعاليتها مييابد ، بيشتري ترقي تكنولوژي و علم پيشرفت
آموزش و علم اقتصاد ، سياست ، خانواده ، فرهنگ ، همچون اجتماعي نهادهاي
كاركردي احتياجات و نيازها به پاسخگويي حدود در و شده بيشتر پرورش و
و پيچيدگي چه هر با راستا اين دربرميآيند اجتماعي نظام در بيشتري
ميبايست طبيعي طور به كميت ، و سطح در نهادها اين فعاليت گستردگي
اين ميان مرزهاي تدريج به و يافته تغيير نيز نظام كيفيت و ساختار
.ميگرديد نهادها ديگر جانب از تعدي و نفوذ غيرقابل و روشنتر نهادها
نظام در تغيير اين توسعه ، بودن درونزا علت به صنعتي جوامع در
وقوع به نيز اجتماعي توسعه و داده رخ ساختار و سطح از اعم اجتماعي
اساسا آن در توسعه كه ايران همچون جامعهاي در ولي است پيوسته
جهان اجتماعي نظام نيازهاي و بوده وابسته و شده گرفته وام مفهومي
وجود با است ، بوده اجتماعي نهادهاي فعاليتهاي محورهاي يافته توسعه
نهادها مرزبين هنوز نهاد هر زيرمجموعه در فعاليتها اين گستردگي
همان كه ياافتراق ساختاري تفكيك واصطلاحا نشده تعريف
در كه طوري به (4)پيوستهاست وقوع به ميباشد ، (Differentiation)
و كرده دخالت يكديگر امور برشمردهدر نهادهاي تنها نه اينجامعه
كمياب منابع تنها نه مكرر و موازي مشابه ، فعاليتهاي انجام با گاه
عدم زمان حتي و سرمايهاي طبيعي ، انساني ، منابع حيث از را جامعه
لطمات و آورده فراهم را تاريخي فرصتهاي دادن دست از و اثربخشي
سوي از.ميسازند وارد جامعه نظام اجتماعي ساختار بر را جبرانناپذيري
كه نيز سازمانها نهادها ، در ساختاري تفكيك عدم اين تبع به ديگر
محدوده و كرده حركت موازي طور به ميشوند ، محسوب نهادها اجرايي عوامل
رشد بازدارنده ، و تزاحمآميز تداخلهاي با و نميشناسند را خود عملكرد
دخالت چون دخالتهايي.ميدارند باز حركت از نيز را كميفعاليتها
ساختاري تغيير عدم از حاكي اقتصاد و آموزش و فرهنگ امور در خانواده
.ميباشند جوامع اين در
اهميت و توجه قابل كه مهمي نكته پاياني سخن بهرهوريدر مديريت
از بايد اينكه ضمن مديريت نوع اين.است فني و علمي مديريت بحث است
اقتصادي و اجتماعي نظام كيفي ابعاد و كمي سطوح در توسعه و رشد اصول
و محدويتها و تنگناها شناخت روشي مباني از بايد باشد ، مطلع جامعه
نيازهاي و منابع شناسايي با بتواند و بوده آگاه نيز قابليتها
و كاركردي كمي فعاليتهاي همان يعني اجتماعي نظام كاركردي -ساختاري
آموزشي ، سياسي ، فرهنگي ، علمي ، ابعاد در ساختاري كيفي احتياجات
هدايت جامعه سطح در را همسويي و موزون حركت سازماني ، و اقتصادي
انساني ، طبيعي ، از اعم جامعه در موجود كمياب منابع.كردهاند
عيني مصداق و نموده را بهينه استفاده نهايت زمان ، و سرمايهاي
نقطهنظر از نيز بهرهوري مديريت شخصيت راستا ، اين در.باشد بهرهوري
مورد دانشفن از آگاه خردمند ، و كاملامعقول شخصيتي بايد سازماني
انديشه داراي ومحسنه ، اخلاق خوش وانتقادپذير ، جو مشاركت نياز ،
وقالبي ، عوامانه و خشك بهباورهاي ميل عدم و وانعطافپذير باز
و سازمان در انگيزشي برخورد و شده تفكيك صحيحو كار تقسيم به آشنا
احراز بدون است بديهي.باشد داشته بهرهوري بر مبتني مديريت اصولا
حال عين در و بهرهوري همچون كليدي پديده به نسبت تاريخي -علمي نگرشي
و ذهني و عيني ابعاد و خرد تا كلان سطوح در عميق دانشي و بينش احراز
در بهرهوري شاخص فرهنگي به نميتوان فراگير و جامع حركتي كلي طور به
.يافت دست جامعه كل
- 2Easternization, A. PO,, p. p. -:پانوشتها
ص 404 ، ماساني سوئيزي ، ترجمه پل ، سرمايهداري نظريه تكامل
ص 6 تير 1373 ، همشهري ، 13 روزنامه طايفي ، علي فرهنگ ، و خصوصيسازي -3
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام