چهارم ، شماره 1068 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 14 شنبه 24
|
|
ميشويد؟ قائل تبعيض چرا
آفريده پارتيبازي نام به را خاصي ادبيات اداري سيستم در تبعيض
به بندي پلاك و زمين تفكيك براي:ميگويد باره اين در كارمند يك.است
با اما بود تومان هزار كار 30 اين هزينه.رفتم دارايي اداره
شد تمام تومان هزار داشتم 11 كه آشنايي
را اخلاقي و منطقي راه انتخاب فرصت رفتار ، در شخصي تمايلات نفوذ
رفتار جلوي و گرفته ، پيشي عقل بر هيجانات انواع كه نحوي به.نميدهد
ميگردد منجر تبعيض به و ميگيرد را وعادلانه منصفانه
شايد ضوابط بجاي روابط حاكميت و مقررات و قوانين گرفن ناديده
باشد تبعيض منفي مهمترينپيامد
تبعيض توجيهات شايعترين از فاميلي پيوندهاي و عاطفي وابستگي
آن در و است شلوغ مغازهام وقتي:فروشنده فراهاني آقاي.گذارهاست
راه را او كار اول ميكنم سعي ميآيد خريد براي دوستانم از يكي موقع
بياندازم
پارهكردن ، پاره ، :است آمده تبعيض كلمه مفهوم در دهخدا فرهنگ در
پارههاي رد و ترك و پارهاي گزيدن تداول در را ، چيزي كردن جزء جزء
و مشروع مجوز بدون ديگر بربعض كسان بعض ترجيح بالاخره و ، ديگر
.قانوني
كمتر اما شده ، مطرح زيادي بحثهاي تاكنون نژادي و جنسي تبعيض مورد در
بين در حتي ببينيم تا كردهايم دقت خود اجتماعي وسيع دربرخوردهاي
مجوز بدون ديگر بعض بر كسان بعض ترجيح هم ، نژاد هم و همجنس افراد
گرفته رسمي و جدي روابط از و.ميافتد اتفاق بسيار وقانوني مشروع
آميز تبعيض تصويرهاي از پر فيلمي افتاده پيشپا سطحيو روابط تا
قائل تبعيض كه نداريم باور خود حتي موارد بسيارياز در اما.است
.گرفتهايم قرار تبعيض مورد يا شدهايم
دادهايد؟ انجام نوبت بدون را كاري حال به تا
:ميگويد ملكي آقاي
راه نوبت رابدون دوستام كار داشتم ، آشنا كه سازمانها از بعضي تو -
.انداختهام
بگيرد؟ قرار تبعيض مورد كسي ديدهايد حال به تا
قائل تبعيض واقع در.ميگذارد فرق بچههايش بين ما بستگان از يكي -
فقط حرفش جمعي هر تو چون.ميدانند را اين هم فاميل همهميشود
.است بچه يك همون از تعريفكردن
ميدهيد انجام دوستهايتان براي شما كه كاري اسم بفرمائيد ، ميتوانيد
چيست؟
تبعيض كه مطمئنم اما...يا دوستي ، نوعي گشايي ، مشكل شايدنميدانم -
.نيست
از تبعيض پديده ماهيت تحليل به گسترده طور به آنكه از قبل اما
و تفاوت و تبعيض جداسازي براي است لازم بپردازيم زوايايگوناگون
.كنيم تعريف را آنها از يك هر محتواي كدام هر از درست شناخت
را افراد ميداريم ، روا تبعيض كاري در كه تفاوت؟هنگامي يا تبعيض
و ميكنيم ، محروم است بوده آنها حق موقعيتهاييكه و فرصتها از
تبعيض محور واقع در.ميدهيم ترجيح عام اكثريتي بر را خاص اقليتي
و ميافتد ضوابط و روابط پيكره به موريانه چون كه است شخصي تمايلات
كردار و رفتار مقابل در.ميآورد بار به را همگسيختگي از درنهايت
و برابري چون مفاهيمي ميگيرد ، مايه شخصي سليقههاي از كه آميز تبعيض
را حقش و ميرنجد كسي آن سايه در و.ميبازد رنگ عادلانه برخورد
:زير نمونه چون.ميبيند پايمال
شركت كارمندان تعيين در رئيس عنوان به باجناقش شيوه از يوسفي محمد
:ميگويد
را تجربه كم و پائين تخصص فرديبا فاميلي روابط بخاطر صرفا -
.كرد شركت سابقه با و فعال نيروهاي از يكي جايگزين
و.سپرد افراد به توانايي و قابليت اساس بر بايد را مسئوليتها اما
توانايي ، ميزان به تفاوت ، ميشود ، مطرح تفاوت بحث كه جاست اين
تفاوتهاي سنجش و ارزيابي ضرورت.ميگردد افرادبر شايستگي و امكانات
امري گوناگون موقعيتهاي در فردي ، معيارهاي گرفتن نظر در بدون افراد ،
باعث افراد كارآيي و استعداد اندازهگيري.است معقول و شده پذيرفته
.ميشود برتر و اصلح انتخاب يعني عادلانه رفتاري و درست انتخاب
تجاوز ديگري حق حدود به نه كه منطقي و عقلي موازين با موافق انتخابي
آقاي كه آنچه مانند درست.ميكند سلب ديگري فرد از را فرصت نه و
:ميگويد محسني
با فني كاردان نفر به 5 نياز كه شوم كار به مشغول ميخواستم شركتي در
با بودم ، كرده كار ديگري شركت در سال من 2 و.داشت كار سالسابقه 3
چون.نشدم ناراحت من.نپذيرفتند مرا اما كردم مراجعه هم اينباز وجود
آنهايي كه ميپذيرفتم بايد من و.بود كار سابقه سال آنها 3 پذيرش شرط
.مقدمند من بر شرطند اين واجد كه
آميز تبعيض رفتار براي ميشود سرپوشي شدن قائل تفاوت ضرورت گاه اما
از دو اين كه بود چارهاي جستجوي در بايد دليل همين به و.ديگران با
.باشد تشخيص قابل هم
در هم باز تبعيض و تفاوت مفاهيم از درست شناخت با-مبهم مرز يك -
برخورد گانگي دو يكي.ميشويم اشتباه دچار آن عيني موارد جداسازي
محسوب تبعيض ديگري و ميداند تفاوت را قابليتها گرفتن نظر در از ناشي
جامعهشناسي مدرس رضوي ، آقاي سراغ به بحث اين شدن روشن برايكند
:ميرويم
فرضي نسبتا مثال يك كه بحث اين شدن عيني و شدن روشن براي -
كارفرما و مدير ميان موجود روابط و صنعتي كارگاه به نگاهي.ميآوريم
.مياندازيم اجرايي مختلف ستونهاي و كارگران با
كارفرما كه خاصيدارد شغلي شرايط كارگاه آن بخشهاي از هريك قطعا
سر بر كه فردي كارآيي با قيمتها از هريك پيوستگي گرفتن نظر در بدون
به را شده خواسته وظيفه انجام انتظار نميتواند ميشود گماشته كار آن
تخصصي ، با شغلي سمت انطباق بنابراين.باشد داشته آنها از مطلوب نحو
.است كارگاه آن موفقيت لازم شرط فرد توانايي و تجربه
بيننده ديديك از و بيرون از سازمان آن بر حاكم روابط نوع حال
در.ميآيد نظر به عدالت خارجاز و تبعيضآميز روابط نوعي غيرحرفهاي
و شرايط برپايه اصولا روابط كه است شده ، آن فرض مثال كه حالي
رفتار در عدالت عين لذا و است شده داده ترتيب سازمان آن موقعيتهاي
.ميباشد
به جامعه ومتعدد مختلف پايگاههاي و عناصر روابط در صورت بدين
.بيايد وجود به شبههاي چنين ممكناست هم وسيع بسيار كارگاه عنوان
آن بودن منطقي جنبه به ميتوان آنها بين روابط دقتدر و تامل با كه
.پيبرد (تبعيض) بودنش غيرمنطقي يا (تفاوت)
يك است مطرح زاويه دو از هميشه هميشهتبعيض نه اما است ، ناپسند
و.خاصيشدهاند امتياز كسب به موفق كه هستند افرادي فرديا طرف
بطور ما اكثر گرفتهاند ، قرار دارند را شرايط همان كه ديگران از برتر
برخوردهاي انجام ميكنيم ، نگاه قضيه اين به بيرون از وقتي طبيعي
كه اين به توجه با حال.ميدانيم ناپسند و زشت بسيار را كاري دوگانه
قرار زاويهاي در هم وقتي آيا ميكند ، انتقاد خود رفتار از كمتر آدمي
باز باشد ، ميان در ما منفعت پاي و ببريم سود عمل اين از كه بگيريم
نفرت مورد عمل آن همچنان و داريم اعتقاد رفتار آن بودن كريه به هم
ماست؟
تبعيض شدن كهقائل عبدي آقاي از تا باشيد داشته بخاطر را مطالب اين
:بپرسيم سوال دو ، يكي ، ميداند ، زندگي در نادرست روشي را
از يكي شما و نيازدارد كارمند نفر سازماني 10 بگويند شما به اگر
اين از و بكند را شما سفارش حاضريدكسي باشيد ، شرايط واجد نفر 30
.نه كه چرا بله ، -:ميگويد شويد؟بيدرنگ وارد طريق
انتخابميكنيد؟ را ناپسند و نادرست روش همان يعني
مرور را تاملحرفهايش با لحظه چند نميدهد ، جواب بلافاصله بار اين
.است زده نقيض و ضد حرف دو دودقيقه يك طي ، كه ميشود متوجه و ميكند
:ميگويد آرامي به سپسميكند رد ديگريرا يكي ، كه
وقتي من.درستميگوئيد شما.شدم محكوم...يعني.ندارم جوابي-
كنم ، استفاده هم خودم را روش نبايدآن قاعدتا ميدانم ، خطا را كاري
...نميدانم اما
رد ابتدا آنرا كههمه بود مصاحبهاي مورد دهها مورداز يك تنها اين و
هم خودشان اوقات گاهي حتي و ميكردند قبول ناخودآگاه بعد و
.شدهاند تبعيض عمل مرتكب كه كنند قبول نميخواستند
دوستان ، آشنايان ، جمع در اداري و رسمي روابط از تبعيضجداي توجيه
نفوذ.بود معضل اين شاهد ميتوان هم نامحدد گسترهاي و خانوادهها
به.رانميدهد اخلاقي و منطقي راه انتخاب فرصت رفتار در شخصي تمايلات
و منصفانه رفتار جلوي و گرفته ، پيشي عقل بر هيجانات انواع كه نحوي
تبعيض ناخواسته و خواسته همه گفت ، ميتوان جرات بهميگيرد را عادلانه
خود كار دادن جلوه منطقي براي بياعتبار توجيهاتي سپس و ميشويم قائل
.برميشماريم آن از دفاع و
شايعترين از فاميلي پيوندهاي و عاطفي وابستگي!است مقدم دوستم ،
.گزارهاست تبعيض توجيهات
و است مشتري از پر مغازهام وقتي:لباس فروشگاه صاحب فراهاني ، وحيد
را او كار ميكنم سعي اول افتاد آشنايي يا دوست به چشمم ميان آن در
سرفرصت خانه ، ببرد ميدهم مانتو تا وقتها 20 ، 10 گاهي.بياندازم راه
.ميدهم هم تخفيف اينكه ضمن.كند انتخاب را يكي و كند پرو
نيست؟ تبعيض نوعي كارتان شما نظر به
نميتوانم من.مقدماست آشنا يا دوست آن بهرحال.نميكنم فكر نه ، -
ميخواهيم را دوستي پس.مياندازم نوبتراه به هم كارترا بگويم او به
چي؟ براي
روابط حسابگري نوعي با افراد ميكند اقتضاء طلبي منفعت و خودخواهي
معامله نوعي شكل اجتماعي روابط در حالت اين گاه كنند تنظيم را خود
در بكنند ، كاري بعدا برايت تا ميدهي انجام كاري يعني ميگيرد بخود
.دادهايم ترجيح ضوابط بر را روابط و شدهايم قائل تبعيض واقع
دانشآموزي سفارش كارگزيني از وقتي:مناطق از يكي دبير ميدهد قرض نان
روزي اگر اينكه بخاطر.ميكنم قبول من ميكنند ، دادن نمره براي را
چون هم را سفارشها از خيلي اما.كند مفقود را غيبتم گزارش كردم غيبت
.نميدهم اثر ترتيب و.نميكنم عملي كرد نخواهم پيدا كاري طرف با
نحوه و ميانديشد فردي نيازهاي به ميخورندهمواره نان ديگر طريق در
كنند ، تامين را خواستههايش كه گونهاي به را باديگران رفتارش
تعدادي هنوز و است ظهر نزديك.دارد لبنياتي مغازه.ميكند تنظيم
.ميشود ديده مغازهاش پستوي در شير شيشه
نفروختي؟ چرا را اينها
.ميكنندگذاشتهام خريد من از هميشه كه مشتريهايي براي -
.بودند خريدار بودند ايستاده صف در كه هم آنها
ضرر من و نميكنند خريد من از ديگر نگذارم ، مشتريهايم براي اگر -
.ميدهم دست از را مشتريهايم و ميكنم
را ديار آن در غريبهساكن مردمان نيز شهر يك حصار!ديگه همشهريه
عبدي مسعود مانند فردي براي است توجيهي اين و ;نزديكميكند هم به
:تهران اهل
تهراني نفر ما 15 گروه درسربازيبودم خدمت در گروهان سرپرست -
تعطيل روزهاي.راداشتم مرخصيهوايشان و غذا ، در هميشه من و بود
كار به را شهرستان آنهابچههاي بهجاي و مرخصي ميفرستادمشون
.ميگرفتم
نميكردند؟ اعتراض آنها
وقت ميدهم اجازه هم بچههايشهرستان به ميدانستند چون نه -
.بخوابند نگهبانيشان
در دروني احساسات دخالت و راميگيرد ضوابط جاي روابط اينگونه و
در كه دانشجويي.ميشود وبيمسئوليتي بينظمي موجب وظايف انجام
كارمندان با نبودن همشهري بهخاطر است تحصيل به مشغول دانشگاه
:است گرفته قرار تبعيض مورد ديگر بهنحوي دانشگاه
كارمندانبخشهاي همشهري كه كاردانشجوياني هميشه...دانشگاه در -
.ميشد انجام بقيه از زودتر خيلي بودند ، دانشگاه اداري
بياساس صددرصد كه تبعيض ديگر توجيهات از!ميآيد خوشم همينطوري ،
بهنظر سنش از بسيارمسنتر كه ساله خانمي 37 ميرسد ، عصمت ، بهنظر
:چنينميگويد ميرسد
بر را شوهرم برادر و برمن را جاريم هميشه من شوهر پدر و مادر -
آمد و رفت بودندو برخورد خوش خيلي آنها با.ميدادند ترجيح شوهرم
كرد فوت كه هم مادرشوهرم.آدميم هم ما كه انگار نه انگار اما ميكردند
.داد شوهرم برادر به را تمامارث شوهرم پدر
دليل؟ چه به
.ميآمد خوششان آنها از !همينطوري -
از را آموزشي سيمايمحيطهاي بتوانيم اينكه ننگريدبراي بعدي تك
از بسياري تعدادهمصحبتميشويم دانشآموزان با دريچهبنگريم ، اين
برومندمنش ليلا رهگشا ، و صدف محمدي ، حسين ازجمله دانشآموزان
اما.ميشود گرفته ناديده ممتاز شاگردان انظباطي مسائل:ميگفتند
چه مدرسه مسئولين كردند ، خطايي اينكه بهمحض متوسط سطح دانشآموزان
;كنيم قانع را خودمان نميتوانيم ما نميدهند ، نشان كه عكسالعملهايي
ديگر مسائل به خودش ، جاي درس باشد ، داشته كامل آزادي درسخوان شاگرد
درس از مهمتر اخلاق ;دبير رضايي ناهيد بهنظر اما.شود توجه بايد هم
:است
و خوب اخلاق كلاس سر كه كسي اگر كه ميدهم اخلاقاهميت به آنقدر من -
و ميكنم اضافه او به نياورد را امتحانش نمره است ، داشته پسنديدهاي
.ميدهم را نمرهاش
در;كه است معتقد دانشگاه استادروانشناسي دكتررياحي اما
و بحث طرح براي برابر فرصت و باشد ، منصفانه بايد روابط كلاس چارچوب
مساوي و مناسب برخورد پاسخها با و باشد ، داشته وجود كردن اظهارنظر
.شود
خانواده در حتي ميكند ، سرايت
وخصوصيات شخصيتي جنبههاي از ياابعادي بعد يك به آنقدر گاه
دور ازنظرمان خصوصياتديگر با افراد كه توجهميكنيم فردي ، اشخاص
امتيازات ماداراي ديد از كه آنهايي به حصر و توجهبيحد و ميمانند
بعداز 10 طيبي اعظم.ديگرانميشود به بيتوجهي هستندموجب ويژهاي
:است نابهنجار رفتار اين ديده آسيب ;فرزند با 2 زندگي سال
هميشه داشتند ، بالايي شغل و كهتحصيل آنهايي شوهرم ، خانواده درنظر
كوچكترينتوجهي اينكه بدون صحبتميشد آنها از مدام.بودند برتر
گرفت ، جدي را قضيه اين وقتي هم شوهرم و.شدم سركوب خيليشود من به
برايم زندگي و خانه ترك و بود تحمل غيرقابل برايم زندگي ادامه
.راحتتر
رفتارها ، از بسياري كهاساس كنيم اعتراف ناباورانه بايد
كدام هيچ بيان واست تبعيض به آلوده ما حتيگفتار و برخوردها روابط ،
و نيست قبول قابل رفتاري چنان براي واهي ، علتهاي و توجيهها اين از
.است غيرمنطقي رفتاري از كاذب دفاعي تنها
ما مدرسه مدير:محروم مناطق از يكي معلم جوادي زهره:ديگر تصوير
و دارد خوبي رابطه ميكنند ، را تملقش و چاپلوسي كه آنهايي با فقط
به هم ارزشيابي فرم در و نميكند رد را غيبتهايشان حتي.است صميمي
را وظيفهشان فقط كه بهآنها اما.ميدهد را امتياز بالاترين آنها
.نميدهد هم را سلامشان جواب نميكنند ، بيهوده تمجيد و ميدهند انجام
ازاين نيز اداري دستگاه كرد نيزاشاره جوادي خانم كه همانگونه
در اوقات ، موفقيت از بسياري كه چنان.است نبوده مبري ناپسند رفتار
پارتي:كه ميكند القا ذهن به را انديشه اين اول لحظه در اداري كار
داري؟
پديدهاي با ادارات و ازسازمانها برخي در اداري كار شدن انجام
.است گرهخورده پارتي بهنام
آفريده را خاصي ادبيات و اداري ، اصطلاح درسيستم تبعيض ديگر عبارت به
.رفتم دارايي اداره به پلاكبندي و زمين تفكيك براي:كارمند يك.است
سفارشو با اما.بود تومان هزار ميشد ، 30 كار اين صرف بايد كه هزينهاي
هر اگر اما.شد ختم تومان هزار به 11 هزارتومان داشتم ، 30 كه آشنايي
.ميگرفتند را تومان هزار مبلغ 30 بودهمان ديگري كس
خودم نام رابه خانه مالكيت سند استميخواهم سال علوي5 پژمان
.است انجامنداده را كارم هنوز ادارهدارايي اما.كنم
حس ايجاد و بدبيني:ميشود حاصل تبعيض از كه نتيجهاي پيامدهااولين
به نسبت احساس اين.است زده واپس افراد در انتقامجويي و خصومت كينه ،
هر يا رئيس مديركل ، مانند شد معترض رفتارشان به نميتوان كه كساني
.ميشود تشديد ديگري مافوق سمت
آشنايي خاطر دانشآموزيبه با معلمها از يكي:دختر دانشآموز يك
را او خطاهاي هميشه.داشت ديگران از متفاوت رفتاري بامادرش
امتحان معلم وقتي.ميكرد برخورد او با خوش رويي با و ناديدهميگرفت
او ورقه همه از اول كند ، تصحيح را ورقهها كلاس سر ميخواست و ميگرفت
اما نبود مسئلهاي ميخنديد يا ميزد حرف كلاس سر اگر.ميكرد تصحيح را
بسيار معلم آن از من و.بيايد هم كشيدنشان نفس صداي نبايد ديگران
.نبينم را او ديگر ميكردم آرزو جلسه هر و بودم متنفر
توصيف اينگونه را دخترخالهاش حال شرح كه مريم زبان از بشنويد و
.ميكند
خواهر و بود ومادرش پدر خاص توجه مورد مژگانهميشه خالهام دختر -
درصدد هميشه ميبردند ، رنج شدت مسئلهبه اين از كه وبرادرهايش
پاره را كتابهايش و دفتر تحصيلش دوران در.بودند مژگان اذيت و آزار
پدر حرفهاي و نصيحتها هم حالا و.بودند بزرگتر او از چه اگرميكردند
هم آن داريد بچه يك فقط شما;ميگويند و ندارند راقبول مادرشان و
.داريد كار چي ما به است ، مژگان
ميشود اخلاقي و عاقلانه انتخابي موجب كه تفاوتها ارزيابي نتيجه اما
.باشد محرك و مشوق ميتواند كه جايي تا.است تبعيض عواقب برعكس درست
افراد يا فرد امتيازات به توجه با تمايل صورت در ميتوانند افراد
بهتري موقعيتهاي از و برسانند مطلوب حد آن به را خود برگزيده ،
شيوه اين اتخاذ سايه در شخص ضعفهاي و بيلياقتيها.كنند استفاده
.ميشود اصلاح و متحول رفتار ،
تبعيض.وتواناييهاست استعدادها ناديدهگرفتن تبعيض ديگر پيامد
شايستگي كه مينشاند وجايگاههايي مناصب رابه ناتوان و افرادنالايق
ناكارايي موجب سو يك از مسئله اين.ندارند را لازم تخصص و توان و
ديگر سوي از ميشود سازمان بهرهوري كاهش و سازماني پستهاي از بسياري
لازم فضاي و ميدان فرصتطلب افراد از طيفي به كافي تخصص و تجربه عدم
.ميدهند اداري و سازماني تنگناهاي از سوءاستفاده براي را
ضوابطشايد بجاي روابط حاكميت مقرراتو و قوانين گرفتن ناديده
.باشد منفيتبعيض پيامد مهمترين
براي را يكساني شرايط و دارد همه به برابر نگاهي مقررات و قوانين
از جداي مردم آحاد تمامي براي امكانات و فرصتها از استفاده
و قوانين وقتي اما.ميشود قائل نژادي و قومي فاميلي ، وابستگيهاي
حاكم روابط و فردي آشناييهاي و ارتباطات ميشود ، گذاشته زيرپا ضوابط
چنين.ميگيرد را قانون و قاعده جاي فردي اميال و سليقه و ميشود
از استفاده و پيشرفت اجازه اندك گروهي به فقط طبيعي طور به شرايطي
يا دولت و حاكميت كشورها بعضي در اينكه.ميدهد را امكانات و فرصتها
ديگران به يا دارد قرار خاص گروهي انحصار در كليدي و مهم مناصب
از خبر نميشود داده ارتقاء و تحرك فرصت لياقت و توانايي عليرغم
كشور آن در ضوابط بجاي روابط حاكميت و جامعه آن در تبعيض شدن نهادي
.دارد
(ميشود ارزش كه ضدارزشي) فرهنگ از جزئي
ميشود؟ رفتاري خطاي اين پيداشدن باعث دلايلي و علتها ، چه
پاسخبه در دكتراحمدي جامعهشناسيدانشگاه ، اساتيد از ديگر يكي
قرار دررفتار عدالت با مقابل نقطه تبعيضدر:ميگويد پرسش اين
شدهاي تعريف و معيارثابت رفتار در عدالت قطعابراي و ميگيرد
كردن پيدا كه است وسيع آنقدر شخصي سلائق محدوده كه چرا ندارد وجود
پس.محال است امري بگنجانيم آن در را فردي تلقيهاي اين كه چارچوبي
وفاق يك رابه جامعه كه ديگريبود حل راه بدنبال بايد اين بنابر
خواستهاي در ، مصالحه نوعي عمومي وفاق اين ضمني مفهوم.دهد عموميسوق
اين فرهنگ در بايستي را وفاق اين كردن پيدا منبع.است افراد شخصي
تمايلات مافوق و است متعالي مشروعيتي فرهنگ ، كه چرا.كرد جستجو جامعه
.ميگيرد قرار جامعه افراد شخصي و گروهي
ميتواند حد چه تا وحقوق ، قوانينمدون كه سوال اين به پاسخ در وي
ارزشهاي منطقجامعهشناسي در:ميگويد باشند فرهنگموثر اين درايجاد
هم اختلال موجب بسا چه و نيست مفيد چندان دادن قانوني شكل را اجتماعي
عاطفي ، كهروحي اجتماعي روابط تنظيم در قوانين دخالت كه چراميشود
اما.ميدهد خشك و رسمي حالت اجتماعي روابط به دارند وجداني و دروني
ايجاد حداقلهايي تامين براي را عادلانه و برابر روابطي قوانينقادرند
برخوردار متعهد مجرياني و اجرايي ضمانت از آنكه شرط به كنند
.باشند
زمينههاي عللتبعيض:ميدهد ادامه تكميلصحبتهايش در احمدي دكتر
آن در و.ميشود ديده درجامعه اجتماعي پديده صورت وبه دارد عيني
و كرده حفظ تبعيضرا كه دارد ، وجود جامعه در ساختاري صورتزمينههاي
بايد.نيست رفتني بين از تبعيض ساختاري تغيير بدون.ميبخشد استحكام
است اخلاقي ناپسنديدگي نوعي كه را تبعيض عيني و بيروني زمينههاي
.برد بين از و شناخت
ميرمسيب پروين:از گزارش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام