چهارم ، شماره 1069 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 15 يكشنبه 25
|
|
آمريكا خارجي سياست در خاورميانه
آخر قسمت - آمريكا خارجي سياست در ديدگاهها كشمكش
شرق امپراطوري تلاش آرمانگرابا جهانباوران -1
بينظير فرصتي امريكا كه رسيدند باور اين به آرمانگرا جهانباوران
بهره جهاني نوين استقرارنظم براي آن از بايد و آوردهاست بهدست
دست جهان سراسر در استقراردموكراسي براي بايد ما:آنهاميگويند.گيرد
را بشر حقوق رعايت جهانينهتنها دموكراسي بزنيم ، جنگ حتي تلاشو به
اين دارندگان راستا همين در.ميانجامد نيز صلح به بلكه ميكند تضمين
بنيادي بهطور اينكه ضمن (دارد امريكا در زيادي طرفداران كه) بينش
و اسلام معتقدند دارند ، منفي نظر اسلام جهان و اسلام به نسبت
ودموكراسي صلح غرب ، براي بالقوهاي اسلاميتهديد بنيادگرايان
اينها از بسياري.شود برخورد آنها با بايدبهشدت و ميباشند جهاني
فقط كه ميدانند...و غيرمنطقي و بيتمدن مردمي مسلمانانرا تمام
و بوده يار آنها رهبران از برخي سختبا كه شايستهتوجهند بديندليل
اينان.است آن در جهان نفت دوسوم از بيش كه شدهاند حاكم سرزميني به
متعصب و يكپارچه ژئوپليتيكي قدرت يك به اسلام كه معتقدند همچنين
بزرگ خطري آن توجه درخور مالي قدرت و روبهرشد جمعيت و خواهدشد تبديل
چارهاي اسلام متهاجم و متخاصم جهان با مواجهه براي بايد غرب و است
.يكديگرند مقابل نقطه دو غرب و اسلام اينها بهرغم.بينديشد
نظرات ميدانند ، واقعگرا را خود واقعگراگروهيكه جهانباوران -2
.ميدانند واقعبينانهاي غير اما شرافتمندانه آرزوهاي را آرمانگرايان
راه در جهاني تلاش به دعوت كه كساني معتقدند ، بينش اين طرفداران
:ميگويند اينان.امريكاغافلند قدرت محدوديت از ميكنند دموكراسي
از برخي ;بسازيم خود بهصورت نو از را جهان كه نداريم را قدرت آن ما
نهادها سنتها ، يكشبه نميتوانند لاتين امريكاي و آفريقا آسيا ، ملتهاي
.بسازند است ، لازم شدندموكراسي واقع كارامد براي كه را فرهنگهايي و
و آرمانخواهي روان شنهاي بر نه بايد جهان و امريكا جديد رسالت
پايدار واقعيات و استوار صخره بر بلكه واقعيات ، به بياعتنايي
.شود بنا ژئوپليتيكي
آرمانگرا گروه خلاف نظري جهان و اسلام جهان درقبال تفكر اين پيروان
معتقدند ، بلكه نميدانند بيتمدن را مسلمانان نهتنها اينان دارند ،
كه زماني آن و ميباشد غني فرهنگي و طولاني تمدن داراي اسلام جهان
خود طلايي عصر در اسلامي تمدن ميزد ، پا و دست وسطي قرون جنگ در اروپا
يكدست را مسلمانان تمام نبايد كه معتقدند سويي از واقعگرايان.بود
ميآورد ، فراهم مشترك جهانبيني ملتها اين براي اسلام هرچند و دانست
آنها بين بايد لذا نميگذارد ، آنها دراختيار واحد سياسي موضع يك اما
نيستند معتقد آرمانگرايان برخلاف اينان ديگر سوي از و شد قائل فرقي
آنرا زيرا ميشود تبديل يكپارچه ژئوپليتيكي قدرت يك به اسلام جهان كه
.درآيند واحدي رهبري تحت كه ميدانند آن از متنوعتر و وسيعتر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام