چهارم ، شماره 1070 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 16 دوشنبه 26
|
|
نميرويد؟ ميهماني چرا
ميخوريم هم با هست پنيري و نان باشيد داشته تشريف
چراغ شبها.نوربود غرق مهماني اتاق ته تا ميشد باز كه دري پنج
.ميكردند روشن را صحن گوشه آن ديگري و گوشه اين يكي زنبوريها
منور خويش حضور با را خانه و كرده رنجه سرشبقدم از كه مهمانها
دل ودرد ميشد گفته سخني دري هر از و داده صاحبخانه دل به ميكردند ، دل
تكلفي هم شام براي.احوالعزيزان از شدن مطلع و كار و ازكسب سخن و
و تلويزيون بهتر آن از.باغچه ريحان و سبزي و بود ديزي همان نبود
صفحه متوجه حواسها همه مختصر احوالپرسي از بعد كه نبود هم راديو
را تلويزيون برنامه اين كه نهانگار انگار و شود آن جادويي
كه ميكردند تعارف اگر هم سر آخر.ببينند هم خود خانه در ميتوانستند
بيتكلف هم باز ميشود ، پيدا خواب براي خرابه كلبه اين تو جا وجب يك
پهن اتاق سر آن تا سر اين از را رختخوابها قطاري ميشد حقيقتا و بود
.كمنبود هم است ، ناجور و ميشود بد اينكه و جدا خواب اتاق فكر و كرد
هست پنيري و نان باشيد داشته تشريف ميشنويم ، وقتي كه شده چه حقيقتا
خود كه طوري به ميكنيم تلقي رنگ كم تعارف يك آنرا ميخوريم ، هم با
.باشد گفته چيزي آنكه براي فقط ميگويد هم گوينده
بياد را روزهايي خود كودكي گنجينهخاطرات در ما از بسياري اما
هر مادر و پدر و ميشدند خانهمان ميهمان آشنايان ، و اقوام كه ميآوريم
و نان اگر.ميكردند عرضه پذيرايي جهت تعارف ، بي داشتند ، كه را آنچه
با خجالت يا منت بدون بيپيرايه ، و صادقانه را همان بود ، پنيري
و تعارفنان هرچند امروزه ، .ميگذشت هم خوش و ميكردند تقسيم ميهمان
را خود ميهمان ، براي خانوادهها اكثريت متاسفانه ولي دارد ، وجود پنير
متنوع غذاهاي از پر و رنگين سفره.مياندازند زحمت به توان حد از بيش
.ندارد را وپنير دلچسبينان و صداقت مينهيم ، ميهمان برابر در كه
آيا اما بودهاند ، شهره ميهماننوازي به جا وهمه هميشه ايرانيها
ما ، مثل امروز دادن ميهماني و رفتن ميهماني نوازي ، ميهمان ، ميهمان
و نوع چه و باشد چطوربايد نيست اگر داشتهاند؟ پدرانمان كه است همان
و كردهايم مطرح ما كه است سوالي است؟اين پسنديده و خوب آن شكل چه
.دادهايد پاسخ عزيز خواننده و شهروندگرامي شما
سوال اين به درپاسخ كارمند تيجري صديقه چه؟خانم يعني ميهماني
فاميل يعني.توان حد در ميهمان از پذيرايي يعني ميهماني ، :ميگويد
آنها به مالي فشار كه حدي تا و بروند هم خانه به بازديد و ديد جهت
.كنند پذيرايي هم از نشود وارد
:وميگويد ميدهد ارائه ديگري سالهتعريف فرشيدفر 23 شكوفه خانم
سنگ ميآيد خانهات به كه آشنايي و دوست اينكهبراي يعني ميهماني
.بگذاري تمام
گذاشتنبراي حرمت و داشتن پاس رابطهبا در ما دين و فرهنگ در
و واحاديث روايات متقابلا ولي شدهاست ، بسيار تاكيد ميهمان
.ميكند نكوهش را تبذير و اسراف كه بسيارداريم ضربالمثلهاي
معني:ميدارد اظهار نيز كارمندحسابداري ميرزاهد جليل سيد آقاي
آدم بدوناينكه و توان حد در كه ايناست ميهماني منطقي و درست
او و نمايد خودپذيرايي ميهمان از بيندازد وسختي زحمت به را خودش
استاد اسماعيلي آقاي مورد اين در.بشمارد ومحترم عزيز را
نوعي:كرد خلاصه زير جمله در ميتوان را ميهماني:ميگويد جامعهشناسي
دو به كه ميآيد عمل به هم پذيرايي آن با همزمان كه ديداري يا و نشست
شامل رسمي غير مهمانيهاي.ميشود تقسيمبندي رسمي وغير رسمي دسته
غيررسمي تكرار علت به كه فاميل در ديدار عادت نوعي و عامه مراودات
و اقتصادي كاركرد نوعي با همراه پذيرايي رسمي مهمانيهاي ولي ميباشد
.ميباشد مختلف قراردادهاي بستن گاهي و عهدنامه يا و پيمانها
:ميگويد حال و گذشته مهمانيهاي بين تفاوت خصوص در اسماعيلي آقاي
با بود همراه معمولا مهماني اينبود دعوت با همراه گذشته در مهماني
همواره و ميشد مطرح و كينه رفع و آشتي آن در كه مردم با مصالحه نوعي
علم پدر مثلا بود نظر مد دادنكمتر پس مسئله و ميگذاشتند تمام سنگ
رخ به را ماليش قدرت براياينكه او كه كرد ذكر ميتوان را
به ولياكنون كرد تهيه پولش كردن بامشتعل را چايي بكشد مهمانانش
به كمترتمايلي و شدهاند فردگرا مردم صنعتكمكم پيشرفت علت
جمله از متعدد مهمانيهاي گذشته در كه حالي در دارند ، مهماني برگزاري
فصل در مهماني اين.ميشد برگزار كشور شمالي شهرهاي در كه ياور
صورت اين به و ميشد برگزار عروس يعني دخترعقدشده خانه در و محصول
دعوت عروس خانه در نهار صرف به را فاميل تماماقوام داماد كه بود
درو را محصول و ميرفتند مزرعه به ميهمانان نهار از قبل و ميكرد
اين تمام و ميشد برگزار باشكوه جشني نهار صرف از بعد و ميكردند
.بود داماد عهده به خرجها
پاسخ سوال اين قبال در پاسخگويان از كمي ميرويد؟درصد مهماني آيا
هم كم ، والباقي خيلي ولي ميرويم ميهماني ميگويند اكثريت.منفيميدهند
قرص پروپا طرفداران استجزء قبلي گروه از كمتر بسيار درصدشان كه
:ميگويد آزاد شغل داراي ساله سرخي 75 گل آقاي.هستند رفتن ميهماني
اولا كه بود ، چرا رفتن ميهماني مردم تفريح تنها قديمها در خاطرمهست
ثانيا و كند مشغول را خانوادهها كه نبود بساط در تلويزيون و راديو
بيشتري فرصت مردم و نداشت وجود آن وگرفتاريهاي شهري زندگي مشكلات
هواي بود ، افراد پرجمعيت خانوادهها اكثر چون داشتند برايديدوبازديد
اعضاي بود ، عميق و فاميليوسيع ارتباط و داشتند بيشتر را همديگر
همديگر راحتتر بود هم مثل خويشان و خلق و اينكهسليقه دليل به فاميل
.داشتند را هم با زدن سروكله دماغ و دل بيشتر و ميكردند تحمل را
و رفتار و ميكردند سادهزندگي قديم در مردم:ميافزايد وي
حبيب ميهمان ميگفتيم و همهميگوئيم.بود ساده هم برخوردهايشان
وبا پنداشته خود خانواده مثلاعضاي را خدا حبيب اين.خداست
بدون را خود ساده غذاي ميكردند ، برخورد او با بيپيرايه و صميميت
به بيشتر ما قديم ، در دليل همين به و ميكردند تقسيم ميهمان با تعارف
.ميرويم ميهماني به كم خيلي امروز ولي ميرفتيم ميهماني
و گذشته بينميهمانيهاي زيادي بسيار تفاوت كه داريم قبول هم ما آيا
دارد؟ وجود حال
سالهاي طي:ميدارد اظهار نيز ، آزاد شغل ساله ، انتظار 29 رضا آقاي
زده دامن آن به وهمچشمي چشم و رفته بالا خيلي مردم توقع سطح اخير
را ميهمانهايي ميشوم مجبور چون ميهمانيميروم ، به كمتر من.است
توان از بيش انتظاراتشان و بالا خيلي توقعشان سطح كه شوم پذيرا
.است بنده اقتصادي
صورتي در دارم ، ولي دوست خيلي را رفتن ميهماني البته:ميافزايد وي
راه آن در چشمي هم و وچشم تجملات و شود برگزار سادگي كمال در كه
.باشد نداشته
را ميهمان از پذيرايي شدت انتظار آقاي برعكس كرمي ميترا خانم اما
:است معتقد بلكه نميداند بد هم چندان
امكانات كهامروز است اين ميهمان از آنچناني پذيراييهاي اصلي عامل
آن در طولاني مدت را غذايي ميتوانمواد كه يخچال مثلا ميباشد فراوان
را غذايي مواد مردم امكانات كمبود علت به گذشته در ولي كرد نگهداري
و داشتند ماستي و نان ناهار هم اگر و كنند نگهداري نميتوانستند
اينكه حداكثر ميگذاشتند جلويش را همان ميشد وارد سرزده ميهماني
گذشته زمان مردم ولي.ميبريدند سر امكان صورت در را مرغي يا خروسي
اتاقي ميهمان براي آنها و ميكردند جبران ديگر طريقي از را كمبود اين
براي را خود ارزش اجناسبا تمام و داشتند ميهمانخانه اسم به جدا
به و ميدادند جاي اتاق آن در خود مال كشيدن رخ به و پذيرايي و تزئين
به كرد ميل ماست و نان اگر كه ميفهماندند خود مهمان به طريق اين
(ع)صادق جعفر امام بيان به كه چرا نميباشد ميزبان مالي كمبود معني
ولي كنيد خرج هم دينار هزار تا كرديد دعوت ميهماني اگر:فرمود كه
ممكن چه اگر.بگذاريد سفره سر به داريد آنچه هر باشد آمده خود اگر
تمايل عدم يا روابط سردي موجب پذيراييها كيف و كم و حدت و شدت است
است مهم آنچه اما.باشد رفتن ميهماني يا دادن ميهماني براي عدهاي
هم باز بخواهيم اگرخود ما همه و است يكرنگي و صداقت و اسراف عدم
.كنيم دعوت خود مهمانيهاي همدر را صداقت ميتوانيم
تزئيني فروشندهلوازم ساله باباخاني 25 محمد آقاي زمينه همين در
.هستند معروف ميهماننوازي به سابق مثل هم هنوز ايرانيها است معتقد
و نبوده تاثيرگذار رابطه اين در هم اقتصادي مشكلات حتي:ميگويد وي
نميكند منفرقي براي:ميافزايد وي.هستند آمد و رفت به مردمعلاقهمند
هميشه كه است اين مهم ميهمانباشم ، پذيراي يا بروم ميهماني به كه
.باشد داشته ميهماننوازيوجود و ميهماني
اروپايي كشورهاي مثل روابط هنوز ايران در ميكنيم شكر را خدا باز ولي
دانشجو ساله زرندار 22 فرنوس خانم و.نشده سرد آنقدر امريكايي و
رفتن ميهماني اهل دليل همين به و هستم متوسطي خانواده از من:ميگويد
ميهماني توان فقير خيلي خانوادههاي من بهنظر:ميدهد ادامه وي ميباشم
فردگرا بيشتر هم پولدار قشر ميروند ، كمتر هم ميهماني و ندارند دادن
.هستند
بروم يكبارميهماني هفتهاي دارم دوست من:ميكند اضافه زرندار خانم
.ندارم اين از بيش كهفرصتي چرا بيشتر ، نه كنم ، دعوت ميهمان يا
فرهنگ از برخورداري و ميهماننوازي در ايرانيها است معتقد ولي
سفري در ميدارد اظهار و هستند شاخص غربيها ، با مقايسه در ميهماني ،
و رفتن ميهماني اهل آنجا مردم كه بودم شاهد داشتم سوئيس به كه
به دعوت بدون كسي.ميكنند كار فقط شب تا صبح و نيستند دادن ميهماني
پولدار قشر.نميآيد عمل به او از بخصوصي پذيرايي و نميرود ميهماني
راهي اسكي براي بلكه نميروند ، بازديد و ديد به كريسمس تعطيلات در هم
.ميشوند موريس سن
درفراگرفتن جامعه يك عمومي فرهنگ بر علاوه كه داشت نظر در بايد اما
ديده نيز فردي تفاوتهاي دادن ، ميهماني ترتيب و طريقه و ميهماني آداب
:گرفتيم كمك اجتماعي روانشناس معيري دكتر از مورد اين در.ميشود
افراد يكتيپ ما كه است شده ثابت روانشناسي در اين ببينيد -
تمايل برونگراها مسلما حال اين در.درونگرا تيپ يك و داريم برونگرا
دارند دادن ميهماني و رفتن ميهماني و شلوغي و جمع در حضور به بيشتري
در حضور و ميهماني خصوص در فرهنگي تعاليم كه گفت بايد واقع در يعني
است ممكن كمااينكه.است سازگار و همخوان عده اين روحيه با جمع
داشته همخواني درونگرايي روحيه با ديگر موارد در ما فرهنگي تعاليم
و ندارد ميهماني به چنداني اشتياق كه ديديم را فردي اگر لذا.باشد
بيفرهنگ برچسب او به سريعا نبايد ميزند سرباز بازديد و ديد از
.باشيم او فردي روحيه متوجه بايد اين از قبل بزنيمو
كردن دعوت مهمان و رفتن مهماني اهل من:ميگويد ملكي سپيده خانم
.ميكنم اسكي مثل سالم تفريحات و مطالعه را خود بيكاري اوقات.نيستم
به بلكه اقتصادي فقر علت به فقط نه حال در دادن ميهماني كلي بطور
خويش فكر به فقط هركسي امروز است شده كم افراد فردگراي روحيه خاطر
.ميباشد
دوستي دربارهمهمان عامه فرهنگ متخصص احمديان ، دكتر آقاي از
:شهرهاميپرسيم در آن شدن كمرنگ علل و ايرانيان
بوم و مرز اين تاريخ در جا هر كه دارد تاريخي و فرهنگي سابقه يك اين
ايرانيان در را نوعدوستي طبع و خونگرمي اين ردپاي بگيريم سراغ
ميشود ديده خارجياني سياحتنامههاي در مثالآن شاهد بهترين و ميبينيم
متفاوتي ميزبانان لطف مورد همگي و كردهاند ايرانديدن از كه
و بيندوستان مراودهديدهاند ايران جاي جاي در كه قرارگرفتهاند
سبقه و توصيهها و است موثربوده و عميق فرهنگ اين در جا همه آشنايان
حبيب ميهمان ميشود ، گفته كه آنجا در.بودهاست موثر آن در نيز اسلامي
در و.پذيراميشوند را خود ميهمان رغبت و ميل بيشترين با مردمخداست
.دريغنميورزند كوششي هيچ اواز ساختن خوشنود راه
دوستانه وبوي رنگ و كاسته ميهمانيها ميزان از امروزه كه آنچه اما
شهرهاي مردم زندگي فضاي وقتو تنگي در شايد است گرفته آنها از را
برآوردن و شدهاند محصور كوچك آپارتمانهاي در كه مردمي.است بزرگ
آنها بر را ديگران با درآميختن و اجتماعي مراودات راه زندگي نيازهاي
.است بسته
شمس زهره:تنظيم و گردآوري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام