چهارم ، شماره 1074 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 21 شنبه 31
|
|
همبستگي و گروهي كار به نياز
سبز نگارخانه در سفال آثار نمايشگاه برپايي از گزارشي
پراكندگي‌آراء و تشتت مي‌شود ، معاصرديده سفالگري هنر سير در آنچه
بخش اينكه بخصوص.است هنري تكنيك نبود هنري‌و كار مسير در عقايد و
و تنگ‌نظريها در.برمي‌گيرد در را عمده‌اي قسمت تكنيكي آگاهيهاي
از عظيمي توده مالي مشكلات و آگاهي عدم و طرفي از فردي موضعگيريهاي
.شود استنباط هنر همان تكنيك ، كه است شده باعث معاصر سفالگران
سفالينه‌هاي و هفتم قرن زيباي كاشي‌سازي هنر پيش قرنها از چنانچه
نزديك خود زوال به فردي طينت‌هاي خبث و مسايل همين واسطه به نيشابور
جامعه استقبال و نياز طرفي از.درنيافت را خود اوج هيچگاه ديگر و شد
سوق مصرفي هنر سمت به نحوي به را سفالگران ارزان ، و مصرفي ظروف از
نيز گذشته ادوار در كه را نان ديرين‌غم حكايت همان و است داده
جز راهي كه شده چيره هنرمند نفس برعزت چنان است ، بوده جاري همواره
ديده ديگر طرفي از.ندارد را كار نوع معمولي‌ترين از سفارش قبول
كپي به فني و تئوري آگاهيهاي ارزش براساس نيز سفالگران خود كه مي‌شود
نحوي به يا و شده‌اند محدود دوردست و ايران قديمي كارهاي از كاري
كاري به كسي كمتر رجوع نهايت در و شده‌اند مدرنيسم اصطلاح به درگير
گيرودارنيز اين در.گيرد انجام انسان دل براي خلوص با بايد كه است
مهمترين و آخرين و است درآميخته يكديگر با هنرها از بسياري محدوده
بحث مورد مي‌تواند ايران در معاصر سفالگري ضعف عنوان به كه اصلي
و است هنري اين‌جامعه افراد ميان در همبستگي و اعتماد عدم باشد ،
.مي‌شود ديده كمتر كوچك‌نيز گروههاي صورت به اين‌همبستگي حتي
شايد شد برپا شهريور تا 17 از 10 سبز نگارخانه در كه نمايشگاهي
تكنيك زمينه در بيشتر همبستگي و گروهي كار به نياز در است جوابي
هنوزنيز نهايت در.ايده و فكر اين‌طرز براي شروعي و تئوري آگاهيهاي و
در درذهن ، تكنيك جايگاه و معاصر فكري‌هنرمند جايگاه چون مجهولاتي
.دارند وجود ذهنها
به‌معرض را خود آثار جوان ازسفالگران تعدادي اخير نمايشگاه در
.گذاشتند عموم ديد
با 6 و گرافيك و طراحي رشته در تحصيل با متولد 1342 دالكي بابك.
گروهي نمايشگاه از 15 بيش در شركت و سفالگري رشته در كار سابقه سال
تركيب در خود جديد دستاوردهاي با وي.است كرده شركت انفرادي و
فرمهاي با آن تركيب و بافت و رنگ نظر از متنوع و نو لعابهاي
كرده شركت نمايشگاه اين در پويا ذهنيتي و سنتي و مدرن اسطوره‌اي ،
.است
متولد1345 نمايشگاه ، در شركت‌كنندگان از ديگر يكي ميانجي محمد.
سفالگري زمينه‌هنر در است سال كه‌هفت معماري‌است رشته دانشجوي و
و تخت فضاهاي از آثارم در:مي‌گويد كارهايش درمورد وي.مي‌كند فعاليت
از استفاده و تناسبات زدن برهم با و مي‌كنم استفاده طبيعي عناصر
گل و سفال حس به احجام و اشكال رساندن و طرح ارائه براي محيطي خطوط ،
.مي‌كنم ايجاد اوليه اشكال عنوان به
و متولد 1347 نمايشگاه در شركت‌كننده‌ديگر هنرمند علوي مهدي.
كه سال‌است حدود 5 در و است خوشنويسان‌ايران انجمن فارغ‌التحصيل
و هوشنگ‌فرزان چون اساتيدي نظر تحت وي.مي‌پردازد سفالگري به
:مي‌گويد سفالگر هنرمند اين.است ديده سفالگري آموزش مهري عبدالله
هر و نيست حركت از حركت جز چيزي هستي جهان تعريف معتقدم كه آنجا از
را كارهايم اصلي دلمايه باشد ، خويش راه جوياي است شايسته نيز كس
نماد يك من ديدگاه از كه حروف و كلمات روي بر حركت ايجاد
سفالي تنديسهاي به تبديل را آنها و دادم قرار هستند زيباشناسانه
حروف و است عجين بودن ساكن و سطح با سنتي خوشنويسي ذات كه چراكردم
مي‌شود ناميده مشق سياه كه كارهايي در مگر.هستند كاغذ دربند كلمات و
از گرفتن كمك واقع در.بعد در نه است سطح در حركت ايجاد هم باز و
آنگاه بودن.مي‌كند بسياري كمك منسجم طرحهاي ايجاد در هارموني اصل
راه در خروشان و مواج دريايي همچون زندگي لحظه لحظه ، كه است شايسته
.شود صرف بالندگي و خلاقيت
با 6سال دستي صنايع رشته دانشجوي‌مهندسي متولد 1350 طيبي ناهيد.
درباره‌كارش جمعي و انفرادي در 7نمايشگاه شركت و كار سابقه
عنصر وصبورترين آرام‌ترين با را خود وخالص دروني احساس:مي‌گويد
كاسه‌هاي و كوزه از را سفالگري و سفال دارم سعي و بيان‌مي‌كنم طبيعت
مي‌توان گل با مي‌پندارم كه چرا.كنم تبديل گويا انسانهاي به سفالين
پست‌مدرنيسم تا مادربزرگ قديمي كوچه‌هاي پس كوچه از و زد را دل حرف
.كرد بيان تازه حرفي مي‌توان نو طرحي و لعاب با.رفت
رادراين آثارش كه است ازسفالگراني ديگر يكي نيز ميرزايي سوگند.
كلاسهاي‌ميراث در است ، متولد 1340 وي.است داده شركت نمايشگاه
دانشگاه ميراث‌فرهنگي ، كلاسهاي در و سفالگري‌ديده آموزش فرهنگي
به سعدآباد تجسمي هنرهاي كارگاه و اميركبير توانبخشي ، فرهنگسراي
.است مشغول رشته اين تدريس
بكار قديمي حجمهاي ساخت در كه بدوي زيباشناسانه حس ميرزايي آثار در
تبديل هنري كارهاي به حال و بوده‌اند مصرفي احجام خود زمان در و رفته
تداعي را استحكام حال‌نوعي عين در آثار اين.مي‌خورند چشم به شده‌اند ،
هماهنگ بافتهاي همچنينتاريخياست خاص دوره يك كه‌لازمه مي‌كند
آثارش‌ديده در استخوان و چوب خارجي‌مانند عناصر از مناسب واستفاده
.مي‌شوند
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
