چهارم ، شماره 1074 سپتامبر 1996 ، سال شهريور 1375 ، 21 شنبه 31
دريابيم را فرشتهها
با پيش لحظاتي در كه انساني نجات براي روز شبانه طول در كردن كار
است باارزش ما براي ميكرد نرم پنجه و دست زندگي و مرگ
و.است فرشته يك مهربانيهايشمانند ايثارهاو تمام دليل به پرستار
دارد تن به كه سپيد لباسي با همراه خداپسندانهاش و الهي كار دليل به
است سلامتي پيامآور كه ميماند را زيبايي پرنده
را وحيات زندگي شور خود ، جان و ذره ، جسم ذره نثاره با پرستاران
دانش بر تكيه با و عطوفت از پرتوي با و ساخته جاري جامعه رگهاي در
ميكوشند مردم بهداشت و سلامت تامين در خود ،
است نيمههايشب در كودك گريه و ناله صداي.ميپرد جايش از برق مثل
كودكي.ميرسد اطاق بهدرب.ميدود راهرو طول كردهدر نگران را او كه
ميكشد؟ درد او ميخواهد را مادر...اشكبار چشمان با
و آغوششميگيرد در را او آمده بهكمكش سپيد لباسي با مهربان خانمي
آرام كم كم كودك... ميكند پاك را اشكهايش ميكندو نوازش را سرش
ميكند حس.ميرود خواب به دوباره ميافتد ، هم روي وپلكهايش ميگيرد
او ديگر نالهاي صداي اماكند رها تنهايش نميآيد دلش.است خودش كودك
يك او.نيازمندند او به هم ديگران.ندارد چارهاي ميآورد ، خود به را
.است پرستار
يا و سويه يك نياز برحسب جوامع ، و افراد بين ارتباطاتدر برقراري
به پاسخ در نيز پرستاري.دارد وجود آنها بين در كه است دوسويهاي
زندگي طول در انسان رواني و جسمي سلامت و آرامش براي جامعه نيازهاي
دفعات ، به خود ، حيات طول در انساني هر ترديد ، بدون.است آمده پديد
پيدا پزشكينياز و پرستاري مراقبتهاي خويش ، به زندگي ادامه براي
كافي اطلاع روانخويش و جسم سيستم از كه شرايط ، انساني اين در.ميكند
پرستاران كه اينجاست و وحشتزدهاست سلامتي دادن دست دليلاز به ندارد ،
بتواند تا مينمايند كمك را وي بيمار ، با منطقي ارتباط مابرقراري
.بازيابد را خود سلامتي سريعتر ،
از يكي سوپروايزر احمدي خانم -بردبار ، سپيدپوشان با همراه
:ميگويد خود معرفي ضمن ميباشد فوقليسانسپرستاري و بيمارستانهاست
ميباشم خود حرفه عاشق و ميكنم خدمت لباس اين در كه است سال نوزده من
نشده كاسته رشته اين نسبتبه علاقهام از ذرهاي نيز مدت اين در و
.است
در انسانيكه نجات براي روز طولشبانه در كردن كار ميگويد ، وي
آن ;است باارزش ميكرد ، نرم پنجه و دست زندگي و مرگ با پيش لحظاتي
لطف و زيبايي كرد ، عوض دنيا در چيزي هيچ با نميتوان را لحظات
زنده نااميداز پيش ساعت چند كه انساني است ، همين ما روزي كارشبانه
.ميكشد نفس و گرفته تازهاي حالاجان است بوده ماندنش
سه اينحرفه در:ميافزايد كارپرستاري مختلف ابعاد خصوص در وي
هر و است وهماهنگي شاملمراقبتآموزش داردكه وجود خاص جنبه
كه بيماري مثلا ميباشد بيمارضروري وضعيت بهبود براي ازآنها كدام
آسيب عضو رفتاربا خصوص در لازم ميبايستآموزشهاي شده شكستگي دچار
كه است پرستار نيزاين هماهنگي زمينه در و دادهشود او به ديده
تغذيه جمله از واحدها ساير بيمارانبا نياز نمودن دارهماهنگ عهده
.است غيره و راديولوژي و
روزولادت چرا ميدانيد كهآيا اينسوال به پاسخ در احمدي خانم -
ميكنم فكر من:ميدارد اظهار ناميدهاند ، روزپرستار را (س)زينب حضرت
مجروحين از كه بودند كسي تنها عاشورا قيام در كهايشان دليل اين به
.بودند مقاومت اسوه واقع در و ميكردند پرستاري بيماران و
ويژهكار مراقبتهاي بخش در و پرستارياست ليسانسيه جوادي خانم -
:ميگويد شغلپرستاري با رابطه در ميكند
كسيكه خصوصا پرستار يك معتقدم دارمو شغلم به زيادي وابستگي من
بيمار حالات لحظه به لحظه ميبايست ميكند كار ويژه مراقبتهاي بخش در
اين در زيرا نمايد كمك او به بتواند بهتر تا كند حس و درك را خود
حالاتشان ادراك به بيشتري نياز و نيستند هوشيار بيماران معمولا بخش
.دارند
از:ميگويد باشد آشنا آن به بايد پرستار يك كه مباحثي خصوص در وي
ميكند برخورد بيمار با كه است كسي آخرين و اولين پرستار كه آنجا
و بيماري علامت خصوص در بايد و بداند را درماني مسايل بايد ضرورتا
رشته اين واقع در باشد داشته كافي اطلاع داروها و آن درمان راه
.است پزشكي رشته از خلاصهاي
درخصوص كار سابقه سال بيست بيمارستانبا مترون همتي ، پريسا -
:ميگويد خود حرفه
گمان كه همراهاست قلبي رضايت و آرامش ، وجدان يك با پرستاري شغل
باشد داشته اگركسيعاطفه باشد داشته وجود مشاغلديگر در نميكنم
براي شغل اين خصوصكارآيي در وي.ميشود علاقهمند اينشغل به بسيار
:ميگويد آقايان با مقايسه در خانمها
بهتر آنها و دارد بيشتري سازگاري خانمها روحيات با شغل اين البته
.بربيايند آن عهده از ميتوانند
من بهنظر:داشت اظهار پرستاري مشكلاتجامعه با رابطه در همتي خانم
برطرف مشكل اين استاگر مشكل مهمترين دربيمارستانها پرسنل كمبود
وجود ديگر بيمار روحي بهمسائل آنان كمتوجهي و خستگيپرستاران شود
بالا خيلي بيمارستانها در كار اين كيفيت نتيجه در و داشت نخواهد
.ميرود
پرمشقت و سخت كاري پرستاري
كه وليآنچه.است شده گفته سخن بهكرات پرستاران مشكلات از تاكنون
موقع به اجراي و تصميماتمناسب اخذ و ميرسدبرنامهريزي بهنظر مهم
پرمشقت و سخت بسيار كاري پرستاري.ميباشد آنان مشكلات رفع جهت آن ،
.ميرود شمار به مشاغل دشوارترين جزو معدن ، در كار از بعد و است
نيازهاي برخلاف ميكند انتخاب پرستاريرا شغل ابتدا ، از كه فردي
ديگر انسانهاي خودبهخاطر طبيعي نيازهاي ازبسياري و برميدارد خودگام
چرا.است ضروري امري آنان بهوضعيت رسيدگي جهت بههمين.چشمپوشيميكند
فرسودگي خودموجب شدن ، شيفته چند و كار افزايشساعات و پرسنل كمبود كه
به توجه با.كوتاهيميگردد مدت در پرستارها افتادگيزودرس كار از و
و بايدشاداب پرستار يك ميباشد ودقيقي حساس بسيار كار اينكهپرستاري
به بلكه جسمبيماران ، درمان به تنها نه تابتواند باشد انرژي با
به را سلامت و اينشادابي و كند رسيدگي هم آنان عاطفي خواستههاي
عدم كار ، ساعات بودن نيرو ، زياد كمبود بالطبع.دهد بيمارانتقال
و امكانات نبودن كافي جديد ، شرايط متناسببا و منصفانه وظايف وجودشرح
كمبود وهمچنين پرستاران انجمن نبودن پويا و فعال حرفهاي ، مزاياي
كه هستند عواملي جمله از پزشكي تجهيزات و امكانات و آموزشي فضاهاي
فعاليت و كيفيت آمدن پايين در ميتواند تنهايي به آنها از كدام هر
.باشد موثر درماني كار
درزندگي آن تاثيرات و شبنخوابيها خصوص در همتي خانم از -
تپش دچار داشتم شب شيفت كه كار اوايل:ميگويد او ميپرسيم خانوادگيش
تمام كه ميشد باعث زياد خستگي زمان آن در كه است يادم و ميشدم قلب
به ولي ميماندم باز ديگرم كارهاي از عملا و كنم استراحت را بعد روز
كار شب شيفت در كه پرستار يك بگويم ميتوانم الان و كردم عادت تدريج
فكر به فقط ميكند سعي و كرده فراموش را خود نيازهاي تمام ميكند
.باشد خود بيمار
داردبر وجود پرستاران كاري درمحيط كه مشكلاتي و مسايل مجموع در
مشاغل از اينكه با پرستاري آثرميگذارد ، آنها خانوادگي محيطهاي
و نقش هنوز خاص ، معنوي و مادي ارزش عليرغم ميباشد زحمت و پررنج
با است سزاوار كه طور آن و بازنيافته جامعه در را خود اصلي جايگاه
لحظاتبا بدترين در كه آناني با نميشود برخورد حرفه اين شاغلين
آنها بيدريغ خدمات و هستند دردمندان آلام شفابخش مشكلات ، و رنج تحمل
تاريك شبهاي تا ميسوزد ، خود كه است شمع نورافشاني همچون جامعه ، در
همچون نيز آنها پس.ببخشد زندگي و حيات نور را دردمند بيماران
در.دارند اعصاب تمدد و رفاه آسايش ، و آرامش به نياز ديگر انسانهاي
و زندگي اميد بيماران به كه است آنها مهربان و نوزاشگر دست واقع
و رفاه براي كه است مسئولين برعهده اين و ميدهد دوباره بودن زنده
شايد تاكنند تلاش ايثارگر زحمتكشو قشر اين بيشتر چه هر آسايش
فارغ و راحت خيالي با آنان و داد كاهش را مشكلاتشان از حدي تا بتوان
.بيمارانبپردازند درمان به شغليبتوانند و خانوادگي مشكلات گونه ازهر
.جامعهميرسد به قشر ، اين به نفعتوجه نهايت ، در كه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام