چهارم ، شماره 1078 سپتامبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 25 چهارشنبه 4
|
|
صنعتگرايي
آمد حساب به اروپائيها پيشرفت براي محركي آسيا ، ثروت
احمدي نرگس:ترجمه بارباراوارد ، :نوشته
دنيا عقيدهكه كتابپنج از است فصلي ميخوانيد كه مقالهاي:اشاره
بارباراوارد قلم به ( IDEAS THAT CHANGE THE WORLD)داد تغيير را
وارد باربارا.نشدهاست ترجمه فارسي به هنوز كه (RARBARA WARD)
پنج تاثير و توسعه تاريخي ، كتاب اين نوشتن با انگليسي معروف مورخ
اين در وي.ميكند تحليل و تجزيه جهاني نظام بر را ايدئولوژي و تفكر
به را جهانگرايي و كمونيسم استعمار ، صنعتگرايي ، ناسيوناليسم ، كتاب
.ميگذارد بحث
ابتداي از نويسنده -ميآيد زير در آن ترجمه كه -صنعتگرايي فصل در
محيط با را بشر و انسان رابطه خودكفا ، كشاورزي اقتصاد نظام شروع
بررسي بعدي دوران طول در را فرايند اين و ميكند مطالعه خود اقتصادي
حاصل اقتصادي پيشرفتهاي كه است آن ميگيرد كهوارد نتيجهاي.ميكند
كاملتر به و نمود خواهد رها متعدد مشكلات از را بشر صنعتگرايي ، از
رهايي اين كه است اين است مهم آنچه اما ميكند ، كمك بشري ذات شدن
نه باشد محور بايد ميانانسان اين در كه آن مهمتر و نشده كامل هنوز
.اقتصاد
مقالات سرويس
چين.بود درغرب سياسي نظام از متمايز سياسي اشكال تمامي آسيا ، در
را متمركزي امپراطوريهاي پيشرفته ، و شرقي تمدن بزرگ مركز دو هند ، و
وظيفه.نهادند بنيان موثر و وسيع بسيار اداري نظام يك براساس
كه غلات مالياتبر و زمين ماليات جمعآوري از بود عبارت اصليآنها
.داشت بستگي آن به كشور بزرگي و افتخار
انگليس قانون كه] مدتطولاني كه نيست لطف از خالي نكته اين يادآوري
صحراييمامور عمليات افسران ،[ حكمفرمابود هند شهري خدمات بر
يكي كه زمين ماليات كردن جمع كار زيرا ميشدند ، خوانده ماليات وصول
.بود آنان عهده بر ميشد ، محسوب پيشين دولتهاي درامد اصلي منابع از
قبيل از كالاهايارزشمندي داراي چون بودند ثروتمند همه كشورها اين
پارچههاي و مرغوب ابريشم عطريات ، روغن ، قيمتي ، سنگهاي نقره ، طلا ،
.بودند تيزپاي حيوانات و اسبهاياصيل زره ، طرحدار ،
املاك صاحبان يا و مقامات بر ثروت ، نفوذي همه اين داشتن با تجار اما
بسيار داخلي تجارت كشاورزي ، با مقايسه در كه بهطوري نداشتند ،
تجارت به ندرتا بودند ، خودكفا كه چينيها و هنديها مثلا.بود محدود
مشرق آبهاي طرف آن به مرتب عرب تجار اينكه باميپرداختند خارجي
بر مستقيمي تاثير آنها ثروت حال اين با اما ميكردند ، سفر زمين
.كند آنهاايجاد در تغييري نتوانست و نداشت منطقه دولتهايمسلمان
صورت اين به نداشت ، وجود سياسيمتمركزي قدرت اروپا ، در عوض در اما
از خدايان و سزارها به امور سري يك تام اختيار مسيحيتدادن در كه
و پاپ بين كشمكش نتيجه.بود مرسوم داشت الهي جنبه كه جهت آن
مثل زيردست مقامات به و گرديد موجب را مركزي قدرت چندگانگي امپراطور
تا داد فرصتي متفرقه قدرتهاي و بخشها و شهرها و شاهزادگان و شاهان
.دهند افزايش را خود اختيارات حوزه بتوانند
حكومتها اين اكثر و شد قدرتمند حكام فلكي صورتهاي حكم در اروپا
تعدادشان به روزبهروز كه بودند تجاري طبقه مديون را خود قدرتهاي
.ميشد افزوده
چون بود ، تجارت مجبوربه اروپا آسيا ، مثل بزرگي سرزمينهاي برخلاف
و آب از كمربندي توسط و بود فقيرهم شايد و نبوده خودكفا اروپا
گرانبهايي فلز نوع هيچ كه اين به توجه بابود شده احاطه معتدل هواي
زندگي براي بودند مجبور اروپائيها نداشت ، وجود قاره اين خاك در نيز
.كنند نظر زمين مشرق مخصوصا آسيا ، منطقه به بهتر شرايط در كردن
و شهرنشينان آمدن وجود به به منجر زمين مشرق ثروتمند جوامع با تجارت
انگليس و آلمان در آزادي جوامع ايجاد و ايتاليا كشور در آزادمرداني
.يافت گسترش اسكاتلند شرق جنوب در خارجي و داخلي تجارت و گرديد
آن حومه به را شهرها ثروت فئودالي ، معيشتي كشاورزي اصلاح و تغيير
و ميخريدند فقير مالكان از را زمينهايي شهرها ، ثروتمند مردان.كشيد
بهزودي.ميشدند صاحب را املاك اين آنها دختران با ازدواج ازطريق يا
از زمينهاي دادند ، وضعيت تغيير مالكان خرده به متهور غلامان و بردگان
در تغيير و شلوغي كه طوري به كردند ، تصاحب مجددا را خود رفته دست
اثراتي و كرد باز خارج از تاثيري هرگونه براي را راه شهرها وضعيت
تمامي در استكه اين واقعيت.گذاشت كشاورزان سنتي محافظهگرايي بر نيز
اروپايي كشاورزي در آزمايشهايتكنولوژيكي گوناگون شيوههاي وسطي ، قرون
براي كه طوري به گاوآهن دهنههاي دادن يعنيتغيير ميخورد ، چشم به
ونصب [ ميشد استفاده گاو در قبلا] باشد متناسب اسب استفادهدر
شيوه دو هر اين.اطرافزمين در صيادي كشتيهاي شكل به بادي آسيابهاي
اين تمامي.گرفت انجام كشش امر فوقالعادهدر انرژي كاربرد منظور به
.ميآمد حساب به شده گرفته كار به اصولتكنولوژيكي از موارد
زدند ، بهابتكاراتي دست توليداتشان به دادن تنوع امر در نيز مالكان
انگليس در سيزدهم قرن در را پشم مثل توليداتي عرضه ما كه همانطوري
.كرديم مشاهده
يك انجام صرفابا اروپا در معيشتي كشاورزي قديمي الگوي بالاخره ،
با بلكه نكرد ، تغيير كشاورزيپيشرفته سيستم شدن مطرح و بزرگ تغيير
مختلف مركز هزاران فعاليتهاي بر مبتني تجاربجديد كسب انگيزههاي
آسيا ، و اروپا بين تضاد مرحله ، اين درشد متحول سياسي و اقتصادي
وسطي قرون كه هنگامي و نداشت همراه به اروپا براي مالي سود هيچگونه
حساب به اقتصادي و سياسي قدرتهاي بزرگ مركز هنوز آسيا شد ، سپري
.ميآمد
تجارت امور در توازني بود نتوانسته زمان آن تا اروپا آنكه عجيبتر
مقابل در آسيائيها با مقايسه اروپائيهادر.سازد برقرار آسيا با كتاب
.نداشتند چنداني صادرات عطريات و ابريشم جواهراتو مثل كالاهايي
آسيا به كشتي با را شمشها و سكهها بودند مجبور آنها كه طوري به
آن در كه جزواتي و اعلاميهها هيجدهم قرن اواخر تا واقع در و ببرند
ميكردند ، مطرح را خود حرير و گلدار پارچههاي واردات انگليس مردم
.كردند محكوم [را طلا استخراج با بدهكاريها پرداخت] مسئله اين شديدا
آسيا زمان آن در زيرا شد ، تجاري موازنه كسري باعث حقيقت در قضيه اين
عامل كرد ، تغيير مسئله اين اينكه محض به و بود مواجه پول كسري با
در.شد كمتر حياتي نيروهاي و نوآوري سازماندهي ، عامل از اهميتش ثروت
حساب به اروپائيها پيشرفت براي محركي آسيا ، ثروت گفت ميتوان واقع
شدن متوسل بدون آسيا بزرگ مركز با تجارت براي آنها تصميمگيري و آمد
اطراف به را پرتغاليها كه بودند دلالان همين و گرفت صورت عرب دلالان به
.فرستادند (Good Hope) دماغهاميدنيك نام به محلي
مستمر و دائمي تغييري كه درامد عمل مرحله به فرايندي صنعتي انقلاب با
و علت پيچيدگي وضوح به نميتواند كسي.كرد ايجاد بشر نوع زندگي در
اروپا در شدن صنعتي شروع زمان از بهتر برههاي هيچ در را معلول
و سياسي شرايط كه ميكند مشخص شد ذكر كه مثالهايي به توجه اما.ببيند
عاملي برعكس بلكه نيست اقتصادي شرايط انعكاس مردم ، اجتماعي باورهاي
مسئله حياتي و بغرنج مسئله اولينميكند كمك آنها ايجاد به كه است
ثروتمند تجار طبقات تاريخ ، طول تمامي در است ، پسانداز و ذخيرهسازي
حمايت تحت كه عرب تجار از ثروتمندتر شايد نه البته است ، داشته وجود
تجار كه است كالويني عقايد به توجه با تنها اما بودند ، خليفه سلطه و
ثروت و كنند كار سخت طرف يك از كه است آن شايسته آموختهاند ،
.نكنند عياشي و لوكس زندگي خرج را پول آن ديگر طرف از و بيندوزند
يكي ميشد بيشتر پسانداز منظور به كردن كار صرف كه ثروتهايي بدينسان
بسيار صنعت توسعه براي سرمايه اصل كردن ذخيره در كه بود عواملي از
پروتستانها ، قسمت فرقهاي و كوچك جوامع در تفكر ، اين برخلاف.بود مفيد
كه آنجائي از.جلالميشد و شكوه و هنر لوكس ، لوازم صرف ثروت ، عمده
افكار لذا نيست ، كردني باور علومكاربردي وجود بدون صنعتي انقلاب
اختلافات آنها كه طوري به كرد ، تغيير هفدهم درقرن بريتانيائيها ،
ازپيششرطهاي يكي كه طبيعي علوم تعقيب جهت در و گذاشته كنار مذهبيرا
.رفتند پيش ميباشد شدن صنعتي
به كشاورزي عرصه از انتقال باعث كه را مهمي اصل سه تا ميكنم سعي
هم از (داد رخ بريتانيا در كه) صنعتي انقلاب اولين در را شد صنعت
اين در دخيل عوامل تنها اينها كه بگويم نميتوانم البته سازم ، مجزا
وجود رواني و تاريخي اجتماعي ، فشار هزار هزارها بلكه هستند قضيه
مجموع در اما.ميزند مهر صنعتي جديد الگوهاي از هركدام به كه دارد
سهعامل ميكنند ، ايفا نقش بهنحوي كه عواملي كل از كه گفت ميتوان
انقلاب پسانداز ، ميزانافزوده ، :عبارتنداز وآنها است مشخص و قطعي
بهارزيابي نياز اول ديدگاه دوكشاورزي دگرگوني و توليد در
مطرح كردن مسئلهپسانداز نيز اوليه درجوامع حتي.ندارد بيشتر
از مقداري بلكه نميشد ، مصرف توليدشده غلات تمامي بهطوريكه است ، بوده
به و ميشد ، گذاشته كنار درو بعدي دوره براي كشاورزي محصولات و بذرها
فردا نياز رفع بهخاطر مصرف در تعويق.ميگشت ذخيره كلمه واقعي معناي
.داشتند روي پيش كه بود آيندهاي و
از درصد پنج نيافته ، حدود توسعه اكثراقتصادهاي در ميرود ، احتمال
مييافت ، اختصاص نوع اين پساندازاز و ذخيرهسازي مليبراي درامدهاي
تعمير آينده ، سال وبذرهابراي دانهها اين ذخيره از صرفنظر
بعدي براينوبت زمين كردن آماده و مزارع دور به حصار كشيدن نهرها ،
چيزي ذخيرهسازي از ميزان اين اما.ميشد پسانداز سرمايه بقيه كشت ،
ميكرد پيدا افزايش جمعيت اگر زيرا نبود اقتصادي ثبات حفظ از بيش
ميرفتند پيش جديد تقاضاي با همگام تا ميكردند ذخيره پيش از بيش بايد
سوابق كه همانگونه اقتصاد كه ميافتد اتفاق زماني اساسي تغيير اما
وقوع به مهم اين هنگامي و.بگيرد پيشي عوامل ديگر بر ميدهد نشان
بازده بلكه كند حمايت آتي مصرف از نهتنها ذخيرهسازي ميپيوندندكه
را توليد براي زيادي فرصتهاي خود ، نوبه به كه آورد فراهم افزودهاي
كه هنگامي زدهاند تخمين اقتصاددانها.نمايد ايجاد آتي سالهاي در
كند خود ملي درامد از درصد پانزده تا ذخيرهدوازده به شروع جامعهاي
خود راه سر از را پويا و ايستا اقتصاد بين بازدارنده درحقيقتموانع
نيز را درصد اين از بيش سد حتي جوامع از پارهاي.است برداشته
خود ملي درامد از درصد بيستوپنج يا و بيست بالاي چيزي يعني شكستهاند
.ميكنند ذخيره را
مقياس دراين سرمايهگذاري خصوص در انجامشده اقدامات از مختصري
پانزده تا دوازده ازاينكه اطمينان با ميتوانند جوامع:عبارتنداز
كمتر بكنند ، آتي مصرف و توسعه ابزار صرف را خود ملي درامد از درصد
سواري ، فيلمها اتومبيلهاي منسوجات ، توليد جهت در را خود سرمايههاي
.ميدهند قرار ميكنند ، مصرف يكباره به خانواده كه چيزي هر يا و
به باشد داشته بستگي ديگر عوامل به ازآنكه بيش صنعتي انقلاب اما
از يك هر كردن قدرتمند قدمت بهعبارتي ، .است مربوط انرژي جديد منابع
اسب نيروي آبي ، نيروي مثلا] است تمدن اندازه به انرژي اهرمهاي اين
درحقيقت.[ميرفت بهكار بسيار اوليه تكنولوژيهاي در كه باد و بخار
و بود بخار اسب نيروي مرهون صنعتي انقلاب پيشرفت كه گفت ميتوان
بهطرف و گذاشته فراتر پا روغن و برق نيروي از نيرو اين بهتدريج
نيرو ، و انرژي بدون بهطوريكه.رفت پيش امروز (اتمي) هستهاي نيروهاي
استثنا بدون دنيا زغالسنگ كانونهاي و نبود ، ميسر شدن صنعتي هيچگونه
چيزها بسياري لذا.ميگشت تلقي مدرن صنعتگراي از كمارزشي كانونهاي
.دارد بستگي آن به صنعتگرايي كه هست
(صنعت از قبل البته) كشاورزي از ايننيرو كه گفت ميتوان البته
بهعنوان را كشاورزي ميتوان حساب اين با پس است ، گرفته سرچشمه
نبايد نيز را تجارت اهميت البته كرد ، تلقي پايه ثروت منبع بزرگترين
از بسياري در حركتي عامل يك صادرات از حاصله درامدهاي.كرد دور ازنظر
از حاصله درامدهاي عمده قسمت كه گفت ميتوان.ميشود محسوب اقتصادها
يا و كتان يا پشم مثلا ميشود ، حاصل كشاورزي از خود بهنوبه صادرات
.آوردند بهدست ادويهجات تجارت كار از غربي تجار كه سودهايي
داد قرار كشاورزي رديف در اهميت نظر از ميتوان را معدن استخراج فقط
مطمئنا.كشورها ثروت اصلي (صنعتي ماقبل) منبع يك بهعنوان يعني
را مس و طلا الماس ، مثل كالاهايي واقعي ارزش نميتواند افريقا در هيچكس
جاييكه در حتي.بفهمد تجار روي بر قاره اين درهاي بازكردن در
تلقي ذخيرهسازي اوليه منابع بهعنوان معادن ، از حاصل صادرات درامدهاي
صنعتي پيششرط بهعنوان هنوز كشاورزي سيستم در دگرگوني ميگردد ،
سرزمين دراين ساكن جمعيت عمده قسمت ماداميكه تا ولي.است شدن
نميتواند جديد صنعتي جامعه باقيماندهاند ، معيشتي كشاورزان بهمثابه
.كند پيشرفت
دارد ادامه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام