چهارم ، شماره 1081 سپتامبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 29 يكشنبه 8
|
|
آلمان كلاسيك سينماي و اكسپرسيونيزم
ملي فيلمخانه در آلمان سينمايي آثار از گزيدهاي نمايش بهانه به
بود سينما و ادبيات ، تئاتر گرافيك ، هنرهاي در جنبشي اكسپرسيونيزم
اين اصلي هدف.شد شكوفا آلمان تا 1933در سالهاي 1903 فاصله در كه
و عشق نفرت ، ترس ، چون عواطفي بخصوص بشر ، دروني نمايشدنياي جنبش
بود اضطراب
بهنمايش اختصاص ايران ملي فيلمخانه نمايش دوره بيستمين:اشاره
و اكسپرسيونيزم آثار ميان اين در.داشت آلمان سينماي از فيلم 14
مناسبت همين به.بود گرفته قرار موردتوجه بيشتر آلمان سينماي كلاسيك
كهتوسط دوره اين مهم فيلم چند و فيلمسازي دوران اين اجمالياز تحليلي
اولريش نوشته سينمايهنري تاريخ كتاب از بااستفاده رحيمي مهرزاد
تقديم است شده نوشته طاهري ترجمههوشنگ انوپاتالدس ، و گرگور
.خوانندگانميكنيم
كلان دورهي بهچند را آلمان سينماي آن پيرو و هنر ادبيات ، غالبا
اواخر خاص واقعگرايي يا) ناتوراليزم:از عبارتند كه ميكنند تقسيم
به و شده تشكيل مولفه ازچند خود كه اكسپرسيونيزم ، ،(نوزدهم قرن
هستينگاري يا) مدرن واقعگرايي يا رئاليزم و ميشود ، تقسيم رويكرد چند
اما آنچه.(بعد به جهاني دوم جنگ از بويژه اروپا ، بيستمي قرن ميانه
و نمايشي از اعم) نيز آن ادبيات بر شايد و آلمان كلاسيك سينماي بر
.است اكسپرسيونيزم افكنده سايه بيستم قرن نخست دهه سه دو در (غيره
قرن اواخر ناتوراليستي امپرسيونيزم خودزاده انديشگي رويكرد اين
دگرگونيهاي زاده دوره ، آن نمايشي ادبيات و سينما در بويژه و نوزدهم
نيز و اول جهانگير جنگ در آلمان شكست از برخاسته اجتماعي خاص
باززايي و قيصرگرايي تزلزل بابود آن از حاصل فكري دگرگونيهاي
وابسته روشنگران تحرك و انديشگي مدرن نحلههاي نفوذ روشنگري ، سنتهاي
آلمان در فلسفه و هنر ادبيات ، تا آورد پديد را فرصت اين آن به
.كنند تن بر نو جامههايي و شده دگرگون
اين وزبانگوياي پيكره اين آراينده و خور در جامه اكسپرسيونيزم
دوران.بود آلمان دورهادبيات اين فكري خاستگاه اما بود ، دوره
در او نقش اهميت كه شد آغاز نويسندهيي باظهور آلمان سينماي كلاسيك
كسي او.است ايتاليا نئورئاليزم براي زاواتيني نقشچزاره حداهميت
و تپنده او فيلمنامههاي نبود ، 1944-مير ، 1894 كارل جز
خود در كارگرداني دقيق رهنمودهاي همه حاوي و اكسپرسيونيستي
(1).بودند
با و مفاهيماند معانيرازورزانه تشديد مشتاق اكسپرسيونيستي واژگان
ايجاد را خاصخواص و مبهم زباني عمدا نمادها ، از بهرهگيري
.ميكنند
بر تكيه تنهابا و بورژوايي تعهدات از رها اكسپرسيونيست.
پايبند انگيزههايش به نسبت خودرا خويش ، حساس و زودياب گيرندههاي
از اكسپرسيونيزم.است آن زايندهنيست واقعيت زاده انسانميسازد
.بيحدفرد خودكامگي سو ديگر از و است ذهني مفرط فردگرايي سويي
بود سينما و ادبيات ، تئاتر گرافيك ، هنرهاي در جنبشي اكسپرسيونيزم
اين اصلي هدف.شد شكوفا آلمان تا 1933در سالهاي 1903 فاصله در كه
و عشق نفرت ، ترس ، چون عواطفي بخصوص بشر ، دروني دنياي نمايش جنبش
كاليگاري دكتر بامطب سينما در را اكسپرسيونيزم آغاز.بود اضطراب
نخست جنگ در آلمان شكست.ميدانند (1919)(R.Wiene) وينه روبرت اثر
سركوبعيني با.بود موثر بسيار بدبينيها گونه اين رواج در اما
بر راه نخبگانسياست ، جهانگشاييهايواقعي و بيشينهطلبيها
گشوده برگزيدگانهنر جهاننگريهايغيرواقعي و بلندپروازيهايذهني
رهگذار اين در آلمان صامت سينماي سرشناس كارگردانان اگر پس.شد
فيلمسازان مهاجرت حتي گذارند ، برجا اثري خود از آن در و نهاده نوگام
خود نوبه به آمريكا ، به مورناو و لانگ همچون مكتب اين آلماني بنام
در و نمود منتقل امريكا سينماي فضاي به را مكتب اين خاص هواي و حال
كه (Film Noir) سياه ديارفيلمهاي آن وحشتناك و جنايي فيلمهاي خلق
.افتاد كارگر داشت رواج و 40 دهههاي 30 در
اقتصادي شكوفايي بيدرنگدوران آلمان سينماي اول ، جهاني جنگ از پس
را امكان اين عملا مارك ارزش سقوط.آغازنمود را خود كوتاه و كاذب
عوض در و شده رقابتناپذير خارج در آلمان سينماي كه آورد پديد
درامد.آورد شوق به آلمان به فيلم صدور براي را خارجي تهيهكنندگان
جبران را فيلم تهيه هزينه سوئيس ، در آلماني فيلم يك فروش از حاصله
ميكرد تشويق را سفتهبازان و دلالان سويي از غيرعادي موقعيت اين.ميكرد
و بزرگ شركت چند ايجاد باعث سو ديگر از و بپردازند فيلم تجارت به تا
عمده سهامي يكسرمايه با كنسوسيوم چند ائتلاف.شد زمان همين در برتر
تمركز تا را آلمان سينماي اقتصاد خصلت اندك ، سرمايه با آنها تعدد و
پخش و توليد كنسرسيوم قويترين.ميكند مشخص آن نازيستي اجباري
جنگ از پس و شد تاسيس سال 1917 در كه بود موسسهاوفا سينمايي ،
آلمان ، سينماي كارشناسان (2).گرفت قرار آلمان اختياربانك در دربست
به جنگ در شكست بخاطر آلمان كه (تا 1924 از 1919) را سالي پنج
از بود ، شده متزلزل بشدت اجتماعي ونظم وثبات كرد طي شكل سختترين
سال 1922 تا(3).ميآورند بشمار آلمان سينماي دوره غنيترين هنري نظر
عاديتري وضع خاص ، بطور فيلم توليد شرايط و عام بطور اجتماعي شرايط
در بهسرمايهگذاري آغاز بزرگ شركتهاي مارك تثبيت از پس و گرفت بخود
بازار به امريكايي شركتهاي تا بود دليلي اين و نمودند ، هنر عرصه
خارجي رقباي با رويارويي توان اما داخلي موسسات.شوند علاقهمند آلمان
رقابتها ، اين به نسبت واكنش در دولترايش.نيافتند خود در را
داده كشور به ورود اجازه فيلمي هيچ به آن موجب به كه گذراند قانوني
شركتهاي پاسخ ، در.باشد شده توليد آلمان در آنكه مگر نميشد ،
دراين.برخاستند مقابله به مشترك ساختنفيلمهاي امريكاييبا
هنري فيلمهاي از تعداديانگشتشمار.ديد صدمه همهاوفا از بيش ميان
شركتهاي به متعلق اكثرا شدند ، بيستساخته دهه دوم نيمه در كه
مورد دربودند واستوديو 29 ، نظيرنرو ، پرومتهئوس ، كوچكتر
كنسرسيوم سوي از آن تصاحب از پس كه گفت ميتوان حداكثر نيز اوفا
مسئوليتهاي همه جايگزين اقتصادي و سياسي انديشهاي عاقبت برگ هوگن
از بايد آلمان اكپسرسيونيستي فيلمهاي آخرين از(4).گردد هنري
سينماي ميگويند كه آنطور امابرد نام اثردوپن (1925) واريته
ظاهر نظر از كم دست را خود توانست مورد يك در تنها نازيسم دوره بعدي
فيلمهاي در هم آن و برد فراتر دورهويمار هنري الگوهاي چهارچوب از
در تلاش و اكسپرسيونيزم به بازنگريكلي در.بود ريفنشتال مستندلني
از را مكتب اين انديشگي ، نظر از آنچه اينجنبش مولفههاي درك
(دورهنازيسم) بعدي دوره تبليغي سياسي ، و فرمايشي رئاليزمبيمايه ،
را جهان آنها.آناست جهاننگرانه همانارويكرد ميكند متمايز
و ذهن ظاهرا باورشان به كه ميدانستند رخنهپذير و لمسشدني آنچنان
پيوسته خارجي حقايق.دايمياند فوراني در خود هستي از دم هر در روان
عيني وجودي روحي ، پديدارهاي و ميگردند بدل داخلي عناصر به
.مييابند
آخرين يا) مرد آلمانآخرين اكسپرسيونيزم سينماي از نمونه چند بررسي
مپر ، كارل:فيلمنامهنويس مورناو ، ويلهلم فريدريش:كارگردان (خنده
.محصول 1924 ينينگز ، اميل:اصلي فرويند ، بازيگر كارل:فيلمبردار
ارزشگذاري و ضدارزشمندي بر است نخستهجويهيي نگاه در فيلم اين
مايه كه هتل دربان يك لباس.اونيفورم و رسمي لباس بويژه لباس ،
ژنرال يك اونيفورم به بيشباهت كه لباسي است ، او مباهات و افتخار
نخست جنگ از پس و پيش سالهاي ارتشسالار جامعهي در اين و نيست ، ارتش
تمهيداتي از بويژه فيلم اول بخش در.نيست عجيب چندان آلمان در جهاني
يا.ميشود استفاده مخصوص اونيفورم با دربان دادن نشان پرشكوهتر براي
فضاسازي به نسبت محيط درخلق نو رويكردي كه دوربين ، با بازي
بازيگراني با ساده داستاني بر تمركز معناي به و بود اكسپرسيونيستي
مجلسيياد بهعنوانفيلم آن از آنچه -است محدود محيطي در و اندك ،
زمرهي در دربان ، نقش بازيگر ينينگز ، پرطمطراق بازي بعلاوه.ميشود
ناتوراليستي ، سبك و بيان نظر از مردرا آخرين.تمهيداتاند همين
بنبست از گسستگاهي را دو هر اين و (تارتوف) مورناو بعدي فيلم پيشگام
آلمان سينماي بعدي رئاليزم بر درامدي و جنگ از پس اكسپرسيونيزم
.ميدانند
ويلهلمپابست ، گئورگ:كارگردان ،(ژانني) يئانهناي عشق
:از پايهيداستاني بر لئونهارت ، رودلف لديسلاسويدا ، :فيلمنامهنويسها
لاخ ، بازيگران والتر وگنر ، آرنو فريتس:فيلمبرداران ايلياارنبورگ ،
.محصول 1927 هنينگ ، اونو اديتيههان ، :اصلي
ميدود ، ميكشد ، سرك جا همه ماجراجو بمثابهناظري دوربين اثر اين در
نگرانه خرد بالا از ميزند ، دور را اشيا و بازيگران ميايستد ،
تا مينشيند تماشايشان به آنها پاي جلوي در جايي ميكند ، براندازشان
فروشان كهنه چون ميرود ، ور اشيا با آيند ، نظر به مخوف و كلان
جزئيات از سرشار صحنهها..و ميكاود را جزئيات وارسيشانميكند ،
وهمه همه.. و رابطهها حسفضا ، حركت ، نور ، حقيقياند ،
بقول.است وخشن دارد صبغهايواقعي فيلم ، حتيرمانتيسيزم.حقيقياند
زندگي ميخورد؟ درد چه رمانتيكبه بهموضوعي پرداختن:پابست خود
سينماي نويس رئاليزم را اين و.است خشن حتي است ، رمانتيك است ، واقعي
ديار آن ناتوراليزم و اكسپرسيونيزم بنبست از گريزگاهي يا آلمان
.ميدانند
هانسكيسر ، :فيلمنامهنويس مورناو ، ويلهلم فريدريش:كارگردان فاوست ،
ميان آلماني ، افسانههاي و گوته فون ولفگانك مارلو ، روايتهاي براساس
فرويند ، كارل هوفمن ، كارل:فيلمبرداران گرهارتهاوپتمن ، :نوشتهها
.محصول 1928 كاميلاهورن ، گوستاواكمن ، ينيگز ، اميل:بازيگران
در چندان نمايشنامهيي آنكه از بيش آن نخست بخش بويژه و گوته فاوست
در ناتوراليستي است شعري باشد ، سينمايي ساخت يا تئاتري اجراي خور
گردشگاه كه آن دوم بخش با آلمان ، كه وسطايي قرون گوتيك فضاي
دست به است آدمي سرشت افسانهوار جانبخشي و گوته خيالپردازيهاي
جلوههاي به بيشباهت كه او كارهاي بخش توالي سبك قالب در و مورناو
حدي تا و بخصوصژرمني ، اثري به بدل نيست ، اروپايي هنرروكوكوي
همين نگرشياز از خاكستري روايتي داستان اين.است شده بار كسالت
.است زندگي به دست
آلماناساسا كلاسيك ديگرفيلمهاي همچون فيلم هواي و حال
از انبوههيي كردن وتلمبار واقعيت در دستكاري استو اكسپرسيونيستي
از بصريبويژه نظر از هم روي كهبر (روشن سايه)كنتراستها
هنر خاص زجلوههاي ا است بوده روز آن به تا نمايش اشكال برجستهترين
بر فيلم سبك نفوذ و تاثير گفتهاند كه آنگونه.است اكسپرسيونيستي
برگمن ،(خشم روز)دراير ،(مخوف ايوان)ايزنشتاين چون كارگردانهايي
مردم ، روزي سيه و ادبار نمايش.گرفت ناديده نميتوان را (هفتم مهر)
.است آلمان روز آن سيماي خياباني ، گزندهفيلمهاي و تلخ درونمايهي
با بلابالاش ، :فيلمنامهنويس لنيريفنشتال ، :كارگردان نورآبي ، .
:اصلي بازيگر ايتاليايي ، قصهكهن يك براساس لنيريفنشتال ، همكاري
جست قالب در بيمايه و مبتذل عرفاني نمايش محصول 1933 ريفنشتال ، لني
،(ريفنشتال لني يونتا ، كولي ، دختركي) فيلم قهرمان پسند عوام وخيزهاي
قصهي يك از اجتماعي ضد و سطحي اقتباس بر اتكا با تا است دستمايهيي
و ميزانسن نورپردازي ، از بهرهگيري با و ايتاليايي ، كهن عاميانهي
كوته و كوتاه شود ساخته فيلمي اغراقآميز ، و ضعيف فيلمبرداري
.انديش
ستايشگران از آلمان ، هيتلر در فيلم هنگامنمايش به كه نيست بيسبب
در تبليغاتهيتلر ، وزير كوششگوبلز ، به نورآبيشد شيفتگانآن
دريافت به موفق درآمدو نمايش به (1939) فيلمونيز جشنوارهي
گوبلز سوي برليناز درتئاتر سال همان در.شد طلايي جايزهيشير
اين.شد اهدا او به ريفنشتال سينمايي جهتخدمات به ويژه پاداشي
سرآغاز و او كارگزاران و هيتلر سوي از ريفنشتال لني موجبكشف فيلم
.بود او به آنها سوي از مستند رسمي فيلم چندين ساخت سفارش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام