چهارم ، شماره 1082 سپتامبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 30 دوشنبه 9
|
|
هستم رماننويسي ماشين من
تركيه اهل نويسنده كمال ، ياشار با گفتگو
جايزهادبي تازگي به تركيه ، نويسندهپرآوازه كمال ، ياشار:اشاره
فرانسوي مجله با مصاحبه در او.است كرده خود آن از را مديترانه
دستگاه با كشمكشهايش از و آنها نگارش نحوه آثارش ، از ژونآفريك ،
ميگويد سخن تركيه قضايي
هنري فرهنگيو نمود شدهترين شايدشناخته جهان سطح در كمال ياشار
خصوصا سياسياش ، موضعگيريهاي بهخاطر تركيه نويسنده اين.باشد تركيه
كمال ياشار.است قضايي مقامات تعقيب تحت تركيه ، كردهاي درباره موضعش
شرق در (Cilicie) سيليسي روستاهاي از يكي در ميلادي سال 1923 در
آن شبيه ابدا و است ركگو و صريح مردي او.است آمده بهدنيا تركيه
كه رماني بيست در او.نيست ميشود ، ناميده غربروشنفكر در كه چيزي
روستاييو جامعه بخصوص را ، تركيه جامعه عمق همواره رسانده ، بهچاپ
نام خون اوآواي رمان آخرين.است كشيده تصوير به را كشور اين محروم
اين.ميشود محسوب خانوادهاش و سلمان تريلوژي سوم قسمت كه دارد
تركيه به و گريخته روسيه از اول جهاني جنگ بههنگام كرد ، خانواده
.آوردهاند پناه
دارد؟ معنايي چه شما براي مديترانهاي جايزه اين
دربارهمديترانه درازي زمان مدت من.هستم مديترانهاي يك من
در را انسانيمنحصربهفرد عميقا دنياي يك تصويرياز و نوشتهام ،
در.ماجراست يك است ، حادثه يك خودش مديترانه.ارائهدادهام آثارم
جالب.گرفت صورت متعددي اقتصادي و سياسي تحولات (سيليسي) من زادگاه
.كرد تغيير هم محيط طبيعي بافت تحولات ، اين با همگام كه بدانيد است
مديترانهاي جهان اين به را خودشان هنرمندانتركيه و روشنفكران آيا
ميدانند؟ متعلق
من فرقمينوشت دريا درباره فقط كه بود نويسندهايبله آنها از برخي
منزميني.شدهام تلفيق خاك با كهمن است اين نويسندگاني باچنين
در بينالنهرين عظيم تمدن كه نكنيم فراموش.خاكم به وابسته هستم ،
.شد آغاز سوريه مديترانهاي سواحل
درجهان شما كشور از ديگري شما ، نويسنده بجز كمال ، ياشار آقاي
اين در.نيست قاعدهمستثني اين از هم تركيه تازه.نيست شده شناخته
بسيار تركي زبان كه بگويم بايد هرچيز ، از قبل نظريداريد؟ موردچه
كنارم در كاركشته مترجم دو كه داشتهام را بخت اين من.مشكلاست
خانم وديگري دارد تسلط انگليسي زبان به كه همسرم يكي:بودند
.داشت برعهده را فرانسه به كتابهايم ترجمه منورآنداككه
آياكتابهايتان.است بزرگي بخت جهان ، اين در وسيع حضور براي
.رسيد بهچاپ سال1955 در.تركهاي ممد.ترجمهميشود؟ بلافاصله
ترجمه شوروي اتحاد و چين بلغارستان ، كشورهاي در رمان اين بعد سال دو
رمان پرفروشترين بهعنوان انگلستان در سال 1961 ، در.شد منتشر و
.بود
مشورت براي و شناختهميشويد كشورتان در يكعالم بهعنوان شما آيا
هنوز ميشود؟ مراجعه بهشما توصيههاتان ، و نظرات شنيدن و شما با كردن
است كشوري تركيه.بيخبرند من وجود از كه هستند تركيه در زيادي عده
.است فرورفته خودش لاك در و كشيده حصار خودش دور سو هر از كه
است؟ همينطور هم استانبول در حتي
يا من ، آثار الزامابه باخبرند ، من ازوجود كه هم آنهايي خوب ،
كاري اين به آنها.علاقهمندنباشند است ممكن ديگر آثارادبي به حتي
.ميگيرم بهكار را محتوايي چه يا فرمي چه آثارم در من كه ندارند
چطوربود؟ رمانتان آخرين تركيه ، از خوانندگان استقبال
ترسپرداختم(Theme)درونمايه به منبيشتر كتابهايم ، آخرين در
.است داشته روانكاوان نزد خصوصا همگان ، بين در زيادي انعكاس كه
هماشاره سياسي مسائل خصوصا مسائلروز ، به آثارتان در آيا
ميكنيد؟
تحتتاثير تركيهرا جامعه تمام و است روزتركيه مسئله امروز ، ترس
.دارد خود
چه؟ از ترس
و شدن باصنعتي كه بگويم ميخواهم درآثارم من.عام معناي به ترس
جامعهاي سمت به ما درواقع.تغييراست درحال مادي ، انسانيت پيشرفت
هر واقع در.ندارد ارزشي خود خودي ديگريبه فرد آن در كه ميرويم
هموار را پيشرفت راه ميتواند خودش ترسهاي بر غلبه با جامعهاي
.سازد
فكر خودتان آيا.ميرويد بهشمار متعهد يكنويسنده سياسي نظر از شما
جاهاي در يا تركيه در ميكند؟آيا ايجاد تغيير ميكنيدآثارتان ،
داريد؟ جاهطلبياي چنين خودتان شما اصولا يا است؟ تاثيرگذار ديگر
مبارزات منديگر.ندارم ادبياتم و برابرخودم در جز تعهدي هيچ من
.گذاشتهام كنار را مردم درحزب فعاليت سال هشت وآن سوسياليستي
تاثيري و تغييري باعث فعاليتم طول در اينكه اما.نميدهم شعار ديگر
نويسندگان براي سوال اين به دادن جواب ميكنم فكر نميدانم ، باشم ، شده
.باشد مشكل هم ديگر كشورهاي
ميكنند؟ مكاتبه شما آثارتانبا خوانندگان آيا
مورد مرا هزارنفر از بيش نظرخواهي ، دريك گذشته سال زياد ، خيلي
آنها ميان در بلكه نويسندهنبودند ، فقط اينها.قراردادند تائيد
.ميشد همديده تاجر و وكيلمدافع پزشك ،
كه است مشكل برايمان واقعا ميكنيم ، نگاه شما كشور به خارج از كه ما
فقط شده ، هم نوبل جايزه نامزد كه شما مثل نويسندهاي كنيم باور
.كند پيدا مشكل قضايي دستگاه با عقيده ابراز بهخاطر
گفتند بهمن و كرده تاسف اظهار بابت اين نخستوزيراز و جمهور رئيس
علني بهطور من از حتي نخستوزير هستند ، مخالف رفتار اين با كه
!است كرده عذرخواهي
ميدهد؟ آزار شمارا كسي چه اوصاف ، اين با
.شود عوض كشور قانون از موادي لازمباشد شايد.نميداند هيچكس
ديگريفكر كشور در اقامت و ازكشور خروج به تابهحال آيا
كردهايد؟
من امافكرميافتند اين به بلافاصله شرايطمن در هنرمنداني معمولا
وجود ، اين با.كنم نميتوانمزندگي ديگري جاي در درتركيه بهجز
خارج به مرا و كردهاند دعوت من از نمابر و تلفن با بارها
!ميمانم عاجز هم خط يك نوشتن از شرايطي چنين درفراخواندهاند
ازطرف 19 من گذشته سال.وجه هيچ ميكنيد؟به سفر زياد شما آيا
هر براي ميخواست اگر.كردم دريافت دعوتنامههايي امريكايي دانشگاه
من.ميشد ماه چند كنيد حساب كنم ، صرف وقت ماه يك دعوتها اين از كدام
.زدم سرباز نكنم ، سفر اينكه خاطر به فقط جايزه ، دو دريافت از حتي
.نميكردم ترك را استانبول هرگز بود ، ممكن برايم اگر
مورد مديترانهيك جايزه دريافت پرپينيانبراي در حضورتان پس
است؟ استثنايي
.كنم سفر بهاينجا داشتند اصرار كه زياديدارم دوستان اينجا در من
.بود دوستانه اجبار نوعي درواقع
تمام ودر ميشود ترجمه فرانسه بهزبان كتابهايتان اينكه آيا
است؟ مهم داريد ، برايتان خوانندگاني فرانسويزبان كشورهاي
.است بوده فرهنگ جهاني هموارهمركز فرانسه من ، براي
و مغرب خوانندگان نزد مثلا زبان ، فرانسوي كشورهاي نزد شما جايگاه
كافي اندازه به الجزاير و تونس در ميكنم فكر است؟ كدام آفريقا
سوئيسهم زبان فرانسوي بخش در من كتابهاي بهعلاوه.هستم شده شناخته
.دارد زيادي فروش
ارتباط روستاييآفريقايي يك با كمالميتواند ياشار از رماني آيا
كند؟ برقرار
.ميبيند كتابهايمن در را خودش داشتهباشد ، خواندن سواد كه هركس
ارتباط من با ميتوانند دنيا مردم تمام باشم ، نويسندهخوبي من اگر
را شكسپير يا اوريپيد سوفوكل ، آثار ما وقتي..كنند برقرار
.نميكنيم حس بيگانه آنها دنياي با را خودمان ميخوانيم ،
قراردادهاند؟ تاثير تحت را همهشما از بيش نويسندگاني چه
البته.است داده قرار تحتتاثير بسيار مرا كه است نويسندهاي استاندال
بدون كسي نميكنم فكر من.بگذرم بهسادگي نميتوانم هم باستان عهد از
.بشود نويسنده بتواند هومر اوديسه و ايلياد شناختن
رمان ، اين.ميشناسند ممدتركهاي رمان بخصوصبا را دنيا ، شما تمام در
بود؟ داستانفوقالعاده يك
من آغاز در.رفت فروش به نسخه تركيه 600هزار در..تركهاي ممد.
با منميخواستمآنرا.چاپكنم خودم نام با را اينرمان نميخواستم
قلم جمهوريت روزنامه در زمان آن در من.كنم چاپ مستعار نام يك
اما.كنم چاپ پاورقي بهصورت را رمان ميخواست من از روزنامهميزدم
نام با و ديگر روزنامه يك در آنرا شدم راضي بالاخره.كردم مخالفت من
مرا بودم ، آن عضو كه حزبي رهبر و همسرم درواقع.برسانم بهچاپ اصليام
.كردند تشويق كار اين به
ترجيح ديگرتان رمانهاي به را آن يعني.دلخواهشماست رمان اين آيا
ميدهيد؟
ستون و تركهاي ممد:داشتم نگارش دست در را رمان دو من سال 1947 ، در
زودتر ممدتركهاي اينكه تا ميرفت ، پيش كندي به كتاب دو هر (Pilier)
اين بعداز كه را رمانهايي و ستون رمان خودم من اما.شد چاپ آماده
آنجاييكهحقيقتا اما.ميدهم بيشترترجيح رساندهام ، بهچاپ كتاب
مربوط تنها رمانهايسلمان سلسله به نويسندهفرورفتم ، يك قالب در
نگارش سرگرم حاضر حال در من.شد نوشته سهگانه يك درقالب كه ميشود
مشكلاتم بهدليل اما.رسيدهام آن دوم كتاب به كه هستم ديگر سهگانه يك
.بنويسم خط يك حتي نتوانستهام هنوز قضايي ، دستگاه و قانون با
ماه يك بههرحال.هستم درگير مشكلات اين با كه است سالونيم يك تقريبا
دست از فرار براي درواقع.گرفتهام سر از را كارم كه است نيم و
را دومم كتاب از صفحه صد تابهحال.شدهام مخفي هتل يك در خبرنگاران
.نوشتهام
مينويسيد؟ جلدي چند هموارهرمانهاي شما ميرسد بهنظر
به نگارش هنگام كه است اجباري اين رانميكنم ، كار اين عمدا خودم
شروع كه هنگاميدريافتم سال 1973 در را موضوع اين.ميشود تحميل من
آن در من رمان شخصيت ممد ، .داشتم سال كردم ، 24 ممدتركهاي نوشتن به
بودم ، ساله شصت ;شد تمام ممد داستان دوره وقتي.بود ساله زمان 21
جلد نوشتن براي سال ، كتاب 15 دوم جلد نوشتن براي.(خنده)ساله ممد 23
صرف وقت يكسالونيم جلد ، آخرين نگارش براي بالاخره و سال نيز 15 سوم
.آمد پديد صفحه از 2000 بيش با رماني بالاخره وكردم
رانوشتيد؟ آن دنباله شما رمانممدتركهاي ، موفقيت بهخاطر آيا
يا ميكنم وقتيفكر.نوشتم هم ديگري فاصلهرمانهاي اين در من نه ،
صحبت شما با دارم كه الان حتي.ميانديشم بهرمان ميروم ، راه
!هستم رمان توليد ماشين منميكنم فكر رمان ميكنم ، به
قدمميزنيد؟ زياد استانبول ، در و
آنجاهيچ در.ميرفتم دريا كنار هتليدر به كه بود سالها.بله
ديگر حالا اما.ميكردم رفتن ، كار هنگامراه من و.نبود اتومبيلي
ميشناسند خيابان در مرا خبرنگاران و مردم بكنم ، را كار اين نميتوانم
تو با من:ميگويند و ميآيند طرفم به مردم.ميرود دست از آرامشم و
...هستم
...بدهيد قيافه مصنوعيتغيير ريش بايك يا كلاه يك با خوب ،
!...ميشناسند مرا هم باز
پورمندي.ور طاولي.ك:مترجمين
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام