چهارم ، شماره 1083 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 1 سهشنبه 10
|
|
كجاست؟ فقر مرزهاي
3-فقر خط تعيين و فقه
و است كتابخبري و بيحساب پاشهاي و ريخت از نه اسلامي ، معيشت الگوي در
روحي و مادي تنگناهاي و سختيها از نه
شده زندگيمطرح مسالهسطح فقهي ، گوناگون بحثهاي معيشتدر سطح -4
ساليانه اضافه درآمد آن ، منبع مهمترين كه خمس ، مبحث در مثلا است ،
مشخص و شده محاسبه درآمدسال اضافه كسرمونه ، با:فرمودهاند است ،
:گفتهاند ميشود ، استثناء خمس براي كه توضيحمونه ، در آنگاه ميگردد ،
و شان حسب به خود ، خانواده و خود براي شخص كه است چيزي مقصودهر
از.دارد احتياج بدان معيشت در مردم ، متعارف با متناسب و موقعيت ،
جايزه ، ميهماني ، هديه ، زيارت ، صدقه ، و انفاق مسكن ، لباس ، غذا ،
خدمتگزار ، نياز ، مورد سواري وسيله لازم ، حقوق ديگر و بدهكاري پرداخت
در كه آنچه و فرزندان ، ازدواج هزينه اثاثيه ، كتاب ، و زندگي لوازم
همه كلي بطور واست نياز بدان مرگ و بيماري مثل پيشآمدهايي و حوادث
آنسفاهتيا تهيه بوده ، متناسب شخص شرايط و اوضاع با كه هزينههايي
.(36)نشود اسرافشمرده
حج ، تامينهزينه براي را زندگي فروشلوازم حج ، بحث در همچنين
شخص ، مناسب خانهمسكوني به نياز مورد ودرلوازم كردهاند استثناء
از خانه اثاث متناسب ، تجمل لباسهاي دارد ، نياز بدان خدمتگزاريكه
و زمان برحسب همسر براي متناسب زيورآلات لوازم ديگر و ظروف و فرش
نياز مورد وسيله ميكنند استفاده آن از كه كساني براي كتبعلمي مكان ،
اينگونه دادن دست از چون:گفتهاند و زدهاند مثال نقل و حمل و سواري
و استطاعت ميدهد ، قرار درتنگنا را شخص و بوده حرج مستلزم لوازم ،
(37).است منتفي حج وجوب
راكليه ضابطه ميباشد ، شوهر كهبرعهده همسر نفقه مقدار بحث در
كه آرايش لوازم خدمتگزار ، و مسكن ، لباس ، قبيلخوراك ، از زن مايحتاج
درباره تفصيل به و (38).دانستهاند باشد ، ومكان زمان شرايط با متناسب
به معتبر روايت يك در حتي (39)گفتهاند سخن آنها مانند و لباس غذا ،
حداقل فصل ميوه نوع هر تهيه به و بار ، يك روز سه هر حداقل گوشت تهيه
.است شده تصريح بار ، يك
كه ميرسد ، گفتهاند ورشكستگي حد به بدهكاريكه فرد درباره علاوه به
ازجمله.ميشود طلبكاران ، استثناء نفع به ازفروش اموالش از برخي
نميتوانندضبط طلبكاران و باقيمانده بدهكار براي كه استثناها
مورد كه آنچه كلي وبطور.است خانه وخدمتگزار مسكوني خانه كنند ،
سواريو وسيله مانند ميماند اوباقي دست در است ، شخص نياززندگي
فروش به رامجبور بدهكار باشد ، حدكفاف در لوازم اينگونه اگر
نيز اينجا در (40).ارزانترنميكنند اثاثيه معاوضهبا يا آنها
با:آنگفتهاند براساس و داشته وحرجتوجه عسر اصلنفي به فقها ،
خانوادگي ، علاوه و موقعيتاجتماعي نظر از افراد شرايطمختلف به توجه
به توجه با كه لوازمي لباس ، و مسكن قبيل از زندگي برضروريات
باقي مديون براي باشد داشته وجود زندگيشان در بايد اشخاص ، شئونات
بر روحي فشار باعث اثاثيه ، اينگونه گرفتن بازپس زيرا.ميگذارند
حتي رو ازاين (41).نميشمارد مجاز را آن حرج و عسر نفي ادله و اوست ،
همه بر الناس وحق گرفته فرا را زندگياش سراسر كهدين كسي به نسبت
عين در نميدهد ، را بدهكارياش كفاف دارايياش و انداخته چنگ اموالش
آبرومندانه ، زندگي نياز مورد لوازم دين مستثنيات عنوان تحت حال ،
وسيله حتي و شود ، گذارده باقي باشد ، برايش بااو متناسب كه بهگونهاي
دستش از نباشد ، اسراف كه مقداري به هم را تجمل ثياب و نقليه
(42).نميگيرند
ميشود ، ديده فقهي مسائل درلابهلاي كه مباحث اينگونه مجموع از
كرد استنباط معيشت حداقل و زندگي سطح به رانسبت تلقياسلام ميتوان
اسلام ، قبول مورد معيشت سطح.كرد استفاده فقر ، خط تعيين در آن از و
از.اسراف و سفاهت آنعدم ديگر حد و است ، حرج و عسر آنعدم حد يك
در حتي و نميپذيرد اسلام را حرج با توام شرايطي ، زندگي درهيچ رو اين
آن نيز ، ورشكسته افراد براي زندگي بهعنوانحداقل و شرايط سختترين
پاشهاي و ريخت از نه اسلامي ، معيشت درالگوي.نميدهد اجازه را
مادي تنگناهاي و سختيها از نه و است خبري برنامه و وكتاب بيحساب
.وروحي
به ميكند ، توجه آسان را معيار و اينالگو به رسيدن كه ديگر راه
نيز دستورات اين.است فقر برايمحو مقرراتاسلامي ، و برنامهها
قرار سطحي چه در مردم بايدمعيشت اسلامي ، جامعه در ميدهدكه نشان
قبولاسلام مورد ازمعيارهاي گروههاييپايينتر چه و باشد داشته
آمده اسلامي روايات در.ميشوند شناخته عنوانفقير به و داشته ، قرار
صورتي در است ، خدمتگزار حتي مسكونيو خانه داراي كه كسي استبه
از نميكند ، بدوناسراف را زندگيش تامينهزينههاي كفاف درآمدش كه
از را او كه است بهاندازهاي كمك اين (43).شود المالكمك بيت
(44).نميباشد محدود خاصي مقدار لذابه و ميآورد بيرون فقر دايره
.برساند اغنياء جرگه به را او كه انجامگيرد مقداري به بايد و
من تعطيه:سازيد رابينياز او كه است اينگونه (ع)ائمه دستورات
.فاغنه تغنيه ، اذااعطيت ان قدرت ان تغنيه ، اغنيه حت الزكاه
بهتري معيشتي ازشرايط جامعه در كه كساني نظريمعمولا تنگ
و ديگر اقشار به نسبت دارند اختيار در بيشتري امكانات و برخوردار ،
براي كه است اين اغنيا طبع.ميكنند برخورد تنگنظري با ضعيفتر ، طبقات
و وسعت خود براي كه حالي در و ديگرانبخيلاند به نسبت خودحريصو
و عادي امري ديگران براي مضيقهرا ميپسندند ، تنگناو را بيشتر رفاه
زيرا ميدانند ، رافقير كسي كمتر رو اين از.ميدهند جلوه طبيعي
در.ميكنند مردمضروريتلقي اكثر براي را مالي محدوديتهاي و محروميت
خوابيدن براي بوده ، محتاج شب نان به كه است كسي فقط فقير ، منطق ، اين
چنين به تازه و باشد خسيس شغلش و وصلهدار ، لباسش نداشته ، بستري
و رفاه آرزوي ولي كرد ، كمك نمير و اندازهبخور به بايد هم كساني
.ببرند بگور بايد را آسايش با همراه زندگي
آن محدوده و فقر به نسبت نيز اسلام تاريخ طول در تفكري چنين متاسفانه
مطرح دائما انكاري استفهامهاي ائمه ، اينگونه عصر در.است داشته وجود
(45):است ميشده
چيزي حقدارد دارد ، غذا و قوت يكروز اندازه به كه كسي آيا -
قبول ميتواند شود ، داده چيزي او به درخواست بدون اگر و بخواهد؟
كند؟
داد؟ ميتوان زكوه است ، از خادم وداراي خانه صاحب كه كسي به آيا -
بگيرد؟ زكوه ميتواند است ، عبد و منزلمسكوني داراي كه كسي آيا -
و دارايجاريه علاوه به دارد ، ارزش هزاردرهم چهار خانهاش ، فلاني -
بگيرد؟ زكوه ميتواند است ، خادم
هم عبد خانهو اگر بگيرد؟ زكوه دارد ، ميتواند دايه كه كسي آيا-
چطور؟ دارد
چطور؟300 درهم داد؟ 200 كسيميتوان به درهم زكوه 100 از آيا -
كنندگان سوال اينگونه چطور؟ درهم چطور 500 درهم چطور؟ 400 درهم
ذهنشان در فقير ولي پرداخت ، بايد بهفقير را زكوه كه ميدانستند
ندارد؟ بساط در آه كه است مفلسي
كه بههركس كه ميدادند دستور نظرانه ، ائمه تنگ فضاي و جو اين در
سواري ، وسيله خانه ، چند هر نيست ، كافي او يكسال هزينه براي درآمدش ،
زكوه فقير عنوان به دارد ، اختيار در را زندگي لوازم ديگر و خادم
.بپردازند
رااعلام خود همسايه وضع از گزارشي(ع)صادق امام به ابوبصير وقتي
و است ، جاريه و عبد مالك هم و است درهمي هزار خانه 4 صاحب هم كه كرد
(نيست كافي درآمدش اگر)ميكند درآمدكسب برايش درهم تا 4 روزي 2 غلامش
با ابوبصير داد ، مثبت پاسخ حضرت و داد؟ ميتوان او به زكوه از آيا
عليهالسلام امام بگيرد؟ زكوه هم باز دارايي همه اين با:پرسيد تعجب
باعث كه خانهاي بفروشد؟ را خانهاش كه دهم دستور ميخواهي آيا:فرمود
در كه را خدمتگزارش بگويم كه ميكني امر يا و اوست سرپناه و عزت
خانوادهاش و آبرويخود ومايه دارد احتياج او به زمستان و تابستان
خانه ، معاش امرار براي و است حلال او براي زكوه نه ، بفروشد؟ ميباشد ،
(46).نميفروشد را شترش و غلام
زكوه هم در آيا 80 پرسيد (ع) كاظم امام از عمار اسحقبن كه هنگامي و
آيا:پرسيد مجددا بده ، بيشتر آري ، :فرمود حضرت داد؟ ميتوان كسي به
اگر كن غني و بينياز را او آري ، :فرمود حضرت داد؟ ميتوان درهم 100
(47).ميتواني
براين علاوه است ، شده وارد معتبر كاملا روايت يك در كه زير داستان
محدوده و فقر درباره را نظرانه تنگ و انحرافي تفكر يك سابقه كه
مرزهاي بيت ، اهل مكتب اساس بر كه است آن نمايانگر ميدهد ، نشان آن
اقشار همه در را رفاه بايد چگونه و زد ، عقب بايد كجا تا را فقر
.برد بين از را طبقاتي وفاصلههاي داد گسترش
از محتاج ، و پيرمرد شيعيان از يكي:گفتم(ع) صادق امام به:ابوبصير
ولي هست ، من پيش زكوه:گفت او به عيسي كرد ، كمك درخواست اعين عيسيبن
ديدم خودم چون:گفت عيسي چرا؟:پرسيد فقير پيرمرد.بتونميدهم آن از
استفاده درهم دو فقط من:داد جواب پيرمرد..خريدي خرما و گوشت كه
نياز براي را مقداري و كردم تهيه خرما و گوشت آن از كه بودم ، كرده
و تاثر با)ماجرا اين شنيدن با (ع)صادق اما.داشتم نگه ديگري
زير به را خود وسر پيشاني ، به را خود دست مدتي براي (ناراحتي
هم را فقرا وضع و ديده ، را اغنياء اموال خداوند:فرمود سپس انداخت ،
را فقرا كفايت كه اندازهاي به اغنياء اموال در لذا كرده ، ملاحظه
بيشتر نميكرد ، كفايت برايشان مقدار اين گر وا است ، داده قرار بنمايد
بپوشد ، بياماشد ، بخورد ، كه اندازهاي به بايد آري.مينمود مقرر
(48).شود داده او به برود ، حج به و بدهد ، صدقه كند ، ازدواج
اسلامي جامعه در معيشت تعيينحداقل معناي به فقر ، خط تعيين اگر
چه در زندگي ، سطح پائينترين كه ميدهد نشان روايات اينگونه باشد ،
اعينها بينشعيسيبن بين است فاصله چقدر.باشد داشته قرار حديبايد
از بيش فردي اگر كه ميبرند گمان ميكنندو خلاصه درگرسنگي را كهفقر
قرار كمك و حمايت مورد نبايد و نيست فقير باشد ، داشته غذايي نان
او به بايد اندازه اين به و است فقير شكم كردن سير كمك ، سقف و گيرد
كفاف اندازه به ميفرمايد كه (ع)صادق امام بينش با داد ، خواربار و بن
با توام زندگي به حق اين گرفتن با بايد و دارد ، غني ، حق مال در
تهيه براي كه داد قرار او اختيار در بايد مقداري به برسد ، رفاه
به بتواند حتي و باشد نداشته مشكلي سواري وسيله خريد و ازدواج مسكن ،
(49).برود حج سفر
دارد ادامه
.مساله 61 الخمس ، كتاب الوثقي ، العروه -ماخذ36 و منابع فهرست
.تا 13 مساله 10 استطاعت ، الحج ، كتاب همان ، -37
.حلي محقق الاسلام ، شرايع -38
.ص 331 ج 31 ، جواهرالكلام ، -39
.ص 336 ج 25 ، جواهرالكلام ، -42
.ص 337 ، 338 همان ، -43
.ص 194 ج 1 ، ثاني ، شهيد الافهام ، مسالك -44
.ص 161 الشيعه ، ج 6 ، وسائل -45
وانه مايغينه الزكاه من المستحق اعطاء جواز ص 178باب همان ، -46
...فيالكره الاحدله
.ص 160 ، 161 ، 162 ، 180 ج 6 ، شيعه ، وسائل -47
.ص 162 همان ، -48
.ص 179 همان ، -49
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام