چهارم ، شماره 1084 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 2 چهارشنبه 11
!نداريم تفريح زنگ
دولتي مدارس هم) مدارس حياط و كلاس محدود فضاي كه است اين واقعيت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
را آزادانه تحرك امكان مواقع از بسياري در (غيرانتفاعي مدارس هم و
است كرده سلب دانشآموزان از
و امنيت حمايت ، آرامش ، احساس بيشترين دوستان تفريح ، زنگ در
ميكنند فراهم هم براي را رضايتخاطر
.ميخوريم خوراكي ميخوريم ، آب چون دارم دوست را تفريح زنگ -
.ميكنيم ملاقات را دوستانمان -
.وميخنديم ميگوئيم ميكنيم ، صحبت دوستان با راحت خيال با -
.ميكنيم در خستگي -
.ميكنيم بازي -
.ميزنيم قدم -
.ميدويم كمي -
.ميكنيم آزادي احساس تفريح زنگ در -
و مقطعابتدايي پسر و دختر دانشآموزان نظرات از بخشي اينها
از پس كه است تهران پرورششهر و آموزش و 16 مناطق 4 ، 9 راهنمايي
راجعبهزنگ نظرخواهي يك طي جاري سالتحصيلي در مدارس بازگشايي
.آمد بهدست تفريح
.است غيرممكن تقريبا تفريح زنگ به دانشآموزان علاقه شدت و ميزان درك
و گيريد قرار تفريح زنگ شورآفرين و شورانگيز فضاي در نيست كافي
دانشآموز بايد شويد ، سرمست و كرده تنفس را فضا اين دلانگيز رايحه
كرده شماري لحظه درس كلاس در تفريح زنگ شنيدن براي آنان همچون و بود
.بكشيد انتظار و
منطقه راهنمايي سوم سال دانشآموز محمديان تفريحعلي زنگ انتظار
:9ميگويد
يكي.ساعتميپرسيدم بچهها از يواشكي معلم چشم از دور به قبل سالهاي
البته.دقيقه سه.ميگفت ديگري مانده ، تفريح زنگ به دقيقه دو ميگفت
بود طوري هر امسال.ميكرد اخراجم و ميشد متوجه معلم هم موقعها بعضي
معدلم كه بودم داده قول البته.بخرند ساعت تا كردم مجبور را والدينم
.كردند عمل خود وعده به هم آنهابخرند ساعت هم آنها شود ، خوب
پرورش و منطقه 4آموزش راهنمايي اول سال دانشآموز اصغري ماندانا
:ميگويد
مدير خانم كهساعت ميكنيم خدا خدا هي.ميگذرد سخت خيلي آخر لحظههاي
.بخورد زنگتفريح زودتر و باشد جلو ناظم خانم يا
:ميگويد ماندانا همكلاسي دانشآموز ايزدپرست سهيلا
باشد ، درراهروها ناظم خانم و باشد مدرسه دفتر در مدير خانم وقتي
زنگ تا باشد دفتر توي ناظم هميشهخانم دارم دوست.ميخورد ديرتر زنگ
.بزند را مدرسه
پرورش و آموزش منطقه 16 راهنمايي دوم سال دانشآموز سلطاني شهره
:ميگويد
كلاس دفتر ازروي را اسامي معلم علوم ، درس سر.بود مدرسه دوم هفته
و بودند شده غافلگير بيشتربچهها تقريبا.ميكرد سوال و ميخواند
درس بچهها بيشتر مثل هم من.بپرسد درس دوم ، معلم جلسه نميكردند فكر
وقتي بره ، در بد معلم پيش اسمم سالي اول نميخواست دلم بودم نخوانده
.كشيدم راحتي نفس يك خورد زنگ صداي
:ميگويد وپرورش آموزش منطقه 4 راهنمايي دوم سال آقاجانلو سميه
است اين آرزويم ندارم ، كشش اصلا مانده تفريح زنگ به دقيقه ده حدود
معلمها ، آنكه با.بزنند را زنگ و بگذرد زود خيلي دقيقهها اين كه
زودتر چرا نميدانم ولي بودهاند دانشآموز قبلا خودشان مدير و ناظم
.كنند شاد را بچهها تا نميآورند در صدا به را تفريح زنگ
آخرين از پرورش و آموزش منطقه 9 پنجم سال دانشآموز جهانبخش مهري
:ميگويد چنين گذشته تحصيلي سال در خاطراتش
خانم.بدهيم امتحاناتثلث و شود تمام درسها كه بود مانده روز چند
بقيه مانده ، زنگ به دقيقه چوندو گفت و كرد نگاه ساعتش به معلم
ولي گذشت دقيقه دو گذشت ، دقيقه يك.ميكنيم حل زنگ از بعد را مسئلهها
ميشود معلوم گفت خانم.زدند را زنگ دقيقه سه از بعد.نزدند را زنگ
است بهتر گفتند بچهها از نفر سه دو.است مانده عقب ناظم خانم ساعت
پول حاضريم ما ميگفتند بعضي.بخرد قندي خروس يك و بدهد را ساعتش
موقع به را تفريح زنگ تا بخريم خوب ساعت يك و كنيم جمع را قلكهايمان
.بزنند
تفريح زنگ
مدرسه و كلاس حاكمبر سكوت يكباره به درميآيد صدا به كه تفريح زنگ
گويي.ميشود آن جايگزين وقهقهه فرياد و صدا و سر و شكسته هم در
مسير سرعت به برخي.ميآيد در جا از مدرسه و درآمده لرزه به ستونها
آماده پيش از خوراكيهاي برخي ، ميخورند ، آب و كرده طي را حياط تا كلاس
.ميكنند قسمت هم با را خوراكيهايشان عدهاي ميگذارند ، دهان در را
شب شده پخش فيلمهاي راجعبه هم با و انداخته يكديگر دست در دست بعضي
يا و ديده كه چيزهايي راجعبه يا و ميكنند صحبت هم با تلويزيون قبل
هم به را رازهايشان و ميكنند درددل هم با بعضيميزنند حرف شنيدهاند
.ميگويند
.است نشاطانگيز و جالب دانشآموزان اكثر براي تفريح زنگ هست هرچه
.است مشكل فوقالعاده تفريح زنگ بدون تصورمدرسه
سوال اين به پاسخ تفريحدر زنگ در آنها فعاليتهاي و دانشآموزان
:گفتند چنين ميكنيددانشآموزان چه تفريح زنگهاي كهدر
.ميخنديم و ميزنيم حرف -.ميخوريم خوراكي -.ميخوريم آب -
.ميكنيم استراحت -.ميخوريم هوا -.ميكنيم صحبت دوستانمان با -
حياط توي ناظم شديم مطمئن وقتي -.ميزنيم قدم -.ميكنيم در خستگي -
از -.ميگوئيم ورقهمان نمرههاي از -.ميكنيم كاراتهبازي و كشتي نيست
.ميگوئيم معلم پيش دانشآموزان بعضي شدن لوس
.ميكنيم بازي زو -.ميگوييم معلمان شدن قائل تبعيض از -
از يكي ميشد چه نبود تفريح زنگ ميشداگر چه نبود تفريح زنگ اگر
:بود چنين آنان پاسخ.پرسيديم دانشآموزان از بودكه سوالهايي
از خيليها -.ميشديم تلف تشنگي و گرسنگي از -.ميشديم خسته ما -
.ميرفت سر حوصلهمان -.ميكرد درد سرمان -.ميشد خشك گلويشان تشنگي
اونوقت.بخورند آب كه ميگرفتند اجازه معلم از بچهها كلاس ، سر مدام -
مثل بدنمان تمام -ميشديم خفه كلاس تو -ميريخت هم به معلمها اعصاب
-.نميگرفتيم ياد را بعد زنگ درس -.ميرفت خواب پاهايمان
گوش درس طاقت دانشآموزان -.ميكردند پيدا افت درس در دانشآموزان
دشوار خواندن درس -ميشدند بيهوش خستگي از معلمها.نداشتند كردن
-.ميشدند زده درس از بچهها همه -ميشد كسلكننده مدرسه -.بود
را دوستانمان -.ميرفت يادمان هم بعدا ميموند ، دلمون تو حرفهايمان
.نميديديم
با را خود تفريح زنگ دانشآموزان دوستانغالب و تفريح زنگ
نيز شخصي كارهاي انجام در حتي آنكه جالبدوستانشانميگذرانند
دوستشان از هستند تشنه كه زماني.باشند دوستانشان با همراه بايد
از است قرار اگر.بروند آبخوري شير طرف به هم با تا ميكنند خواهش
و كن پاك ميخواند ، درس مدرسه همين در كه بزرگترشان خواهر يا و برادر
اگر.كند همراهي را آنان دوستشان كه دارند دوست هم باز بگيرند ، مداد
دارند تمايل بخواهند ، دفتر به را آنها از يكي مدرسه بلندگوي پشت از
.بروند دفتر به هم با كه
:بارهميگويد اين در پنجم سال دانشآموز هادوي عليرضا
.ميگذرد خوش آدم به (دوستان) آنان با
پرورش و آموزش منطقه 4 راهنمايي دوم سال دانشآموز زرهاني زهره
:ميگويد
او با را هرچيزي بتواند كه باشد داشته را كسي كه دارد احتياج آدم
.كنيم حساب رويش كهميتوانيم است كسي دوست ، بگذارد ميان در
:ميگويد منطقه 16 راهنمايي اول سال عباديان ميترا
نه و گفت بهمعلم ميتوان نه را رازها اين.دارد رازهايي يك كسي هر
موقعها اين درد به دوستبرادر و خواهر به نه و مادر و پدر به
او به ميتوان چون گفت ميتوان دوست به شاديهارا و دلتنگيهاميخورد
.اعتمادكرد
رضايت و امنيت آرامش ، حمايت ، احساس بيشترين دوستان تفريح ، زنگ در
اختيار در را فرصت اين تفريح زنگ.ميكنند فراهم هم براي را خاطر
يا و بگويند ، معلم مهرباني و درس بودن جالب از تا ميدهد قرار آنها
از كنند ، شكوه معلم نابجاي و بجا سختگيريهاي و درس بودن سخت از
خوبي نمرههاي ميتوانند او روش با كه داده قول آنها به معلم اينكه
سرشان به بلايي اينكه يا و باشد راحت قبولي از خيالشان و بگيرند
اين تا دارد فرصت دانشآموز زماني چه.ناپيداست سرش آن كه بياورد
هي.معلمهاست مال دانشآموزانكلاس از يكي گفته به بزند؟ را حرفها
بد و خوب نمره ميگيرند ، امتحان ميكنند ، حل تمرين ميدهند ، درس
اگر.است دانشآموزان مال هم تفريح زنگ ميكنند ، غياب و حضور ميدهند ،
مثل.ميخورد درد چه به مدرسه بگيرند دانشآموز از را تفريح زنگ اين
گوش درس بنشينيم ، سرجايمان بايستيم ، صف سر برويم بايد آهني ماشينهاي
به مدرسه بزنيم حرف دوستمان با نتوانيم اگر.بدهيم امتحان و بدهيم
.نميخورد درد
ميگذرانند بادوستان را تفريح زنگهاي دانشآموزان از بسياري گرچه
احساس تنهايي در و باشند كهتنها دارند تمايل آنها از برخي ولي
.ميكنند راحتي
به صرفا راحتيميكنند احساس تنهايي در كه كساني حتي اينكه شگفتآور
.ندارند كهدوستي است دليل اين
باره اين در پرورش و آموزش منطقه 9 راهنمايي اول سال صادقي سميرا
من.باشم كلاس توي ميخواهد دلم.نميآيد خوشم تفريح زنگ از من:ميگويد
مدرسه در او.كردند جدا من از را دوستم.ندارم دوستي هيچ اينجا
ميخواهد دلم باشيم هم با ما ندارد امكان كه حالا.ميخواند درس ديگري
.باشم تنها
دارد ادامه