چهارم ، شماره 1087 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 6 يكشنبه 15
|
|
كجاست؟ چاپلوسي و ادب مرز
كه جوامعي در.دارد وجود ظريفي و حساس مرز چاپلوسي و ادب بين
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ميشود مخدوش ادب مييابد ، رواج چاپلوسي
خوشبيني با ميتوان را گوناگون محيطهاي در يكديگر با افراد روابط نوع
اين.پرداخت داوري و تفسير به اساس همان بر و كرد نگاه بدبيني يا
.دارد كس هر اجتماعي و فردي تجربيات و علمي اندوخته به بستگي
مديرش با فرد يك يا مركز يك مجموعهكاركنان گرم و مناسب روابط وجود
يكديگر به نسبت طرفين ادب با توام رفتار و متقابل درك به ميتوان را
ياد موضوعات پيرامون كندوكاوي حاضر گزارش.داد نسبت چاپلوسي به يا و
.است شده
روابط و ارتباطات نوع رفتارها ، برخوردها ، از بعضي اگر
فضاهايي در حتي و اشتغال مراكز آموزشي ، محيطهاي در را روزمره
.شد نخواهيم خوشحال دهيم ، قرار هم كنار در را فرهنگي باعناوين
يكرنگي ، دوستي ، صميميت ، صفا ، جاي به مواقع و مراكز بعضي در چرا
روابط بر دلسردي و دوگانگي دشمني ، چاپلوسي ، ريا ، صداقت ، و پويايي
كردن قانونمند و دورانديشي گذشت ، قدري با نميتوان آيا.ميشوند حاكم
آنها و ايجاد سازنده و سالم روابطي جامعه گوناگون زواياي در امور ،
كرد؟ تشويق و ترويج را
متاسفانه.برماست كه ماست از قطعا.است روشن كاملا پرسش اين پاسخ
مدير ، جايگاه در چه داريم ، قرار كه جايگاهي هر در ما از يك هر
كاسب و دانشجو و كارمند جايگاه در چه و... و معلم و استاددانشگاه
حفظ و خلاقيت و برپويايي تكيه و چاپلوسي مقوله با مخالفت رغم به...و
پشتيباني كساني از.مينهيم گام عرصه همان در عمل متقابل ، احترام اصل
و جدي انتقادات از كنند ، تمجيد و تعريف ما از كه ميكنيم حمايت و
سر بدون ما نظر مورد محدوده در كامل رضايت با خلاصه و بپرهيزند اصولي
كه است اين اصل بلكه نيست ، مهم نكردند ، كار هم اگر.كنند وصداكار
.كنند حفظ ما منافع حفظ جهت در را خود ظاهري ارتباط
در حتي متاسفانه ، :است معتقد رياضي رشته دانشجوي پيرزاده ، سهيلا.
با دانشجويان نيست ، دوگانه برخورد به چنداني نياز كه آموزشي محيطهاي
آن پذيرش واقعا كه ميشوند روبرو استادان برخي سوي از برخوردهايي
تا بكنيم تمجيد و تعريف استادي از قدر آن بايد گاهي يعني.است مشكل
حال به واي.بگيريم خوبي نمره او از راحتي به رابطه ، ايجاد از بعد
حال هر به.بكنيم او تدريس نحوه به انتقادي كوچكترين كه زماني
است طبيعي ميدهد ، چاپلوسي به تن -اكراه با چند هر امروز كه دانشجويي
داد ، خواهد ادامه ارتباطاتي چنين به خود كار محيط در نيز آينده در
.بود بيتوجه نميتوان تجربي آموختههاي به نسبت زيرا
با فرهنگي شركت يك كارمند قندچي حسين.ادب و چاپلوسي مرز
حفظ ضرورتهاي از يكي دوگانگي و چاپلوسي اينكهامروزه ، بر تاكيد
اشتغال محيط معضلات رفع به پيچيدگي بايدبا واقع در و است مشاغل
و چاپلوسي بين بايد البته:ميگويد مفصلتر توضيحي در پرداخت ،
كار محيط ويژه به -محيطهايگوناگون در افراد كردن برخورد هوشيارانه
نحوه از كه دارد تلقيافراد و روحيه به بستگي اين.شد قايل تفاوت
مايلند بسياري افرادكنند ارزيابي چگونه مسايل با ديگران برخورد
را ديگران با روابطشان و اجتماعي ملاحظات خود شخصيت استقلال حفظ ضمن
.شود محسوب چاپلوسي نبايد مديران به احترام است طبيعي.كنند حفظ
كه جوامعي ودر دارد وجود ظريفي و حساس مرز چاپلوسي و ادب بين يعني
.ميشود مخدوش نيز ادب مييابد ، رواج چاپلوسي
من ، اگر نظر به:ميگويد چاپلوسي تعريف در مهماندوست امامريم.
رضايت غيراصولي شكلي به يا كرد بيجا تمجيد استادش يا ازمدير فردي
را حرفي يا حفظ را موقعيتش بستاني بده ، برمبناي كرديعني راجلب او
اينجا شرايط اين در كه كرد داوري چنين ميتوان-نشاند كرسي به
گرفته را كاري روابط در گرايي ضابطه كارآييو درستي ، جاي چاپلوسي ،
نفعمان به و خواست دلمان كار هموارههر ما كه نيست درست اين.است
كس هر بله ، كه نماييم توجيه را آن راحتي به هم بعد و بكنيم بود ،
را پويايي و صميميت برخوردها ، نوع اين بيترديد.دارد زندگي در روشي
.ميكند تبديل يكديگر از افراد جدايي و دلسردي دورنگي ، به
احساس افراد ، دوگانه رفتار گسترش و بروز دلايل از يكي:ميافزايد وي
از.دارد وجود توسعه حال در كشورهاي در معمولا كه است امنيتي عدم
ميدهد نشان خود از رفتاري و نميكند ريسك گاه هيچ شده ياد فرد رو اين
دارد را خدا هم ترتيب اين به و كباب نه و بسوزد سيخ نه اصطلاح به كه
رفتار از ميتوان نيز را دوگانه رفتار البته.را خرما هم
در است دوگانه رفتار داراي كه فردي زيرا كرد ، تفكيك محافظهكارانه
محافظه فرد اما است ، مدت كوتاه هدفهاي به دستيابي دنبال به واقع
.دارد نظر مورد را مدت بلند رفتار برخورد كار ،
كم و ريا و چاپلوسي ترويج علل بررسي در روانشناس ترويجيك علل
رشد كه جوامعي در متاسفانه:ميگويد جامعه در ودوستي صفا شدن رنگ
هنوز ضابطه و است نرسيده مطلوبي حدنسبتا به مردم عاطفي -فكري
.ميشود پيدا پروريها دوگانگي و دوگانگيها اين ندارد ، چنداني جايگاه
آمار فزاينده روند.است بررسي قابل زاويه اين از اجتماعي پديده هر
از آموزشي مراكز در علم جايگاه به بيتوجهي و سواد سطح كاهش طلاق ،
نيز اقتصادي فشارهاي البته.هستند رفتارها و نگرشها نوع اين نتايج
راننده كرماني ، ساسان.ميزند دامن ارتباطات نوع اين به شدت به
مينمايد ، بسيارخونسرد تاكسيرانان از زيادي تعداد خلاف بر كه تاكسي
متاسفانه.هستيم شهر سطح در زيادي تصادفات شاهد معمولا ما:ميگويد
ندارند ، چنداني مشكل هم مادي نظر از ميرسد نظر به كه افرادي گاهي
بيراه و بد ميشوند ، عصباني شدت به ميكند آنهاتصادف ماشين وقتي
ما كه ميدهد نشان رفتار اين.ميشوند گلاويز ديگران با حتي و ميگويند
و مستقل شخصيتي به و نكردهايم رشد كافي حد به عاطفي لحاظ به هنوز
نشان عكسالعمل سريع ناملايمات مقابل در و نيافتهايم دست قوي
.ميدهيم
به تنها كس هر كه ميبينند افراد بيشتر چون من نظر به:ميافزايد وي
قانوني و قاعده هيچ و است مقصد به رسيدن زودتر و خودش كار انجام فكر
اتفاق بسيار مواردي چنين ديگر سوي از و -نميكند رعايت نيز را
اينكه مثلميكنند برخورد يكديگر با عصبي و خشن حالت يك با -ميافتد
.است لازم گذشت واقعا رانندگي در كه حالي در.هستند هم دشمن اصلا
نيست ، خود نام طرح به مايل كه نيز نادرستجامعهشناسي تربيت
خانواده در افراد تربيت نوع در را ارتباطاتناسالم از بسياري ريشه
چه ميدانيم آياما:ميداند تادانشگاه دبستان از آموزشي محيطهاي و
.كنيم تربيت ميخواهيم فكري و ارزشي ويژگيهاي چه با و افرادي نوع
مسايل درباره چگونه بايد كه نميدانند ما پژوهان دانش از بسياري هنوز
افراد از بعضي حتي.كنند برقرار صحيح ارتباط ديگران با و بينديشند
خود نظر با مخالف و متفاوت نظرات شنيدن تحمل نيز جامعه تحصيلكرده
مسند در كه ما از بسياريكنند تمجيد آزادمنشي از چند هر راندارند ،
نميتوانيم ميگيريم قرار اجتماعي -فرهنگي مختلف مراكز مديريت
درست حرفهاي كنيم ، تحمل را خود دلسوز كاركنان اصولي و جدي انتقادات
.باشيم كوشا ودشواريها كاستيها رفع در و بپذيريم را
و نابساماني دلسردي ، ما خود كه شرايطي چنين در تازه:ميافزايد وي
و نظرات بنابر كه كوچكي محيط همان در را جامعه منافع بيتوجهيبه
انتظار ميزنيم ، دامن و آورده بوجود ميشود اداره اجراييما شيوههاي
و ساز با و نكنند چنين بزرگتر و حساستر مراكزي در ديگران كه داريم
...كرد برخورد افراد و مسايل با عادلانه بايد كه ميزنيم فرياد كرنا
هستيم ، خود منافع حفظ پي در رودربايستي ، بدون نيز ما اينكه چرا؟براي
و قانونمندي با تنها و تنها جمع منافع.جمع منافع پي در نه
و گريزي ضابطه و مرج و هرج با نه ميشود حفظ ضابطهپذيري
.ارتباطمداري
ملاك آنان جايگاه ارزيابي براي افراد تخصص و كارآيي ميزان كه زماني
كار نيز فلاني:ميگويند مثلا.ميآيد پيش بسياري معضلات و مسايل نيست ،
ارتباطاتي بخاطر ميرسد نظر به است؟ راضي او از مديرش چرا اما نميكند
شرايطي چنين در بنابراين ، .كند برقرار زباني چرب با توانسته كه
.باشد نظر مورد نميتواند اصلا جمع منافع
قانون مناسبات دندههاي چرخ در او عمل كند فكر كس هر باشد قرار اگر
ندارد فايدهاي بنابراين و ميشود گم و حل جامعه فرهنگي -اجتماعي گريز
اميد هرگز نميتوان ديگر كند ، برخورد بامسايل حساسيت با و درست او كه
.داشت اجتماعي روابط بهبود به
درواقع مديران معتقدند ، كارشناسان باهدف ترويجدهندگان مديران ،
مختلف اجتماعات برخورد مختلف شيوههاي ترويجدهندگان و برنامهريزان
در مشاركتي شيوه كارگيري به با ميتواند مفروض مدير يك.هستند
و پويايي خلاقيت ، ايجاد باعث خود ، سازمان امور اداره و برنامهريزيها
برعكس يا و شوند واحدخود كاركنان و دانشپژوهان بين در كارآمدي
قوانين و منطقها ابتداييترين نقض و تبعيض و پروري نخبه با ميتواند
.كند خفه نطفه در را پويايي و نوآوري نوع هر مرسوم ،
از چاپلوسي متاسفانه كار محيطهاي در كه باورند اين بر بسياري افراد
ميزان مديران برخي زيرا:است شده طبيعي عمل يك افراد بعضي سوي
از چون و نميدهند قرار توجه مورد را خود كاركنان تخصص و كارآيي
و سليقه اعمال براي راه لذا.ندارند مشخصي و روشن تعريف كارها
.بازميشود رابطهگرايي
نقشبسيار مدارس:است معتقد دخترانه دبستان يك مدير كتابي سهيلا
فرزندي كه است شده ديده بسيار.دارند جامعه افراد تربيت در حساسي
درگير هنوز كه نسلي يعني !است بوده معترض مادرش و پدر رفتار نوع به
ارزشها از گروه يك به و نشده اقتصادي مشكلات ويژه به زندگي حاد مسايل
با همكارش عليه ناحق به پدرش مثلا ميشود متوجه وقتي است ، وفادار
همسايه با مثلا ناشايستي رفتار بيدليل يا كرده بند و زد ديگري
انسان و منطقي برخورد يك خواستار و ميكند اعتراض او به داشته ،
درگير قدر آن مادرها و پدر ما بنابراين.ميشود مسايل با دوستانه
فرزندانمان به ما اينكه جاي به كه شدهايم معاش تامين و روزمره مسايل
.ميكنند گوشزد را مسايل اين ما به آنها دهيم ، اخلاقي تذكر
چاپلوسي يافتن عموميت ريشههاي به عميقتر قدري اگر شايد:ميافزايد وي
ما گذشته تاريخ در ريشه مساله اين كه دريابيم بنگريم ، درجامعه
سايه مملكت اين بر سال ساليان كه استبدادي نظام در يعني.دارد
مسيري هر در كس هر اگر و مينمود طبيعي بسيار بود ، چاپلوسي افكنده
و آزادي شرايط در اما.ميكرد طي را راه اين بايد بود موفقيت خواستار
و درست اجرايي شيوه و برنامهريزيها كنترل با استبداد ، تنها از رهائي
و بررسي به ترغيب را جامعه افراد تكتك ميتوان ارزشيابي ملاكهاي تصحيح
.كرد خود رفتارهاي و نگرشها بازبيني
و چاپلوسيها حاضر شرايط در كه بود اميدوار ميتوان ترتيب بدين
و استعدادها شكوفايي براي منطقي شرايط و شوند كمرنگ دورنگيهابسيار
.شود فراهم جامعه جانبه همه توسعه و رشد درجهت خلاقيتها