چهارم ، شماره 1088 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 7 دوشنبه 16
!شدن پولدار شبه يك روياي
اين هستيد كردن پيدا گنج يا شدن دار پول شبه يك فكر به هم شما اگر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بخوانيد حتما را مطلب
فكر و نفهميدهاند را اقتصادي فكر معني جوانان از عدهاي متاسفانه
شبه يك و كردن بندي سرهم كردن ، كار كم يعني اقتصادي فكر ميكنند
شدن پولدار
از اجتماعي منزلت گاه كه ميبيند ما جوان وقتي نيست ، جوان فقط مقصر
بالا مدل اتومبيلهاي بر سوار و دارد عنوان و پول كه است كسي آن
ميدهد قرار الگو را مادي ارزشهاي همين نباشد توجيه اگر ميشود
ديوار پي گنج براييافتن كه ساله ، جواني 22 نوشتند روزنامهها
خروارها زير ريختنديوار ، فرو اثر بر ميكرد ، حفر را قديمي خانهاي
تنها بود ، داده دست از را پدرش پيش سال كه 6 محمدرضا.سپرد جان خاك
خانواده:گفتند جوان اين دوستان.بود خواهرش و 2 مادر نانآور
آرزوي در هميشه محمدرضا ، و ندارد ، خوبي وضع مالي نظر از محمدرضا
خارج تنگنا از را خانوادهاش و شود پولدار بتواند كه بود راهي يافتن
را كردن زندگي گنج گنج ، يافتن روياي در جوان اين متاسفانه ولي.كند
داغ تب شيوع واداشت ، گزارش اين تهيه به را ما كه آنچه !داد دست از
رسيدن براي جوانان از برخي.ماست جوانهاي از بعضي شدن پولدار شبه يك
بيشتري هرچه سود به تا ميزنند دري هر به خود دراز و دور آرزوهاي به
نميشوند ، موفق راه اين در كه وقتي آنها ، از بسياري چه و.برسند
.ميبرند پناه خيال و رويا عالم به و گشته سرخورده ،
پرداخته مهم اين به مجمل و فشرده بهگونهاي است شده سعي گزارش اين در
پديده اين عميق و گسترده بحث.شود بررسي آن درمان راه و علل و شود
.واميگذاريم اجتماعي مسائل محققين و جامعهشناسان به را اجتماعي
راهنمايي مقطع دوران انشاي موضوع ثروت؟رايجترين يا است بهتر علم
كه انشاءهايي اين تمام ميگرفتيم تصميم اگر.بود كلمه همين 5 ما اغلب
.قرن يك بر افزون ميخواستيم ، عمري بخوانيم ، را نوشتهاند باره اين در
تنها را ثروت نيز برخي و است بهتر علم ميگفتند بسياري انشاءها آن در
.ميدانستند زندگي در انسانها نجات راه
همه باشي ، داشته ثروت اگر مينويسند دانشآموزان از ديگر برخي همچنين
نظر از پس نيست ، چيز همه داشتن با برابر علم داشتن ولي داري چيز
.دارد كارآيي دانش ، و علم از بيشتر ثروت جوانان برخياز
تغيير قضيه اين به نسبت ما جوانان و نوجوانان از برخي ديدگاه چرا
برتري سرسخت طرفداران از ديروز تا كه جوانان از گروهي چرا است؟ كرده
درآمد و پول براي و داده عقيده تغيير اكنون بودند ، ثروت به نسبت علم
ميگيرند؟ درنظر علم از رفيعتر جايگاهي
ديروزش گفته برخلاف كه است جواناني همان از يكي ساله كمالي 27 -ن
اگر:ميگويد باره اين در ميداند ، مشكلگشا را دارايي و پول امروز ،
خاطر اين به ميدانستيم ارزشتر با چيزي را دانش و علم من امثال و من
زمزمه گوشمان در آشنا و دوست و معلم و مادر و پدر از همه ، كه بود
و شدهايم بزرگ كه امروز اما !بود دانا كه هر بود ، ميكردند ، توانا
كه شاهديم عينه به ميبينيم ، مسئوليت و زندگي غول برابر در را خودمان
از سال من 16كند باز مشكلاتمان از گره نتوانست خواندنمان درس
هستم ادبيات دبير اكنون و كردم خواندن درس صرف را عمرم ايام بهترين
پدرم ماشين با بيكاري ايام در ميزنم ، لنگ زندگيم گذراندن براي و
دارنده و آن ارزش و قدر جامعه كه است خوب وقتي علم.ميكنم مسافركشي
.بداند را آن
با ما امروز جامعه آرزوهاي و علائق جامعه در نگرشها و علائق تغيير
و يافته را جديدي هنجارهاي جامعه امروز.نيست يكي ديروز جامعه
همين چهارچوب در نيز انسانها و ميكند تجربه را جديدتري ارزشهاي
دكتر.ميكشند نفس هوا و حال اين در و ميكنند زندگي هنجارها و ارزشها
باره اين در جوانان مسايل مشاور و دانشگاه استاد اسكندري حسين
جاي است تغيير حال در جامعه ارزشهاي برخي چرا كه مسئله اين:ميگويد
نياز ميتواند ميشود ، تزريق مصرف الگوي جامعه در كه وقتي.دارد تامل
بخورد ، غذا زمين روي ميتوانست كه آدمي يعني.كند ايجاد مردم در كاذب
ميتوانست كه آدمي يا بخورد ، غذا ميز روي بايد فعلي مصرف الگوي با
اگر.بنشيند مبل روي بايد مصرف الگوي اين با بنشيند ، زمين روي
كه صورتاست اين در.باشد رنگي بايد حتما بخرد تلويزيون ميخواهد
اينفضا در كه جواناني يا جوان و ميدهد رخ نگرشها ارزشها ، تغيير
گفتم كه را آنچه تمام و ميشوند جديد ارزشهاي اين جذب ميكشند نفس
حالي در اين و ميكنند محسوب زندگيشان اوليه لوازم و ضرورتها جزو
.ندارند بالايي خريد قدرت استكه
چيست؟ تغييرات اين عمده علل يا علت - سوال
عمده علت به 2 ميتوان جامعه در نگرشها و ارزشها تغيير براي -جواب
ديگر علت و انسانها توسعهطلبي ميتواند علت اولين.كرد اشاره
كه را حصارهايي ميكنند احساس خود زندگي در آدمها كه ناامنيايباشد
اگر.است خاطر همين به ميكشند زندگيشان دور به جامعه در انسانها
سخت و ميكنند احتياط دخترشان دادن شوهر در مادرها و پدر ميبينيم
زندگي ادامه به و ميكنند ناامني احساس كه است خاطر بدين ميگيرند
علت به ميدهند ، ازدواج به تن دير پسرها اگر.نيستند خوشبين دخترشان
به نسبت اقتصادي ناامني احساس و جديد پاگير و دست هنجارهاي وجود
نياز صداقت و قول از جديتري الزامات به انسانها امروزه.است آينده
الزاماتي طبقه ، چند خانه و دوو ماشين و سكهاي مهريه 1000.دارند
از راحتي به نميتواند شد آنها انجام به متعهد جوان يك وقتي كه هستند
در را خانوادهها كه گروهي ، بلند حصارهاي همين دليل به.بگريزد آن
نهايت در كه هستيم جديدي نگرشهاي و ارزشها رشد شاهد ما است ، برگرفته
و زود شدن پولدار براي جوانها خيالپردازي و زندگيها شدن دشوار به
.ميانجامد زياد
براي كمتر جديد نسل شدگان تربيت از امروزبسياري جوان راحتطلبي
نيستند حاضر و ميشوند قايل قرب و پدرانشانارج سنتهاي و ارزشها
طي را طولاني راهي مادرانشان و كهپدران نسبي رفاهي به رسيدن براي
.شوند متحمل نيز را زحمتي كمترين كردند ،
:است معتقد اجتماعي علوم دكتراي دانشجوي تويسركاني مهدي
بنشينند آماده سفره سر بر كردهاند ، عادت ما جوانهاي از بعضي امروزه
باشد استوار محكم پايههاي بر كه زندگياي يك ساختن تلاشيبراي و
با و كنند حركت ديگران عصاي با كه كردهاند عادت ما جوانهاي.نكنند
انتخاب آيندهشان زندگي براي نامعلوم راهي خود ، بيجاي بلندپروازيهاي
و تجربه و علم از غير هستند چيزي دنبال به جوانان از برخي.نمايند
بدست بادآوردهاي ثروتهاي لطايفالحيل به ميخواهند فقط و دورانديشي
در ريشه اجتماعي معضل اينبرسند راحت زندگي يك به اصطلاح به و آورند
شده القاء جوانان اين به مختلف دلايل به كه دارد ناهنجار فرهنگ يك
ميتوان بهتر و مرفهتر پول ، با دريافته تجربه به كه جواني چنين.است
پاياننامه كه ميرساند جايي به را كار دانش ، و مدرك با تا كرد ، زندگي
قضاوت شماميخرد عبارتي به و ميرساند اتمام به پول با را تحصيلياش
ضعيف رشتهاش در و است گرفته مدرك پول ضرب با كه كرده تحصيل اين كنيد
را ضعيف افرادي از غير ميتواند مگر روزگار فرداي است ، بيپايه و
عالم ماليدن حصير بر سينه و تجربه و تلاش با كه بايد جوان.كند تربيت
خرد ، ارزان او كه هر:كه است مصرع اين مصداق نكند چنين اگر كه شود ،
بده و مسايل برخي بخاطر و شبه يك برخي ميبيند كه وقتي.دهد ارزان
بكشد ، زحمت برود ، چرا ميبرند ، ميليارد از فراتر اقتصادي بستانهاي
اين به جوان فكر كه است زماني خطرناك.بياموزد دانش و كند كسب تجربه
دلش ديگر.دهد قرار خود الگوي را افراد اين و كند پيدا گرايش نگرش
كشورش فرهنگ و صنعت اعتلاي راه در خلاقيتهايش از و بكشد زحمت نميخواهد
.كند استفاده
بعضي چرا روزنامهنگارانميپرسم ، خانه مقام قائم جزايري آقاي از
اقتصادي فكر بايد بيشتر سود كسب براي حاضر حال در ميگويند جوانان
چرخاند؟ را زندگي ميتوان زحمتكشي راه از فقط مگر كرد ،
فكر فهميدهاند ، بد را اقتصادي فكر معني ما جوانهاي متاسفانه -
فريب يعني و بندي ، سرهم يعني كردن ، كار كم يعني اقتصادي ميكنندفكر
نه كه دلال يك ميبيند جوان وقتي است ، مسلم.مردم كردن ورنگ دادن
از فقط و رفته دانشگاهي و مدرسه نه و كشيده زحمتي نه دارد ، سوادي
مادي تامين پزشك و دانشگاه استاد يك از فراتر ميكند ، استفاده زبانش
بعدا كه درسي بخوانم ، درس بايد من چرا ميانديشد ، خود با ميشود ،
وقتي.نكند تامين را من اجتماعي رفاه حتي و شود من وبال ميخواهد
ممكن راه هر از.ميكند تلاش ميبرد ، است پولدار كه جواني ميكند مشاهده
در را فرهنگ اين كه كنيم تلاش و سعي بايد ما.شود سرمايهدار شبه يك
جايي به نميشود زحمت بدون وقت هيچ كه جابيندازيم جامعه جوان قشر بين
.رسيد
صورت جوانان درباره كه بحثهايي اغلب نيستدر جوان فقط مقصر ،
و مياندازند جامعه پوياي قشر اين بهگردن را تقصير بيشترين ميگيرد ،
حالي در.ميدهند نسبت آنها به رخميدهد كه را نابهنجاريهايي بروز
در نميتواند خود خودي به جوان كه ميكنيم تائيد كنيم ، دقت كمي اگر كه
را بسترش و بخواهد او از جامعه كه را آنچه بلكه.باشد نقشپذير جامعه
كسي شده تربيت ما جوان ديگر عبارتي بهميدهد انجام باشد كرده آماده
.نيست ما خود از غير
افراد اجتماعي منزلت از صحبت كه وقتي:ميگويد باره اين در جزايري
كه بدانيم كسي آن از بايد را منزلت اين واقع در ميآيد ، ميان به
افتاده اتفاق اين خلاف ميبينيم بعضا ولي.است اثر و منشاءخدمت
بيشتري پول دارد ، تيتر كه است كسي آن از اجتماعي گاهمنزلت.است
منزلت واقعا آيا بگوئيد شما.ميشود اتومبيل فلان سوار و دارد
اين و ميكنند زندگي جامعه همين در ما جوانان اينهاست؟ به اجتماعي
را وارونه ارزشهاي همين نباشند توجيه اگر و ميبينند را واقعيتها
اجتماعي منزلت اين كسب براي برميآيند صدد در و ميدهند قرار الگو
در كه غلطي ارزشهاي از يكي.كنند سود كسب ممكن راه هر از بادآورده
يك به نيستند حاضر خانوادهها از بسياري كه است اين دارد ، وجود جامعه
در مادي نظر از ولي كشيده ، سالهازحمت كه صالح و انديشمند محقق
فاقد كه را جواني ترجيحميدهند و بدهند دختر است ، مضيقه
چون بپذيرند خود جمعخانواده در است علمي و اخلاقي اصول ابتداييترين
برخي بسيار تاسف با و...دارد ماشين و خانه و پول جوان اين ميدانند
.ميزنند دامن مورد اين به خانوادهها از
زحمت سال چندين از بعد:است معتقد نيز دانشگاه استاد اسكندري حسين
هزار يا 100 دانشگاه 60 ، 70 استاد يك حقوق خوردن چراغ دود و وتلاش
نشده ، سبز لبش پشت هنوز كه جواني قضيه ديگر طرف در ولي.است تومان
است جواني اين.ميآيد گيرش تومان هزار كذايي 200 ، 300 معامله يك در
اين در بايد كه رسيده نتايجي به و بسته را بارش زود و آمده دير كه
تا يعني است لازم آماده بستر كاري هر انجام براي.نميرسيد كم مدت
پولدار بستر ميبيند وقتي جوان.شد نخواهد كشف علت نباشد آماده معلول
را خودش هيچگاه است ، آماده غيرقانوني راه از دردسر بدون و سريع شدن
نخواهد تجربهاندوزي و دانش و علم دنبال و انداخت نخواهد زحمت به
نتيجهاي همان به ميكشند زحمت و ميكنند كار كه افرادي برخي وقتي.رفت
بيتفاوتي و سرخوردگي دچار رسيدهاند آن به نكرده كار افراد كه ميرسند
خود حق در ظلمي را آن نميپذيرند ، فطرتا را پديده اين چون و ميشوند
و كرده انتخاب را نكردهها كار آن راه نهايت در و ميپندارند
.ميدهند گسترش جامعه در را نابهنجاري
دارد ادامه