چهارم ، شماره 1091 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 10 پنجشنبه 19
!طلاق؟ يا زندگي ;راهي دو سر بر
مصرف موادمخدر نميكند ، كار شوهرم:زن خانواده دادگاه راهروهاي در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
هم با نميتونيم ديگه هستم ، مادرم خونه كه است سال الان 2 ميكند ،
كنيم زندگي
حالا اما كند پيشرفت كه دادهام من را تحصيلش خرج قاضي آقاي:مرد
شدهام بد من او نظر به
و شرم و علاوهكمروئي به ديگران ، از انتقاد و عيبها گفتن از ترس
از پس كه است جوان دختران عاطفي و رواني مسائل از يكي افراطي ، حياي
اين در متاسفانه.ميدهد قرار شعاع تحت را مرد و زن روابط ازدواج
روشهاي در محسوس نارسائي كه چرا ميبيند ، زن را آسيب بيشترين ميان ،
حل و طرح براي حمايتي پشتوانه نبود و دختران پرورش و تربيت سنتي
ذيل دعوي.ميكند مهيا زن ديدن زيان براي را زمينه ناخواسته مشكلات ،
.ميباشد مسائل دست اين از نمونهاي
:عمومي دادگاه -
:زن وكيل نفقه؟ هم خواستهايد ، طلاق هم:(زن وكيل به خطاب) قاضي
.بله
تمكين مدت دراين شما موكل و دادهايد طلاق تقاضاي پيش سال وقتي 2
دادهايد؟ نفقههم پرداخت تقاضاي چطور نكردهاند ،
.ميكردند زندگي يكجا هم با آن از قبل
.هست دعوي رد احتمال حال هر به
.ميگيرم پس نفقهرو پرداخت خواسته
داشتهايد؟ هم ديگري پرونده
.ديگه مجتمع يك در بله:زن
كرديد؟ ازدواج كه ساله چند
.سال به 10 نزديك
داريد؟ هم بچه
.خير نه
بگيري؟ طلاق ميخواهي چرا
خونه كه ساله الان2.ميكنه مصرف موادمخدر نميكنه ، كار اينكه براي
.هستم مادرم
دارد؟ مستقل منزل
.خير نه
نكرده؟ اجاره هم جائيرو
.خير نه
چي؟ جهيزيهتون
(مرد) ايشون ماشين خريد براي مقدارشرو يه البته مادرم ، خونه بردم
.فروختيم
ميكنه؟ زندگي كجا شوهرتون حالا
هم من.ميگهاونجاست و خريده شهر از دور كوچيكي خيلي جاي يه
.كنم زندگي نميتونم اونجا
چي؟ بگيره ديگهايرو جاي اگه
.كنم زندگي ايشون با نميخوام وضع اين با ديگه
ميكني؟ چكار مهريهاترو
.ميبخشم
نه؟ يا داده شما به خرجي
.نداده ماه اين 6 ، 7 تو
ميكردي؟ تمكين ايشون از مگه شما
.ميكرد پرداخت كمي خيلي خرجي هم قبلش اما نه ،
و نداد شمارو خرجي صورتيكه در كه بده ياوكالت بگيريم تعهد ازش اگه
باهاش بگيريد ، طلاق بتونيد.رفت مخدر مواد سراغ دوباره يا نرفت سركار
ميكني؟ زندگي
.قيمتيه ارزون خونه آخه
.قيمتهستيم گرون و بزرگ خونه گذشتهصاحب ازمون عمري كه ما مگه
.ميشه چه نيست معلوم كشور ، از خارج بره ميخواد قاضي آقاي
وتكليف رفت اگه نشده ، اينطور هنوزكه است ، ديگه موضوع يه اون
تعيينتكليف و رسيدگي درخواست ميآييدادگاه نكرد ، معلوم شمارو
؟!ميكني
.ميدونم كنيم ، زندگي نميتونيم
.شدم بد حالا دادم ، هم تحصيلشرو خرج قاضي ، آقاي:مرد
.ندارد وجود جدائي براي قوي دلايل متاسفانه:(زن به رو) قاضي
نداريد؟ كه هم بچه:(مرد به رو) قاضي
.نشيم بچهدار نشه ، تموم درسش تا گفتن خانم:مرد
چيه؟ شما كار
.آزاد كار
كاري؟ جور چه
.ماشين معامله
مغازهداري؟
.هستم آشناهام از يكي مغازه تو نه
سكونته؟ قابل كردي درست كه خونهاي
.ميكنيم زندگي اونجا پدرم و من كرديم ، درست رو اتاقش دو يكي
طرف از نفقه پرداخت عدم براي دليلي شما:(زن وكيل به) قاضي
آقاداريد؟
رفته ترسش از اما بود ، كرده تنظيم خانوم رو شكايتي:زن وكيل
براي ناچيزي پول ميكرد ، كار كشور از خارج آقا كه هم مدتي گرفته ، پس
.فرستاده ايشون
و مالي كهفقدانامكانات است جامعهشناس ، معتقد ساروخاني دكتر
و ازنداشتن آميزهاي در را انسانها سقوط فرهنگ ، سطح كاهش آن بهتبع
مصداق كاملا نظريه اين شده ياد دعوي در.ميشود موجب ماندن ، اعماق در
منجر و است بوده ماليمواجه فقر با آغاز از خود مرد كه چرا مييابد ،
شتابيكه با زن ديگر سوي از.شدهاست وي تحصيلات ندادن بهادامه
با دخترانشاندارند ، فرستادن بخت برايبهخانه خانوادهها معمولا
خواست به خودشپايينتربوده از فرهنگي و نظرتحصيلي از كه پسري
خود ميان فاصله تحصيل ادامه با سپس و است كرده ازدواج والدين يا خود
مرد البته.است شده بيشتر زندگي به نگاه نوع و فكري نظر از همسرش و
كشور از خارج در كار و زندگي از كه مدتي كوتاه تجربه جهت به هم
مشتركشان زندگي و ذهن در كه شكافي شدن بزرگ در است آورده بهدست
در ميشود گفته آنكه عليرغم.دارد قابلتوجهي نقش شده ، ايجاد
بهرهمند برابري تقريبا شرايط از شوهر و زن هستهاي خانوادههاي
و فرزندان بين عاطفي وابستگي وجود سبب به ما جامعه در اما هستند ،
قابل جايگاه هستهاي خانواده مفهوم مردسالار ، سنت حاكميت و والدين
.است نيافته قبولي
از قسمتي در را وكيلش و زن دعوي رد موضوع دادگاه رئيس دعوي آغاز در
طي شوهر و زن جداگانه زندگي وجود با البته.ميكند مطرح ايشان خواسته
محترم رياست اما ميرسد ، نظر به بعيد زن به نفقه تعلق گذشته ، سال 2
چنين در كه حالي در ميكند ، اشاره دعوي رد به تسامح باب از دادگاه
صادر ندارد قانوني وجهه كه دعوي از قسمت آن ابطال قرار مواردي
در موكلش ادعاي گرفتن پس به اقدام بلافاصله زن وكيل اينكه ضمن.ميشود
الزام به نسبت جداگانهاي دادخواست در احتمالا تا ميكند ، قسمت آن
عدم و زن استحقاق صورت در البته مرد ، سوي از گذشته ايام نفقه پرداخت
مورد درنمايند اقدام زناشوئي ، وظايف ايفاي از غيرموجه امتناع
نظر دو دارد ، وجود شوهر از او تمكين و زن نفقه بين رابطهاي چه اينكه
ميداند ، زن استحقاق شرط را تمكين مدني قانون اينكه اول:دارد وجود
صورت به را همسر از اطاعت عدم يعني زن نشوز مدني قانون اينكه دوم
استناد با حقوقدانان از عدهاي.ميداند نفقه پرداخت عدم مجوز غيرموجه
واقع صحت بطور نكاح كه همين:ميگويد كه مدني قانون ماده 1102 به
مقابل در زوجين تكاليف و حقوق و موجود طرفين بين زوجيت روابط شد ،
كه ميدانند تكليفي را مرد توسط زن نفقه پرداخت.ميشود برقرار همديگر
نظر يعني مينمايد ، واجب شوهر بر مرد و زن بين ازدواج رسمي عقد ايجاد
وظايف انجام از زن اگر دوم نظر براساس پس.ميكنند رد را اول
خود زن يا كند ، اثبات را موضوع اين مرد و كرد خودداري زناشوئي ،
.است منتفي نفقه پرداخت به الزام نمايد آن به اقرار
ميباشد ، ماده مرد ديون ساير بر مقدم و است دين زن نفقه واقع در
شوهرتعيين كه منزلي در بايد زن:ميكند تصريح مدني قانون 1114
شده زنداده به منزل تعيين اختيار آنكه مگر نمايد ، سكني ميكند ،
اكثر براي خريدخانه صورت به منزل تهيه كنوني ، شرايط در.باشد
بودن بالا به توجه با بنابراين.است غيرممكن ميكنند ازدواج كه كساني
گرچه.است اجارهاي صورت به جوان سكونتزوجهاي محل معمولا مسكن قيمت
هم هنوز ايشان ، خود و زوجين از يكي مادر و موافقتپدر صورت در
زندگي خانه يك در والدينشان با كه دامادهائي و تازهعروسها هستند
وشوهرهاي زن بيشتر يعني نيست ، توجه قابل ايشان شمار اما ميكنند ،
از مستقل مسكني مستاجري ، مشقت و سختي تمام عليرغم ميدهند ترجيح جوان
نوع اين مزاياي امروزه شايد.باشند داشته خويشاوندان و والدين
.است آن معايب از بيش سكونتها
يا محسوبميشود او نفقه جزء هم زن تحصيل هزينه آيا اينكه مورد در
كه است وسايلي تمام:ميگويند نفقه تعريف در كاتوزيان ناصر دكتر نه ،
بدان خود روحي و جسمي وضع و زندگي محيط و تمدن درجه به توجه با زن ،
زوجه نفقه ازاركان بايستي را وسيله كدام اينكه تشخيص و است نيازمند
اينكه لحاظ به ميرسد نظر به.ندارد ثابتي ملاك و است عرف با شمرد
افراد اجتماعي شان و شخصيت بر طبيعي بهطور علمي ارتقاء و تحصيل
كمك زندگي شدن بهتر به عادي شرايط در و دارد اهميتي حائز تاثير
هزينه ميتوان زندگي اين در مرد بودن ذينفع دليل به بنابراين ميكند ،
.آورد زن نفقه عنوان مشمول موارد شمار در را تحصيل
:كه است شده درج شرطي ازدواج ، قبالهنامههاي در مرد اعتياد راجعبه
اساس به تشخيصدادگاه به كه مضري اعتياد هرگونه به زوج ابتلاي
.باشد دشوار زوجه زندگيبراي ادامه و آورد وارد خلل خانوادگي زندگي
بنمايد ، طلاق اجازه صدور تقاضاي دادگاه از كه ميداند مجاز را زن
ازدواج سند در را فوقالذكر شرط زير دو هر زوجين كه صورتي در البته
.شود اثبات زن توسط و يافته تحقق آمدهاست شرط در آنچه و نمايند امضا
كمي افزايش بهتدريج خانوادگي دعاوي به مربوط پروندههاي در كه موضوعي
مالي نظر از مرد اگر البتهاست مهريه دريافت از زنان گذشت مييابد ،
به نيازي و باشد مالي تمكن داراي خود زن يا باشد نداشته مناسبي وضع
معمول بطور باشد ، نداشته شده تعيين مهريه عنوان به كه مالي يا مبلغ
در بهويژه.ميشود صرفنظر مهريه گرفتن از اكراهي و اجبار هيچ بدون
باشد طرفين زيان به و غيرممكن واقعا زناشوئي زندگي ادامه كه صورتي
مرد ناتواني اگر اما.نباشد ميان در هم فرزندان يا فرزند مسئله و
مطرح جدائي تحقق صورت در زن مالي نياز و مهريه مبلغ درپرداخت
باشد ، داشته وجود جدائي براي منطقي و قانعكننده دليل اينكه باشدبدون
.هيچ وديگر آسان جدائي دارد ، نتيجه يك تنها زن طرف از بخششمهريه