چهارم ، شماره 1091 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 10 پنجشنبه 19
قرآن در معامله احكام
و دنيا سعادت بهسوي بشر زندگي دستورالعمل و هدايت كتاب قرآن:مقدمه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و شده نازل نسلها و عصرها همه براي كه است كتابي قرآن.است آخرت
.كرد عمل و داشت ايمان آن به بايد است ، مردم عموم براي استفاده قابل
براي هدايتي نور قرآن ، از آياتي بررسي با چندي هراز داريم سعي
حركت خدا جهت در و آرامش با همواره تا زندگيبيابيم در خود كارهاي
توصيه آن در كه پرداختهايم بقره سوره آيه 282 به شماره اين در.كنيم
دوستي ، رابطه از اعم چيز هيچ شود ، ثبت معاملهاي هر كه است شده
هدف كه چرا.كند بينياز توصيه اين از را ما نبايد مذهبي و خانوادگي
با كارها و شود جلوگيري مومنين بين در اختلافي هرگونه از كه است اين
اذا الذينامنو ايها يا.برسد انجام به خود خاص قوانين و اصول
لاياب و بالعدل بينكمكاتب ليكتب و فاكتبوه اجلمسمي الي بدين تداينتم
ليتق و الحق عليه الذي وليملل فليكتب الله علمه كما انيكتب كاتب
او سفيها الحق عليه كانالذي فان شيئا منه يبخس لا و اللهربه
شهيدين واستشهدوا بالعدل وليه فليملل هو يمل ان يستطيع لا ضعيفااو
الشهداء من ترضون ممن امراتان و فرجل رجلين يكونا لم فان منرجالكم
و دعوا ما اذا الشهداء لاياب و الاخري احدائهما فتذكر احدائهما تضل ان
و عندالله اقسط ذالكم اجله الي كبيرا او صغيرا تكتبوه ان لاتسئموا
تديرونها حاضره تجاره تكون ان الا ترتابوا الا ادني و للشهاده اقوم
يضار لا و تبايعتم اذا اشهدوا و تكتبوها الا جناح عليكم فليس بينكم
يعلمكمالله و اتقواالله و بكم فسوق فانه تفعلوا ان و شهيد لا و كاتب
:آيه ترجمه عليم شي بكل الله و
مدت تا وامي يكديگر به آوردهايدهرگاه ايمان كه كساني اي شما
درستي به را آن شما بين در بنويسيد ، نويسندهاي آنرا داديد معيني
پس كند ، دريغ آموخته خدايش آنچه از نبايد نويسندهاي هيچ و بنويسد ،
املا است ، بدهكار و است او عهده به حق كه كسي بايد و بنويسيد ، حتما
كم چيزي بترسد ، و پروردگارش و خدا از كه بايد و ،(طلبكار نه)كند ،
بنويسيد نميتواند و است ، ديوانه يا و سفيه بدهكار اگر و نكند
گواهي به آشنايان و مردان از گواه دو و بنويسد ، درستي به سرپرستش
كه گواهاني از زن دو و مرد يك نبود ، دسترسي مرد دو به اگر و بگيريد ،
رفت يادش دو آن از يكي اگر تا راميپسنديد ، تقوايشان و ديانت شما خود
شدند دعوت گواهي به گواهانهروقت و بياورد ، او ياد به ديگري
ملول بسيار ، چه و اندك مدت به چه وام نوشتن از و ورزند نبايدامتناع
براي و استوارتر ، دادن گواهي براي و درستتر خدا نزد اين كه نشويد ،
كه باشد ، نقدي معاملهاي آنكه مگر است ، مناسبتر شما نكردن ترديد
و نيست ، شما بر حرجي آن ننوشتن در پس ميدهيد ، انجام خودتان مابين
زيان را گواه و نويسنده نبايد و گيريد ، گواه كرديد معاملهاي چون
شما خدا بترسيد خدا از است ، خودتان به ضرري رسانديد ، اگر و برسانيد ،
(282).است دانا چيز همه به او كه ميدهد ، تعليم را
بهتشويق مربوط آيات از پس كه است قرآن آيات ازمفصلترين آيه اين
تحكيم درخصوص احكام اصول آيه اين در.آمدهاست ربا تحريم و انفاق
و بشناسد را آن حدود و شرايط مومني فرد هر تا است شده بيان معاملات
اقتصادي سالم روابط راه بستهو اختلافات و مضاعف سود و ربا نفوذ راه
.شود باز ثروت عادلانه گردش و
شامل معاملاتنقدي ، بهجز مسمي اجل قيدبدينالي با آيه اين احكام
مدت قرض باشدمانند داشته وجود تعهدي آن كهدر ميشود معاملهاي هر
وديعه ، مضاربه ، شركت ، حواله ، مالي ، ضمان رهن ، نسيه ، سلف ، دار ،
.است حكم چهارده بر مشتمل و...و اجاره عاريه ،
بنويسيداست معنايخود به خطابكه اين ظاهر.:فاكتبوه -10
و بنويسند بايد آنها.(مديون) ميشوند كهمتعهد است اشخاصي به مربوط
.كنند امضاء و ثبت
به را آن بينشما در نويسندهاي..:كاتببالعدل بينكم وليكتب -20
.بنويسد عدل و درستي
نبايد نويسندهاي هيچ و.:علمهالله يكتبكما ان كاتب ولاياب -30
.كند دريغ آموخته او به خدا آنچه از
از.كند نوشتنمبادرت امر به بايد كهنويسنده ميدهد نشان يكتب امر
نويسنده كه معلومميشود علمهالله ، وكما كلمهكاتببالعدل دو
براي اسناد نوشتن زيرا;قاضي مانند باشد عالم عادلو بايد سند
.است قضاوت نوعي و اختلاف از پيشگيري
انجاماينگونه كه است نكته بيانگراين كاتب نهيلاياب كلمه
نبايد و كفايياست واجب دارد بينشي و كهتخصص هر بر عمومي نيازهاي
.سرباززند آن از
يبخس ولا ربه الله ليتق و الحق الذيعليه ليملل و فليكتب -40
از نبايد كهكاتب ميكند تاكيد نكته اين وليمللبر.:شيئا منه
كاتب و كند كلمهديكته به كلمه بايد مديون بنويسدبلكه چيزي خود
.بود خواهد حجتي و سند تعبيري ، و كلمه هر چون نمايد ثبت را آن
يمل يستطيعان لا او ضعيفا او الحقسفيها عليه كانالذي فان -50
و ديوانهاست يا و سفيه بدهكار اگر و.:بالعدل وليه فليملل هو
.كند ديكته عدل و درستي سرپرستشبه بنويسد ، نميتواند
در خود ولي با ديوانه يا و سفيه مديون ، شركت لزوم آيه اين از مراد
.كند ديكته را موارد عدل به وليبايد و است معامله
رجلينفرجلو يكونا لم فان منرجالكم شهيدين و واستشهدوا -60
.:الاخري هما احدا فتذكر احداهما تضل ان الشهداء من ترضون ممن امراتن
دسترسي مرد دو به اگر و بگيريد گواهي به آشنايان و مردان از گواه دو
تقوايشانرا و ديانت شما خود كه گواهاني از زن دو و مرد يك نبود ،
.بياورد او ياد به ديگري رفت يادش دو آن از يكي اگر تا ميپسنديد ،
و بصير بهمعنيشاهد مبالغه ، صفت وشهيد ، شهادت درخواست استشهاد ،
را آن بتواند و دريافتهباشد جهت هر از را موردشهادت كه است امين
.كند بازگو
.عدالتباشند و ايمان ازجهت رضايتطرفين مورد بايد نيز شهود
انگيزههاي با زن كه است آن نيزبراي مرد يك جاي به زن دو شهادت
توجه و دقت كمتر آن به شهادت امورو اينگونه ضبط به دارد كه خاصي
كمتر زنان است مردان دست به بيشتر معاملات بازار چون نيز مينمايدو
.دارند توجه و دخالت آن به
دعوت بهگواهي وقت هر گواهان و.:مادعوا اذا الشهداء لاياب و -70
.امتناعورزند نبايد شدند
اقسط ذلكم اجله الي كبيرا او صغيرا تكتبوه ان تسئموا ولا -80
مدت به چه وام نوشتن از..:ترتابو الا ادني و للشهاده اقوم و عندالله
گواهي براي و درستتر خدا نزد اين كه نشويد ملول بسيار ، چه و اندك
.است مناسبتر شما نكردن ترديد براي و استوارتر دادن
براي نبايد:است نوشتن و ثبت تعميمامرهاي و تاكيد نهيلاتسئموا
اندك چه خستگيكنيد احساس خود تعهدات و كردنديون ثبت و نوشتن
كوچكي يا و ريز مسائل بسا چه.درشت يا باشد ريز ;يابيش باشد
شخص و نميشود واقع توجه مورد و نميآيد چشم به كه آن شرايط يا معامله
و كشمكشها و اختلاف منشاء ميپندارد ، وقت اتلاف و خستگيآور را آن نوشتن
از كه كسي.ميشود اموال اتلاف و افزايشمحاكم و زمانها و مالها صرف
شرايط و بيشتر معاملات ثبت از بسا چه ميكند خودداري اندك معاملات ثبت
راه بستن و حقوق عادلانه اداي براي مردم است بهترميشود غافل هم آن
.برند بهكار را وروشهايي قوانين اختلاف ، و بدبيني
الا عليكمجناح فليس بينكم حاضرهتديرونها تجاره تكون ان الا -90
انجام مابينخودتان كه باشد نقدي آنكهمعاملهاي مگر.:تكتبوها
.نيست شما بر حرجي آن درننوشتن پس ميدهيد ،
تضييع منشاء تا نيست ميان در ذمهاي و دين كالاها ، نقدي معامله در چون
.نيست گناهي آن ثبت و نوشتن ترك بر شود ، اختلاف بروز و آينده در حق
چه و گاهي نيز نقدي معاملات در كه است آن بيانگر آيه ، در جناح نفي
.باشد مقدم و بجا آن ثبت بساهميشه ،
.گواهگيريد كرديد معاملهاي چون و.:تبايعتم اذا واشهدوا -100
.آوريد گواه باارزش يا و معاملاتپيدرپي يا و ستد و داد هر هنگام
دهيد قرار ديگران مشاهده درمعرض آشكاراو را ستدي و داد هر درواقع
.باشد دور به حيله و فريب از تا
و بكم فسوق فانه تفعلوا وان شهيد لا و كاتب يضار لا و -110
نبايدنويسنده و.:عليم شيء بكل والله الله يعلمكم و اتقواالله
خدا از است ، خودتان به ضرري رسانديد ، اگر و برسانيد زيان را گواه و
.داناست چيز همه به او كه ميدهد تعليم شما به خدا.بترسيد
كنيد كاري اگر.رسد زيان شاهدي و هيچنويسنده به نبايد معاملات در
شاهد و كاتب يا و شوند رنجيده و رسد شاهدزيان نويسندهو به كه
آن از مردم و ميشود منحرف و تعطيل احكام و حدود اين رسانند ، زيان
حدود و گيريد پروا خدا از.ميگرايند معاملات در فسق به و ميشوند خارج
آماده خدايي تعليمات براي اجتماعي و فردي زمينه تا كنيد اجرا را او
.دهد تعليم را شما و شود
استكه بقره سوره آيه 283 معاملاتدر به مربوط ديگر حكم سه
:ميفرمايد
اگر و.:مقبوضه فرهان كاتبا لمتجدوا و سفر علي كنتم ان و -120
.شود گرفته گرويي بايد نيافتيد ، نويسندهاي و بوديد سفر در
وليتق امانته تمن او الذي و بعضافليود بعضكم امن فان -130
شمرد ، امانتدار امين را ديگر بعضي ازشما بعضي اگر و.:ربه الله
بهوقت امانت بايد بترسد ، خويش پروردگار از و بدهد را او امانت بايد
صاحبش به حقي هر و شود پايدار تعاون و رابطه هم تا شود ادا كامل و
و امانتداري و ظن حسن اگر.نيابد گسترش بدانديشي و بدبيني هم و برسد
ثبت احكام و حدود از ميتوانند يافت ، تكامل و گرفت پايه امانتپردازي
خيانت و انحراف از پيوسته و شوند آزاد و آيند برتر شهادت ، و كتابت و
.گيرند قرار تقوا دژ در و مصون
بما الله و قلبه آثم فانه منيكتمها و الشهاده تكتموا لا و -140
اينكه با و كنيد كتمان را گواهي نبايد !زنهار و.:عليم تعلمون
گنهكار دلش كند كتمان را شهادت كس هر كه نديدهام ، ;بگوييد ديدهايد ،
.(بقره آيه 283)است دانا ميكنيد آنچه به خدا و است
قرآن از پرتوي و الميزان تفاسير:منابع