چهارم ، شماره 1093 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 13 يكشنبه 22
|
|
ساختگرايي نظريههاي
سلدن رامان:نوشته
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تالاري فولادي خيام:ترجمه
ادبي كتابنظريههاي با معاصر ، ادبي منتقد سلدن ، رامان:اشاره
شده شناخته فارسي زبان در مقالات برخي و مخبر عباس ترجمه به معاصر
در وي آثار ارزش.ماست روزگار معتبر و پرقوه منتقدان از وي.است
.است جديدتر قالبهاي در آنها تحليل باز و معاصر نظريههاي نقادي
برجسته و يكديگر در نظريهها حلول و تاثير دادن نشان عمدتا وي ، نقش
نظريه به اشاراتي با حاضر ، مقالهآنهاست ماندگار نقاط ساختن
با يكنظريه مثابه به را مهمساختگرايي بسيار مفهوم شناسي ، نشانه
.است كرده تبيين و توجيه جهان بزرگ صاحبنظران ديدگاههاي به توجه
حال هر به اما ميباشد مقدمات برخي نيازمند البته متن اين خواندن
انساني علوم رشتههاي دانشجويان بهويژه و بود نخواهد فايده از خالي
و بياني ساختارهاي قابليتهاي و كژتابيها پيچيدگيها ، برخي درك در را
جلب متن اين به را گرامي خوانندگان توجه.داد خواهد ياري ادبي
.ميكنيم
مقالات سرويس
غيرمتمدنانه و ضدعقلي واكنشهاي بروز موجب اغلب جديد انديشههاي
چنين با امر بادي در نيز بهساختگرايي معروف نظريههاي و ميشوند ،
برخي بر ادبيات به ساختگرايي رويكردهاي.بودهاند روبرو واكنشهايي
چنين مدتها.افكندند ترديد سايه عادي خواننده باورهاي گراميترين از
خود مبين و است ، نويسنده خلاق زندگي نتيجه ادبي اثر كه ميپنداشتهايم
احساسات و افكار با ما بشردوستانه يا معنوي پيونداست او ذاتي
كه ديگري بنيادي فرض.ميشود حاصل [ادبي اثر] متن طريق از نويسنده
حقيقتي گوياي خوب كتاب كه است آن ميدارند بيان اغلب خوانندگان
چگونگي تا ميكوشند نمايشنامهها و رمانها كه است انسان زندگي درباره
خواننده تا كوشيدهاند ساختگرايان اما ، .كنند ابراز ما براي را امور
صدقآميزي نقش هيچ ادبي كلام و است نويسندهمرده كه كنند متقاعد را
از دفاع در بيلي جان كولر ، جاناتان از كتابي بر نقدي در.ندارد
كه است نشانهشناسياين گناه اما:كرد اظهار ساختگرايي مخالفان
يك در..ببرد بين از تخيلي آثار صداقت درباره را ما احساس ميخواهد
رولان.ميماند باقي تفكيك قابل و است خيال بر مقدم حقيقت خوب ، داستان
مقتدرانه بسيار را ساختگرايي ديدگاه سال 1968 به مقالهاي در بارت
كه دارند را توانايي اين فقط نويسندگان كه نمود استدلال و كرد ، ارائه
جلوهاي يا جديد نسق و نظم درآميزند ، هم با را بوده پيش از نوشتههاي
خود برايبيان نوشتن از نميتوانند نويسندگان ;بدهند آنها به تازه
كه فرهنگي و زباني عظيم قاموس از قادرند صرفا بلكه كنند ، استفاده
بهره خود سود به (بارت برگزيده عبارت) است شده نوشته قبل از هميشه
معناي توصيف براي را بشردوستي اصطلاحضد اگر نرفتهايم برخطابگيرند
مخالفت بر تاكيد براي ساختگرايان واقع در.ببريم كار به ساختگرايي
معناي خاستگاه و منبع را انساني موضوع كه ادبي نقد صور همه با خود
.كردهاند استفاده اصطلاح اين از دادهاند قرار ادبي
جديدي پاسخهاي سوسور دو فردينان محوري انديشه دو زبانيدر زمينه
رابطه و چيست؟ زباني پژوهش موضوع:يافت ميتوان زير برايپرسشهاي
چيست؟ اشياء و كلمات بين
مياننظامزبان -ميشود قايل گفتار و زبان ميان بنيادي تمايزي او
زبان.منفرد گفتههاي و دارد ، وجود زبان بالفعل نمونههاي از پيش كه
به ما كه است مشتركي نظام زبان:است نظام اجتماعي جنبه (Langue)
(Parole) گفتار.ميگيريم مدد آن از (ناهشيارانه) گفتن سخن هنگام
تمايز اين.است زبان از بهرهگيري واقعي موارد در نظام منفرد تحقق
مطالعه شايسته موضوع.است ضروري بعدي ساختگرايي نظريههاي همه براي
نه و باشد ، (زبان) كاربرد موارد همه شالوده كه است نظامي زباني
حتي يا اسطوره ، شعر ، ما چنانچه كه معناست بدان اين.منفرد گفته
-قواعد نظام كه است آن براي ميكنيم ، مطالعه را خاصي اقتصادي رويه
از متفاوت كاملا نحوي به انسان حال ، هر به.كنيم كشف را آن -دستور
دست قواعد از نظامي به انسان زيرا:ميكند استفاده گفتار از طوطي ،
ولي ;بسازد قاعده به جملات بينهايت ميسازد قادر را او كه است يافته
.ندارد دسترسي نظامي چنين به طوطي
در رفتهرفته كه است كلماتي توده زبان كه كرد رد را پندار اين سوسور
در موجود چيزهاي به اشاره نيز اوليهاش كاركرد و شدهاند جمع زمان طول
بلكه نيستند ، مصداقها با مطابق نمادهايي كلمات او ، نظر در.است جهان
ورق يك دوصفحه همانند) شدهاند تشكيل بخش دو از كه هستند نشانههايي
مفهوم يك و ، دال نام به گفته ، خواه و نوشته خواه علامت ، يك:(كاغذ
رد سوسور كه را نظريمدلول نام به (است علامت ساختن همراه كه فكري)
:داد نشان ميتوان زير ترتيب به ميكند
:است چنين سوسور نمودار شيءاما =نماد
مدلول دال =نشانه
پيوند نوعي اثر بر زبان عناصر.ندارند جايي نمودار اين در اشياء
يك از بخشهايي عنوان به بلكه نمييابند ، معنا اشياء و كلمات ميان
را راهنمايي چراغهاي نشانهاي نظام.ميشوند معنا داراي رابطهاي نظام
:بگيريد نظر در
سبز -زرد -قرمز
(توقف) مدلول (قرمز) دال
براي آماده=زرد /حركت =سبز /توقف =نظامقرمز محدوده در فقط نشانه
:است دلبخواهي مدلول و دال بين رابطه.دارد معني سبز يا قرمز
اين كه هم چند هر ندارد ، وجود توقف و قرمز بين طبيعي پيوند هيچگونه
اين مشترك بازار به بريتانيا پيوستن زمان از.آيد نظر به طبيعي امر
برقي دستگاههاي سيمكشي براي را جديدي رنگي علائم است شده مجبور كشور
آبي ;فاز =قرمز جاي به قهوهاي) بنمايد غيرطبيعي است ممكن كه بپذيرد
يك اظهار با نه راهنمايي چراغهاي نظام در رنگ هر.(نول=سياه جاي به
مييابد ، معنا تفاوت يك دادن نشان با بلكه ايجابي دلالتي يك معناي
راهنمايي چراغ:نظام يك محدوده در تقابل و تضاد مبناي بر تمايزي
.است سبزناقرمز;است دقيقاناسبز قرمز
نظام زبان كه دارند باور برخي) است نشانهاي نظامهاي از يكي زبان
ميپردازدنشانهشناسي نظامهايي چنين به كه علمي.(است بنيادي
نظري عرصه يك به متعلق معمولا را نشانهشناسي و ساختگرايي.دارد نام
كه ميپردازد نظامهايي به گاه ساختگرايي كه افزود بايد.ميدانند
(خويشاوندي روابط مثال ، براي) نيستند آن عام مفهوم به متضمننشانه
فيلسوف.كرد بحث آنها درباره نشانهاي نظامهاي همانند ميتوان ولي
تمثالي:شد قايل تمايز نشانه نوع سه بين پيرس.اس.سي امريكايي
يا كشتي يك تصوير مثلا دارد ، شباهت خود مصداق به نشانه كه وقتي)
با نشانه كه وقتي) اشارهاي;(كوه ريزش براي رانندگي راهنمايي علامت
به ابر يا آتش ، نشانه به مثلادود دارد ، علي پيوند احتمالا خود مصداق
مصداق با دلبخواهي رابطهاي نشانه كه وقتي) ونمادين ;(باران نشانه
.(زبان مثلا ، دارد ، خود
باانتشار اواست معاصر نشانهشناس معروفترين شوروي از لاتمن يوري
سوسوري و پراگ مكاتب ساختگرايي ،(1972) شاعرانه متن تحليل چون آثاري
است آن فرانسوي ساختگرايان و لاتمن عمده تفاوتهاي از يكي.داد بسط را
آثار كه است معتقد اوميكند نيز ارزشيابي خود تحليلهاي در او كه
متنهاي از بيشتري اطلاعاتي زيرابار برخوردارند بيشتري ارزش از ادبي
.دارند غيرادبي
جديد نقد خواني دقيق روشهاي و ساختگرا زبانشناسي دقت او رويكرد در
و ايتاليا از آمبرتواكو و سزارسگر كورتي ، مارياشدهاند ادغام هم در
اروپا در ادبي نشانهشناسي مهم نمايندگان فرانسه از ريفاتر ميشل
.هستند
زمينه در پيشرفتهايي براساس ساختگرايي مطالعات در عمده تحولات نخستين
آوايي واج ، .گرفت صورت زبان ، نظام عناصر كوچكترين واجها ، مطالعه
.ميكنند درك و ميشناسند زبان سخنگويان كه آوايي است ، معنادار
اما كنند ، توليد متفاوت آواي صدها قادرند خاص زبان هر سخنگويان
.است محدود زباني هر در واجها تعداد
تغيير واج هر آوايي مشخصههاي يعني] باشد شناختني پايه واج كه مادام
فارسي مثلا] كرد تلفظ متنوع طرق به ميتوان را كلمه هر [نكند اساسي
پايهصرفا كهواج گفت بايد واقع ، در.[مختلف باگويشهاي كردن صحبت
گونههاي ميشوند توليد بالفعل كه آواهايي همه:است ذهني تجريد يك
تفاوتشان علت به بلكه نيستند ، معنا داراي فينفسه واجهاهستند واجها
برجستهترين عنوان انتخاب در بارت رولان.مييابند معنا ديگر آواهاي با
كتاب از را صفيري واج دو و داشت توجه اصل اين به ،S/Z خود ، كتاب
واجي لحاظ از تفاوتشان كه كرد انتخاب (Sa-ra-Zen) Sarrasin بالزاك
.است (S) بيواكي و (Z) واكبري در
در كه دارند وجود (واجي نه) آوايي سطح در تفاوتهايي ديگر ، سوي از
با "Pin" در /P /آواي است بديهي:نيستند شده انگليسيشناخته زبان
تفاوت اين متوجه انگليسي سخنگويان اما دارد ، فرق "Spin" در/P/ آواي
حامل انگليسي زبان كلمات در چون نيست شده شناخته تفاوت اين:نميشوند
شنيده "Spin" احتمالا شود ، گفته هم "Sbin" اگر حتي.نيست معنايي
كاربرد كه است آن زبان از ديدگاه اين در اهميت حائز نكته.شد خواهد
.دارد قرار دوتايي تقابل از نظامي براساس زبان
غيرواكهاي ، /واكهاي غيرخيشومي ، /خيشومي تقابلها اين واجي ، سطح در
زبان سخنگويان گويا اعتباري ، به.هستند نرم/بيواكي ، سخت/واكبري
بردن كار به در آنان بديهي توانش در فراگرفتهاندكه را قواعدي مجموعه
.است آشكار زبان
كه نمونهاي)داگلاس مري انسانشناسي در ميتوان را نوعساختگرايي اين
لاويان سفر مكروهات او.كرد مشاهده (است كرده ذكر قبلا كولر جاناتان
كتاب ، اين طبق.داد قرار بررسي مورد را [Leviticus تورات سوم كتاب]
ناپاك ديگر برخي و پاك مخلوقات از برخي تصادفي ، ظاهر به اصلي برحسب
به آن طبق بر كه واجي ، تحليل از گونهاي با را مساله اين او.هستند
:كرد حل است ، جاري قاعده دو ظاهر
گوشتي مناسب غذاهاي نمونه نشخواركننده و شكافته سم داران سم -1
خرگوش خوك ، ) دارند را شرايط اين از نيمي كه حيواناتي ;هستند
.هستند ناپاك (گوركن صحرايي ،
:ميشود بسته كار به ديگري قاعده نيامد كار به نخست قاعده چنانچه -2
.باشد داشته سازگاري خود شناختي زيست محيط با بايد مخلوقي هر
.آخر الي و هستند ، ناپاك باله بدون ماهيان بنابراين
ساختارهاي و مناسك اسطورهها ، در را واجي تحليل اشتراوس لوي كلود
كه است تفاوتهايي نظام دنبال به ساختگرايي.ميدهد بسط خويشاوندي
يا اسطورهها منهيات ، علل يا خاستگاه از و است انساني اعمال شالوده
.نميكند پرسشي مناسك
ساختگرايان ميدهند ، نشان انسانشناسي از برگرفته مثالهاي كه همانگونه
را انسان معنايي نظامهاي الگويواجي يا تادستور ، نحو ، ميكوشند
يا اسطوره روايي ، كلام آشپزي ، خويشاوندي ، پوشاك ، چون نظامهايي ;بيابند
توجهترين جالبگيرند قرار ساختگرايان مطالعه مورد است ممكن توتم
يافت ، بارت رلان اوليه نوشتههاي در ميتوان را تحليل نوع اين نمونههاي
System de la mode و (1957) mythologies جامع كتب در مخصوصا
.(1964)
دارد ادامه