چهارم ، شماره 1095 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 15 سهشنبه 24
|
|
آب صداي چون ;آشنا
بندرعباسي هنرمند كمالي موسي با كوتاه گفتوگويي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در آوازها و ريتمها از خيلي شده ، شده ، امروزي عوض خيلي بندر شهر
هستند فراموشي حال
.مينوازد موزون آهنگي موج ، تا موج دريا ،
راهمواره موسيقيدريا فارس ، خليج برخميدگيساحل افتاده بندرعباس
بندر آهنگهايآشناي ضرب اينافتادگي ، بايسته حاصلگوشميسپارد
سواحل از كشتي ، پشت تاريخ ، كشتي آنسوي از دريا ، پشتاين از.است
ياد كه سياهاني.آوردند خود با را بندر امروز سياهان اجداد آفريقا ،
تا آوردند ، همراه دستانشان ، كف خطوط بر نوشته را ، خود سرزمين هجراني
پاي و سربجنبانند را دور يادي بردهلهايشان ، مداوم كوبشي در همچنان
.بكوبانند
ضربها اين شنيدن به را كودكياش بندرعباسي ، ساله جوان 28 كمالي ، موسي
و ميكند تحقيق ديارش موسيقي زمينه در كه است سال ده و است كرده بزرگ
امور با را موسيقي كار.مينوازد را باليده جانش و روح در آنچه
.است كرده شروع دانشآموزي جشنوارههاي و استان تربيتي
جهله كه زنانميناب سر بر گلي ، كوزههايمدور در آب موزون صداي
آنچنان.شد ضربي ساز بجاي ازكوزه استفاده در او ميگويندش ، الهام
ريتمهاي آهنگين بارآبستن اين بود ، بخش آبحيات آبستن جهله كه
در بارها كه ابداعي.شد شهر اين جوانان از گروهي و او دست در بندر
و اجرا ، بندرعباس در مختلف مناسبتهاي به و استان موسيقي جشنوارههاي
.شد پخش تلويزيون سراسري شبكه از
.بگوييد برايمان بندرعباس راجعبهموسيقي لطفا كمالي آقاي
مختلفي ما ، دورههاي زندگي بر و ماست شبيهزندگي ما ، شهر موسيقي
نوعيبر به يك هر و بندرآمدهاند به مختلفي اقوام.است گذشته
آن با خليج ، عربهايحاشيهنشين جمله از.تاثيرگذاشتهاند آن موسيقي
يا.دارند كه پرحرارتي و تند ضربهاي خوانيهايشان ، مولودي ريتمهاي
.آمدند بندر به.. و سومالي و زنگبار از كه آفريقايي سياهان
يك.دارد مهمي نقش خيلي زندگيشان در موسيقي سياهان هم و عربها هم
خود خاص موسيقي هرمراسمي براي.ميشود محسوب زندگيشان در آئين
و عربي ريتمهاي از تركيبي هم بندر امروز ريتمهاي و راداشتهاند
تاثير موسيقيشان هستند ما همسايگي در كه بلوچها حتي.آفريقاييست
.است داشته ما موسيقي بر زيادي
چند يا فوني پلي بندر درآوازهايمان ، ريتمهاي هم و ريتمها در هم
واحد نتيجه يك به تا ميشوند هم همراه جداگانه ضرب چند.هستند صدايي
جمعآوري.دارند زيادي تنوع بندر آوازهاي.برسند هم با تركيبشان در
لحن محلهاي به محلهاي از حتي گفت بتوان شايد.دشواريست كار آنها همه
عوض خيلي بندر شهر كه مخصوصا.ميكند تغييراتي آوازها گويش و خواندن
فراموشي حال در آوازها و ريتمها اين از خيلي شده ، امروزي شده ،
روستاهاي و شهرها به و شويم دور شهر خود از چه هر همچنان اما.هستند
همان تازه كنيم پيدا ميتوانيم نابتري قطعات برويم ، بندر اطراف
.ميكنند تغيير روستايي به روستايي از هم آوازها
كرديد چگونهشروع را موسيقي اينكه خودتانو زندگي از ما براي
بگوييد
چون كردم شروع چگونه و كجا از را بگويمموسيقي دقيقا نميتوانم
موسيقي به جديتر آنجايي اما هست بندريها از بسياري خون در موسيقي
منطقه تربيتي امور موسيقي گروه با خود دانشآموزي دوره در كه پرداختم
به و ضربيمينواختم سازهاي سرود ، گروههاي در.كردم همكاري به آغاز
به اينكه تا.ميكردم شركت اردوهايدانشآموزي در اينگروهها همراه
همان منزل در يكبار هرهفته گرفتيم تصميم ازدوستانم يكي پيشنهاد
خصوصي وبطور شويم جمع نوازنده ازجوانان ديگر گروهي با دوست
مورد كه ما گروهي كار اولين كه بود اينجا جالب و كنيم موسيقي تمرين
!بود سوگواري مرثيه يك گرفت ، قرار توجه
تصادفي دليل ايام ، به همين در كوچكمان نوازندهگروه دوستان از يكي
در نوحهاي كه آنقدر گذاشت ، تاثيرزيادي ما همه بر او مرگ.كرد فوت
به مانده كوچه چند از و برداشتيم را سازهايمان.كرديم تنظيم او مرگ
خاك سر به تا كرديم خواندن و نواختن به شروع هم با همه قبرستان ،
دل ته از را نوحه آنقدر و بود زده حلقه همه چشم در اشك.رسيديم
همه بعد به آن از گذاشت ، همه بر زيادي تاثير كه نواختيم و خوانديم
!ميكردند دعوت سوگواريهايشان در ما از
سفر زياد شهرهاياطراف به دارم ، فرهنگزادگاهم به كه علاقهاي بخاطر
.ميكنم تحقيق مناطق اين ناب موسيقي زمينه در سفرها دراين و ميكنم
.ميكنم عكاسي سفرها اين در هستم ، هم بندرعباس جوان سينماي انجمن عضو
اطرافم ميكنم سعي.ساختهام (1)بافتسوند به راجع هم مستند فيلم يك
چيزي آن حاصل از و كنم تمرين و انديشه ديدههايم در ببينم ، خوب را
دانستن براي شوقم.ميخوانم و مينويسم مجموعزياد در كنم ، خلق
!زياداست
كرديد؟ ضربياستفاده ساز يك عنوان ازجهلهبه كه شد چه
بهپيرمردي روستايي در عكاسي ، براي ميناب ، به سفري در يكبار
مدوررا كوزههاي اين اينكه با.ميساخت جهله خود دركارگاه كه برخوردم
توانستم بار اين اما ديدهبودم ، آب حمل موقع مينابدر زنان سر بر قبلا
كه داشت تنكي صداي.بكوبم آنها بر و بگيرم دست را كوزهها نزديك از
درخود را قويتري بم هم و بود دهلها پوست بر كوبيدن بم صداي شبيه هم
.بود زيباتر ميآمد در گل از كه تنكي صداي.بود گذارتر اثر كه داشت
كردم فكر ميآمد ، خوشم بندر موسيقي در ضرب ضد از كه من براي مخصوصا
ساير براي خوبي خانواده هم ميتواند و نواخت ضرب ضد ميتوان جهله با
خود هممحلي دوستان از گروهي كم كمباشد بندر ضربي و كوبشي سازهاي
عدهاي كه نوازنده پانزده.كردم جمع داشتند ، ساز به دستي كه را
جهله پانزده مينواختند ، سياهان زار مراسم در يا بودند دهل نوازنده
كه ضربهايي.كرديم آغاز را خود گروهي تمرين كار و خريدم ميناب از
و مينوازد را ضرب از خط چند كس هر و شدهاند تقسيمبندي نوازندهها بين
مدح چون مذهبي -عرفاني آوازهايي نوازندهها ضربها ، اين همراهي با
.ميخوانند را (ع)اطهار ائمه و (ص)رسول حضرت
دوست درساختههاي جهله ريتم با تا آمدهام تهران به حاضر حال در
از كه گيتار براي قطعه چهارده.كنم همراهي نفيسي آقايسهيل هنرمندم
يك شكل به احتمالا گرفتهاستكه نشات موسيقيبندرعباس از بخشهايي
.خواهدشد عرضه بازار به نواركاست
و ميشود خرماساخته برگهاي و شاخ از حصيريكه ديوارهاي:سوند-1
.ميشود استفاده آن خانهسازياز در