چهارم ، شماره 1095 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 15 سهشنبه 24
|
|
است؟ كسيمردمدار چه
عمومي صلاح و خير رعايت ميدهد ، تشكيل را اصليمردمداري هسته آنچه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
غيرآگاهانه و چرا و بيچون پيروي نه ;است
كار درستترين پس است غيرممكن مردم تمام رضايت جلب كه آنجايي از
.است مردم توقعات از معدلي برآوردن
زودجوش خونگرمي ، بودن ، صميمي به ميتوان افراد اين ويژگيهاي از
كرد اشاره...و كلام نفوذ خوب ، بيان فن بودن ،
وارداداره وقتي.دارد لب بر لبخندي هميشه و است موقر و آرام چهرهاش
.احترامميگذارند او به همه مديركل ، تا گرفته جزء كارمند از ميشود ،
.ميكند مشورت و صلاح كرده مطرح او با دارد مشكلي هركس
حال به تا هستم ، كار به مشغول اداره اين در كه سال چند اين در
نه.برنجاند خود از را كسي و كند بحث و جر حتي كسي با كه نديدم
مثلا.ميكند حل هم را بقيه اختلافات بلكه نميكند ، مشاجره كسي با تنها
و شد حرفش رجوع ارباب يك با كارمندان از يكي پيش روز چند همين
به هم رجوع ارباب و ميدانست حق ذي را خودش كارمند.گرفت بالا كارشان
همكاران هرچه.بود گذاشته فرياد و داد بناي شده ، ضايع حقش آنكه خيال
بالاخره اما.بپذيرند را ديگري حرف نميشدند حاضر كدام هيچ كردند ، تلاش
.يافت خاتمه دعوا پادرميانياو با
خوش و اخلاق خوش چون.است معروف بهمردمداري ، آقايالف اداره در
راحتي به دارد ، را همه هواي ميكند ، را بقيه حال رعايت است ، برخورد
با ميتوانند افرادمردمدار...و ميكند برقرار ارتباط ديگران با
و كرده برقرار ارتباط راحتي به طبقهاي و گروه و صنف هر از مردم اكثر
شايد عده اين با اول برخورد در.آورند بدست را آنان دل معروف قول به
در ماهرانه اينچنين ميتوانند كه دارند مار مهره آنها كه كنيد تصور
اما همه ، نه چه اگر كه باشند داشته رفتاري و كرده نفوذ سايرين دل
.دارند نگه راضي خود از را اكثريت
عده اين موفقيت رمز هم شايد و باشيد افراد همين جزو هم شما شايد
.است مانده باقي مجهول برايتان همچنان
نظر از ما با كه را كساني دل ميتوان چطور ميگوييد ، خود با حتما
حالشان رعايت و آوريم بدست متفاوتند ، عقايد و افكار سليقه ، علايق ،
بكنيم؟ را
سلوك ، خوش حسن:است آمده چنين تعريفمردمداري دهخدا لغتنامه در
بامردم ، مماشات مردمان ، با كردن ملايمت و مهرباني خلق ، با رفتاري
...ا خلق خاطر پاسداري
و سلوك حسن با مردم با كه رفتار خوش سلوك ، خوش:يعني مردمدار و
كه نرنجاند و نيازارد را ديگران كه كند رفتار ملايمت و خوشرويي
.باشد مردمان خاطر پاسدار
اخلاقياست ويژگيهاي و خصوصيات چه داراي فردمردمدار راستي به اما
داشته ومسالمتآميز سازگارانه رفتاري گوناگون اشخاص با ميتواند كه
باشد؟
يك برقراري كه ميدانيم ما ديگرانهمه با ارتباط برقراري توانايي
تا.باشد مشكلاتمان گرهگشاي حدميتواند چه تا موثر و خوب ارتباط
و است هنر يك ديگران با خوب برقراريارتباط گفت ميتوان كه جايي
با موثر و مناسب ارتباطي قادرند كه درمردمداريموفقند كساني
به ميتوان افراد دسته اين اخلاقي ويژگيهاي از.سازند برقرار ديگران
كلام نفوذ خوب ، بيان فن بودن ، خونگرمي ، زودجوش بودن ، صميمي
معاشرت باب كننده شروع خود جمع هر در چنيناشخاصيكرد اشاره..و
.هستند ديگران با دوستي و
بود قرار كه بار اولين:ميگويد مورد اين در ساله سينايي 49 خانم
چون.بودم كرده گم را پام و دست خيلي بياد ، خواستگار دخترم براي
خودمهم.نداشتم را هيچكس هم تهرون توي و ماموريت بود رفته شوهرم
راباز سرحرف بايد چطور نميدونستمهستم حرفي كم و خجالتي آدم كه
يكدفعهبه.نشه آبروريزي و نباشه بد اولي جلسه كه بپرسم چي.كنم
با حتي.سروزباناست خوش و خونگرم خيليافتادم همسايهمان خانم ياد
را آنها سالهاست اينكه مثل ميكند ، برخورد صميمي و گرم آنقدر غريبهها
هم او خواستگاري روز در كه شد راضي صحبت كمي از بعد خلاصهميشناسد
مهمانها اتفاقا موعود روز در:ميگويد ادامه در سينايي خانم.بياد
براي حرفي هيچكس انگار.گذشت سكوت به اول ربع يك و آمدند زودتر كمي
بعد دقيقه چند اينكه تا ميكرديم نگاه همديگر به فقط.نداشت گفتن
كه يادمه فقط اما.كرد باز را سرحرف چطور نميدانم و آمد همسايه خانم
صميمانه و گرم مهماني يك به ما خشك و سرد مجلس ساعت ، نيم از بعد
.شد تبديل
قديم در:ميگويد برقي لوازم تعميركار فرهادي مجيد مردم رضايت جلب
هم و فاميل به محدود تنها فرد هر معاشرت و بود محدود افراد روابط
نگه راضي و آنها تقاضاي به دادن جواب زمان آن در.ميشد محليهايش
اجتماعي روابط امروزه اما.نبود مشكلي كار افرادچندان آن داشتن
با...و فاميلي شغلي ، زندگي ، مختلف محيطهاي در مااست شده گسترده
از را آنها همه نميتوانيم طبيعي طور به پس.هستيم آشنا نفر صدها
.است رفته بالا مردم توقعات سطح طرفي از داريم ، نگه راضي خودمان
مطرح را ديگري تقاضاي فردا بدهي ، جواب نفر يك احتياج به اگر امروز
كار مساله همين و كني حل را مشكلاتشان دارند انتظار هم بقيه و ميكند
.ميكند مشكل را
درميان محبوبيت كسب ابزار مهمترين كه داريم قبول ما اكثر اينكه با
تمام رضايت جلب ميدانيم ، كه همانطور اما است ، آنان رضايت جلب مردم ،
ما زيرا.نيست امكانپذير اما است ، ايدهآل و خوب چه اگر مردم
.باشد افراد همه خوشايند كه پيشگيريم در را رفتاري نميتوانيم
جلب كه آنجايي از:ميگويد مورد اين در اجتماعي مسائل كارشناس يك
از معدلي برآوردن كار ، صحيحترين پس است ، غيرممكن مردم تمام رضايت
و انتظارات رعايت يعني مفهوممردمداري اينجا در.است مردم توقعات
.ديگران جاي به توقعات
رضايت جلب براي عدهاي متاسفانه:ميگويد ادامه در كارشناس اين
پيروي شو ، جماعت همرنگ رسوا ، نشوي خواهي:ضربالمثل از ديگران
دل آوردن بدست براي ميكنند ، تصور برخي كه معني اين بهميكنند
اصلي هسته آنچه اما.كنند دنبالهروي آنان از بايد سايرين
پيروي نه ;است عمومي صلاح و خير رعايت ميدهد ، تشكيل را مردمداري
.غيرآگاهانه و چرا و بيچون
جلب خود سوي به را ما همواره متبسم و باز خوشروئيچهرههاي
ميشويم ، دارد ، فروشنده چند كه فروشگاهي وارد مثلاوقتي.ميكنند
دارد ، لب بر لبخندي خوشرويي با كه فروشندهاي بهطرف ناخودآگاه
با بيشتر را مشكلاتمان.ميكنيم تقاضا او از را نظر مورد جنس و ميرويم
.ميكنند استقبال ما از خوش روي با كه ميكنيم مطرح افرادي
كهعلاوه برويم دكتري سراغ به هستيم راغب بيشتر ميشويم ، بيمار وقتي
حرفهايمان به و بپذيرد را ما خوش اخلاق با حرفهاش ، در تخصص و تبحر بر
.شد خواهد خاطرمان تسلي موجب امر اين زيرادهد گوش
به اولينبار براي كاري انجام براي پيش وقت چند:ميگويد دانشجو يك
خيلي بلدنبودم ، درست هم را آدرس و بودم غريب چون.رفتم شهرستان
از پس بودم ، شده هول معروف قول به و بودم كرده گم را پايم و دست
.رفتم فروشنده يك سراغ به نشاني پرسيدن براي مدتي
تازهوارد كه فهميد فروشنده آن وقتي:ميگويد ادامه در دانشجو اين
پس كه كرد راهنمايي مرا و استقبال من از خوشرويي با آنچنان هستم ،
راحت خيال با و شد برطرف كلي به دستپاچگيام و نگراني كوتاهي مدت از
.رفتم كارم دنبال به
از مردم اكثر:ميگويد ساله ماجدي 59 اجتماعيصديقه آداب بر تسلط
نظر در دهيم ، جواب موقع به توقعات اين به كهاگر دارند توقعاتي ما
و برويم بيماري عيادت به موقع به اگر مثلا.هستيم شخصمردمدار آنان
و داده دست از را عزيزي كه كسي ديدن به اينكه يا كنيم ، دلجويي او از
.دادهايم پاسخ آنان توقعات به حقيقت در..و برويم است دلشكسته
اجتماعي وظايف به شخصمردمدار كردند ، اشاره ماجدي خانم كه همانطور
اطرافيانش معقول و بجا انتظارات به ميكند سعي و آشناست خوبي به خود
.دهد پاسخ
وهمين ميشود مردم خاطر رضايت موجب نهايت در اجتماعي آداب بر تسلط
آداب كه افرادي معمولا.شد خواهد افراد ميان روابط بهبود سبب امر
خصيصه اين واسطه به ميدهند ، انجام صحيح و موقع به درست ، را اجتماعي
.ميكنند پيدا ديگران ميان در مثبتي وجهه
يعني مامردمداري حرفه در:خياط شجاعي مردممجيد حقوق رعايت
يعني مناسب ، قيمت و بالا كيفيت با خوب كار دادن انجام يعني انصاف ،
...مشتريها به نسبت قولي خوش
ازمواردي ديگر يكي مردم ، حق ديگر عبارت به يا ديگران حقوق رعايت
در تقدم حق رعايت.داشتند اشاره آن به پرسششوندگان از عدهاي كه است
باعث كه صداهايي و سر ايجاد از جلوگيري رانندگي ، هنگام به و صفها
...و احتكار گرانفروشي ، و كمفروشي از پرهيز ميشود ، ديگران آسايش سلب
ميان روابط بهبود باعث آنها كردن رعايت كه است مواردي جمله از همگي
جامعه در اغتشاش و بينظمي بروز از ديگر طرف از و شد خواهد افراد
.نمود خواهد جلوگيري
رارعايت ديگران حقوق كه كساني:ميگويد فروشنده باغستانيان مژگان
اشخاصيموجهتر مردم ميان در نميكنند ، ضايع را بقيه حق و ميكنند
را اصول اين كه ديگراني از بيش آنها روي اصطلاح به ديگران و هستند
.ميكنند حساب نميكنند ، رعايت
موقع در افرادي چنين مثال براي:ميگويد ادامه در باغستانيان خانم
حرفديگران صحبت ، موقع يا ميكنند ، رعايت را سايرين حقوق رانندگي
كرده سوال كه كسي به نسبت شود ، پرسشي آنان از اگرنميكنند قطع را
...و نيستند بيتفاوت
و آموزش كارمند حيدري ديگرانمحمود مشكلات به نسبت نبودن بيتفاوت
اجتماعي رسوم و آداب رعايت وسيعتراز را دايرهمردمداري پرورش
مشكلات به نسبت نبودن بيتفاوت مردمدارييعني:ميگويد او.ميداند
حل براي و بداني خودت مشكل مثل هم را آنان مشكل اينكه يعني ديگران ،
.باشي كوشا آن
ميبينم را كسي رانندگي موقع وقت هر:ميگويد ادامه در حيدري آقاي
و ميشوم پياده ماشين از فوري كرده ، تمام بنزين خيابان كنار در كه
اتفاق اين كه پيش وقت چند اما.بيفتد راه كارش تا ميدهم بنزين او به
حاضر هيچكس اما ايستادم ، خيابان كنار تمام ساعت دو افتاد ، خودم براي
...شود پياده ماشين از و بدهد زحمت خودش به نميشد
مثلمردمداري كلماتي متاسفانه داشتند ، اشاره حيدري آقاي كه همانطور
رفع پي در تنها آنها چون.است باخته رنگ مردم از بسياري ميان در
در.ندارند ديگران گرفتاري و مشكلات به اعتنايي و خويشاند شخصي مشكلات
و مردم به كمك از است عبارت سنتيمردمداري مفاهيم از يكي كه حالي
و تعاون كلي طور به و گرفتن را ديگران دست آنان ، براي خيرخواهي
.زمينهها و جنبهها تمام در آنان با همكاري
افرادبايد كه پرسش اين به پاسخ در روانشناس هاشميان كيانوش دكتر
ديگرانمردمدار ديد از تا باشند اخلاقي ويژگيهاي و خصوصيات چه داراي
است متفاوت مردم باورهاي و عقايد كه آنجايي از:ميگويد شوند ، تلقي
در اشخاص كه تعاريفي پس ميبيند ، خودش ديد زاويه از را دنيا هركس و
به توجه با هركس و است متفاوت طبيعي طور به ميدهند ، ارائه مورد اين
فردي مثلابرميشمارد را خصوصياتي خود ، شخصيتي و اخلاقي ويژگيهاي
بهعنوان را آنها به مالي كمكهاي و دوستان بويژه و ديگران از دستگيري
و دست و مهماننوازي مساله به ديگري.ميكند عنوان شاخص مهمترين
و محبت دريافت انتظار مردم از كه سوم نفر و ميكند اشاره دلبازي
و است صميمي ديگران با كه ميداند شخصي را فردمردمدار دارد ، صميميت
دارد ، توقع و انتظار مردم از را آنچه هركس پس.دارد محبتآميز رفتاري
.ميكند عنوان شاخصمردمداري قالب در
دارد ادامه