چهارم ، شماره 1095 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 15 سهشنبه 24
|
|
ندهيم ازدست را يزد گردشگري جاذبههاي
يزد در گردشگري بررسي سمينار بهبهانه فرهنگي يادمانهاي بازجست
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بينظير هويت به علاقهاي ديگرچندان يزد جوان نسل چرا بهراستي
نميدهد؟ نشان شهر اين فرهنگي و تاريخي
مجموعه ميانمشهورترين از اتوبان ميتوانپذيرفت منطق كدام با
بگذرد؟ جهان معماريبياباني
سياحت و سير توسعه بررسيراههاي علمي برگزارينشست:پيشدرامد
هويت ديگر بار يك تا كرد فراهم فرصتي مهرماه ، اوايل در يزد ، استان
توجه كانون در شهر اين تاريخي گرانقدر يادمانهاي و فرهنگي بينظير
شركتكنندگان.گيرد قرار ما كشور پهناور ميهن فرهنگي ميراث دلمشغولان
تاريخ رفته ازكف روزگاران يادگار يزد كردند تاكيد جملگي نشست اين در
يزد انزواي به هرگز راه دوري و اقليم خشونت ميبينيم اينكه و ماست
است شهر اين تاريخي يادمانهاي بيهمتاي شكوه است ، بيانگر نينجاميده
شده ، كه هم بار يك براي واميدارد را زيبايي و فرهنگ دغدغهمند هر كه
سالها اين روال همچنانكه يادمانها اين اگر بهواقع و.ببيند را يزد
را هيچكس ديگر كه آن نه بگيرد ، قرار نيستي قهقهراي در بودهاست ،
سوداي نيز كنوني يزديان شايد كه بود نخواهد يزد به سفر سوداي هرگز
توسعه بهراستي و وابگذارند را تفته ريگزارهاي آن ميانه در ماندن
جاذبههاي حفظ براي ابتدا در اگر داشت خواهد معنا چه يزد در گردشگري
باشيم؟ نزده بالا شايد ، و بايد كه چنان را همت آستين آن گردشگري
.ميخوانيم درپي است ، نگاشتهشده نشست ، همين بهانه به راكه گزارشي
بدين تا هيچگاه يزد شهر معماريباارزش گفت ميتوان بهجرات
ايننامهربانيها حد به بردن پي براي.است نديده نامهرباني پايه
يزد تاريخي عمارتهاي و پسكوچهها كوچه در نيز روزه گشتوگذارييك حتي
ازميان اتوبان دادن گذر باره ، نمايهدراين چشمگيرترين.مينمايد بسنده
شده ساخته اتوبان اين تازگي به كه آنجا از.است شهر محله قديميترين
گچبريهاي و ضربي باتاقهاي ويران نيمه خانههايي رديف تماشاي است
آثار گويي.ميزند ضج قلبرا هنوز اتوبان ، سوي دو كويريدر
و دهانگشوده ميماند زخمي به قديمي ، اكنون خانه هر از بهجامانده
اين استانيزد ، گناه فرهنگي ميراث مندگاريمدير كاظم.خونچكان
تدوين را شهر جامع طرح گذشته در كه مياندازد آنهايي گردن به را كار
شده پيشبيني شهر جامع طرح در اتوبان اين ساخت:ميگويد و كردهاند
.شد آن احداث از مانع نميشد اكنون و بود
اتوبانازميان كرد تصويب عقليميتوان منطق كدام با بهراستي
از پايه چه وبا بگذرد جهان بياباني مجموعهمعماري مشهورترين
بهاحداث دست ميتوان اصولشهرسازي بديهيترين به بيتفاوتينسبت
از يزدبهعنوانيكي تاريخي حيات شك زد؟بدون اتوباني چنين
اين احداث بعداز و قبل دوره دو به ما كشور كويري مدنيت بيرقداران
به سو اين در سهلانگاري و كجسليقگي از كه آنچه و ميشود تقسيم اتوبان
يزديبا شهروندان نامهرباني بر است ديگري تاييد ميخورد چشم
.زادوبومشان
بهفاضلابهايشهري شهر قناتهاي آلودگياغلب ديگر ، بارز نشانه يك
و آبانبارها سردابهها ، شبستانها ، اغلب چنانكهاكنون است ،
آنها قناتهاباطراوت اين مظهر در كهروزگاري عمارات ، اميرنشينهاي
آن به دستيابي براي فراغتگاهي و كوير گرماي از گريز براي مكاني
و گند بوي به آغشته بودهاند ، كويري معماري مشهور شرقي خلوت و آسايش
جامع مسجد مشهور سرداب حتي سرنوشت اين اينكه تاسفبار و !شدهاند تعفن
متر بيشاز 50 ژرفايي از سرداب اين.است افكنده بهدام نيز را يزد
و سنگي ممتد پلههاي و تنگ دالان با آن معماري سبك و است برخوردار
كه آنمينمايد ديوارهاي استادانه رفهاي و زيبا ضربي تاق سرانجام
.است رابرميتابيده عارفانه فراغتي از وهوايي حال چه روزگاري
كه سفرنامههاميخوانيم در.دارند حكايتغمباري نيز يزد باغهاي
گلها ، و درختان خاصبوتهها ، آرايش از باغهاييزد روزگاري
تابلويي به هريك ايراني خاص فضاسازيهاي و كاشيكاريجويها
در كه جديد سبك به پارك چند جز اكنون امابودهاند مانند ، مينياتوري
محقرانه خشك ، ميخورد ، چشم به باغ هرچه دارند ، قرار شهر اصلي معبرهاي
بسيار باغها آبياري كه برميآيد بوتهها نزاري از.است بيآبورنگ و
مرمت براي تلاشي هيچ از دريغ و ميشود انجام بهدير دير و نامرتب
هيدرولوژيكي بافت تغيير.باغ ميان از زبالهها جمعآوري يا خرابيها
باغهاي حتي.باشند خشك جويها همه كه است موجبشده هم شهر قديمي
نيز زردشتيان آتشكده و محمودي خانه همچون مشهوري عمارتهاي در واقع
از نقشي هنوز كه است دولتآباد مجموعه باغ تنها.داشتند حكايتي چنين
.دارد خود در را دور خاطرههاي
بسياردر كجپسندي يزد ، با نامهربانييزديان نشانههاي ديگر از
گذاشته پا عمارتيكه هر در اكنون ، .تاريخياست عمارات نگهداري
.ميدهد آزار را چشم رنگاصلي و آب با متضاد وجودپديدههاي ميشود
فلزي آب منبع آبي رنگ به كاشيكاري آنهمه ميان چقماق ، امير مسجد در
جدال از نمايهاي خود گويي كه گذاشتهاند حياط وسط در درست بزرگي زمخت
.است فرهنگي ميراث با نو جهان
اصلا يا و آراست عمارت كل نماي با مطابق را منبع اين روكش نميشد آيا
با كه زائد اشياء اينگونه نمونه.كرد منتقل ديگري بهجاي را آن
ديده نيز جامع مسجد و آتشكده در شدهاند رها سو آن و سو اين كجپسندي
بسيار شده انجام كاري اگرهم عمارتها اغلب بازسازي برايميشد
همرنگ مصالح از نشده تلاش حتي كه آنقدر.است بوده سادهپسندي با همراه
.است پيدا بنا بازسازي در تصنع بهخوبي و شود استفاده اصلي مصالح با
در آهني تير و آجر ساختمانهاي برآوردن سر نگرانكنندهتر همه از و
.است شهر محلههاي قديميترين
را جهانمعاصر روزافزون شتاب و است كمخرجتر بسيار جديد ساختمانسازي
كه آنچه ازاي در شتابان؟ چنين بهكجا بهراستي ، اما.برميتابد نيز
ميفروشيم؟ داريمارزان را چيزي چه كه ميدانيم آيا ميخريم ، ارزان
يزد قديمي بافت ازميان كه اتوباني با ارتباط نكتههادر و گفتهها
تحقيقاتجهانگردي مركز مرادينياسرپرست محمدجواد است ، كشيدهشده
ارائه به قادر فقط ما موارد مورداينگونه كليدر بهطور:ميگويد
.باشيم داشته نميتوانيم دخالتي هيچ تصميمگيريها در و هستيم نظراتمان
كشور توريسم زيربناي داريم اعتقاد اصولا و هستيم متاسف بسيار اگرچه
از گذشته تاريخي آثار حفظ در هرگونهتسامح و است ما فرهنگي ميراث
تاثير نيز كشور توريسم صنعت بر مستقيم بهطور آن ، فرهنگي مهم جنبههاي
نو نسلي كه شد آغاز آنجا از يزد رنگباختگي بهظاهر.گذاشت خواهد منفي
جلال استاد.نداشت شهر اين تاريخي ميراث به علاقهاي چندان كه شد پيدا
:كه است معتقد اينباره در يزد پيشكسوتهاياحراميباف از قديرزاده
پايبند شهر اين قديمي يادگارهاي به خيلي هنوز يزد كهنسالان ما
.ندارند را علاقه اين اصلا جوانها كه است اين واقعيت اما.هستيم
آنها 4 براي بايد دارد پسر كه 4 كسي.است دخيل هم اقتصادي مسائل
طبقه ساختمان 4 ساخت با فقط متري زمين 100 يك در و بسازد خانه
.ميشود ممكن كاري چنين قوطيكبريتي
زندگي سال كه 70 يزد پرورش و آموزش بازنشسته دبير شريعتي اكبر علي
حامي منيزد بهنظر:ميگويد است برده سر به شهر اين در را خود
حتي باشد؟ فاصله جوانها و ما بين اينقدر بايد چرا.ندارد فرهنگي
توجهي گفتهام ، يزد ميراث ارزش برايشاناز اينقدر كه هم من بچههاي
اينقدر را جوانها دنيا همه در آيا نميدهند؟ نشان خودشان هويت به
ميآورند؟ بار فرهنگيشان هويت به نسبت بيتوجه
مشكلات به بااشاره جهانگردي تحقيقات كارشناسمركز جعفري خشايار
آن در و شده تعيين يزد قديمي محدوده بايد:كه ميكند پيشنهاد موجود
در ميرسد بهنظر:ميكند اضافه وي.شود ممنوع مطلقا جديد خانهسازي
و تاريخي فرهنگي ، هويت به است ، بايسته آنچنانكه يزد جامع طرح تدوين
كه ميشد اتخاذ ترتيبي ميبايست وگرنه نشده ، داده بها شهر اين توريستي
خودروها مرور و عبور مثال ، براي و شده حفظ كاملا شهر قديمي بخش بافت
باسابقه ازفرهنگيان يكي گفته سرانجام و.برسد حداقل به قسمت اين در
با گفت ، من به يزد در خارجي جهانگردي روزي:كه است خواندني نيز يزد
را بخشي حتي و شتر با را راه از بخشي بلكه نيامده ، يزد به هواپيما
در استچرا فهميده رسيده ، كه يزد به ميگفت او.است آمده پياده هم
است بهشتي ميگفتاينجا.كويرميگويند شهرعروس اين به دنيا تمام
و كاشيها اين با درخشانعماراتش نگار و نقش با اينبرهوت ، وسط
ديگر حالا چرا بهراستيآراسته عروسميماند ، به واقعا مقرنسها ،
ندارد؟ خريداري عروسما ، اين كرشمه