چهارم ، شماره 1096 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 16 چهارشنبه 25
|
|
هستند؟ خونگرم كساني چه
آخر قسمت !است كسيمردمدار چه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اشاره
علايقو نظر از ما با كه را كساني دل ميتوان چگونه و كيست مردمدار
اول كهقسمت است گزارشي موضوع مسئله اين آورد؟ بدست متفاوتند افكار
افراد ويژگيهاي گزارش ادامه در امروز.گذشت نظرتان از ديروز آن
.است گرفته قرار بحث مورد مردمدار
كهسياستمدار بيايد كنار مردم با ميتواند فردي پزشك يك نظر به اما
آنان مردمبا روحيات و شرايط فراخور به بتواند و باشد اجتماعي
.شود دمخور و دمساز
مدارابا تحمل ، و صبر چون شاخصهايي به شوندگان پرسش از ديگري عده
اشاره...مقابلو طرف كردن درك رازداري ، و اعتماد گذشت ، ديگران ،
.داشتند
داراي كه كساني تحقيقاتيونگ براساس:شخصيتي ديد از مردمداري
خود وقت گذراندن از و اجتماعياند و خونگرم افرادي هستند ، عاطفي كنش
مشاوره داوري ، حكميت ، عمومي ، روابط در همچنين ميبرند ، لذت ديگران با
.سرآمدند واقعا گروه يك اعضاء بين تفاهم ايجاد و افراد بين
آنان.ميدهند قرار توجه كانون را مردم و برون دنياي برونگرايان ،
با مصاحبت از و ميجوشند همهكس با و اجتماعياند و خونگرم افرادي
.ميبرند لذت ديگران
هستندكه كساني مردمداران بريگز ايزابل و مايرز ديدگاهكاترين از
با و دارند دوست را مردم.ميكنند متمركز مردم امور حول را افكارشان
خونگرم ، مشرب ، خوش.ميشود ارضا روانيشان نيازهاي آنها به پيوستن
.ميدهند قرار تحتتاثير را مردم سهولت به و زبانند چرب و پرحرف
در مختلفي افراد با روزانه ما همه:اجتماعي نياز يك مردمداري
...و كار محل فروشگاه ، اتوبوس ، صف خيابان ، در.هستيم تماس
متفاوتبرخورد سليقههاي و روحيات با گوناگوني اشخاص با كار محيط در
اخلاقمتفاوت و روحيات با بتواند كه كسي فضايي چنين درميكنيم
برخوردار هنرمردمداري از كند ، برخورد سنجيده و صحيح بهنحو ديگران
.است
عده با نخواهي خواهي فرد كه ميكند ايجاب مشاغل از برخي مثال براي
هتلداران ، فروشندهها ، مانند.باشد تماس در مراجعهكننده زيادي
با كه مشاغلي اصولا و ويزيتورها بازاريابها ، مديران ،
در موفقيت براي اشخاص اين.هستند تماس در بسيار مراجعهكنندگان
اين در فروشنده يك.باشند برخوردار خوبي عمومي روابط از بايد شغلشان
اجناس قيمت ويترين ، جاذبه جنس ، نوع كه اندازهاي به:ميگويد باره
موثر ميتواند نيز فروشنده برخورد نوع موثرند ، فروش ميزان در..و
.باشد
از يكي ميتواند تنها كار ، محيط در مردم با صحيح ارتباط نحوه
با ارتباط:گفت بايد مجموع در اما.آيد شمار به جنبههايمردمداري
.است دوامجامعه و بقا حفظ ، براي ضرورتي و اجتماعي نياز يك ديگران
واقعانسان در.دارد انسانها ما نهاد در ريشه ديگران به نياز اصولا
اين در اجتماعي مسائل كارشناس صامت آقاي.ندارد خارجي وجود تنها
تنها هستيم ، اجتماعي ما از يك هر آنكه دليل به:ميگويد مورد
به بايد جامعه در فرد هر است طبيعي بنابراين.كنيم زندگي نميتوانيم
ارتباط ، اجتماع در آنكه برايشود كمك او به تا كند كمك ديگران
ديگران با رابطه ايجاد به ملزم شود ، برقرار گروهي كار و همكاري
.هستيم
داريم ، موظفيم برعهده جامعه در كه نقشهايي دليل به ما ديگر طرف از
واگذار بهكسي را نقشي جامعه زيرا دهيم ، پاسخ ديگران انتظارات به كه
.بربيايد خوب آن انجام عهده از وي آنكه مگر نميكند ،
با نخواهيم ، چه و بخواهيم چه جامعه در:ميگويد ساله پ 32 نازنين
خودمانسخت به روحي نظر از حداقل آنكه براي پس.هستيم تماس در مردم
شود باعث مهربانيميتواند و ايثار گذشت ، باشيم بايدمردمدار نگذرد ،
.بيشتركنيم سايرين با را خود ارتباط بتوانيم حدي تا
از تخطي اجازه ما به جامعه قدرت:ميگويد مورد اين در صامت آقاي
ديگران با اجبار به ناچاريم مانميدهد را اجتماعي قوانين برخي
در زيرا.باشد باطنيمان ميل عليرغم امر اين اگر حتي.كنيم معاشرت
.گرفت خواهيم قرار مواخذه مورد جمع طرف از صورت اين غير
افرادبا پيوند باعث كه ديگري مساله:ميافزايد سپس كارشناس اين
ديگران با ما كه است مشتركي خصايل و نيازها علايق ، ميشود ، يكديگر
.ميبينيم نزديك مردم به را خود اشتراكات ، وجوه اين دليل به و داريم
گره سبب امر همين و بكنيم را آنها حال رعايت ميكنيم سعي بنابراين
.ميشود ديگران با ما اجتماعي روابط خوردن
يكي:ميگويد نامموراي به روانشناسان از يكي قول از هاشميان دكتر
.است تعلق به نياز ما ، اساسي نيازهاي از
سر به ديگر انسانهاي با كه دارند نياز انسانها كه معني بدين
بررسي يكديگر با را اهدافشان و بياميزند هم با را خويش علايق.برند
كوشا خويش شدن اجتماعي امر در ما از يك هر آنكه براي پس.كنند
.باشيم بايدمردمدار باشيم ، همواره
پورناجي بنفشه