چهارم ، شماره 1096 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 16 چهارشنبه 25
|
|
شادماني و خوشبختي راز
است كمياب اينهمه واقعي و عميق خوشبختي احساس چرا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اميدوار بهبيش ، و باشيم قانع كم به بياييد
خود شاديهاي كه آن مگر كرد ، واقعينخواهيم شادماني احساس هرگز
كنيم قسمت ديگران با را
رضايت باشداحساس توقعاتمان و سطحانتظارات از مابيش داشتههاي اگر
نارضايتي احساس كمترباشد اگر و ميكنيم
عوامل از شخصي برداشت به بسته استو احساس نوعي خوشبختي و شادي
مردم اغلب زيرا نيست ، ساده چندان موضوع ، اين درك.است بيروني
ميپندارند و ميكنند جستجو خود وجود از خارج در را سعادت و شادماني
روابط مادي ، رفاه سلامت ، مثلا) شرايط از بعضي شدن فراهم صورت در
.كرد خواهند شادماني رضايتو احساس (آن ومانند معين عاطفي
طرفينبا از يك هر كه نيست اين چيزيجز ناموفق ازدواجهاي اغلب علت
خواستههايارضا از بسياري به آرزويرسيدن و فراوان توقعات داشتن
همين ازازدواج ، پس و ميزند پيوند باديگري را زندگيش خود ، نشده
نشد ، برآورده (نامعقول بسا واي) فراوان خواستههاي آن از يكي كه
از پس كه دارد انتظار دختر مثلا.ميكند نارضايي و بدبختي احساس
مورد باشد ، داشته محكمي تكيهگاه برسد ، نسبي مادي رفاه به ازدواج ،
بهتري لباسهاي يا و بگيرد ارزندهاي هداياي باشد ، فراوان علاقه و محبت
بهاصطلاح ازدواج ، از پس كه دارد توقع هم پسر مقابل ، در.بپوشد
ونظافت وروب بهرفت باشد ، داشته خوبي دستپخت همسرش بگيرد ، سروسامان
از يك هر.باشد مطيع و صبور مثلا يا و باشد توجهداشته لباس و منزل
با آن از بخشي اگر كه دارد خود ذهن در تصويري آينده ، ازهمسر آنها ،
.كرد خواهد ناكامي و نارضايي احساس طبعا نكند ، تطبيق واقعيت
با طرفمقابل رفتارهاي اگر فرض به استكه توجه قابل نيز نكته اين
خوشبختي و شادماني احساس هم باز باشد داشته هم مطابقت شخص انتظارات
انتظار خود همسر از شوهر اگر مثال ، عنوان به.نميشود حاصل كامل ،
خوبي كدبانوي او همسر قضا از و باشد داشته منزل تدبير و خانهداري
زيرا نميكند ، سعادت و شعف احساس موضوع ، اين از شوهر هم باز باشد ،
اين كه ميكند فكر يعني.است انتظار ومطابق عادي نظرش در موضوع اين
سپاس احساس بابت اين از لذا و است همسرش معمولي و حتمي وظايف جزو هم
.نمينمايد قدرشناسي و
از نيزبعضي (راسل برتراند مثلا) متفكران از بعضي كه است تعجب جاي
را آن نظاير اجتماعيو احترام مناسب ، شغل رفاهمادي ، نظير خارجي عوامل
شرايط از بسياري كه است اين واقعيت.خوشبختيدانستهاند عوامل از
هيچيك وجود اما.است آزارنده نباشد فراهم حداقل ميزان به اگر خارجي
روزهاي از يكي در هم شما شايد.نيست خوشبختي موجب شرايط اين از
كه باشيد شده زوجهايي متوجه پيكنيك از بازگشت هنگام تابستان ، تعطيل
و اخمو و عبوس چهرههاي با نشستهو مدل آخرين و شيك اتومبيلهاي در
خود خانههاي به برگشت مشغول يكديگرنگاهيبيندارند به كه اين بدون
وانت عقب در نوجوان و جوان زيادي عده آنها سر پشت كه حالي در هستند ،
در !هستند زدن كف و شادماني و تفريح مشغول رورفتهاي و رنگ و قراضه
كه باشيد داشته سراغ را كساني است ممكن هم خويشاوندان و دوستان ميان
مناسب ، اجتماعي و شغلي مالي ، وضع قبيل از امكانات نوع همه باوجود
شرايط آن فاقد كه ديگري كسان حاليكه در نميكنند ، خوشبختي احساس
.ميكنند وسعادتنسبي رضايت احساس غالبا هستند
بستگي عامل دو به خوشبختي و شادماني احساس بگوييم كه باشد بهتر شايد
.داريم كه انتظاراتي و توقعات سطح ديگري و داشتهما ميزان يكي:دارد
كار جوياي بگيريدكه نظر در را ديپلمهاي جوان موضوع شدن روشن براي
و تومان هزار حداقل 15 او انتظار مورد درامدماهانه ميزان و است
پذيرفته استخدامي مصاحبه يك در جوان ، ايناست تومان هزار حداكثر 20
.است تومان هزار ميكنند 25 تعيين او براي كه حقوقي ميزان و ميشود
هنگام است ممكن.كرد خواهد رضايت احساس شخصي چنين كه است طبيعي
به محيط كند احساس كه باشد خوشحال قدر آن استخدامي مصاحبه از برگشتن
از پس است ممكن.ميزنند لبخند او به رهگذران و است درآمده ديگري رنگ
و بگويد خود خانواده به خوشحالي نهايت با موضوعرا خانه به رسيدن
كه است اين رضايتي چنين علت.دهد اطلاع نزديك دوستان به تلفن با يا
.است بوده وي انتظار مورد مبلغ از بيش تومان هزار او 5 حقوق ميزان
متوجه اتفاق حسب به كار ، سر به ازرفتن جوانپس آن كه كنيم فرض حال
حقوق ماه در تومان هزار از 30 بيش عموما شركت كاركنان كه شود
!است تومان هزار ماهانهاش 25 حقوق كه است فردي تنها او ميگيرند
كرد ، خواهد رضايت عدم احساس بلافاصله شرايطي درچنين كه است طبيعي
قانع تومان هزار از 30 كمتر به ديگر و ميرود بالا انتظارش سطح زيرا
.بود نخواهد
موارد همه در كه گفت بايد داشت ، ولي مادي جنبه شد ذكر كه مثالي
انتظارمان و توقع سطح از مابيش داشتههاي اگر و است همينطور
و نارضايي احساس باشد كمتر اگر و كرد خواهيم رضايت احساس باشد ،
اين در.باشد داشته محبت نوعي توقع ديگري از كسي است ممكن ناكامي ،
احساس شود محبت او به انتظار ، مورد ميزان از كمتر چنانچه نيز حالت
دارد ، انتظار كه حدي از بيش او به اگر برعكس و كرد خواهد رضايت عدم
.داد خواهد دست او به رضايت و شادماني احساس كنند محبت
و تفاضلانتظارات به بستگي وبدبختي خوشبختي احساس ديگر ، عبارت به
باشد مثبت واگر ناراضي باشد ، منفي حاصل ، اگردارد ما داشتههاي
مثبت جنبه هميشه تفاضل ، اين كه كنيم كاري بايد پس.بود خواهيم راضي
افزايش يكي:ندارد بيشتر راه دو نيز مثبت حالت به رسيدن.باشد داشته
.است انتظارات كاهش ديگري و داشتهها ، دائمي
انتخاب را اول راه ، خوشبختي رضايتو به رسيدن براي مردم بيشتر
خود داراييهاي ميزان بر طوردائمي به ميكنند سعي يعني.ميكنند
نداردو مالي جنبه هميشه اينداراييها كه است بديهي.بيفزايند
ومحبت ، عشق تحصيلات ، و جسماني ، معلومات سلامت قبيل از عواملي
انسان داراييهاي جزو نيز معنوي و اجتماعي هدفهاي شغلي ، علائق احترام ،
.ميرود شمار به
بيفزاييم ، خود داشتهاي ميزان دائميبر طور به بتوانيم اگر البته
باشد ، مسلما انتظارمان حد از هميشهبيش ما داراييهاي كه طوري به
ما داراييهاي بر كه ميزان هر به عملا اما كرد ، خواهيم خوشبختي احساس
زندگي از ما انتظارات و توقعات سطح نيز نسبت همان به شود ، افزوده
.ميرود بالاتر
به ما آرزوهاي جزو زماني كه چيزهاييهستيم صاحب حاضر حال در ما
ميكنيم؟ خوشبختي احساس آنها داشتن از اكنون آيا ولي ميرفتند ، شمار
نهايت احساس دوچرخه داشتن از شايد بوديم ، نوجوان و كودك كه زماني
خود اتومبيل داشتن از است ممكن امروزه ولي.ميكرديم شادماني و لذت
مدتي تا ميشويم تازهاي چيز مالك وقت هر.نباشيم راضي اندازه آن به
آن به عناويني و القاب معمولا و داريم آن به نسبت خاصي احساس
يكي از بعد اما.تازه خانه يا نو اتومبيل ميگوييم مثلا.ميافزاييم
ميشوداتومبيل نو اتومبيل.ميشود فراموش عناوين و القاب آن ماه ، دو
صفاتي است ممكن بگذرد ، بيشتري زمان اگر و ميشودخانه تازه خانه و
.بياوريم بهدنبالآنها هم را ياكهنه قبيلقراضه از
كاهشميزان آن و هست هم دومي خوشبختيراه و رضايت احساس براي
بپرسيم خود از صميمانه اوقات گاهي نيست بد.است انتظارات و توقعات
دوستان همسر ، ، فرزندان مادر ، و پدر داريم؟ ديگران از طلبي چه ما كه
طبيعت اجتماع ، مردم ، از بايد چرا دارند؟ ما به بدهي چه ما همكاران و
از را خود توقعات كه داريم را قدرت اين آيا باشيم؟ طلبكار جهان و
نشان براي كنيم؟ نزديك صفر به حتيالامكان را آن و دهيم كاهش ديگران
نيست هم تفريح از خالي كه را فرضي مثال چند كامل توقع عدم حالت دادن
:ميكنيم ذكر
در نزدهاند ، را جيبش ميبيند وقتي و ميشود پياده اتوبوس از كه مردي -
:ميكند تشكر دستي بغل نفر از دل
يك همسرش وقتي و ندارد ازهمسرش خدمتي كمترين توقع كه مردي -
تشكر بارها و ميشود بياندازهخوشحال ميدهد او به چاي استكان
!ميكند
هر حال عين در و نابيناست چشمش يك و فلج پايش و دست چهار كه كسي -
!است سالم چشم يك داراي كه ميكند شكر را خدا روز
و.شايد است؟ دشوار واقعا وبزرگي قناعت از حد اين به رسيدن آيا
اين واقعي ، و خوشبختيعميق كهاحساس است دليل همين به احتمالا
.است كمياب همه
منطقي ظاهرا كه بگيرند اشكالي هم شيوه اين به كساني است ممكن اما
و عظمت رمز كه ميدانيم.راميطلبد شايستهاي پاسخ و ميرسد نظر به
اگر.است نهفته بهروزي به اميد كوششو و تلاش در انسان ، پيشرفت
خواهيم كوشش و تلاش براي انگيزهاي آيا برسانيم ، صفر به را خود توقعات
كه نيست معني اين به باشيم ، راضي خود موقعيت و وضع از اگر داشت؟
تلاش چه براي پس نميخواهيم؟ آن از بيش چيزي و هستيم راضي داريم آنچه
كنيم؟ كوشش و
به ديگرانداريم از كه را توقعاتوانتظاراتي بايد كه است اين پاسخ
داشته توقعزيادي خودمان از كه كنيم سعي اماهميشه برسانيم ، حداقل
راه حال هر به.اميدوار بيش به و باشيم كمقانع به بياييد.باشيم
و كنيم شكرگزاري و قدرشناسي رضايت ، احساس هميشه كه هست ميانهاي
از دست هرگز عميقتر ، و عاليتر رضايتي به رسيدن اميد به حال درعين
انساني ، عالي هدفهاي به رسيدن براي كوشش و تلاش.برنداريم كوشش و تلاش
براي تلاش در تنها واقعي رضايتاست وسعادت شادماني موجب خود خودي به
حقيقي شادماني احساس هرگز ما درضمن.ميشود حاصل كمال به رسيدن
هر.كنيم قسمت ديگران با را خود شادمانيهاي كه اين مگر كرد ، نخواهيم
ديگران و خود به چه هر و ميدهيم ديگرانكاهش از را خود انتظارات قدر
به رسيدن.كرد خواهيم احساس بيشتري رضايت و شادي كنيم كمك بيشتر
دشواري ، همين دليل به و است دشوار اجتماعي و انساني عالي هدفهاي
در.است زيادتري خاطر رضايت حال ، درعين و بيشتر كوشش و تلاش محتاج
توجه نكته چند اين به هستيد پايدار رضايت و خوشبختي طالب اگر مجموع ،
:كنيد
آيا كه ببينيد و بزنيد رامحك خود تا است فرصتي ازدواج ، -1
خود كنيد؟پس فراهم را خود همسر وخوشبختي رضايت موجبات ميتوانيد
.بدانيد خود همسر خدمت در را
مقابل ، در و برسانيد بهحداقل ديگران از را خود توقعات -2
.دهيد داريدافزايش خودتان از كه را انتظاراتي
.سازيد شريك شادمانيخود احساس در را ديگران -3
حال عين در ببريد ، بهره آنها واز بدانيد را خود داراييهاي قدر -4
خاطر به اگر.نكشيد موفقيت رفيعتر قلههاي به رسيدن براي تلاش از دست
به رسيدن براي را خود شانس باشيد ، شكرگزار داريد كه نعمتهايي
.ميدهيد افزايش بزرگتر نعمتهاي
بستگي خارجي عوامل به و است دروني امرياست احساس نوعي خوشبختي -5
.ندارد چنداني
ازآنان را نعمت اين.دارند بهمحبت نياز شما مانند نيز ديگران -6
.نكنيد دريغ
كرماني زاده مجرد مهدي