چهارم ، شماره 1098 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 19 شنبه 28
آلماني هنر در عواطف از پيروي
شهر در اكسپرسيونيسم هنرمندان آثار از نمايشگاهي برپايي بهانه به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آلمان كلن
قديمي بسيار متافيزيكي احتياجات يادآورنده به اكسپرسيونيسم
سياسي تسلط براي برخورد هنگام را لازمه قدرت آلمان كه احتياجاتي است ،
آورد بدست
تخيلات انگيزه:مولر از اثري
و تند رنگهاي از كه فريادي حال در رنگي دنياي ميرسد نظر به
در معاصرين براي دشوار و سخت تحملي ميشود ، ناشي اكسپرسيونيستها مهيج
دنبالهروي منزله به هرگز آلماني ، هنرمندان آثار.باشد قرن اين شروع
آسوده دنياي و تركيب عليه خود قيام از هم هرگز و نبود فرانسه مد از
.نشدهاند نااميد و دلسرد آكادميك ،
دربارهسمبلهاي جنجالي مقالهاي ليپزيگ ، محلي روزنامه سال 1906 ، در
داده نسبتهايي جوان هنرمندان به نيز ، ديگر نقاط در و نوشت بيمعني
در كه داشت اذعان ميتوان ترتيب اين به.نبود آنها درخور كه شد ،
بوده دوستانه انتقاد يك از غير چيزي كاملا منتقدين صحبت ابتدا
.است
به و دور ازمنه به اكسپرسيونيسم پيدايش تاريخچه تحقيقاتي ، از پس
:ميگويد آلماني روزنامهنگاران از يكي فچر ، پل.برميگشت آلمان
به اكسپرسيونيسم.شد هنري جديد سبك باعث گوتيك ، قديمي روح بازگشت
آلمان كه احتياجاتي است ، قديمي بسيار متافيزيكي احتياجات يادآورنده
.آورد بدست سياسي تسلط براي برخورد هنگام را لازمه قدرت
انگيزه شوقنمايش ، و ميگويد ، شور آلمان اهل هنرشناس بنه ، آدولف
تاثير خاطر به و جديداست هنرمندان خصوصيات از ذهن بر تسلط و تخيلي
تا شد هديه موزهها به آنها آثار از تعدادي اكسپرسيونيسم ، هنرمندان
.باشد كنجكاو تماشاچيان نيازهاي پاسخگوي
توسطاين:ميگويد نمايشگاه برپايي مسئول كولبرگ ، گرهارد كوراتور
اين در.آورد خواهيم بدست چشمگيري پول امسال منحصربهفرد ، نمايشگاه
قرار تماشاچيان بازديد درمعرض مجسمه و تابلو چهارصد حدود نمايشگاه
از بيش نمايشگاه پايان تا شده ، انجام محاسبات براساس و گرفته
خواهند عمل به بازديد كلن شهر در موزهلودويگ ، از نفر هشتادهزار
.آورد
و بودند درسدني جوان هنرمندان براي الگويي وونگوگ ، مانش ادوارد
.بود فرانسوي گوگن ، پيروپل همكارانش ، از تعدادي مانند نولد ، اميل
ساختن و مجسمهسازي مانند اروپايي سنتي هنر حافظ اكسپرسيونيستها ،
و خطا هرگونه از دور به سنت اين بايد بودند ، معتقد و بودند ماسك
و افسانهاي هنرمندان وروتلوف ، كريشنر.شود حفظ همچنان اشتباهي
مانند داشتند ، مهارت بسيار چوپ روي بر كندهكاري به كه بودند زبردستي
چهرهاي نشاندهنده طرح اينكردند خلق را آن سال 1917 در كه سركبود ،
.است درشت چشمان با
بسيار اوميكند عنوان را سادهتر تصاويري ماكس ، اماآگوست
تجزيه رنگ سطوح در را شهري ولگردهاي و خياباني صحنههاي هوشيارانه
يكي عرضه با مونيخي ، هنرمندان گروه از مارك همچنينفرانتس.ميكند
نشان را واقعيت به تجزيهگرانهاش نگاه آبي ، نامشواليه به آثارش از
.كند بيان نوعي به را اسب يا و جنگل احساس است مايل او.ميدهد
مولر ، هنرمندان وآلبرت شرر ازهرمان تابلوهايي بهندرت تاكنون
گرفته كار اشكالبه و رنگها.است شده گذاشته نمايش درمعرض سوئيسي ،
در كريشنر.است سبككريشنر از متاثر هنرمند ، دو اين آثار در شده
زمان ، آن در و كرد مهاجرت Davosبه بيماري نوعي علت به سال 1918
او.بود نموده مشغول كوهستان ، بهيادماندني مناظر از نقاشي به را خود
شهرهاي در كردن زندگي خطاي كهنشانگر ميكشيد را تابلوهايي برلين در
.است برخوردار همكارانش ستايش و ازتحسين دليل اين به و بود بزرگ
كه ميخورد بهچشم هنرمند ، سه اين از اتحاديتنگاتنگ نمايشگاه اين در
گاهي حتياست چهرهها در شده رفته كار به دررنگهاي شباهت بيشترين
يعنيكريشنر معلمشان پيرو لباس ، پوشيدن هنگام وشرر ، اوقاتمولر
احساس بهشدت بيست ، كريشنر ، دهه در هنرمند دو اين مرگ از پس.بودند
.گذاشت تاثير او هنر در كاملا حادثه اين و نمود تنهايي
به دارد ، وجود روشنايي و رنگ فقط كه آلماني هنر در حال ، هر به
سبكهاي متداول هنرمندان.ميباشد هم اكسپرسيونيسم سبك بيانگر گونهاي
هر اكسپرسيونيسم ، پوشش زير در و ميشوند رانده چوب يك به همگي مختلف ،
.كند پيدا را خودش جايگاه بايد كسي
نوعي بيانگر دورف ، اثروين سنگيونوس ، مجسمه است ، معتقد كولبرگ ،
چوپ روي كندهكاري كه ديگري اثر در نسبت همان به و است عاطفي انگيزه
و غم تحمل هنگام را حواريون و (ع)مسيح حضرت است ، گوتيك سبك به و است
.است اكسپرسيونيستي حالت هرگونه از دور به كه ميدهد نشان سختي
اين رنسانس ، دوره هنرمند گردنوالد ، تصاويرماتياس در كه همانگونه
.ميشود مشاهده سبك
برلين از ساختنپل متخصص مولر ، بلكهمادلنا نهتنهاكولبرگ ،
براي انگيزهاي:دارد را قضاوتي چنين آلماني هنرمندان درباره
.ياكراناخ باشد شخصدورر اين حال ، احساسات
ومعتقد ميگويد سخن عواطف و احساسات از هنر تاريخشناس وگت ، اسنرپل
و همينگونهعواطف از پيروي بخاطر آلماني هنرمندان ثبات دلايل است
.است شاديبخش رنگهاي از استفاده
اشپيگل:از ترجمه - معاوني ميراندا