چهارم ، شماره 1098 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 19 شنبه 28
|
|
!نشده تائيد گزارش يك
ميگيرد؟ شكل چگونه و چيست شايعه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كه شاگردانمدارس مثال ، بهطور.دارد خودرا ويژه مشتري شايعه ، هر
و معلمان بهجلسه مربوط گزارشهاي از دوستدارند ، را تعطيلي همگي
شايعهاي آن از و كرده استقبال مدرسه ، ساختمان ضروري تعميرات يا
ميسازند
كنيم باور بهسادگيميتوانيم ميبريم ، خاصيبهسر خبر انتظار در وقتي
.است شده واصل اينخبر كه
ديگر بهعبارت باشدو توجه جلب پي در پراكن ، صرفا شايعه است ممكن
مدنظر را نميداني كهتو ميدانم را چيزي جملهكودكانهمن همان
داشتهباشد
و رودبار ناحيه در كه زماني سال 69 در كه باشيد ، داشته بهخاطر شايد
در قريبالوقوعي زلزله به راجع اخباري پيوست ، بهوقوع زلزلهاي زنجان
به دهان و ميرسيد بهگوش بود شده مشخص آن مكان و زمان حتي كه تهران ،
سند و ميگردد دهان به دهان كه اطلاعاتي و اخبار چنين.ميشد نقل دهان
.دارد نام شايعه ندارد ، مشخصي مدرك و
و راميسازند آن كساني چه ميشود؟ چگونهساخته و چرا چيست؟ شايعه
راميپذيرند؟رواج شايعه افراد چرا شايعهچيست؟ ساختن از هدف
است؟ بيشتر جوامعي چه در شايعات
.باشيد كرده ازخود شايعه يك شنيدن شمابعداز را سوالاتي چنين شايد
.پاسخدهد سوالاتي چنين به است سعيكرده زير مقاله
كه است حادثهاي درباره تائيدنشده گزارش يك شايعهشايعه تعاريف
ديگري تعريف در.ميگردد منتشر لفظي بهطور و كلمات بهوسيله اساسا
رسيدگي ، اطمينانبخش ملاكهاي وجود بدون گماني خاص موضوع يك:است آمده
شايعه ;انتقالمييابد ديگر فرد به فردي از شفاهي بهصورت معمولا كه
را غيرموثق اخبار و حكايتها دهان به دهان ياانتقال و دارد نام
شده برده نام بالفظارجاف شايعه نيز مجيد قرآن در.مينامند شايعه
بر دلالت و است شده گرفته لرزيدن بهمعني ريشهجف از واژه اين.است
و بهلرزه غيرموثق اخبار انتشار با مردم اذهان و دلها كه دارد آن
.مينمايد نگراني دچار را آنها و ميافتد تشويش
در معتبر واخبار اطلاعات كه زماني شايعه:شايعه رشد زمينههاي
كه مواقعي در بهويژه امر اين.ميرسد گوش به آشكارا نيست ، دست
رخ دارد ، وجود غيرمترقبه حوادث و قحطي جنگ ، :نظير عمومي بحرانهاي
جريان شايعه از بيش قابلاطمينان اخبار عادي ، وضعيتهاي درميدهد
چنين در.مييابد شايعهگسترش آيد ، بهوجود وقتي ، سردرگمي اما.دارد
سواخباري يك در.ميكنند همرقابت با خبر نوع دو وضعيتي ، معمولا
در و ميشود گروهيمنتشر رسانههاي در و مقاماتاست تائيد مورد كه
.مشكوك غيرموثقو ديگر ، اخبار سوي
از هالهاي چناندر موضوعيت لحاظ از دارد ، اما وجود خبر گاهياوقات ،
اين.ميگردد رواجشايعه باعث بهخود خود كه گرفتهاست قرار ابهام
توسط متناقض خبر ، دريافت مبهم گزارش از ناشي ممكناست ابهام
.باشد خبر فهم از شنوده ناتواني شنودهيا
وجود خبر درموضوع كه است اهميتي باروريشايعه ، براي ديگر زمينه
را شايعه.ندارد شايعهوجود بياهميت مسائل مورد هيچگاهدر.دارد
بهطور.باشد برخوردار اهميت برايشاز آن ، موضوع كه نقلميكند كسي
است ، بيعلاقه كاملا فوتبال بازي به نسبت كه كسي ميآيد پيش كمتر مثال
تعريف ديگران براي هيجان با را خاصي تيم بازيكنان به مربوط شايعات
.كند
اصل ، انگيزه ، پنج به توجه با را محققانشايعه:شايعات انواع
.ميكنند تقسيمبندي ساخت ومنبع عمر موضوعيت ، زمان ، طول
و رويآوردن دلايل از يكي شد ، انگيزه اشاره قبلا كه همانطور
در خود است ممكن هراسآور شايعه يك مثلا.شايعهاست از مردم استقبال
جنسي شهوات و خودبزرگبيني ماجراجويي ، :مانند عواملي برگيرنده
پيچيدهاي انگيزشي عوامل كلي ، بهطورباشد شايعه محرك موتور بهعنوان
.است شخصي موضوعي ميكند همانندسازي آنها با شايعه كه
خاص موضوع يك مطرحكننده شايعات تعداد صرفا براساساصلموضوعيت ،
با مرتبط موضوعات اين است ممكن مثلا عادي ، وضعيت در.ميشود برشمرده
.باشد نژادي يا بيماري جنسي ، خانوادگي ، سياسي ، داستانهاي
را شايعه نوع سه اصلزمان به توجه با جامعهشناسروس باياو
.است كرده تقسيمبندي
و گسترشمييابند آرامي به ازشايعات دسته اين:خزنده شايعات
آن از تابهمرورهمه مييابد رواج رازداري مملواز احساسي بههمراه
رواج دولتي مقامات مورد در كه خصمانهاي شايعات:مانند.شوند باخبر
.مييابند
را وعدههايفوري يا مخاطرات ازشايعات ، دسته اين:شايعاتآتشين
و شده سرعتمنتشر به ميسوزاند ، را چوب آتشيكه مثل و ميكنند مطرح
بر شايعات نوع اين كه آنجا از.ميگيرد فرا كوتاهي مدت در را جامعه
ناگهاني شادماني يا و خشم دستپاچگي ، از ناشي شديد عواطف و احساسات
واكنشي موجب غالبا ميشوند ، مطرح هيجان از مملو جوي در و است
.ميگردند نيرومند
زير بعد مييابندو رواج مدتي براي نوعشايعات اين:شايعاتغواص
.ميگردند وشايع سربرآورده مناسب هنگام مجددابه و رفته آب
.است ميانمردم در شايعه يك مدتماندگاري بيانگر عمر ، اصلطول
.دارد وجود شايعه نوع دو اصل اين براساس
دهان به محدوديدهان زمان مدت ازشايعات ، دسته اين:معين شايعات
ماندگاري آنشايعه ، ديگر بعد ، به خاصي تاريخزمان از و ميگردد
.ميدهد ازدست را خود
و نميگردد ذكر معيني تاريخ شايعات ، اين براي:غيرمعين شايعات
شايعات ، اينگونه.باشد ماندگار مردم بين در مديدي مدتهاي تا ميتواند
ايفاي توانايي غيرمعلومي ، زمان مدت تا تقريبا و ندارد مصرف تاريخ
حكومت عليه است قرار كه اينشايعه نظير.داراست را خود خاص نقش
مشخص است وقت چه آن وقوع زمان كه اين اما دهد ، رخ كودتايي وقت ،
.نيست
وسيلهو چه به و كجا از شايعه استكه آن بهدنبال ساخت ، منبع
شايعهوجود نوع دو اساس اين بر.ساختهميشود هدفي چه به وصول براي
.دارد
استماع نقلو به روزانه ، مردم كه اكثرشايعاتي:غيرعمدي شايعات
شفاهي كهمكالمات مردم توده.هستند نوع ازاين ميپردازند ، آنها
شوند ، متوجه بيآنكه را ، اينشايعات آنهاست ، تفريح سادهتريننوع
.ميكنند برداشت خود و كشت خود
ديگر عبارت به و باشد توجه جلب پي در صرفا پراكن شايعه است ممكن
نظر مد را نميداني تو كه ميدانم را چيزي كودكانهمن همانجمله
.باشد داشته
به را افراد كه است مواردي ديگر از عاطفي حمايت و آفريني اطمينان
ميشود بيان اميد آن به شايعه مورد اين در.ميدهد سوق شايعهسازي سوي
بازگو اينكه يا كند تكذيب يا تصديق آنرا توانست خواهد شنونده كه
آن تحمل در ديگران ، كردن شريك با را گوينده كنش است ممكن شايعه كردن
.ميگردد همدرد يك دنبال به گوينده فرد واقع ، در.دهد كاهش
و اخبار به علاقهمند كه دوستانش خاطر رضايت براي فرد اوقات گاهي
.كند بازگو را اخبار اين به مربوط شايعات هستند ، ماجراهايخاصي
مردم.ميكنند كمك شايعه پخش به كه هستند كساني نيز افرادتلقينپذير
و است ضعيف ساختاري داراي آنها ذهني حيات كه هستند كساني تلقينپذير
مردم بين در البته.هستند عاجز خود پيرامون مسائل تحليل و تجربه از
يا عقده از مالامال افكاري داراي كه ميشوند يافت هم كساني تلقينپذير
.هستند قالبي عقيدههاي
و فيلمساز ولز كهاورسن است برنامهاي پذيري معروفتلقين نمونه
اين در.نمود اجرا راديو در مارس 1938 ، آمريكايي ، 30 بازيگرمشهور
سياره از كه كرد وانمود چنين فوقالعادهاي بامهارت وي برنامه ،
اين.هستند زمين كره به حمله حال در خطرناك و عجيب موجوداتي مريخ
كه بود شده باعث مردم ، تلقينپذيري و زودباوري اثر در تخيلي برنامه
وعجيب گوناگون شايعات و فراگيرد را آمريكا متحده ايالات تمام وحشت
با را مريخيها كه كردند ادعا نيوجرسي اهالي حتي.بگردد دهان به دهان
توجه حتي كه بودند تلقينپذير قدر آن افراد اين.ديدهاند خود چشم
شده چاپ روز همان صبح روزنامههاي در مذكور ، برنامه پخش زمان نكردند
.بود شده ضبط قبل از برنامه يك واقع در و بود
كه ميباشند مردمي هستند ، پذير شايعهتلقين قبال در كه كساني بيشتر
هم و همگن شايعات آنها.است منسجم حد از بيش جوانب برخي از ذهنشان
داستان كه افراد از برخي مثلا.ميدهند جاي خود ذهن بخشهاي در را سنخ
بودند متدين افرادي بودند ، پذيرفته زمين كره به را مريخ اهالي هجوم
ركود ليل د به ديگر وبرخي ميكشيدند را جهان پايان انتظار كه
مصيبتي انتظار لحظه هر و ميبردند سر به ناامني از حالتي در اقتصادي ،
خواهد سنخي و نوع چه از مصيبت اين بدانند بيآنكه ميكشيدند ، را
.بود
بر ميشود گرفته كار به افراد شخصيت مطالعه براي كه روشهايفرافكني
سنجش براي عالي آزمون يك ميتواند شايعه خود كه دارد دلالت واقعيت اين
براي رنگي ذهنش ، رنگي طيفهاي ميان از فرد زيرا.باشد افراد شخصيت
از چيز هر از بيش كه ندارد توجه اصلا و برميگزيند خود گفتههاي تزيين
.است گزارش حال در كه حادثهاي از تا ميگويد خود زندگي
برخي.ميرود شمار به خاص گروههاي روحيه سنجش براي مهمي شاخص شايعه
واقع در.را ديگر نوع بعضي و ميكنند باور را شايعه نوع يك گروهها
اقتصادي و مالي شايعات مثلا.دارد را خود ويژه مشتري شايعه ، هر
در قيمتها رفتن پايين و بالا كه ميگردد رايج جماعتي بين در عمدتا
.ميگذارد تاثير آنان ثروت بر بازار ،
مشترك احساسات كه متجانس گروههاي ميان در اغلب شايعه بنابراين ،
ميكند ، كمك شايعه گسترش به جنگ سبب ، همين به.مييابد گسترش دارند ،
هيجانات دارند ، ارتباط آن با كه كساني ميان در كه ميگردد باعث چون
سرخوردگي شكست ، از ترس پيروزي ، به اميد در آنهاآيد وجود به مشترك
.هستند مشترك هم با دشمن به نسبت خصومت و عزيزان از جدايي از ناشي
سوال اين به پاسخ در:شايعه رواج در ذهني فرايندهاي نقش دارد دامه
تحريف مورد واقعي امر يك تا ميدهد رخ تحولاتي و تغيير چه ذهن در كه
كليتسطيح فرايند سه:گفت بايد شود ، شايعه يك به تبديل گيردو قرار
تحريفات و سازي اغراق حقيقتزدايي ، باعث وهمانندسازي ، برجستگي
.ميشوند شايعات در موجود
كوتاهتر ، مسيرش در حركت ضمن شايعه ، كه ميشود موجب تسطيح فرايند
شاهد ديگر ، عبارت به.گردد بيان سادگي به و شود فشردهتر و مختصرتر
قرار اصلي موضوع پيرامون در كه جزئياتي كردن محو و زدودن به متمايل
تعداد انتخاب گزارش و حفظ ادراك ، ميتوان ، را برجستگي.ميشود دارند
از غالبا فرايند اين.كرد تعريف بسيار مفاد بين از جزئيات معدودي
.ميگيرد بهره زمان و اعداد مداومتدار ، و عجيب كلمات وجود
بعضي برجستهكردن و جزئيات برخي حذف علت وقتي:فرايندهمانندسازي
در را علت ميكنيم ، جستجو را شايعه در موجود تحريفات وساير ديگر
در مستقيم طور به مورد اين.مييابيم همانندسازي يعني فرايند سومين
و عقلاني زمينههاي از منبعث كه است جاذبهداري نيروهاي با ارتباط
.آورند مي فشار شايعه بر و هستند شنونده ذهن در موجود عاطفي
همانطور:وحقايق اخبار از ابهامزدايي:باشايعه مقابله راههاي
در ابهام وجود شايعه زمينههايپرورش از يكي شد قبلااشاره كه
يك ناخواستهدر و ذاتي طور به ابهامگاه است ممكن.است موضوع
دسترس در آن حقيقت به وصول براي راهي و باشد داشته وجود موضوع
كه ميشود ايجاد مختلف دلايل به و عمد روي از ابهام گاه نباشد؟
رواج حكومتها تمامي در سانسور البته.است سانسور آن دليل مهمترين
باعث شود ، چيزيگفته هر كه شود داده اجازه اگر زيرا دارد ،
جنگ زمان در دليل بههمين.شد خواهد مخالفان و سواستفادهدشمن
بر سانسورشديد عمومي مصالح زيرابنابر است ، فراوان شايعات
شود گرفته هم هرچيزي گفتن جلوي اگر حال هر به.است حاكم رسانهها
محدوديتي رعايت روش بهترين اين بنابر شد ، خواهد تضعيف روحيهمردم
.است بينابين
بيكاري پرميشود ، شايعات با آساني خاليبه ذهن:مردم ذهن مشغوليت
اين دفع امكان شايعه ، و غيبتكردن و ميكند ايجاد انسانهاتنش در
باور و نقل را شايعه ملالتزده ، و بيكار فرد.ميآورد فراهم را تنش
يابد ، رهايي يكنواختي از و كرده ايجاد برانگيختگي خود در تا ميكند ،
تزايد به رو آنها در بيكاري رشد نرخ كه جوامعي در ويژه به وضعيت اين
.ميخورد چشم به است
است لازم نگردد ، زبان فعاليت موجب دستها بيكاري آنكه براي اين ، بنابر
ذهنشان جامعه ، بيكاران ساير و افراد اين متعدد ، مشاغل ايجاد با
.گردد مسدود شايعه راههاي از يكي تا شود ، داشته نگه كار به مشغول
حال باشد ، داشته رواج شايعه جامعهاي اگردر:اجتماعي فرهنگ تقويت
باشند ، مبالغهآميز و بخش اطمينان چه و برانگيز اضطراب شايعات اين چه
مقابله براي.است جامعه آن افراد وروحيه فرهنگ بودن پايين نشاندهنده
اين كه نمود ، توجه فرهنگ اين سالمسازي به بايستي ابتدا شايعه ، با
كه همچنان.است مختلف و گسترده فعاليتهاي و تحقيقات به نيازمند امر
نشده ايجاد فرمان يك با و چندسال عرض در فرهنگ ، يك ارزش ضد ابعاد
.رفت نخواهد بين از هم طور همان است ،
و شايعه سو آثار با مردم ساختن روش ، آشنا بهترين زمينه ، اين در
.است شايعات با برخورد در آنها آموزش
رواج متحدينباعث عليه خصمانه دوم ، تبليغات جهاني جنگ زمان در
روزنامهنگار يك زمان اين در.بود شده امريكا در فراواني شايعات
روزنامهنگار اين زد ، ابتكار يك به دست كارين.چ.نامر به امريكايي
انگيزهدار مردم ديگر و محلي روانشناس يك كمك با را هفتهنامهاي
بين هفته عرض در كه را شايعاتي آن در و نمود منتشر و طبع منطقه ،
با عمل اين.ميداد پاسخ آنها به سپس و مطرح بود ، يافته رواج افراد
طرح اين نشريات از بسياري و شد معروف امريكا در شايعه عنوانكلينيك
كه ميخواستند خود خوانندگان از كلينيكها از بسياري.بردند كار به را
اينشايعات عرضه عمده منبع علاقهمند خوانندگان و شايعهبشوند گزارشگر
.شدند مجلات به
از آن بافرهنگ متناسب هرجامعهاي در كلينيكهايشايعه ايجاد
به زيرا.است اينپديدهرواني با مقابله كارآمدترينراههايفرهنگي
خود بين از شايعه ، كنترل امر در شركتكنندگان از بسياري ترتيب اين
.ميروند بين از منطقه ، در شايعات از بسياري و ميباشند مردم
نوع از مردم ارتباطي وفرهنگ است كم مطالعات كهدرصد ما ، كشور در
و راديو در مطبوعات ، جاي به را كلينيكها اين ميتوان شفاهيميباشد ،
از نيز جماعات و جمعه نماز سخنراني تريبونهاي.نمود ايجاد تلويزيون
را مهم نكته اين البته.است برخوردار كار اين براي فراواني قابليت
حساسيت و بدبيني شايعه به نسبت مردم اكثر كه كرد ، فراموش نبايد ،
مطلب ، يك بر شايعه عنوان اطلاق با نميتوان صرفا و ندارند خاصي
.برد بين از را شايعات
:نيزمانند غيرمستقيمي روشهاي بايداز شايعات ، با مبارزه براي
طريق از شرم ، احساس القاي يا مذهبي ، و دوستانه وطن احساسات تحريك
و برانگيز ، احساس سينمايي و داستاني فيلمهاي و اعلاميهها و پوسترها
به مردم ترتيب اين به.كرد استفاده روانشناسي مسائل تعليم ياحتي
گزارشهاي همه به نسبت يافته عموميت ترديد و شك از بيخطري ميزان
اتكا قابل دفاعي سنگر مهمترين واقع در اين و مييابند دست شده ، شنيده
.ميباشد شايعه مقابل در
دانش مهرزاد
دبستاني ساعد ترجمه -لئوپستمن و آسپرت گوردون -شايعه روانشناسي -1
-كاردان 3 عليمحمد ترجمه -استوتزي ژان -اجتماعي روانشناسي -2
شكركش حسين ترجمه -اليوتارنسون -اجتماعي روانشناسي
حسيني حسين ترجمه -ويليامداترتي-رواني جنگ -4
مخلص محمدعلي خطرناك ، بلاي سازي شايعه و افترا -5