چهارم ، شماره 1100 اكتبر 1996 ، سال مهر 1375 ، 21 دوشنبه 30
|
|
چيست؟ ديگران از شما توقع
شما مبلمان و فرش اينكه از قبل كرديد دعوت خانهتان به مهماني اگر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بر قابلتوجهي تاثير كه شماست برخورد و منش دهد ، قرار تحتتاثير را او
.ميگذارد او
مردم چون نكنيد ، استفاده سوء داريد مردم با كه دوستيهايي از
قرار استفاده مورد اينكه از ولي كنند كمك يكديگر به دوستدارند
.ميكنند ناراحتي احساس بگيرند
با مقابله شيوه بهترين دارند زدن كنايه به عادت مردم از بسياري
.است زدن لبخند و كردن سكوت افراد اين
شجاعتمارا مردم ميكنيم پيدا را خود خطاي قبول آمادگي وقتي
.ميكنند رفتار ما با بهتر و ميپسندند
بيمارستان تو كه دوستانم از يكي ملاقات ميرفتم داشتم پيش روز چند
وقتي بخرم گل شاخه چند تا داشتم نگه گلفروشي جلوي بود شده بستري
راه كه چسبانده ماشينام عقبي سپر به چنان پيكان يك ديدم برگشتم
چفت من ماشين به را خودش ديگهاي ماشين هم جلو از نداشتم آمدن بيرون
صاحب جو و پرس دقيقه از 20 بعد.نبود خوردن تكان جاي اصلا بود كرده
آدم خيلي:گفتم ديدمش تا رفتم سراغش به عصباني.كردم پيدا را پيكان
علاف اينقدر ما ميكردي پارك جلوتر كمي يك حسابي مرد خب !هستي بيفكري
خودش دلي و دق ميكرد سعي كند ، عذرخواهي اينكه عوض طرف ولي !نميشديم
كجا از دلش ميداند خدا.دعوا و بحث و جر به كرد شروع.كند خالي را
اينكه از بعد هيچي ، هم آخرشكرد خالي برگشته بخت من سر كه بود پر
رفت ، و كرد عذرخواهي ميكردند تماشا و شدند جمع دورمان نفري 60 ، 70
چطور...اينطورياند بعضيها چرا.نرسيدم ملاقات به و شد ديرم هم من
خودمان هم كه كنيم كار چه كنيم؟ زندگي راحتتر مردم با ميتوانيم
سر و ميكنيم ، جدل و بحث بيجهت چرا مردم؟ هم باشد راحت اعمالمان
را خودمان ساعتها ميشوند ، حل گذشت و عذرخواهي يك با كه كوچك موضوعات
تحقير را همديگر و ميشويم دهن به دهن هركس با چرا ميكنيم؟ درگير
...چرا و ميكنيم؟
گذاشتهايمآنچه ميان در مردم با گفتوگوهايي در را سوالاتي چنين اين
.است فوق سوالات به مردم پاسخهاي گزيدهاي ميآيد دنبال به
.نگذاريد دهن به دهن كسي هر با
داره سعي هميشه همكارانم از يكي:ميگويد كارمند ساله عظيمي 27 شهرام
با چطوره:ميگه بهم نبرم غذا سركارم وقت هر:مثلا.بگه متلك
ولي دادم را جوابش بار سه دو ببندي؟ قرارداد يك خيابون سر ساندويچي
كه نميبينم لزومي ميزنه حرفها اين از هم وقت هرنكردم تكرار ديگه
و حال اصلا چون بوده ، چي نياوردم نهار امروز اينكه دليل بدهم توضيح
.ندارم را حوصلهاش
:خانهدار ساله پ 25 زهره ، خانم
.مداخلهميكند كارم در مختلف عناوين به كه دارم بدزباني شوهر خواهر
ميره شب تا صبح بيچارهام داداش والله خوبه:ميگفت پيش روز چند مثلا
اين تا اومده دستم اخلاقش ديگه من ولي !شيكبپوشه خانم تا ميكشه زحمت
خوش خانمش داره دوست شوهرم آخه:ميگم بهش لبخندي با ميزنه رو حرفها
!همين باشد ، لباس
:ميگويد باره اين در اجتماعي روانشناس شريفي دكتر
بسياري.نميشوند عصباني ديگران زشت حرفهاي از وقت هيچ پخته اشخاص
نيشدار سعيميكنند هميشه و دارند زدن كنايه و گوشه به عادت مردم از
افراد زبان به وبدقلبي حسادت دليل به اغلب گفتهها اين.بزنند حرف
سكوت و زدن لبخند آدمها جور اين با مقابله شيوه بهترين.ميشود جاري
ضرورتي هيچآنهاست بيمنطق استدلال كردن قبول لزوم صورت در و كردن
را آنها دهيد توضيح افراد اينگونه براي را كارتان جزئيات كه ندارد
.نشويد درگير بيجهت و گذاريد خود حال به
بپرهيزيد هم با وجدل بحث از
.دعواييهستند مردم از بعضي:ميگويد رياضي دبير ساله اسدي 32 سيما
ما همبه ربطي هيچ واقع در كه ميشوند عصباني مسئلهاي سر بر يعني
.دعواكنند وارد هم را ما تا ميدهند ادامه آنقدر آنها ولي نداره
حفظ مارا احترام كه مردمي به البته كرد سكوت بايد مواقع اينجور
شدت طرفبه كه وقتي را تجربه اين ولي داد ياد ادب ميتوان نميكنند
تا كرد بايدصبر بست كار به نبايد ميگويد پلا و پرت و است عصباني
:ميخوانيم خصوص اين در را شريفي دكتر نظرباشد شده آرامتر كمي طرف
وليدر...بد يا است خوب خود خودي به گفت نميتوان را مناظره و بحث
تلاشميكنيد قدر هر و ميدهد هدر به را انسان گرانبهاي اوقات صورت هر
فقط و ميرسيد خود هدف به كمتر دهيد تغيير را مخاطب عقيده و نظر
ندارند كافي نفس به اعتماد كه افرادي اصولا ميكنيد كسل را روحتان
جلب خود به را اطرافيان نظر ميتوانند جنجال و جار با كه ميكنند ، فكر
.نكنيد بحث افراد اينگونه با هرگز كنند
.كنيد قبول را خود اشتباهات
تا و تك از را خودمان ماست با حق كه مسئله اين به تاكيد با ما گاهي
را آن كه صورتي دربرميآئيم ديگران احترام كسب صدد در و نمياندازيم
.ميدهيم دست از
را ما شجاعت مردم ميكنيم پيدا را خود خطاي قبول آمادگي كه وقتي
.ميكنند رفتار ما با بهتر و ميپسندند
عذرخواهي راحت خيلي ميشويد اشتباهي دچار اجتماعي روابط در اگر پس
.نكنيد خدشهدار را دارد وجود شما بين كه احترامي و كنيد
اشتباهيكه هر هركسي اگه خوبه چه:آزاد شغل ساله اسفندياري 36 علي
متوجه پسرم و ميشم مرتكب را خطايي من وقتي مثلا كند قبول خودش ميكنه
لطمه من پدري ابهت به آن قبول كه باشم داشته اين از ترس نبايد ميشد
و باشم دادهام انجام كه خطايي پذيراي بايد ميل كمال با بلكه ميزند
مادرها و پدر همين بعد نسلهاي رفتاري الگوي كه چرا كنم اصلاح را خودم
.هستند
.نكنيد دشمنتراشي خود براي
تمايليبه هيچكس بگذاريم احترام آن به و كنيم رعايت را همديگر حقوق
قادرنددشمنان بهمزدني چشم در افراد از خيلي ولي ندارد تراشي دشمن
حتي بشويد قايل ارزش خود كلام براي.كنند فراهم خود براي پاقرصي و پر
.ساده بسيار موارد در
هم به مردم كه دشمنيهايي بيشتر ميگويد خانهدار سليمي زهرا خانم
هرگز آنها به توجه و وقت كمي با كه است جزيي موارد سر بر ميكنند
خانه در جلوي را خود زباله كيسه:مثلا آمد نخواهد پيش مسايل اين
بلند يا و آبگرمكن كردن دود به نسبت بودن بياهميت يا گذاشتن همسايه
...و آپارتمان تو شب نصف در تلويزيون صداي كردن
.نگذاريم خالي را ادب جاي اجتماعي روابط در
نگردند موردي دنبال به دايم و باشند مودب خود رفتارهاي در مردم اگر
.شد نخواهند رنجيدهخاطر هرگز كنند بياحترامي بهم كه
اثبات منزله به خوب رفتار داشتن:ميگويد باره اين در شريفي دكتر
جمع حضور در تا ميسازد قادر را ما خوب رفتار بلكه نيست چيزي كردن
و بگيريم قرار آنها قبول مورد بهتر و كنيم احساس راحتتر را خود
از قبل كرديد دعوت خانهتان به مهماني اگر.شوند قايل احترام برايمان
برخورد و منش دهد ، قرار تاثير تحت را او شما مبلمان و فرش اينكه
از جزيي ما اخلاق در رفتار.ميگذارد او بر توجهي قابل تاثير كه شماست
بهشمار خويش هستي روبناي را آن ميتوان چند هر و ماست سرشت و شخصيت
.شد نميتوان آن اهميت منكر ولي آورد ،
.باشيد داشته منظم و مرتب وضعي سرو
جلب را مردم احترام خودبهخود ما باطني شخصيت كه كنيد تصور شايد
رفتار بهگونهاي بايد ما ميكنيد اشتباه كمي بگوييم بايد ولي ميكند
مثبتي تاثير چنان و نشوند دلخور و خاطر رنجيده ما از مردم كه كنيم
طبع كه رو آن از و بيايد خوششان ما از بياختيار كه بگذاريم ايشان بر
گروه در را ما كه بكنيم كاري دارد ، محبت جلب و دوستي به گرايش بشر
.بپذيرند خود
بهروزافشار آقاي.دهيد اهميت خود پوشيدن لباس طرز و ظاهر صورت به
ازكساني مردم باشيد مطمئن:ميگويد باره اين در عمل اطاق تكنيسين
دوست را سادگي مردم بيشتر نميآيد خوششان ميپوشند سبك لباسهاي كه
و كت اگر.است برانگيز احترام نظافت چون باشيد تميز هميشه.دارند
مهم ديگران چشم در آن نظافت بلكه نيست مهم چندان شده نخنما شلوار
چون بزنيد واكس را كفشتان يا كنيد اصلاح را موهايتان مثلا.است
.نيست پوشيده كسي از جزئيات
.نكنيد سوءاستفاده داريد مردم با كه ازدوستيهايي
كه هستند جواني شوهر و زن ما همسايه:ميگويد خانهدار يوسفي.م خانم
مهد به شود مريض سالهاش دختر 2 كه وقتها بعضي و كارمندند دو هر
بچهاش مشكل خاطر به اگر كه مطمئنام من ميگذارد من پيش و نميبرد
.نميگرفت هم را ما سلام جواب اصلا نبود
كسي با پول خاطر به بعضيها:ميگويد مغازهدار صفايي ابراهيم آقاي
و داشتهباشد چك است ممكن وقت يك اينكه خاطر به مثلا ميشوند دوست
هم سال تا سال وگرنه بكنم كمكش كه ميشوند رفيق طرف با بخورد برگشت
.نميپرسند را همديگر حال
كمك يكديگر به دارند دوست مردم كه كنيم توجه مسئله اين به بايد
ناراحتي احساس بگيرند ، قرار سوءاستفاده مورد اينكه از ولي كنند
دو خيابان يك مثل هم به كمك و دوستينميآيد خوششان آن از و ميكنند
.باشد شده كنترل جهت هر از بايد آن در آمد و رفت كه.است طرفه
(خوانديد آنچه برجسته نكات)
.نگذاريد دهن به دهن هركس با -1
.بپرهيزيد هم با بيمورد جدل و بحث از -2
.كنيد قبول را خود اشتباهات -3
.نكنيد دشمنتراشي خود ، بيدقتيهاي و بيتوجهي با -4
.نگذاريد خالي را ادب جاي اجتماعي برخوردهاي و روابط در -5
.باشيد داشته منظم و مرتب وضعي و سر -6
.نكنيد سوءاستفاده داريد مردم با كه دوستيهايي از -7