چهارم ، شماره 1101 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 22 سهشنبه 1
بشر به معنوي هشدار و چرنوبيل فرشتگان
هامبورگ در ايراني هنرمند نقاشي نمايشگاه برپايي بهانه به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از كه ميدهد نشان را فضايي داودروستايي ، چرنوبيل تابلويفرشتگان
و پريشاني نااميدي ، دادن نشان براي سبز به مايل خاكستري رنگآميزي
.است شده استفاده ويراني
مقيم ايراني هنرمند روستايي نقاشيداود آثار از نمايشگاهي پيش چندي
.شد برگزار هامبورگ شهر در آلمان
براي و اتميچرنوبيل سالگردفاجعه دهمين مناسبت به نمايشگاه اين
هنرمند اين منظور اين به و شد برپا سرطان به مبتلا كودكان به كمك
چك صورت به مارك هزار پنجاه مبلغ به را خود تابلوهاي از يكي ايراني
.كرد اهدا (Aktion) آكسيون موسسه به
و فرهنگي اقتصادي ، سياسي ، شخصيتهاي از تعدادي حضور با نمايشگاه اين
سفير كودكانچرنوبيل ، از عدهاي حضور با همچنين و آلمان هنري
.شد افتتاح شهر اين استاندار و شهردار اوكراين ،
:گفت نمايشگاه در بهحاضرين خطاب سخناني ضمن روستايي داود
را هستي تمام و كهكشانها انسان ، طبيعت ، كه خداست بزرگترينهنرمند
خداوند كلام مبلغ بايد خداست آفريده كه بشر و است كرده ترسيم جاندار
رسيدهاند (نهيليسم) پوچگرايي به دنيا فيلسوفان:گفت همچنين وي.باشد
به انديشه بدون جهاني سياست همچنين و خدا به تفكر بدون زندگي و
گوشه هر در تهيدستان كه است شده بيدروپيكر بازار به تبديل خداوند ،
به خود شعلههاي در را دنيا برادركشي و جنگ آتش و ميشوند پايمال
را آن و نميشنود را ستمكشان مظلوميت فرياد كسي و ميكند تبديل خاكستر
.نميكند احساس
آمده... در مطلبي روستايي تابلويفرشتگانچرنوبيلداود مورد در
.ميآيد پي بهرهمنددر برمك ترجمه با كه است
شيوه و روستايي داود دوستانه ديدگاهانسان چرنوبيل ، فرشتگان تابلوي
.دارد درخود يكجا را جادويي رئاليسم يعني بفردوي منحصر نقاشي
حاصل يكديگر به متصل اما تنيده درهم بيشمار منابع بيان از كه شيوهاي
از تنها شاخهاش شاخه و متفاوت بسيار سمبليك نقاشي با تابلو ميشود ،
باز راه بيننده قلب در كامل طور به بيشمار بخشهاي كشف و مشاهده طريق
خاكستري رنگآميزي از كه ميدهد نشان را فضايي نقاشي تابلوي ميكند ،
استفاده ويراني و پريشاني نااميدي ، دادن نشان براي سبز به مايل است
جلوي منظره در بيرون به فضا اين درون از ميتواند بيننده.است شده
رنگ روستايي داود تابلوي در اما.ببيند را فرشتگانرافائل تابلوي
طاس سرهاي و جراحاتيبرداشته بدنشان و است خاكستري فرشتگان اين پوست
اتميچرنوبيل فاجعه قربانيان كه است سربچههايي مثل مويشان بدون و
مداواي تحت بايد حال و گشته سرطان دچار آن نتيجه در كه شدهاند
.است سرشان موهاي دادن دست از آن نتيجه كه بگيرند قرار شيميايي
به آفريقايي بچه يك تصوير ، چپ بال روي بر و سوختهاند فرشتگان بالهاي
يك فرشتگان ، ميان.ميشود ديده دنيا تمام زجردر از نشاني عنوان
و قرمز تاريك ، چشمهايي جمجمه ، چشم كاسه در.است شده كشيده جمجمه
پيشاني جلوي وجود اين با.هستند افتاده ، اتفاق آنچه نظارهگر خبيث
انسانها بيپايان جنگ از نشاني.است شده نمايان صلح كبوتر يك جمجمه
گلدان يك ودر است درگذشتگان از نشاني جمجمهصلح و آزادي براي
امتداد بالا سمت به ميكند ، رشد واميد آينده گل آن درون از كه شيشهاي
.مييابد
و درگذشتگان جمجمه درون وبه شكستهاند را ظرف ته نازك ريشههاي
عمودي خط يا گل دستهدوانيدهاند ريشه خردسال فرشتگان بدن در همچنين
آن به تصوير بالاي در و مييابد گسترش تابلو بالاي قسمت تا تصوير
به و شده خوابانده خردسال جنين يك شكوفه داخل.است متصل شكوفهاي
را ديگر لغت يك ميتوان اينجا در ميشود ، ديده آينده از سمبلي عنوان
به نميخواهد.بماند آب كيسه يك در ميخواهد جنين.نه.داد تشخيص
كه كلي تركيب بااين.بيايد دنيا به افتاده كه وحشتناكي اتفاقات خاطر
كبوتر يك بيننده تابلو ، وسط در.را كل هم و دارد بر در را جمجمه هم
از.است شده احاطه مقدس نور يك توسط آن سر كه ميبيند را صلح سفيد
در.ميشود نزديك تمساح يك شده باز آرواره تابلو راست سمت كناره طرف
تخيل قوه از استفاده كمي با و است نمايان اتمي قارچ يك كبوتر زير
هنرمند اينجا در.دانست كبوتر شده باز بالهاي را قارچ اين ميتوان
قارچ اين با و ميكند نمادسازي انسان اعمال در را بد و نيك همزيستي
.رانمايانميكند چتر يك شكل حال ، همان در و ويراني از نشاني اتمي
.ميتابد خردسال فرشتگان سرهاي برفراز كه مقدسي نور همچنين يا
در و لغتچرنوبيل روسي باالفباي نقاش قارچ ، بالايي دركنارههاي
اينكه براي نقاش.است رانوشته هستند ما آينده آنبچهها روي
تكرار هيچگاه نبايد مثلچرنوبيل فاجعهاي كه را خود صراحتدرخواست
باز درهاي بالايي گوشههاي در ديگر بار يك را لغات اين كند ، ابراز شود
ميان از.ميكند تكرار داده شكل را تابلو زمينه پس كه پنجرهاي شده
يا خورشيد طلوع به و بيرون به فضا اين درون از بيننده پنجره ، اين
طلوع حال در تمامي به خورشيد اين آيا اما.ميكند نگاه اميد از نشاني
اينجا در خورشيد است ممكن ميتابد؟ ويراني و نااميدي فضاي به كه است
در تاريكي سكوت در كلي طور به را فضا اين و شود محو افق خط زير
.بگذارد خود حال به و كند رها وحشت و ترس اندازهگيري غيرقابل ظلمات
كه باراني معناي مانند.بازميگذارد بيننده براي را راه اين هنرمند
زندگي و پاكي نشانه به اينجا در باران آيا.ميپوشاند را تابلو تمام
رسوب و نشست پوشانده ، را زمين كره آنچه يا.است رفته كار به جديد
ديده نقطه نقطه صورت به پرچمهايي تابلو فوقاني قسمت در است؟ اتمي
رنگهاي اماخون و نشانهغم به سياهها تسليم ، نشانه به سفيدها.ميشود
.هستند زندگي و اميد نشانه كشيدهشدهاند ، خورشيد رنگ با كه نارنجي
درعين و است سرداده فرياد ميداندكه شكايتي را خود تابلوي هنرمند
مورد بيشتر را خود تارفتار بشر ، به معنوي هشداري و حالاخطار
منافععدهاي استبه ممكن كه خطري هر وقوع واز قراردهد بررسي
زندگي ارزش كه آيندهاي بعدي ، نسلهاي براي و كند جلوگيري بيانجامد ،
.كند حفظ و آورد بوجود را باشد داشته كردن
:عكس شرح
داودروستايي اثر چرنوبيل تابلويفرشتگان