چهارم ، شماره 1101 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 22 سهشنبه 1
|
|
نظريه بر كلاسيك ماركسيسم انتقادات
گرايي كاركرد
(آخر بخش) جهاني نظام نظريه خاستگاه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دائميدرگيريهاي تضاد كه بود درموقعيتي ماركس نظر مورد جامعه
بقيه طبقه ، يك موقعيتي هر در داشت ، وجود آن در بالقوه هميشه طبقاتي
اما بود موفق مدتي تا طبقه اين ميداد ، قرار استثمار تحت را جامعه
ميگرفت را او جاي پايان ، در و خلع ديگري طبقه وسيله به نهايتا
بررسي مورد گوناگون ابعاد از نظريهنوسازي نخست ، بخش در:اشاره
در نوسازي بودن خطي ميدهد ، راشكل نظريه اين محور آنچه قرارگرفت ،
ثباتاست ، و همكاري نظم ، بر باتاكيد ساختاري كاركردگرايي چارچوب
منظر از كاركردگرايي نظريه بر وارد انتقادات مقاله ، اين دوم بخش در
همچنين نوسازي نظريه منتقدان.ميگيرد قرار بحث مورد كلاسيك ماركسيسم
عنوان به مركز كشورهاي براي مادر از مهربانتر دايه نقش گرفتن نظر در
ديدگاه ، آن در كه مدعياند اينانميكنند نفي را نوگرايي طلايهداران
ناديده مركز كشورهاي سوي از پيرامون استثمار و سوءاستفاده قرنها
از مركز هاي حكومت مداوم حمايت علل تبيين از همچنين و شده گرفته
رو اين از.است عاجز پيرامون استثمارگر و فاسد طلب اقتدار رژيمهاي
از ناشي پيرامون كشورهاي مشكلات از بسياري بودندكه مدعي منتقدان اين
در كه بودند تحميلي عقبماندگي نتيجه بلكه نبود ، تاريخي عقبماندگي
(10).بودند آمده بوجود مركز كشورهاي سركوبگري و استثمار نتيجه
انتقادات (كاركردگرايي نظريه بر وارد انتقادات) جهاني نظريه مفاهيم
اوليه بحث از قسمتي نوسازي و ساختاري كاركردگرايي نظريه بر وارد
اين.بخشند توسعه را جهاني نظام نظريه ميخواستند كه شد كساني
زمينهاي (1):بايد جانشين رهيافت يك كه داد نشان مخصوصا خردهگيريها
ميان تفاوتهاي (2)باشد داشته پيراموني جوامع تاريخي تجربيات در
موجود مركز كشورهاي شدن صنعتي هنگام در كه را شرايطي و كنوني شرايط
داخلي تغيير تبيين در را جوامع ميان روابط نقش (3);بگيرد نظر در بود
دهي شكل در صنعتي كشورهاي كنوني نقش نظير) كند بيان روشني به آنها
را كشمكشها و استثمار قدرت ، نقش (4) و ;(پيرامون كشورهاي در اوضاع
و دهه 1960 اواخر در.بگيرد نظر در جوامع ميان در و داخلي روابط در
بازنگري به رهيافتي چنين به رسيدن براي جامعهشناسان دهه 1970 اوايل
.شد آغاز ماركس آثار با كار اين پرداختند خود پيشين نظري تلاشهاي
ارائه جامعه از ماركس كه بنياديني نگاره كلاسيكدر ماركسيسم
اجتماعي طبقه بهرهبردارييك اجتماعي ، روابط قدرتدر نقش بر ميدهد ،
.ميشد تاكيد بهرهبرداري طريق از هميشگي تضاد ايجاد و جامعه بقيه از
و تكنولوژي نوع -توليد راشيوه جامعه اصلي ماهيت ماركس ديدگاه از
رشته يك و (توليد نيروهاي) اقتصادي توليد در استفاده مورد كار تنظيم
روابط) توليد آن از سودبرندگان و كنترلكنندگان بر حاكم قوانين
نظام ماهيت خود ، نوبه به توليد ، روابط.ميداد تشكيل (توليد اجتماعي
يك ماركسيستي جامعهشناسي در.مينمود معين جامعه در را اجتماعي طبقه
حاكم طبقه.ميشد تعريف توليد ، ابزار با روابطش برحسب اجتماعي طبقه
توزيع و اقتصادي تصميمگيري توليد ، جريان كه ميشد تشكيل كساني از
دست به اقتصادي سودهاي طبقه اين.ميكرد كنترل را شده توليد كالاهاي
نيروي از بهرهكشي با را كار اين و ميگرفت خود اختيار تحت را آمده
حقوق يا بردگان رعايا ، دهقانان ، جامعه ، هر نوع اساس بر كه) كار
كه بود آن استثمار از ماركس منظور.ميداد انجام (ميشد شامل را بگيران
ثروت عمده قسمت دارد ، توليد ابزار بر كه كنترلي خاطر به حاكم طبقه
(11).ميكرد حفظ خود اختيار رادر كارگران كار از شده ايجاد
موثر كنترل به مجبور حاكم طبقه بهرهكشي ، روند اين تداوم جهت
اندازهاي تا توليد جريان بر حاكم طبقه مستقيم نظارت.بود اجتماع
منابع همچنين حاكم طبقه.بود كارگران روزانه كنترل به منوط
جامعه (روبناي) فرهنگ و اساسي نهادهاي دادن شكل جهت را خود اقتصادي
سياستهاي قوانين ، خانوادگي ، روابط مذهب ، رو ، اين ازميبرد كار به
از بازتابي تماما فرهنگي ، ارزشهاي و عقايد و پرورش و آموزش دولت ،
رفتار كه صورتي به روبنايجامعه نتيجه ، در.بودند حاكم طبقه منافع
كه هدف اين با مينمود دهدعمل شكل را جامعه مستضعف اعضاي وعقايد
وادار حاكم طبقه وبرتريهاي قدرت و اقتصادي نظام قبول به را آنها
زور با را قوانين كه بود جامعهدولت روبناي در نهاد حساسترين.كند
(12).ميآورد در اجرا به حاكم طبقه نفع به فشار و
ماندگار يا جامعهدائم كنترل حاكم ، قدرتطبقه تمام با همه ، اين با
چندمرحله ماركس.بودند حالتكامل در مدام توليدي نيروهاي.نبود
يك از توليد كهنيروهاي همچنان ;نمود تكاملمشخص اين در را اساسي
.تغييرميكرد نيز توليدي ميرفتند ، روابط ديگر مرحله مرحلهبه
و توليدبهترين نيروهاي پيشرفت عموميدر مرحله هر براي)
توليد روابط در اماتغيير (.داشت وجود مجموعهتوليدي شايستهترين
روابط رشته يك وابسته نهايت ، در قدرتش ، كه -را حاكم طبقه موقعيت
اين تغيير برابر در حاكم طبقه اينرو از.ميكرد ضعيف -بود توليد خاص
بيفايده كاملا مقاومت اين كه شد آشكار سرانجاممينمود مقاومت روابط
وجود به بود جديدي توليدي نيروهاي داراي كه جديدي طبقه زيرا.است
با جديد طبقه اين.نمود حاكم طبقه قدرت با مقابله به شروع و آمد
دليل به طبقه اين.كرد علم قد تازه ، روابط در تغيير از بردن بهره
از و بزرگ تدريج به جديدتر و موثرتر توليدي نيروهاي از بردن بهره
خود طبقه منافع از درستي به نيز و شد مهمتر جامعه در اقتصادي نظر
سياسي نظر از اين بنابر گرديد ، مطلعتر ،(توليد روابط تغيير براي)
انقلاب يك توانست كه شد قوي اندازهاي به بالاخره.شد يافتهتر سازمان
در طبقه اين كه هنگامي.گيرد دست در را حكومتي قدرت و كرده سياسي
را توليد روابط كه گرفت قرار موقعيتي در جديد طبقه بود قدرت راس
به اجتماعي تشكيلات دادن شكل تغيير و خود منافع جهت در و دهد تغيير
مجددا جديد طبقه اين اين ، بنابربرآيد خود منافع از حفاظت منظور
(13).شد حاكم طبقه
درگيريهاي تضاددائمي كه بود موقعيتي ماركسدر نظر مورد جامعه لذا
يكطبقه ، موقعيتي ، هر در.وجودداشت آن در بالقوه طبقاتيهميشه
موفق مدتي تا اينطبقه.ميداد قرار تحتاستثمار را جامعه بقيه
را او جاي پايان ، در و خلع ديگري طبقه وسيله به نهايتا اما بود ،
.ميگرفت
(مينوشت مطالبرا اين كه زماني يعني)نوزدهم قرن ماركس ، براي
و ماشين تكنولوژي) نيروهايتوليد تكامل از مرحلهديگري نمودار
(خصوصي مالكيت نظام) مشخص توليد روابط مجموعه با (كارخانهاي توليد
از نوعي پيشرفتهترين نمودار توليد ، سرمايهدارانه شيوه اين.بود
در سرعت به شيوه اينميرسيد ظهور منصه به زمان آن تا كه بود توليد
.شد فئودالي توليد نوع جايگزين جهان سراسر
داشت ، مهمي بود ، ويژگيهاي كرده درك كهماركس طور آن سرمايهداري ،
طبقه )بود طبقه يك دست در ابزارتوليد مالكيت نخست ، :بدينقرار
لوازم و افزارها ديگريداراي شخصي هيچ.(يابورژوا سرمايهدار
افزارهاي داشتن از كارگران محروميت دوم ، .نداشت را توليد شركتدر
.(پرولتاريا يا كارگر طبقه يعني) بود خود پشتوانه منظور به توليد
نظام در نداشتند ، خود كار قدرت فروش جز ديگري راه هيچ آنها
سرمايهدار وسيله به كه بود شده كالا يك به تبديل كار سرمايهداري ،
كه بودند سرمايهداران سوم ، .ميشد فروخته كارگر وسيله به و خريداري
توليد ابزار مالك آنها.دارد تعلق كي به كار حاصل ميكردند تعيين
كنند مجبور را آن و بايستند حكومت قدرت برابر در ميتوانستند و بودند
زنده براي بودند ناگزير نيز كارگران بشمارد ، محترم را مالكيتشان
بود كافي فقط سرمايهداران مقابل ، در.كنند كار آنها براي خود ماندن
به) شود كار قدرت مجدد ، توليد موجب كه بپردازند كارگران به قدر آن
را كارگران از ديگري نسل و كنند كار پيوسته بتوانند كه اندازهاي
كارگران كه ميكرد تضمين شيوهاي چنين ترتيب ، اين به (.دهند پرورش
گاه هيچ چون دهند ادامه را خود كار قدرت فروش باشند مجبور
.كنند تهيه توليد افزار خود ، براي نميتوانستند
به مجبور را كارگران آساني به ميتوانستند سرمايهداران چون چهارم ،
آن ميان تفاوت با يعني شدند ، مواجه تازهاي پديده با كنند ، بيشتر كار
ارزش) ميكردند توليد كارگران چه آن ارزش و ميپرداختند كارگران به چه
سرمايه ضروريانباشت پديده با همچنين سرمايهداران پنجم ، .(اضافي
خصوصي بهرهبرداري جهت نميتوانست آساني به اضافي ارزش.شدند مواجه
سطح كه چه آن خريد جهت يا گيرد قرار استفاده مورد سرمايهدار طبقه
كه شديدي رقابت در سرمايهدارانرود كار به ميكرد حفظ را جاري توليد
با قيمت آوردن پايين وسيله به بازار در خود سهم بردن بالا و حفظ براي
.است توليد مخارج كاهش مستلزم امر اين كه شدند متوجه داشتند ، هم
كارگران حقوق اجباري آوردن پايين با اندازهاي تا را مشكل اين آنها
به همچنينوابسته درازمدت در اين ، موفقيت وجود با.كردند حل
(سرمايه) لوازم تجهيزاتو در اضافي ارزش قسمتياز سرمايهگذاري
حجم رشدبود كارگر توليد بردنقابليت بالا جهت وكارآمدتر جديد
واحدهاي آن ، موجب به كه شد سياسي منجربهاقتصاد نيز توليد واحد
.بودند كوچكتر واحدهاي از كارآمدتر بزرگتر ، توليدي
ازآزمندي غير) سرمايهداري در متحركاساسي نيروي يك رو ، اين از
بيشتري چه هر ميساختسرمايههاي مجبور را آنها(سرمايهداري صرف
(14).كنند گردآوري
را جامعه بيشترياز چه هر بخشهاي سرمايهدارياروپا ماركس ، زمان در
را جامعه و ميكشاند وكارصنعتي كار برابر در نظامحقوقبگيري ، به
ميداد شكل بهصورتي سرمايهدار حاكم يكطبقه منافع با هماهنگي جهت
.ميشد صنايع صاحبان توسط دولت كنترل به منجر كه
وجود حالبه در همچنان صنعتي ازكارگران جديدي طبقه مرحله ، اين در
بود آن مستلزم اساسيسرمايهداري ماهيت ماركس طبقنظر بر.بود آمدن
بر دائما سود ، ميزان داشتن نگه منظورثابت به سرمايهدار كهطبقه
در.(اضافي ارزش تحصيل) بيفزايد كارگر طبقه استثمار فشار و شدت
فشار دوره با رفاه زمان ميديد وقتي كارگر طبقه گرايش ، اين نتيجه
نظام كه بود شاهد حال همان در و دارد فزايندهاي تفاوت اقتصادي شديد
سرمايهدار طبقه برانداختن در سرانجام و نميكند عمل او نفع به توليدي
دست به كننده ، كنترل نظام يك وسيله به سرمايهداري نظام ميشد ، موفق
به تدريج به بعدا توليدسوسياليستي نوع اين.ميشد تعويض كارگران
مشخصات از اقتصادي بهرهكشي حذف و كامل مساوات كه كمونيستي ، جامعه يك
(15).مييافت تكامل بود ، آن
كه اروپايي ، استعمار نظام كردكه مشاهده ماركس اروپا از خارج در
را توليد كمترپيشرفته افزار داراي جوامع بود ، جريان ازآن بخشي
كه وقتي سرانجام.ميدهند سوق سرمايهداري سمتجوامع به آرامي به
درگيري نوع همين ميشدند ، تبديل پيشرفتهاي سرمايهداري جوامع به آنها
.ميكردند تجربه بود آمده پديد اروپا در قبلا كه را طبقاتي
جهاني نظام نظريه در ماركسيسم نظري عناصر
نظري رهيافت اساسي اصطلاحات و عناصر بيشتر از متشكل جهاني نظام نظريه
اين بر جهاني نظام نظريهپردازان از گروهي و ماركس.است ماركسيسم
براي بنيادين عامل دو سرمايهداري نظام وكاركرد كهماهيت باورند
ماركس همانند جهاني ، نظام نظريهپردازان.ميباشد امروزين جوامع درك
مشاهده و دادند قرار موردتوجه سخت را سرمايهداري نظام گسترش و ظهور
بيشترين مسئول استثماري ذاتا نظام يك همچون سرمايهداري كه كردند
.است جديد دوره در اقتصادي بدبختي و تضاد
نظريه مفصل دعاوي از بسياري جهاني نظام نظريهپردازان ديگر ، سوي از
عمده خاستگاههاي از يكي نپذيرفتن اين درحقيقت.نميپذيرند را ماركس
به را ماركسيسم رسمي نظريهپردازان از شماري و است جهاني نظام ترديد
نظريه ايناست كشانده جهاني نظام رهيافت از شديد انتقاد يا رد
ساده كاربرد يك تا است ماركسيستي سنتي رهيافت در تعديل نوعي بيشتر
.ماركسيسم شده پذيرفته اصول
پاورقيها
-Burns,-Magdoff,-Sanderson,:-:Frank,
:--Freedman,-Marger,:--Ritzer,
-S,zymanski,
:--Giddens,:--Marger,:--Ritzer,
-Marger,:--Giddens,
:-.-Marger,:--Giddens.Freedman,-Mandel,
,