چهارم ، شماره 1104 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 26 شنبه 5
شرقي تجريدي فضاي نمايش
(مجسمهساز و نقاش) شهوق چنگيز دكتر گذشت در بهانه به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
وي انتزاعي ذهنيت بافتبا و رنگ و فرم آميزش شهوق ، چنگيز آثار در
ديدهميشود بعدي دو تركيببندي در
:اشاره
آشنايي نام شهوق چنگيز مرحوم ايران ، تجسمي هنرهاي به علاقهمندان براي
و هنردوستان مرگش و درگذشت قلبي حمله اثر بر پيش چندي وي.است
اين ياد به و مناسبت همين به.نشاند سوگ به را هنرمندان
مطلبي شدهو برپا برگ نگارخانه در نقاشان از گروهي نمايشگاه هنرمند ،
.ميآيد پي در كه شدهاست نوشته جعفري جلالي بهنام دكتر توسط نيز
هنرمند واقعي معناي به كه مينشينيم ديگر هنرمندي سوگ در
ديگر مانند كه هنرمندانبود پوياترين و پيشروترين از يكي.بود
آن ، فرازهاي و نشيب و خويش زندگي برهههاي و ابعاد همه در بزرگان
.داشت شهود و كشف و نوين راه در قدم همواره
سراميستهاي پيكرهسازانو نقاشان ، بزرگترين از يكي وي از كه مسيري
آثاري كنار در خندان و وپرانرژي عميق چهرهاي وي.ساخت را ايران
.داشت اثر مخلوق و خالق كامل هماهنگي در جوان و جسور
خلق و هنر تجربهدر سال حدود 40 در و بود متولد 1314 شهوق چنگيز
تا ميرود و ميشود آغاز فيگور سنتو از خويش گفته به كه داشت آثاري
سال در و شد نقاشي هنرستان وارد سال 1331 ويدر.برسد انتزاع به
گالري در گريگوريان همكاريماركو با را خود نمايشگاه اولين 1336
اين در وي.گذارد نمايش به را مجسمههايش و نقاشي و كرد برپا استتيك
پيكرهسازي به بعدي سه نگاهي با و گرفته ايده سنتي موضوعاتي از آثار
با بالا از پرندگان نگاه چون نگاهي با و بعدي دو نقاشيهايي سنتي ،
و ايران فراز بر كه پرندگاني است ، كرده ارائه انتزاعي كاملا فضايي
در اما تنهاست ، هنرمنددادهاند سر شرقي نغمههايي آن ، شرقي فرهنگ
تاريكيها در و ميدرخشد بارقهاي.ميخورد پيوند لحظاتي با تنهايي ، اين
.ميشود ديده
چندين در وآثارش بود جهانيان و ايرانيان ايران ، به متعلق شهوق
خود هنر با كه بود آن مهم ولي بزرگانشد آثار همدم دنيا ، بزرگ كشور
بايد هنر تاريخ كه چرا.است مشكل بسيار آثارش قضاوتدرباره.ميزيست
در.داشت هنري ارتباط نسل سه با وي.بگويد سخن خويش درك از و دريابد
نسل سه به.بود خويش معاصران همفكر و دانشجويان همراه كودكان ، كنار
و نوگرا جستجوگر ، متفاوت ، همواره.ميگرفت درس آنها از و ميداد درس
.بود پيشبيني غيرقابل
گذشته ماه چهارشنبه 21شهريور روز در غيرمترقبه بهگونهاي شهوق دكتر
تمام و او فرزندان خانواده ، واندوه ، غم و بربست رخت جهان اين از
خاموش شهوق چنگيز.برگرفت در ميكنند ، زندگي باهنر كه را كساني
.نميدانيم گذشتهاشچندان از و وي شخصيت از كه حالي در است ، شده
و انداخته وي شخصيت بر كهسايه اوست هنر مجسمههايش و نقاشيها
از ما شناخت.ميبينيم آثارش سايه در را او كههمواره است اينگونه
.هنرش همواره و كلماتش گاه بود ، او نگاه تنها او
آن ارتباط و اززندگي ميگفت ، سخن دري هر از مينشستي كه او صحبت پاي
زمان هنرها اگر اينكه و زمان واهميت زمان با هنر ارتباط هنر ، با
وارتباط هماهنگي يكديگر با لاجرم نيز هنرها خود رادريابند ، خود
راه است اين و كرد خواهند ظهور گوناگون جلدهاي در و يافت خواهند
و رنگ و فرم آميزش تابلوهايش ، درجامعه در هنرها وحدت به رسيدن
در و ميشود ديده بعدي دو تركيببندي در وي انتزاعي ذهنيت با بافت
به را شرقي تجريدي فضاي است ، شرقي عنصري كه پهني خطوط بوسيله نهايت
.ميگذارد نمايش
اين به و شود شكمپرستانتبديل زندگي چاشني به هنرش كه داشت آن بيم
بود گوناگون آثارشميكرد خودداري فروشتابلوهايش از غالبا لحاظ ،
منفي ، و فضايمثبت در فرم تمركز.بود رسيده وحدت به آنها وليدر
و افقي عمودي ، خطوط به يافته تقليل ساختاري در سطح و بافت هماهنگي
از نمييافت ، تعلق تابلو درون زمان در جز مكاني هيچ به كه مايل
.بود ذات عمق در بافت و رنگ تولد شهوق ، آثار.هستند آثارش خصوصيات
كه شهودي و كشف نوعي به ميرفتيم ، جستجويعرفان به او آثار در اگر
.قضاوتنشست به سريع نبايد.ميرسيديم باشد ، بيستم ويژهقرن شايد
به انديشمندانه و كرد بايدتامل.مييابد تكامل انسان و ميگذرد زمان
در و گشود چشم تحول مسير به ماه شهريور در شهوق.رسيد سنجش و قياس
همينمناسبت ، به.بست فرو چشم آن بر پائيز آستانه در يوريديگر شهر
نمايش با تا دادهاند دستيكديگر به دست ايران معاصر هنرمندان از برخي
مهر از 29 بزرگ استاد اين آثار كنار در گالريبرگ ، در خود آثار
.دارند نگه زنده را او خاطره و ياد آبان تاهفتم