چهارم ، شماره 1105 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 27 يكشنبه 6
|
|
ميداند؟ كسي چه را موفقيت راز
باشيم؟ داشته نفس به اعتماد چگونه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ديگران با خود مقايسه راهها بهترين از يكي نفس به اعتماد تقويت براي
ايجاد تلاش و رقابت ايجاد براي زمينههايي و فرصتها صورت بدين.است
هم نفس به اعتماد شود زياد آن به ميل پيشرفتيا انگيزه هرچه و ميشود
ميشود بيشتر
ميزني كاري انجام به دست بار هر چرا پرسيدهاي خود از حال به تا آيا
از مرتب و ميكني رها كاره نيمه آنرا فوري نميرسي نتيجه به وقتي و
ترجيح و نميبري لذت زندگي از چرا يا ميپري؟ شاخه آن به شاخه اين
دركت كس هيچ ميكني فكر !كني؟ زندگي انزوا و تنهايي در كه ميدهي
!نداري؟ هم را ديگران درك قدرت و نميكند
قدرت از اگر باش مطمئن.نشده دير هنوز ميكنيد فكر اينطور اگرخوب
بود خواهد سادهاي كار آن از استفاده شدهاي آگاه خود نفس به اعتماد
ميپرسي...باشي موفقي فرد تا بگيري تصميم ميتواني وبراحتي
به ميشوم مواجه مشكلي با كاري انجام در وقتي:ميگفت دوستي..چطور؟
اينهائي آنها حل راه لزوما و دارند حل راه حتما مسايل ميگويم خودم
با را خود ارتباطي شبكه همين براي رسيدهاند من ذهن به نيستندكه
آنان مشورت از ميكنم سعي و ميكنم وسيع ميدانند من از بيشتر كه كساني
موكول ديگري وقت به را كار آن انجام زمان اينكه يا كنم استفاده
مسئله حل براي ديگري حلهاي راه دنبال به نهايت در يا و...ميكنم
...نميبينم بازنده را خود هرگز ولي ميگردم
فرهنگ و بشريت تاريخ در قدمتي و نيست نوظهور و تازه پديدهاي نفس عزت
بدانيم اينكه و ميباشيم خويش نفس شناخت پي در ما همهدارد تمدن و
تا !باشيم؟ بايد كسي چه !باشيم؟ ميتوانيم كسي چه !هستيم؟ كسي چه
راههاي مهمترين از يكي كه باورند اين بر زيادي عده !باشيم؟ موفقتر
نياطوس.است نفس به اعتماد داشتن خوشبختي و موفقيت به دستيابي
علاقهام مورد رشته در شدم موفق سال از 4 بعد بالاخره:ميگويد نصيريان
زماني و ميشوم قبول من ميگفتم خودم به مدام چون شوم قبول دانشگاه در
ميگفتمهي خودم با فوري ميشدم خسته و نداره فايدهاي ميكردم فكر كه
داري كم ديگران از چي تو آخه كاره اول تازه.زدي جا زودي اين به پسر
باشد داشته دانشگاهي تحصيلات بايد پسرعموت چرا بموني ديپلمه بايد كه
بيشتر تلاش روحيه خودم به حرفها اين گفتن با خلاصه..تو آنوقت
موفق ميتواند بخواهد و كند اراده وجود تمام با انسان اگرميدادم
...نگذارد تمام نيمه را كار و نشود نااميد كه شرطي به شود
بشناسد را توانائيهايش و خودش كه كسي من نظر به:قاضي زهره
شرط نكنيم ، فراموش...ميشود ايجاد او در خودبخود نفس به اعتماد
خودش به كافيست استفقط قوي روحيه داشتن كاري هر در موفقيت اصلي
ميشوم موفق من بگه
داراي تلويزيوني هر كه همانطوري:الكترونيك تكنسين نادري فريدون.
با و داره فرق پارس با سوني كنترل است جداگانه كنترل يكسيستم
هم با نيز افراد ظرفيت من نظر به شده خته سا تلويزيون خود ظرفيت
براي من داره كنترل نوعي به نياز ظرفيت براساس كدام هر و متفاوته
آگاهيم و اطلاعات ميزان ميكنم سعي كنترلكننده نيروي اين آوردن بدست
بيشتر را نفسم به اعتماد ايمان و اراده تقويت با و ببرم بالا را
.ميكنم
و دروني موفقيتشان عامل موفق افراد كه داشت توجه نكته اين به بايد
قدرت و پشتكار -پافشاري بلكه باشد رسيده ارث به كه ذاتينيست
...است هدفشان به رسيدن در موفقيت رمز افراد اين اعتمادبهنفس
داشتن لازمهاش هدف به رسيدن راههاي از يكي من نظر به:صدر گيتا
در كه دينيكسي علوم بزرگان از يكي گفته به و است اعتمادبهنفس
بترسد كه كسي چون شد نخواهد موفق هرگز بترسد اگر بخورد زندگيشكست
.دارد ضعيفي اعتمادبهنفس
اعتمادبهنفس:ميگويد باليني روانشناسي ارشد كارشناس يزداني آقاي
احساس خود در شخص كه است ارزشمندي و پذيرش -تصويب -درجهتائيد
مشابه امكانات با ميكنند شركت كنكور در نفر دو:برايمثال ميكند
.ميشوند رد دو هر بعد (...و خصوصي معلم گرفتن -كنكور كلاس در شركت)
فكر به ولي دارد ناراحتي احساس يعني:مثبت برخورد:اول فرد
:دوم فرد (زياد اعتمادبهنفس).ميافتد بعد نوبت براي بهتر برنامهريزي
:ميگه خودش به و دارد افسردگي -نااميدي احساس يعني:منفي برخورد
درس نيامده ما به اصلا !شد قبول كنكور اين در نميشه ديگه اصلا
هر:بگيريد درنظر را دوم صورت حال.(ضعيف و كم اعتمادبهنفس) بخونيم
ميگه خود به غرور و خوشحالي احساس با:اول نفر.شدند قبول نفر دو
.(نبود بيتاثير مداوم تلاش و كلاسها)
انجام را كار فلان آنروز شد خوب آوردم شانس چقدر آقا:دوم نفر
!!ندادم
ميبيند امكانات از استفاده و خود تلاش اثر در را موفقيت عامل اول نفر
به و سنجش غيرقابل عوامل به را موفقيت دليل دوم نفر درصورتيكه
توجه بايد پس.ميدهد ربط نيست واقعي كه علتهايي به درواقع و ذهنيتها
باشد نزديكتر هست كه آنچه يعني شخص واقعي خود به ارزشها هرچه داشت
.شد خواهد كم اينصورت غير در و زياد و مثبت اعتمادبهنفس
و نيست فرد خود ساخته لزوما استدلالهايي چنين يك كه است اين واقعيت
انسان به نوعي به شرايط سري يك اثر بر و فرهنگ طريق از است ممكن
نقش با رابطه در قابلتوجه نكات از يكي صورت هر به شود تحميل
طبق جسمي جهت از چه و رواني بعد از چه انسان زندگي در اعتمادبهنفس
افراد در اعتمادبهنفس ميزان هرچه كه است اين شده انجام تحقيقات
درمقابل بيماري وقوع احتمال طرفي از و مقاومتر رفتارها باشد بيشتر
از كه شخصي زيرا.برعكس و بود خواهد كمتر فشارها و استرسها
-ديگران -خود مورد در مثبت نگرشي است برخوردار خوبي اعتمادبهنفس
همه در درنتيجه.دارد زندگي از رضايت احساس نهايي معني در و دنيا
مطلوب كارائي به (اجتماعي روابط و استعدادها -شغل -تحصيل) امور
منفي مبارزه نوعي درواقع ندارد اعتمادبهنفس كه شخصي عكس به و ميرسد
استرسها و بيماريها انواع دچار و دارد...و جامعه -ديگران -خود با
.ميكند حركت غيرمنطقي مسيرهاي در و ميشود
و آمد ما خانه به نزديكم دوستان از يكي روز يك تقويتيادمه نحوه
را جمله اين مدام و كردن تعريف منزلمان نحوهتزئين از كرد شروع
اصلا داشتممن سليقه اينقدر تو مثل منم كهايكاش ميكرد تكرار
و نااميدي حقارت ، احساس ميده ادامه هرچه ديدم خلاصه ندارم سليقه
و ملايم لحني با بده ادامه نگذاشتم ديگه.ميكنه پيدا بيشتري افسردگي
با و نيست ميگي تو كه اينطور اصلا نخيرگفتم انتقادآميز حال عين در
با ميتواند كس هر و است اشتباه در كه دادم اطمينان بهش زياد اصرار
به بايد چيز هر از قبل اما.شود خوشسليقه تناسبها داشتن درنظر و دقت
باهام كه بود نگذشته ماجرا اين از روزي چند.باشي داشته اعتماد خودت
كرد تعريف برام بود صداش لحن در كه خاصي شوق و شور با و گرفت تماس
را خودش شده موفق و نميكند فكر سابق مثل ديگر بعد به روز آن از كه
خودش به كنه عوض را خانه تزيين نحوه ميخواد وقت هر حالا.بده تغيير
كه هست همانطور هم واقعا كه اينجاست جالب.نميشه اين از بهتر ميگه
...ميگه
بههمين:ميده ادامه خاطره اين كردن تعريف از بعد ديندار فريبا
تلقين كس هر در اعتمادبهنفس تقويت راههاي از يكي ميكنم فكر دليل
.است
راههاي از يكي ديگران استهزاء دربرابر ايستادگي و خود به تلقين گرچه
با اينكه و خداوند به تكيه بسياري براي امااست نفس به اعتماد
راه بهترين كرد آسان را پيچيدهاي مشكل هر ميتوان او بيدريغ پشتيباني
.است
به را نفس به اعتماد بالاترين خدا به توكل ميكنم فكر من:ترفي رافيه
آنان با مشورت و موفق افراد تجربيات از استفاده همچنين انسانميدهد
كننده تقويت بهترين رقابت بازار برخي براي.كنيم فراموش همنبايد را
اينكه گفتن براي ميشود عاملي خود ديگران ، از گرفتن سبقت در سعي.است
!ميتوانم من
كنم رقابت همسالانم و دوستان با ميكنم سعي اغلب:محصل آذرشيب ، نيما
غلط يا درسته كار اين حالا.ميكند بيشتر را نفسم به اعتماد چون
به ميگيرند خوب نمره يك دوستام وقتي مثلا:ميده توضيح نيما.نميدونم
براي بيشتري وانگيزه نتونم كه دارم آنها از كمتر چي من ميگم خودم
...ميكنم پيدا آوردن نمره
ميدهم ترجيح كنم تقويت را نفسم به اعتماد اينكه براي من:صادقي نسيم
دهنده نيرو و دهنده آرامش رواني و روحي نظر از كه كساني با بيشتر
و شادابي احساس هم و ميشه تقويت روحيهام هم چون كنم هستندمعاشرت
.ميكنم بيشتري سرحالي
و ميشه خسته زود خيلي نااميد و افسرده آدمهاي با ارتباط از نسيم
ارتباطي آنها با ميكنم وسعي ندارم را افراد اين حوصله اصلا:ميگه
...بيزار هم خودم از گاهي و ميكنند كسل را روحم باشمچون نداشته
كه كرده اثبات حرفهاي تجربيات نتايج:ميگويد روانشناس ميرمحمدي دكتر
باديگران خود مقايسه راهها بهترين از يكي نفس به اعتماد تقويت براي
ايجاد تلاش و رقابت ايجاد براي زمينههايي و فرصتها صورت بدين.است
هم نفس به اعتماد شود زياد آن به ياميل پيشرفت انگيزه هرچه و ميشود
بپرسيم خود از اينكه ديگر توجه قابل نكته طرفي از.شد خواهد بيشتر
گناه و بودن حقير -پوچي احساس تا بپردازيم كارهايي چه به و كنيم چه
سعي و باشيم بيشتر تلاش و سعي براي انگيزه بدنبال يعني باشيم ، نداشته
از و درآوريم خود هدايت و كنترل تحت برنامهريزي با را احساسات كنيم
...كنيم جلوگيري آن منفي اثرات
در افراد نفس به اعتماد ميزان كه است اين خانوادهحقيقت نقش
.است تغيير عمرقابل طول تمام در و نيست سنييكسان مختلف دورههاي
به اعتماد بهبود و ميزان در خانواده آيا كه ميآيد پيش سوال اين حال
دادن با خانوادهها اصولا گفت ، بايد جواب در !دارد؟ نقش فرزندان نفس
و خلاقيت در زيادي بسيار نقش فرزندانشان به تصميمگيري و انتخاب قدرت
.دارند آنان نفس به اعتماد و برنامهريزي قدرت
مادرها و پدر اگر:ميگويد محصل ساله ، كاشاني ، 15 حسين محمد بيتا.
كردم تجربه چون (تنهايي به مدرسه به رفتن فرض به) كارها سري دريك
تاكيد مرتب دادن آگاهي وبا كنند تشويق را بچهها ميزنم را اينمثال
به دهيمثلا انجام را كار اين تنهايي به ميتوني خودت كه كنند
از خيلي ميتوانند كه ميشوند مطمئن هم بچهها آنوقت.بري مدرسه تنهايي
نتيجه در و دهند انجام مشكلي هيچ بدون و تنهايي به را خودشان كارهاي
به رفتن براي الان كه من خود مثلميشود بيشتر هم نفسشان به اعتماد
.ميروم مدرسه به تنهايي به خودم و ندارم مشكلي هيچ مدرسه
بازي را نقش مهمترين والدين شخصيت بين اين در كه داشت توجه بايد
مرتب و كنند خود فرزند داشتن نگاه وابسته در سعي كه والديني.ميكند
.زدهاند او به را ضربه بزرگترين كنند نهي كاري هر انجام از را او
مصممتر و اراده با مادرها و پدر چقدر هر:دانشجو رحيمي ، حافظه.
همان به مسئله اين باشند برخوردار خوبي تصميمگيري قدرت واز باشند
تشويق با والدين طرفي از.ميگذارد تاثير نوجوانان روي بر نسبت
بهبودي و تمركز تقويت در ميتوانند رزمي ورزشهاي كلاسهاي در فرزندان
...باشد داشته بسياري نقش آنان نفس به اعتماد
دارد ادامه