چهارم ، شماره 1109 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 31 پنجشنبه 10
|
|
!نميدهم شيربهاپس بابت را جهيزيه نصف
خانواده دادگاه راهروهاي در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بابت را نصفديگر و ميدهم ، را نصفجهيزيهات گفت شوهرم:زن
برميدارم گرفتهاند كهخانوادهات شيربهايي
موافقي؟ شرايط اين شمابا آيا:زن به خطاب قاضي
به تا كرده سرگردانم يكسال نميده ، طلاقم وگرنه قاضي آقاي مجبورم:زن
بكشد طول نميخواهم ديگه رسيده اينجا
نميگردند ، اجتماعي تغييرات موجب حقوقي تغييرات همه:ميشود گفته
تاثير مردم از معدودي برتعداد فقط حقوقي تصميمات و قواعد از بسياري
.ميگذارند
بهنهادهاي مدني قانون تصريح كهعليرغم است دليل همين به شايد
و تصويب از قانونگذار توقعات و خانواده بنيان تحكيم براي حقوقي
جامعه خانوادگي مناسبات در هنوز مطرود و غلط سنن برخي آنها ، اجراي
.ميشوند واقع توجه مورد كمتر حقوقي نهادهاي و ميكنند خودنمايي
:عمومي دادگاه -
ديگه؟ داريد قبول رو داورها نظر:دادگاه قاضي
.بله:زن
!دارم مننگه رو بچهها شد قرار:مرد
كرديد؟ تعيين روزي بچههاروچه با ملاقات زمان
!!ببيني بچههارو آقاميگهنميخواد ننوشتيم ، چيزي:زن
.ببينه بچههاشرو بتونه مادره ، بايد حق اين چه؟ يعني
.نگرفته بچههارو يكسالسراغ اين تو اصلا:مرد
.ببينم اجازهندادي ميخواستم ، من:زن
بعدازظهر تا بعدازظهرپنجشنبه از مثلا.تعيينكنيد رو روزي يه حالا
چكارميكني؟ جهيزيهاترو خوب.جمعه
!ميگيره نصفشرو:مرد
ميخواهي؟ فقطنصفشرو:(زن به رو)
.نصفشروبرميگردونن گفتن:زن
كهگرفتند شيربهايي بابت نصفديگهرو اينكه براي:چرا؟مرد
.برميدارم
ترتيبموافقي؟ اين با شما
!!نميده طلاقم وگرنه قاضي ، آقاي مجبورم
.كنن مجبورت نيستونميتونن مجبور كس هيچ
.بكشد طول ديگهنميخوام دويدم ، سال يك
بدونيد و فكركنيد داريد بچهها به كهنسبت مسئوليتي به بايد شما
خدا امون به بچههارو.بزنيد رقم ميتونيد شما آيندهاونهارو كه
و همديگه به.نيست خودتون مال فقط زندگيتون ديگه كه شما گذاشتيد؟
كههمشونرو نداشتند شمانياز به بچهها اگه.داره تعلق بچههاتون
.خودشون حال به ميكردن رها
.ميباشد ازفرزندان وحمايت پرورش خانواده مهمترينكاركردهاي از
رشدجسمي ، :كهروانشناسانمعتقدند است اهميتموضوعچنان
حساسيت اولزندگي در 6سال كودكان وشخصيت عاطفي ، اجتماعي
رشدهمهجانبه به آسيبي توجهنشود ، چنان موضوع اين به بالاييدارد ، اگر
آن نميتواند ياآموزشي و پزشكي معجزهآساي هيچتلاش كه ميشود وارد كودك
بر كناركودكانعلاوه در ومادر وجودپدر اين بنابر.كند راجبران
دارد ، والدين از ايشان الگوپذيري و همانندسازي در كه مستقيمي تاثير
بر همچنين.است كودكان در مختلف رفتارهاي و شخصيت شكلگيري متضمن
افسردگي در والدين طلاق تاثير درباره يافته انجام تحقيقات اساس
پدر مرگ پايين سنين در كودكان:كه است شده نتيجهگيري چنين كودكان
عمدهاي بخش زيرا ميپذيرند ، آنها جدايي و طلاق از راحتتر را مادر يا
يكديگر به مادر و پدر كه دارد علاقهاي به بستگي كودك امنيت احساس از
و حقارت احساس ميبردو ازبين را احساس اين جدايي و طلاق و دارند
خلاء از نظر صرف كه چرا.ميسازد آن جانشين را اضطراب و خودكمبيني
و جايگزيني عدم صورت در مادر يا پدر فقدان براثر كودكان در كه عاطفي
درطول والدين مرگ حال هر به ميشود ، ايجاد ديگر ، طرق از آن جبران
و پدر خواست عمدتابه كه است طلاق از قبولتر قابل كودك براي زمان
.ميشود واقع ايشان از يكي تقصير يا قصور دليل به معمولا و مادر
را مدنيزوجين قانون ماده 1104 شرايطعادي ، در و قانوني لحاظ از
باره اين در همكاري اولادو تربيت و خانواده تحكيممباني در سعي به
هستند مكلف ابوين:مذكور قانون ماده 1178 اساس بر.است ملزمنموده
اقدام مقتضي حسب بر خويش اطفال تربيت به خود توانايي حدود در كه
معتقدند حقوقدانان برخي البته.بگذارند مهمل را آن ونبايد كنند
طفلاجباري تربيت براي را تعاليمضروري برخي ميتواند ديگري قوانين
و گرچهمراقبت.سالگي سن 7 از بهدبستان رفتن مانند نمايد ،
تحقق امابراي والديناوست ، براي تكليفي هم و همحق اطفال نگهداري
وجودندارد ، مناسبي اجرايي موردضمانت اين در خواستهقانونگذار
نگهداري در معين زمان تا مادر كه حقي ميان مواردي در اينكه ضمن
فرزندانش به نسبت پدر براي مدني قانون كه ولايتي و دارد اطفال
و نگهداري در اولويت مدني قانون ميآيد ، وجود به تعارض كرده پيشبيني
از.ميداند مادر با سالگي تا 7 را دختر و سالگي تا 2 را پسر تربيت
اينجا دردارند قهري ولايت خود نوه يا فرزند بر پدري جد يا پدر طرفي
.ميشود اعمال حق كدام كه است نشده مشخص
به نگهداري حضانتيا حق زوجين هريكاز جنون يا فوت صورت در
.بود خواهد پدر با حضانت زن ، كردن شوهر صورت در و ميشود منتقل ديگري
به مكلف مردكه و زن از كدام هر اگر است كرده پيشبيني قانونگذار
به را فرزند ديگري كند ، خودداري وظيفه انجام از فرزنداناست ، نگهداري
تمام البته.كرد خواهد نگهداري مادر خرج به فقدان صورت در و پدر خرج
صورت در) فرزندان ياقيم طرفين از يكي كه است صورتي در موارد اين
تا دهد اطلاع دادگاه به را موضوع آنها نزديكان از يكي يا (وجود
موضوع اگر اين بنابر.كند تكليف تعيين باره اين در بتواند دادگاه
.ماند خواهد باقي ابهام از هالهاي در فرزندان وضعيت بماند ، مسكوت
انحطاط يا مواظبت عدم اثر در هرگاه:قانونمدني مطابقماده1173
تربيت يا و جسماني صحت اوست حضانت طفلتحت كه مادري يا پدر اخلاقي
يا طفل اقرباي تقاضاي به ميتواند محكمه باشد خطر معرض در طفل اخلاقي
طفل حضانت براي كه را تصميمي هر (دادستان) مدعيالعموم تقاضاي به
.كند اتخاذ بداند ، مقتضي
قضايي فعلي مجموعه در دادستان كه لازماست ايننكته مجدد يادآوري
ايشان معاونين يا قضايي حوزههاي روساي به وي وظايف و ندارد وجود
شرايطي ، چنين با كه ميدانند قضايي امور به آشنايان و است شده محول
اشكال و است غيرممكن تقريبا سابق دادستان از قانونگذار انتظارت
ميتواند و شد گفته آنچه بر علاوه.شد ذكر اين از پيش نيز ديگر موارد
وجود خانوادگي عادي زندگي دوران در چه شوهر و زن جدايي زمان در چه
يك هر براي مدني قانون ماده 1174 برابر فرزند ملاقات حق باشد ، داشته
.شدهاست گرفته نظر در اونميباشد حضانت تحت طفل زوجينكه از
و قانوني جهت مورداز اين در دادگاهها قضاتمحترم كه را حساسيتي
خانوادگيوجود دعاوي طرفين كمتردر متاسفانه هستند ، اخلاقيدارا
عاملي خود اطفال ، نگهداري مدت اولويت در تعيينمحدوديت شايد.دارد
تربيت و نگهداري به مرد و زن بيشتر توجه و تحليل شدن كمرنگ در
برجسته فقهاي از بجنوردي موسوي آقاي كه حالي در.باشد فرزندان
حضانت در بلوغ سن تا پسر و دختر كه داريم فقهي قول ما:ميفرمايند
ايراني قانونگذار كه است نظري از منطقيتر فرمايشي ين وا هستند مادر
دارد وجود ديگري نظريات حتي.است داشته مقرر پيش قرن نيم از بيش در
خود فرزندان حضانت در نكند شوهر كه زماني مادرتا آنها اساس بر كه
.است شوهر بر مقدم
قانون در.است جهيزيه است ، بحث قابل مطروحه دعوي در كه ديگري موضوع
نهاد يك و است نيامده ميان به جهيزيه از ذكري گاه هيچ ايران مدني
جامعه قبول مورد عرف در آن وجود اما.نميشود شناخته حقوقي
گذشته از جوامع در رسمي چنين وجود علت درباره.است ترديدناپذير
زن چون اينكه جمله از.است گرفته قرار اشاره مورد متعددي علل تاكنون
بوده خودش به متعلق كه اموالي و كرده آغاز را مشتركي زندگي مرد با
تهيه در مرد به رساندن ياري جهت را بخشيدهاند او به مادرش و پدر يا
خانوادههاي در زن چون اينكه يا ميآورد ، شوهر خانه به زندگي ملزومات
در جهيزيه آوردن با است ميداده انجام خانه از بيرون كار كمتر سنتي
بيشتر كه جهيزيه دلايل از يكي.است مينموده مشاركت زندگي مالي تامين
دارايي از خود سهم زن واقع در كه است اين ميشود واقع استناد مورد
در گرفتن قرار و پدري خانواده از رفتن بيرون دليل به را خانوادهاش
ارث از دختر سهم چون اينكه يا و ميكرد دريافت شكل بدين شوهر خانواده
.ميكردند تعديل را فقهي حكم وسيله اين با است پسر نصف اسلامي فقه در
حقوق در جهيزيه حقوقي وضعيت معاصر برجسته حقوقدان امامي دكتر مرحوم
پدر از ديگر بدهد جهيزيه دخترش به پدر چنانچه كه) را ، بنياسرائيل
دارد تصريح مدني قانون ماده1118.ميداند امر اين مويد (نميبرد ارث
كهميخواهد را تصرفي هر خود دردارايي ميتواند مستقلا زن:كه
انتقال عدم درصورت كه است زن اموال جمله هماز زن جهيزيه.بكند
ياهر.ماند خواهد باقي مالكيتخودش در ديگري شخص شوهريا به آن
اينكه به باتوجه ميآورد دست به خود كاركردن قبال در زن كه آنچه
از استفاده در را تلويحي ، شوهر يا صريح اجازه با معمولزن طور به
وعليرغم مينمايد مجاز است جهيزيهآورده عنوان به كه چيزهايي
را آن هم شوهر و تنظيم زن جهيزيه از كاملي عقدفهرست زمان در اينكه
ويا جدايي زمان بويژه طرفين ميان اختلاف بروز هنگام اما ميكند ، امضا
به هميشه كه ميكند بروز مشكلاتي زن ، سوي از جهيزيه استرداد تقاضاي
.نميشود حل آساني
چه معلومنميشود اينكه اول:ميشود صورتظاهر دو به مشكل معمولا
هميشه كه چرا مرد؟ متعلقبه اموالي چه و است بهزن متعلق اموالي
ممكن نميشوديا تنظيم ميآورد عنوانجهيزيه به زن كه فهرستاموالي
حكم در كشور عالي شعبه 6ديوان مورد اين در.دسترسنباشد در است
مفاد اجراي آئيننامه قانون ماده 79 به توجه با 17/2/25-شماره 236
كه خانه اثاثيه از را آنچه اصولا:است داشته اظهار چنين رسمي اسناد
او به متعلق بايد دارد مرد و زن از يك هر به اختصاص عادتا و عرفا
زماني تا عرفي دلالت كاتوزيان دكتر نظر به البته.داشت محسوب
اثر در زن چنانچه اينكه دوم.نشود ثابت آن خلاف كه است پذيرفتني
و كند ترك را شوهر منزل بخواهد ديگري قانوني دليل به يا نكاح انحلال
مرد از ميتواند است آورده كه را چيزهايي عين آيا ببرد ، را جهيزيهاش
استفاده مورد اينكه بر علاوه اموال آن اينكه به نظر كند؟ مطالبه
ايشان منزل به ميهمان عنوان به كه كساني يا فرزندان بوده طرفين
اينكه دليل به يا و كنند استفاده آنها از ميتوانستند هم ميآمدهاند
بين از است ممكن مرد و زن اراده از خارج مختلف دلايل به اموال آن
هم شوهر امضاي به جهيزيه كامل فهرست استناد به اين بنابر باشد ، رفته
فهرست قضايي رويه كه چرا.كرد مطالبه عينا را جهيزيه تمام نميتوان
آن بقاي شرط به كه ميداند زوجه مالكيت دليل تنها را جهيزيه مكتوب
.است قبول قابل موضوع اثبات و اموال
وشيربها جهيزيه ميان ارتباط بهعنوان شده ياد دعوي در كه آنچه
كرده تاكيد امر اين نيزبر دادگاه و ندارد وجههقانوني است ، آمده
فروش دوران بقاياي از رسمي كه باشلق يا شيربها اصولا كه چرا.است
طرح اين بنابر.است مردود و متروك امروزه است بوده نكاح اسم به دختر
.است اذهان تشويش موجب اجتماعي و حقوقي مبناي فاقد چيزي چنين