چهارم ، شماره 1109 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 31 پنجشنبه 10
پرشكوه حقيقت يك بازبيني
نامگذاري آنها وراستين درست نامهاي با را چيزها كه است كسي دانشمند
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ميكند
روحاني حسين محمد دكتر
بهاءالدينخرمشاهي ، از.واژهنامه توضيحات ، با ترجمه.كريم ، قرآن.
.بزرگ رحلي قطع صفحه ، نيلوفر ، 1374 ، در 902 -جامي تهران ،
همه اين باشد توانسته دانشمندي كه كرد باور ميتوان دشواري به
امانت ، علمي ، دقت وسواس ، همه اين با را گرانبها و فراوان دانستههاي
ياب ، شديدا همهكس روان ، ساده ، گفتار ، شيريني نوشتار ، شيوايي صداقت ،
سندهاي آوردن با ،(هردو)ناموختگان و فرهيختگان براي سودمند مردمي ،
.باشد گردآورده خرد ، چنين گنجايشي سخني ، در هر براي استوار
بافت گزارشواژگان ، :گونهاش نيكوترين به.شدهاست كه اماميبينيم
مناسبتهاي ،(آيات) روشنگر و روشن فرودآمدنسخنان انگيزه جملات ، دستوري
احكام اصحاب ، احاديث پيامبر ، حالات گذشته ، امتهاي داستانهاي وحي ،
بايسته هنگام به مقايسه تفسيردانان ، آراي تضارب حقوقي ، قوانين فقهي ،
قرائتهاي ،(وانجيل تورات) ترسايان و كليميان پيشيني دونبشتار با
آيههاي تاويلات آوردن آيات ، ومعناي تفسير در هركدام اثر و گوناگون
اول ، همگيدست عربي ، و فارسي و عربي ماخذ همه از بهرهوري متشابه ،
و فهرستگان انواعهركدام راهچاره...و فلسفي اختلافهاي كلامي ، جدلهاي
.است آن ديگر آراستگيهاي واژهنامهها ، گونههاي
من.آغازميشود باتورق كار ميشويد ، مرتكب نيز شما كه همانسان
كرده چه را بحثانگيز آنآيه:داشتم تورق بهجز نيز ديگري انگيزههاي
با.سختحساساست يكي آن است؟ بهدرآمده چهگونه آنتنگنايدشوار از است؟
چه اين با.هستم حساس يكي ، منبسيار اين درباره است؟ كرده چه خود
داشتهاست؟ برخوردي
را آنچه و است نوشته را آنچه:است نگرش درخور ديدگاه دو از كارش
هزاران در كه است مهم بسيار بسيار اينبرايم بهويژه.است ننوشته
و ياوهسرايي باخود ، از وليصداقت است داشته گفتن براي جاسخناني
كه كنم برسر خاكي چه نميدانم.داشتهاست بازش بيهودهگويي و ژاژخايي
كارهاي تازهترين اسلامي ، و عربي كشورهاي همه ايرانو مناز براي
ديگر داغهاي ميلياردها بر داغي كدام هر و ميرسد فرا دم به دم فرهنگي
ابوفضل بهگفته) كرد نتوانم خويشتنداري آنگاه.ميگذارد بهجاي دلم
انواع و باران دشنام بيدرنگ و (آمد برنتوانم خويش سوداي با:بيهقي
وارد درمقولات كه گفت تو به كه آخر:ميشود آغاز فراوان نفرينهاي
هزار هزار هزار يافتههاي و جهشوار پيشرفتهاي آوازه مگر شوي؟
از كه است؟گيرم نخورده گوشت به علمي ديوانهكننده
بهپزشكي ، گذارت نداري ، آگاهي امروزي علمي پيشرفتهايخيرهكننده
ايران جراحان امسال ، همين نشنيدهايدر است؟ نخورده جراحي داروخانهاي ،
كردهاند؟ جراحي هنر وارد اعجازهايتحسينانگيزي چه
مبر روان آب چو نداري طبعي چو ميانه 3 حاشيه 0:شعرپلهاي-:312
خواني ناساز كه آن از به تهي زگفتن گربماند دهان خسروان نامه زي دست
نهي
و پايگاه هر در ايرانيان همه با.دارم جدي بسيار سخني جا اين در
دستي به قلم هر با كشورهاياسلامي ، همه پژوهشگران همه با پايهاي
گردانندگان با سخن روي بهويژه.ازاديان ديني هر درباره
:ميدارم بينات گرامينامه
سخن ميگويم پرده در ميانه 3دوستان ، حاشيه 0:شعرپلهاي-:312
هم نيز دستان به شد خواهد گفته
فراوان و مثبت ويژگيهاي:بپردازيم خرمشاهي جناب ارزشمند كار به اينك
جزييات به كمي.برميشمرم كليفهرستوار گونه به را آن
درنظرداشتم ، كه نكتههايي پيگيري و تورق گونه بههمان.ميپردازم
عليالنساء الرجالقوامون:مثال براي.رفتم آيات برخي بهسراغ
زنان بر بايد مردان:چنينبرگرداندهاند خرمشاهي جناب.(نساء/4/43)
و سودمند بسيار شرحي پاورقي در آن تفسير و توضيح در.باشند مسلط
تقريبا كه بسياري كسان براي آموزنده.آوردهاند آموزنده و عبرتانگيز
بلهمهگير واگير ، جذامي گرفتار اسلامي ، كشورهاي درهمه امروزه
بر را نوين بهاجبارمناسبات نوين تكنولوژي و دانش كه گفتم.گشتهاند
به كه كساني.است چارهناپذير اين ، و كردهاند تحميل بشري جوامع همه
پيامبر سنجيده گفتار همان گرفتار برميخيزند آن برابر در ايستادگي
سختي دشواري اگر.فتعاديكم الايام لاتعادوا:گشت خواهند اسلام گرامي
به ندادن سنجيده عاقلانه تن در را ريشهاش بايد شود ، گريبانگيرمان
افرادي يا فرد كه اين.جست روزگاران خواستههاي و زمان مقتضيات
آنان با دشمني بر خاص ، غرضي روي از جهانيان و جهان بپندارند
كه بود توانداست بصيرت خطاي كه باصره خطاي نه گشتهاند ، همداستان
را دنيا مردم تمامي آنگاه و برود راه و زمينبگذارد بر دست شخصي
گفت سخن زمان مقتضيات پايه بر بايد كه است درست اين.بينگارد ديوانه
خود از افكاري كردن تحميل و راي به اعلايتفسير نمونه بهصورت نه ولي
هرگز ،(زدن زور بي و) امين ساده صادقانه ترجمه و تفسير كه قرآن بر
روشنگر و روشن عربي زبان به است كتابي.برنميتابد را آن
هزاران كه چنان) آن ترجمه و تفسير براي.(شعراء/26/195 نحل/16/103 ، )
با همراه واژهشناسي:ميبايد عربيت برعلوم كامل تسلط (گفتهام بار
يا بيان معاني ، نحو ، صرف ، ،(اتيمولوژي) ريشهيابي آن بنيادي شاخه
از بيكرانهاي درياي بهسانمطول كتابي مثلا كه عربي زبان سمانتيك
نگاهي دربارهزيباييشناسي من كه كتابي صدها با كه است فن اين
و دقت در گاه و ميكند برابري امروزي همين معيارهاي پايه بر كردهام ،
گرفته درنظر نزول بههنگام قرآن زبان اگر.ميآيد برتر آنها از ظرافت ،
آن ترجمه و تفسير و معني به ذهني زمينه پيش هر از فارغ و شود
به واختلافانگيزتفسير گزندناك آفت روي هيچ به هرگز شود ، پرداخته
.نميآيد پيش راي
ميكوشند كسان امروزهبسياري كه است بدينگونه يكي گفتم كه جذامي
.روزبنويسند آخرينمد برابربا و بزنند حرف بهاقتضايزمانشيك
و مه و باد و ابر تا انسان ترموديناميك تا بگيريد انسان خلقت از
گفتن براي سخني كه جايي در خرمشاهي جنابقرآن در فلك و خورشيد
ديدهاند كه جايي و گفتهاند تحسينبرانگيز بسيار شجاعتي با داشتهاند ،
.گزيدهاند خاموشي كرد ، بهاصطلاحماستماليزاسيون و رجوع و رفع بايد
از يكي.بماند بسته هنگام به و شود باز هنگام به كه دهاني بر رحمت
و) زن حقوق.است كنوني جهان در مرد و زن حقوق مساله همين ليزشگاهان ،
كه است بشري تاريخ ديرينه بسيار مسايل از ،(خانوادگي مسايل همه
پيچيده و انبوه جنبه هزاران درباره و است اندرميان است ، سال هزاران
روانشناسان ، .است ايراد و رد و بحث و رهنمود گونه هزار هزاران آن
و فيزيولوژيك و جنبههايزيستشناختي همه كه است سالياندرازي
و ونبشتار كتاب گونه هزاران و راكاويدهاند زن و مرد روانشناختي
بهچاپ گيتي همهجاي در (ميليوني شايد) انواعمقالات و سخنراني
اديان همه پيروان ميان در هنوز قضيه:آنكه خلاصه.رسانده ، پراگنده
هنوز.است فرهنگي ، مطرح پسمانده و صنعتي پيشرفته كشورهاي همه در و
كسي دشواريها انبوه اين براي اي(Ready-made) آماده نسخهفرا هيچ
و تعبير نحوه درباره اديان پيروان ميان در هم:يعني.است نپيچيده
ميان در هم و است فراوان اختلافات ديني رهنمودهاي كاربرد و تفسير
.صنعتي پيشرفته كشورهاي همه جامعهشناسان و روانشناسان و دانشمندان
مسايل بنياد ، خوداز.است نرسيده گشايشي كرانه به هنوز بحث پس
است پيچيده سخت انسان ، رواني و اجتماعي و اقتصادي و سياسي و فرهنگي
است ، گفته اگر يا نگفته ، زمينهها اين در را پاياني گفتار كسي هنوز و
كه عنصرانسانياست بسيار پيچيدگيهاي از هم اين.است نپذيرفته كسي
نداده بهبودنشان يا واكنش پزشكي نسخههيچ به هنوز بيمار ، اين
را خود بعدي قلب ، مطلب قوت با ميتوانم گفتم ، اينك را اين.است
و زدن حرف ازشيك كهما نيست بار نخستين اسلام ، درتاريخ:بگويم
بينات ، نامه گرامي گرچهخوانندگان.ميبينيم گزند مدروزنوشتن ،
در من خود مانند كه خوانندگاني براي ليكن ميدانند من از بهتر بسي
اديان تاريخ از و تاريخ علم از و دانش از پايين بسيار پايهاي فرودين
.(آمدن بههم و دريدن) التيام و خرق:ميكنم ياد را نمونه يك باشند ،
راست كيهان اين لايههاي ميپنداشتند:است بتلميوسي كيهانشناسي از سخن
آخرين فلك ، آخرين و گرفتهاند ميان در را همدگر پياز ، پوستههاي بهسان
اين درمركز زمين كره.ميخواندند فلكالافلاك كه است پياز لايه
.لايههاست
بتلميوسي هيات برپايه بهمعراج اسلام گرامي پيامبر رفتن براي اينك
لايه يكايك بايد پيامبر ، رفتن بالا بههنگام.است آمده پيش اشكالي
رفوشوند و بشكافند باز آمدن ، فرود هنگام به و آيند هم وبه هابدرند
مقتضيات پايه بر ميخواستند روزگاران آن در كه آنان.يابند التيام يا
زمينه اين در ترها و خشك بسي بپردازند ، ديني پرسمانهاي به زمان ،
كه ميرسم سخن آن به اينكهواداده برباد خاييده ، ژاژها بسي و گفتند
ميليارد چهار كم ، هادست انسان ما است قرار:آوردم زمينه پيش سان به
انواع و فرگشت مرحله هزاران و كنيم زندگي خاكي گوي اين بر ديگر سال
.بمانيم گرفتار آنها چنبر در يا بيازماييم را اجتماعي مدهاي و جزر
را حديثي و آيهاي هر بگويند ، زمينههاشيك اين در ميخواهند كه آنان
ميكنند ، سرهمبندي مرد ، و زن كامل برابري برپايه ،(ناچسب يا چسب)
و نيست رامتشابه چه آن و ميآورند پيش را راي به تفسير پاي آشكارا
توجيه ماهرويان ، خوشامد و خويش مزاج بر ندارد ، تاويل به نياز
بنيادي خاستگاه در كه ميرسانم بهتران ما ايناز عرض به.ميفرمايند
از بسياري.گيرودارهاست مسايل اين سر بر هنوز ،(باختر) آن
دادن در كه ميدهند هشدارها غربي ، روانشناسان و جامعهشناسان
است شده برده كار به شتابزدگي اندازهاي بانوان ، به فراوان امتيازهاي
كشورهاي در خانوادهها ساخت وزير بنياد تقريبا رهگذر ، اين از و
هزار چند درازاي در زن.است رفته سراسري نابودي به رو صنعتي پيشرفته
ناگاه به اينرو ، از و است خوگرفته زيشمردسالاري شيوه با گذشته سال
بايسته خوراكهاي دادن در است اين سان به فراوان ، امتيازهاي دادن
رواني شرايط بالندگي ، و برومندي سوي به خردسالي آغاز از افراد ، براي
كه است سالي چند هماكنون.نشود داشته پاس گوارش دستگاه بايستههاي و
راي با (دموكراسي و آزادي و گهوارهتمدن) آمريكا متحد ايالتهاي در
شده گذاشته كار به و است گشته تصويب قانون گونهاي كشور ، عالي ديوان
است بدينسان اين ، .است (no fault divorce) بيلغزش آنجدايي نام كه
دستگاه و قاضي كه بيآن رود ، دادگاه به طلاق براي زن و مرد از هريك كه
و فراوان دادرسي جلسات تشكيل و جدل و بحث و جر درگير را خود قضايي
جدايي به راي كند ، ومرد زن ستوهآورنده و كمرشكن گلايههاي به دادن گوش
به دادن (اجازه) دستوري كشور ، عالي رايديوان با ديگر ، قانون.ميدهد
abortion) عمدي جنين سقط يا آزاد كورتاژ يا دلخواه افگانهكردن
درمانگاه اولين به حامله بانوي كه است بدينسان كار ، .است (induced
تقاضاي جنين ، بايسته نهادمان و بهداشتي شايان شرايط در و ميرود
گشته حامله كسي چه از كه نميپرسند او از هيچ جا آن در.ميكند افگانه
را آن كه ميدهند او به پرسشنامهايكند جنين سقط ميخواهد چرا يا است
جنين سقط و ميبرند عملش اتاق به راست يك آنگاه ، و بنويسد تمامي به
زيرا است برآشفته سخت قانون دو اين گزند از امريكا جامعه.ميكنند
هماكنون.نهادهاند فروپاشي و گسستگي به رو خانوادهها ، همه تقريبا
راديوها از فراوان گزارشهاي به همواره مينگارم ، را خطها اين من كه
رياست انتخابات گيرودارهاي ويژه به و ميدهم گوش گوناگون زبانهاي با
تعقيب (نوامبر 1996) جاري 1375 سال ماه آبان در را آمريكا جمهوري
رهگذر ، همين از (دول باب جان سناتور) جمهوريخواهان نامزد.ميكنم
ميدهد و است داده قول پيوسته زيرا آورده چنگ به استوار دستاويزهاي
را سنتگرايي سود به پديدهها و قوانين بسي كارآيد ، سر بر اگر كه
ما كه سپرد ياد به بايد و است دراز شب پس ، .خواست خواهد ديگرگون
همه چكيده اين و) نبايد و داريم پيش در سال (ميلياردها يا) ميليونها
از تابعي را الهي كلام ترجمه و كردن معني و تفسير:(است من گفتارهاي
كه كجا از.سازيم گوناگون كشورهاي واجتماعي سياسي وضعيتهاي متغيرات
هيكل محمدحسنين آقاي بماند؟ جهان هميشه رهبر جاودانه غرب
براي پيش چندگاه (مصري برجسته جامعهشناس و جهاندار روزنامهنگار)
سوي به شتابان چنان امريكا اقتصاد وضعيت:كه ميكردند بازگو خودم
پرداخت از حتي آمريكا ميلادي سال 2020 در كه ميرود فروپاشي و تباهي
كه بود تواند و شد خواهد كامل درمانده خود بدهيهاي سالانه سود
سالهاي در ساختنش يگانه براي لينكولن آبراهام چه آن) متحد ايالتهاي
سر بر و كرد خون از دريايي در شناور را كشور اين سراسر 18611864
اتحاد بهسان سرنوشتي به ،(شد كشته آوريل 1865 جمعه 14 روز كار همين
.بپاشد همديگر از سراسر و گردد دچار سوسياليستي شوروي جمهوريهاي
دارد ادامه