چهارم ، شماره 1109 اكتبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 31 پنجشنبه 10
|
|
فرهنگي توسعه به سيستمي رويكرد
نميتواند سيستم اين.پوياست هم و است ثبات همداراي فرهنگي سيستم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شكل تغيير دچار زمان طي در آن عناصر كه چرا شود خلاصه ثبات در صرفا
.هستند پارهافزايي و
ارزشها ، مانند عناصري از شده تشكيل مجموعهاي از عبارتست فرهنگ
عناصر اين از يك هر كه...و تكنولوژي عقايد ، زبان ، نمادها ، هنجارها ،
هستند باهمديگر مرتبط و متعادل
از آن ، مرتبط موضوعات و مباحثفرهنگ اخير سالهاي در:اشاره
شامل نيز را جهاني مباحث حتي امر اين.است علمي محافل مهمترينبحثهاي
و جنگ تلويحي طور به را آينده جنگهاي كهانديشمندان ، طوري به شده ،
ضعيفتر فرهنگ بر قويتر فرهنگ تسلط و گوناگون فرهنگهاي بين تعارض
بدين فرهنگ مباحث به را خود نگاه كشورها نيز خرد درسطح.دانستهاند
فرهنگ دروني پايههاي تقويت به مصمم طرفي از كه كردهاند معطوف جهت
امر همين.هستند آن توسعه و نشر خواهان ديگر طرف از و ميباشند خود
بررسي و توجه مورد گوناگوني زواياي و ديدگاهها از فرهنگ شده باعث
نظري اتفاق تقريبا ما كشور در.گيرد قرار انديشمندان و كارشناسان
از يكي عنوان به فرهنگي توسعه درباره وصاحبنظران انديشمندان بين
از يك هر حال.است آمده وجود به جانبه همه توسعه براي مناسب بسترهاي
از يكي.است داده قرار تدقيق مورد خود خاص ديدگاه از را فرهنگ آنان
.است فرهنگي توسعه به (Systemic approach)سيستمي رويكرد ديدگاهها
و داد جاي آن در را پديدهها ميتوان كه ميباشد قالبي سيستمي رويكرد
مقاله در رويكردي چنين.بخشيد محتوا خاص زمينههاي در طريقبدان آن از
.درآمدهاست تصوير به زير
چنين اين را فرهنگ عناصر چيني محقق يك:(Culture) فرهنگ تعريف.1
شامل طبيعت با انسان رابطه به مربوط عناصر(الف:است نموده دستهبندي
جادوگري غيبگويي ، غذا ، تهيه طرز سنتي ، طب دستي ، صنايع تكنولوژي ،
زبان ، مثل حاكماند ، انسانها بين روابط بر كه عناصري (ب.آن ومانند
(ج.آن مانند و جنگ بازيها ، هنرها ، جشنها ، آموزشي ، نظام ارتباطات ،
سازمانهاي شامل انسانها وديگر طبيعت با انسان رابطه به مربوط عناصر
.آن مانند و خانوادگي پيوندهاي توليدي ، مناسبات اقتصادي ، و اجتماعي
ديني ، تعاليم مانند ماوراالطبيعه با انسان رابطه بر حاكم عناصر (د
.آن مانند و اعمال عقايد ،
فرهنگ كه ميشود گرفته نتيجه چنين فوق بندي تقسيم گرفتن نظر در با
هنجارها ، ارزشها ، مانند عناصري از شده تشكيل مجموعهاي از عبارتست
و متعادل عناصر اين از يك هر كه...و تكنولوژي عقايد ، زبان ، نمادها ،
يك عنوان به فرهنگ تعريف ، اين به باتوجه حالهستند همديگر با مرتبط
شده تشكيل عناصر از مجموعهاي از(الف:فرهنگ پس.ميشود قلمداد سيستم
سيستم -كليتي اينعناصر (ج.متعاملند و مرتبط عناصر اين (ب.است
آني(ه.هستند (Stracture) ساخت داراي (د.ميدهند تشكيل را -فرهنگي
همكنشي بيشتر عناصر بين ارتباط (و.نميروند بين از آني و نشده تشكيل
پايههاي (ر.مييابد انتقال ديگر نسل به نسلي از (ز.است (Coaction)
.است انساني رفتارهاي
:(Cultural System) فرهنگي سيستم -2
يعني كلان نظام براي (Sub system ) سيستم خرده يك عنوان به خود فرهنگ
سيستمهايي خرده از خود كلان نظام ديگر بيان به.ميشود جامعهقلمداد
داراي يكديگر با نيز سيستمها خرده اين از هركدام كه شدهاست تشكيل
از باورشماري به كه است ذكر قابل.ميباشند تعامل و ارتباط
حساب به سيستم خرده يك عنوان به رانميتوان فرهنگي سيستم انديشمندان
شده تشكيل سيستم اين از ديگر سيستمهاي خرده تمامي متن بلكه آورد
خرده از يكي فرهنگي سيستم خرده كه دارند عقيده ديگر شماري.است
.ميگردد محسوب كلان نظام سيستمهاي
ميباشد عناصر از مجموعهاي از متشكل فرهنگي سيستم:فرهنگي سيستم.3
اساسي صفات از يكيگرفتهاند قرار هم دركنار اهدافي به نيل جهت كه
در سيستم هر يعني ميباشد ، آن (Puroseful)آرمانمندي فرهنگي سيستم
از يك هر پسمينمايند دنبال را آرماني جهان كلان گوناگون نظامهاي
ميروند پيش به كلان نظام اهداف جهت در خود ، جانبه دو روابط با عناصر
.مينمايد رادنبال هدفي ارگانيك طور به و
شرايط واجد به توجه با:است باز نسبتا سيستم يك فرهنگي سيستم.4
سيستم اين ،(Open system) باز سيستم يك عنوان به فرهنگي سيستم بودن
تظاهرات و شرايط بايدپذيراي اينكه نتيجه و ميشود قلمداد باز نوع از
بودن سيال آن عناصر و فرهنگي سيستم صفات از يكي.باشد باز نظام يك
لايتغير و ثابت زمان طي در فرهنگي سيستم داخل در فرهنگي عناصر.است
عناصر مختلفي مراحل وياباطي مييابند شكل تغيير يا بلكه نميمانند ،
اين كه ميشود باعث امري چنين.ميگردد پيشين عناصر جايگزين جديدتري
اينكه داشت توجه بدان بايد كه را مطلبي.بازبناميم رانسبتا نظام
محيط سيستمهاي خرده با و بوده بسته فرهنگي سيستم كه نماييم فرض اگر
مثبت آنتروپي افزايش جز سرنوشتي ندارد ، تعاملي و تبادل گونه هيچ خود
همكنشي روابط.نيست انتظارش در فرهنگي سيستم مرگ چيزيجز پايان ودر
سبب جامعه كلان نظام ديگر سيستمهاي خرده و سيستمهايفرهنگي خرده بين
سيسم اين داخلي عناصر و شده خارج بستهبودن از سيستم اين كه ميشود
خرده تاثيرگذاري خاطر به طوركلي به پس.باشند خود محيط از متاثر
محيط از سيستم اين تاثيرپذيري ديگرو سيستمهاي خرده بر فرهنگي سيستم
.ميشود محسوب نوعباز خوداز
روابط مفهوم فرهنگي سيستم در:است پويا سيستمي فرهنگي ، سيستم.5
تقرييا عناصر بين ثابت نسبتا روابطي مفهوم به را خود جاي ثابت
عناصر بين ديگر بيان بهميدهد طولاني نه زماني درمدت هم آن پايدار
سيستم خرده عناصر بين روابط اين كه دارد وجود روابطي فرهنگي سيستم
تغيير بدون شكلي در كلان نظام ديگر سيستمهاي خرده بين روابط و فرهنگي
ديگر شكل به شكلي از تغيير حال در دائما بلكه نميماند باقي ثابت يا
خرده بين روابط به ميتوان مثال براي.ميباشد افزايي پاره حال در و
اشاره آموزشي سيستم خرده و (Economical subsystem) اقتصادي سيستم
شكل تغيير متفاوت دورههاي طول در دو اين بين روابط چگونه كه كرد ،
به.ميپردازد امر اين تشريح به (A. Toffler) تافلر الوين.يافتهاند
جوامع او اصطلاح به يا(Primitive sociaty) ابتدايي جوامع در او زعم
نيازهاي رفع جهت در مخصوصي وپرورش آموزش ،(First wave) اول موج
شيوه شكل تغيير با حال وجودداشت ، جوامع از نوع اين معيشتي شيوه
انقلاب عصر يا(Secound Wave) دوم موج به جامعه ورود و معيشت
جهت نوينيدر شكل به و داده چهره تغيير نيز پرورش و آموزش صنعتي ،
ادامهتوضيح اودرمييابد ساخت معيشت شيوه از نوع اين نيازهاي رفع
آموزش نيز -نرمافزارها جامعه -(Third Wave) سوم موج جامعه كه ميدهد
گفتار اين بيان از هدف.مينمايد طلب را خود به مخصوص وپرورش
و شده ايجاد سيستمها خرده بين روابط در كه است تغييراتي نمودن روشن
مواقعي در فرهنگي سيستم پويايي.ميدهد نشان را خردهسيستمها پويايي
نظام اين فروپاشي ميتواند اينكه نتيجه در و فراترميرود متناسب حد از
كه باشد تعادل همراه ميتواند موقعي سيستم اين پويايي.شود موجب را
محيط در موجود -...و سياسي ، اقتصادي -ديگر سيستمهاي خرده با بتواند
خرده با برقراريارتباط اين.سازد برقرار تعادلي ارتباطات سيستم
relaition) كنترلي روابط كه است ثمربخش مواردي در ديگر سيستمهاي
به فرهنگي سيستم خرده و كلان نظام سيستمهاي خرده بين (Control
.باشد طورمناسبي
ميتوانند دارند وجود ديگري سيستمهاي خرده آن در كه سيستم اطراف محيط
بارزي نقش و داشته فرهنگي سيستم بر كنترلي روابط نوعي خود روابط در
مطلبي.باشند داشته سيستم اين به (Feedbacks)بازخوردها ارسال در
هم و است ثبات داراي هم فرهنگي سيستم اينكه توجهداشت آن به بايد كه
آن عناصر كه چرا شود خلاصه ثبات در نميتواندصرفا سيستم اين.پوياست
نظام اين ضمن درهستند پارهافزايي و شكل تغيير دچار زمان طي در
پويايي داراي اگرصرفا كه چرا شود خلاصه پويايي در نميتواند صرفا
نظام سيستمهايديگر خرده (Function) كاركرد در لازم ، ثبات فاقد و باشد
نخواهد دوامي اجتماعي زندگي شيرازه و شد خواهد ايجاد اختلالاتي كلان
عين يعني پوياست شكلي در ثبات داراي نظام يك فرهنگي سيستم داشتپس
.دارد نيز پويايي ، ثبات داشتن
:شود روبرو انحراف پديده با است ممكن فرهنگي سيستم.6
همچنين.شدهاست تشكيل عناصري از سيستمفرهنگي شد بيان كه همانطور
از عناصري زمان طي در يعني است باز نسبتا اينسيستم كه گفتيم
.ميشود خارج آن از عناصري و آن وارد جوامع ديگر سيستمهاي
و ايجادتنوع براي فرهنگي نظام انحرافدر وجود مثبت نگرش در
فرهنگي توسعه مناسبتريبراي زمينههاي وايجاد نوين گرايشهاي
شود مشاهده كاركرد در انحرافي فرهنگي سيستم در اگر.ميباشد مثمرثمر
كنيم مطرح خود براي اينكه براي باشد گوشزدي ميتواند مثبت ديدگاه از
بتوانيم بهتر تا است كمبودهايي و نقائص داراي فعلي فرهنگي نظام شايد
به سيستم در انحراف وجود بهتر بيان به.كنيم اقدام سيستم ترميم بر
.دارد بسزائي نقش فعلي سيستم ترميم در و گشته تلقي بازخورد عنوان
هر داخل در:است فرهنگي سيستم هر اساسي شرايط از تنوع وجود.7
بلكه.نمود مشاهده موزاييكي غير و دست يك عناصر نميتوان فرهنگي سيستم
سيستم اهداف جهت در داراست را بخصوص كاركرد يك هر كه متنوع عناصر
تنوع از كه فرهنگي سيستم يك درميگيرند قرار هم كنار فرهنگيدر
پيچيده ، كنترلكننده عوامل و دستگاهها اگر بهرهمنداست عناصر موزاييكي
پيشبيني پديدههاي ورود باشد وجودنداشته سيستم خود پيچيدگي همانند
با بايستي علاوه به.افكند خواهد خطر به را سيستم اين حيات نشده
هر را فرهنگي سيستم كنترلكننده عوامل كاركرد و حيطه تدقيق ،
بتوانند سيستمي عناصر تنوعات ، پيچيدگي افزايش با تا نمود روزروشنتر
و (religion) مذهب.باشند داشته همراه به را خود كاركردهاي همچنان
(education) پرورش و آموزش ،(religious institution) مذهبي نهادهاي
روز هر بايد كه ميروند شمار به كنترلي ازعوامل ديگر سيستمهاي خرده و
خود كنترلي روابط دقتاعمال بر فرهنگي سيستم شدن پيچيدهتر با
Variation) فرهنگي تنوع حفظ عين در شود سعي بايد.بيافزايند
و پويايي جهت به.نمود حفظ را سيستم اين بر حاكم روح (Cultural
در.است غيرممكن امر آن از دست يك تصور فرهنگي سيستم نسبتابازبودن
سيستم در ثبات ايجاد براي ميشود سعي سوم جهان به موسوم بيشتركشورهاي
ثبات كه داشت توجه بايد ولي شود تلاش تنوع بردن ازبين جهت در فرهنگي
نميشود ، ميسر آن در تنوعات مرگ با هيچوجه به فرهنگي سيستم يك در
.برد بين از را تنوعات كرد ، نه حفظ را سيستم روح بايد عمل اين براي
عليخواه فردين - دارد ادامه