چهارم ، شماره 1110 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 2 شنبه 12
خوشنويسي در ملي غيرت تجلي
معاصر خوشنويس بنيرضي ، رضا با گفتگو
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ايرانيان ابداعات از گفتهاند ، خطوط راعروس آن حق به كه نستعليق خط
است
همان از را خطشد قممتولد در سال 1343 در بنيرضي رضا:اشاره
حضور با سال 1360 از كلاسيك بهطور سپس.گرفت فرا پدر از كودكي اوان
را خط (موحد و آهنگران آقايان) شهر آن خوشنويسي استادان نزد در
.داد ادامه
سال از و شد فارغالتحصيل خوشنويسان انجمن از درسال 1364 وي
گرايشبهشيوه با سال ، همين ازتدريسشد مشغول رسمي مدرس 1365بهعنوان
.شد اوشروع كار جدي دوره و شد اومتحول خط اميرخاني ، استاد
جدي علاقه نسخ و ثلت خطوط به نستعليق خط بر علاوه سالها اين با مقارن
و ثلث رشته خوشنويساندر انجمن سال 1368 آزمونمدرسي در و داد نشان
كتابت بهانه به.پرداخت سهرشته هر تدريس به نخست احرازرتبه با نسخ
كه دادهايم انجام ايشان با كوتاهي گفتگوي او توسط مجيد قرآن
در خوشنويسي هنر تحول سير از را خود گفتگوي است بهتر.ميخوانيد
و داشته وجود مختلفي رشتههاي خوشنويسي ، تاريخ در.كنيم آغاز ايران
نسخ ، ثلث تعليق ، رقاع ، محقق ، ريحان ، كوفي ، خط:عبارتنداز كه دارند
كوفي ، خط:مثل شدهاند منسوخ امروزه آنها از بعضي كه شكسته و نستعليق
نوشته تفنن بهعنوان ندرتا هست هم اگر و تعليق و رقاع محقق ، ريحان ،
.ميشود
تا كه هستند قديميترينخطوطي نسخاز خط و خط اين ثلث ، خط اما
.است مربوط اسلامي تمدن اول قرون به تقريبا آنها ظهور.رايجند امروز
عباسي عليرضا مستعصمي ، ياقوت بعداز خط ، اين خوشنويس نامدارترين
چندان آن به ايرانيان صفويه ، بعداز ولي.است صفويه عهد خوشنويس
را آن شايستهاي بهطور عثماني تركان درعوض ، ولي ندادند نشان توجهي
ظهور محل مصر و تركيه امروز تا زمان همان از و بخشيدند كمال
عهد از خط اين ايران در ولي.شدند خط اين در نامداري خوشنويسان
شروع با همزمان اما.شد فراموش پيش سال سي بيست تقريبا صفويهتا
آفريده زيبايي كارهاي سالها اين طي و گرفت تازهاي جان اسلامي ، انقلاب
.ميزند پهلو ترك استادان كار به بعضا كه شد
درايران قاجار عهد اواخر تا زيرا.بود بهتر نسخ خط روز و حال
كه شد نفيسنوشته بسيار ايندوران ، قرآنهاي طي و داشت تام رواج
ميتوان رشته اين ازنوابغ و است بهفرد منحصر ممالكاسلامي تمام در
ولي.برد نام محلاتي وزينالعابدين الكتاب اشرف احمدنيريزي ، از
ثلث ، مجدد بارواج اينكه تا.كرد افول قاجاريه سلسله انقراض با آنهم
.بازيابد را گذشته رونق كه ميرود و شد گرفته جدي هم آن
ازابداعات گفتهاند خطوط راعروس آن بهحق كه هم نستعليق خط
با صفويه عصر در دارد ساله حدودا 600 عمري كه خط اين.است ايرانيان
قاجارميرزا عهد در و وميرعماد هروي چونميرعلي اعجوبگاني ظهور
هيچگاه ثلث ، و نسخ خطوط بهخلاف ولي رسيد ، خود اوج به اصفهاني غلامرضا
رشد تركيب و فرم لحاظ از ما ، زمان تا بهمرور و بازنايستاد رونق از
خط -آنست لوازم از كه -شان و صفا و اجرا قدرت لحاظ از ولي كرد
.نيست سلف اساتيد خط با قياس لايق بههيچوجه امروز نستعليق
نيز خطوط جوانترين و است ايرانيان مخصوص آنهم كه شكسته خط آخر در و
پيروانش و نابغه اين و است شده مترادف درويش نامعبدالمجيد با هست ،
كه بخشيدند تعالي را آن آنچنان..و گلستانه سيد شفيع ، ميرزا مثل
قاجار عهد از و دادند رضايت توفيق كم تقليدي به تنها آنها متاخرين
.نشد كامياب آنان از گردهبرداري به حتي هيچكس امروز تا
هم ونسخنويسان ثلث و نستعليق يكخوشنويس را شما نستعليقنويسان
گفته آثارتان نقد در و.نسخميدانند و ثلث راخوشنويس جنابعالي
از متاثر خطوطش از هيچكدام كه است خطي چند خوشنويس ايشان كه شده
ثلث شما باورنميكند ببيند را شما نستعليق كسي اگر يعني.نيست ديگري
اين چيست؟ نكته اين خودتانسر بهنظر.بالعكس و مينويسيد هم نسخ يا
عليرضا مثل بودهاند هم ديگري افراد تاريخ در چنانكه ندارد تازگي
نفر چهار سه هم هماكنون و قزويني عمادالكتاب و شيرازي وصال عباسي ،
من ، بهاعتقاد.مختلف درجات با البته همينطورند ، خوشنويسان از ديگر
ديگران از بيش من الا و است داد خدا سخن لطف و خاطر حافظقبول بهقول
تاثير يكديگر روي من خطوط اينكه دليل اما و.ندادهام رياضت بهخودم
و ميكردم توجه آفت اين به ابتدا از من كه اينست شايد نگذاشتهاند ،
.است ديگران با داوري البته.كنم حذر آن از وسواس با كردم سعي
قرآن كتابت بود ، ماجراي گفتگو اين اصلي كهانگيزه ما پرسش مهمترين
خوشنويسي محافل بحث موضوع و چاپنشده هنوز كه است خطجنابعالي به
جناب بزرگوار استاد همچون پيشكسوتي استادان كنار در.است هنري و
يا و ميدانم عرصه اين بيرقيب استاد را ايشان بهحق كه صمدي آقاي
دارند من گردن بر نيز معلمي حق شاناستادي ، بر علاوه كه موحد استاد
حكم در من كه..و فضائلي استاد كشفي ، استاد همچون پيشكسوتان ديگر و
بيشتر واجبالتعليم شاگردي را خودم حقيقتا هستم ، بزرگان آن فرزند
دو بهميدهم توضيح كار اين از را اطلاع ، انگيزهام جهت اما.نميدانم
بهعلت گفتم كه همانطور نخست ، .گرفت قوت من در كار اين به تصميم دليل
در بازاري قرآنهاي بعضي بهجز بود سال سالهاي طولاني ، فترت دوره يك
آن به داشتند شايستگي كه هم نفري چند و بود نشده عرضه ايران ، قرآني
.ناميد ملي غيرت بشود شايد را انگيزهام دومينبودند نورزيده همت
عيار حيث از و است مشهور قرآنفهد بهنام كه قرآني رواج مشاهده زيرا
خطياش قرآنهاي و است هنر مهد كه كشوري در دارد ، بحث جاي هم هنري
فرهنگي خودباختگي مصداق ذوقي اهل هر براي دنياست ، موزههاي زينتبخش
وضوح در سعي:كرد اشاره اينها به ميتوان قرآن اين خصوصيات از.است
كه حروف روي در اعرابها نبودن پيش و پس نكند ، خسته را چشم كه كتابت
چهزماني از.خط هنري جنبه به توجه و نياندازد زحمت به را كمسوادان
است؟ مانده باقي آن از مقدار چه و كرديد شروع را قرآن اين كتابت
جزء چهار سه تقريبا و كردهام شروع را آن نوشتن كه است سال دو حدود
قرار دسترسعلاقهمندان در سال 76 تا انشاءالله كه مانده باقي
.خواهدگرفت