چهارم ، شماره 1110 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 2 شنبه 12
|
|
...بيدفاع دست دور آن افسون
شمال مهآلود روياي ده ، جواهر از ديدار
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
يك حتي اينجا اما ميآيند ، جواهرده به گردش براي عدهزيادي سال هر
!ندارد گردشگران اقامت چادربراي
سايه در را اخير ساليان شمال ، طبيعت بيهمتاي افسون جواهرده ،
.است گذرانده مردمان نادانستگي و دانستگي وروشن
مشتاقان شمار و بوده زبانها سر بر بسيار ده جواهر نام دوره اين در
از حتي اكنون است ، چنانكه بوده فزوني به رو دايم ازآن ديدار
اجاره با نفر چندين كويت كشور ويژه به و خليجفارس جنوب شيخنشينهاي
تابستان فصل در روستا اين دائمي بهساكنان ييلاقي عمارات و ويلاها
بينظيري چشمانداز عنوان به نامجواهرده اشتهار اما.شدهاند مبدل
متوليان نشده موجب هرگز فاصلهدارد ، تهران با راه ساعت پنج تنها كه
ثروتها غارت بسياري از.بيفتند آن حفاظت انديشه به طبيعت ميراثداري
خورده شكست جنگاوران بيدفاع سنگر را جواهرده ميتوان اكنون منابع و
و دارد آن از پروايي كسي نه است ، آزاد منابع غارت اينجا در.ناميد
در حتي باشد منابع اين حفاظت سوداي را كسي اصلا كه ميرود گمان نه
.هستند درخت قطع كار در كه ديد را بسياري ميتوان يكساعته گردش
و آشپزخانهها اجاق سوخت و ندارد برق ده جواهر ميگويند ميپرسيم ،
نفت نيست ، مگر كه برق ميپرسيماست جنگلي درختان هيزم خانهها گرماي
نوبت در هفته يك بايد نفت ليتر گرفتن 50 براي گاه ميگويند ندارند؟
در ورفت آمد مشكل شود ، حل سوخت مشكل هم اگر ميگويند باز و.ماند
بايد چه را گرانيت و گچ سنگ زغالسنگ ، معادن به دستيابي براي جنگل
از جاده گذراندن به نياز معادل اين از كدام هر به رسيدن براي كرد؟
كه يافت جهان رادر جنگلي كمتر بتوان شايد بياغراق و.هست جنگل ميان
باز و.باشد شده پاك پاك راهها كوره جادههاو بسياري از اينقدر
دامداران مشكل مهمتر آن از و بشود حل هم معادن مشكل اگر ميگويند
چه هر بهرهبرداري جز چارهاي را آنها بقاي اكنون.است نشين جنگل
جنگلي دامداري برآورد فرياد بايد كه كيست نيست؟ جنگل از فزونتر
شمار و كنوني مساحت برابر چهار جنگلها مساحت كه است عصري به متعلق
خواهيم مي وقت چهاست بوده كنوني شمار دهم يك بالا دست نشينان جنگل
اينكه كنيم باور ميخواهيم وقت چه كنيم؟ حل را نابرابر معادله اين
و نيست اتفاقي هيچ است ، شده پائيز و زمستان دائمي كابوس سيل حالا
راستي به رواداشتهايم؟ او بر كه بيدادي به است جنگل خشمگينانه واكنش
معناي به) سماموس دامنه در و است دهجواهر كه ما ، ده جواهر از
درگذر است ، جاري رود آنصفا ميان از و دارد قرار (ازآسمان فراتر
ماند؟ خواهد چه ايام
ده جواهر به كه است ، گرفته بر در رقيقي مه را مههوا در ديدار
پيچ آن تمام و است راه كيلومتر بيست تاجواهرده رامسر از.ميرسيم
جاده.خاكي بقيه ، و است اولآسفالت دهكيلومتر.كوهستاني و پيچ در
.قراردارد است ، صفارود ساله كندوكاوهزاران حاصل كه درهاي كناره در
.ميخورند چشم روستاييبه انبوهخانههاي جنگل ميان در سو ، همه در و
.ساختهاند نيزخانه مرتفع پرشيب بسيار بردامنههاي حتي
همين به.دارد قرار كوهستان نقطه بلندترين برفراز درست ده جواهر
به آن ، سوي آن:دارد دوگانه طبيعتي اينجا كه ميشود همگفته خاطر
سو اين فراواني به خيز باران پربار ابرهاي كه جايي جنوب ، سمت
در توك و تك پراكنده درختزارهاي اما نيست ، خبري جنگل از نيستند ،
شمال مراتع غنيترين از نيز كوهستان ودامنههاي دارند وجود درهها ميان
.است مازندران جنگلهاي نقطه انبوهترين سو اين و.ميروند شمار به
البرز سوي آن دوردستهاي از كه ميماند اساطيري پريزادي به جواهرده
ديده را خزر و شمال دامنه وجنگلهاي رسيده آن بلنداي به چون و آمده
بالا آن كه مه در پيچيده پريزادياست مانده ميخكوب برجا حيرت از
عمارتهاي ده ، جواهر قديمي خانههاي ميان وتوك تك.است مانده تنها
به شباهتي هيچ اينجا اگرچه.ميخورد چشم به آجريهم و نوسازتيرآهني
و جا اما ندارد ، رامسر ، دست پايين خوددر (متروپل)مادرشهر غوغاي
كه برقي و زرق به دستانه خام چند كردنيهر پيدا برايشباهت تلاش بيجا
خود گذشته به ده جواهر پيداستكه.چشمميخورد به هست ، پايين آن
بعد به اينجا از.دهقراردارد درستبرفراز صفارود آبشار نيست وفادار
ديگر و ميآغازد اندكاندكسرباريدن نيز آسمان و ميشود غليظتر مه
در ده جواهر جهتاحوال باز براي كنكاش دربرويم پيشتر نميتوانيم
ده اين محققاهل و پزشك پوركاظمي دكترلطفعلي صحبت پاي به ايام گذر
كشفشده باستاني آثار و عتيقه برخياشياء به اشاره با او.مينشينيم
جواهرده ميدهد نشان كشفياتباستانشناسي:ميگويد جواهرده منطقه در
كه است سال هزار دو كم دست.است بوده مسكوني دور بسيار ازگذشتههاي
.كردهاند زندگي دهيها جواهر نسلاندرنسل اينجا
آماج هميشه ده جواهر خاطر ، همين به اتفاقا:ميكند اضافه او
سروكله بيگاه و گاه هم هنوز متاسفانه و است دفينه قاچاق سودجويان
ويژگيهاي برخي ذكر با وي.ميشود پيدا ده اين در افراد اينگونه
سالانه ده جواهر در اين از پيش ميگويد ده جواهر سنتي فرهنگ و انساني
با همراه آن در كه ميشد برگزار آدينه نامروز به مراسمي روز يك
اينجا به مازندران سراسر پهلوانان متنوعي و جالب بسيار رسوم و آداب
اما ميشد ، انتخاب مازندران پهلوان محلي كشتي برگزاري با و ميآمدند
.نميشود اجرا سنت اين ديگر كه است سالي اكنونچند
در ده جواهر متاسفانه:ميگويد ده جواهر محيطي زيست مسائل درباره وي
.است كاهش حال در روز به روز منطقه گياهي پوشش.است رنگباختن حال
همين به و است نشده انجام منطقه برقكشي براي هيچاقدامي تاكنون
اينجا جنگلهاي در قبلابس و است جنگلي درختان فقط اهالي سوخت خاطر
جز كه سالهاست اكنون اما داشت ، وجود نيز...و شوكا و پلنگ و خرس
در كه آخرينبازي.است نشده منطقهديده جنگلهاي در جانوري هيچ پرنده
سنگينيك برف بارش پي كهاز بود پيش سال پنج شد ، ديده پلنگي اينجا
اين كه حالي ودر بود آورده پناه روستاييان از يكي طويله به پلنگ
او ، به چندگلوله باشليك طويله پنجره از بود جان نيمه و پلنگگرسنه
!فرستادند عدم ديار به هم را ده جواهر پلنگهاي آخرينبازمانده
رهاسازي خاطر به كه است طبيعت آلودگي ده جواهر ديگر محيطي زيست مشكل
طبيعت ويژه به باره اين در و است آمده وجود به محيط در زبالهها
منطقه هر اصولا و ده جواهر نميدانند ظاهر به كه مقصرهستند گردان
شان زبالههاي و بيايند آنهارفتگراني از پس كه نيست شهري پارك جنگلي ،
!كنند جمعآوري را
برنامهريزيهاي نيازمند ده جواهر توسعه شك نكتههابدون و گفتهها
يك قاسمي ، .است جهانگردي زمينهسرمايهگذاريهاي در مدون و دقيق
كشور سراسر در ده جواهر:ميگويد باره اين در ده جواهر اهل فروشنده
ده اين به كه جهانگردي اقامت براي چادر يك حتي اينجا اما دارد شهرت
موجب شود ساخته مسافرخانه يك اينجا در اگر شك وبدون ندارد وجود آمده
را بايدجاده اول هم كار اين براي اما.شد خواهد كاسبي و كار رونق
.بكشند برق و كنند آسفالت
درباره نيز سبز ايرانگردي گروه (تورليدر) گشتبر عسگري ، كامران
بدون:ميگويد جهانگردي سرمايهگذاريهاي براي ده جواهر توانمنديهاي
جهانگردان جذب براي حتي جهانگردي ، كوچك قطب يك اينجاميتواند شك
ضروري بسيار امكانات حداقل آوردن فراهم آن از پيش اما.باشد خارجي
با پيش از بيش را دهيها جواهر بايد اول وهله در من نظر به.است
منطقه اين با كمتر تا كرد بومشانواقف و زاد بينظير ارزشهاي
كه منطقه ، در جامعجهانگردي طرح يك اجراي.كنند زيبانامهرباني
براي گامي باشد ، ميتواند شده پيشبيني آن در بومي اهالي فعال مشاركت
كار اين البتهآيد شمار به ده جواهر پايدار توسعه به دستيابي
هم حالا همين وگرنه است ، دقيق بسيار برنامهريزيهاي به نيازمند
و تخريب عوامل جمله از خود ميآيند ، اينجا به كه ايرانگرديهايي
.هستند طبيعت آلودگي
از تاسف با برخوردهايم او به ده درجواهر كه ايرانگردي دليري محسن
است شده رها ده اين آبشارزيباي دامنه در كه انبوهزبالههايي
.ميخورد چشم به هم اينجا جهانگردي منفي پيامدهاي متاسفانه:ميگويد
در و نينجامد آن آلودگي به طبيعت در حضورمان نكردهايم عادت ما هنوز
.داريم احتياج مدتي بلند بسيار فرهنگي كار به باره اين
جواهر نام اشتهار با اخير سالهاي در كه است گفتني نيز اين سرانجام و
.است گرفته بسيار رونق آن اطراف زمينهاي فروش و خريد و ويلاسازي ده ،
.است بوده ده اين طبيعت گستردهتر تخريب با ملازم متاسفانه كه رونقي
در جديتر طور به امر متوليان شد خواهد موجب گزارش اين چاپ راستي به
بيمهار برازدحام تنها برعكس يا و بيفتند ده جواهر داشتههاي حفظ پي
ميكنيد؟ گمان چه شماهستيم نگران ما افزود؟ خواهد جواهرده