چهارم ، شماره 1113 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 5 سهشنبه 15
|
|
!باشيد خونسرد
دهيد افزايش را خود تحركپذيري آستانه و نشويد عصباني كنيد سعي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
به آنرا پيامدهاي و داده راكاهش آن مدت طول شديد ، عصباني اگر ولي
.برسانيد حداقل
توانايي از و ميرسد حداقل به شما در عقل حكمت هستيد ، عصباني وقتي
شما بر ديگران كنترل نيز نسبت همان به و ميشود كاسته خودتان كنترل
شد خواهد زياد
اين تداوم و مينمايند تجربه را پشيماني ندامتو همواره عصباني افراد
خلافظاهر بر و ميدهد كاهش بهشدت را آنها نفس به واعتماد عزت تجربه
.هستند آسيبپذير و ضعيف قدرتمندشانافرادي
با كه حالي در بود ، برخاسته خواب معمولاز حد از ديرتر امروز او
را چاي دستشفنجان ديگر با ميكشيد ، بردوش را كتش دست يك
وفرياد كوفت ميز بر را آن محكم كه بود ننوشيده برداشت ، چندجرعهاي
!!نكشيده دم كه زداين
كه كرد حركت سمتدر به سريع آنچنان گشود ، اما پاسخ به دهان همسرش
.نشنيد را صدايي
متوقف را پايشاو كف در شديدي درد بودكه نرسيده كفشهايش به هنوز
بود ، رامين ازاسباببازيهاي يكي كرد ، خم سرعت به زانويشرا كرد ،
!افتاد او به چشمش ميپيچيد ، ناگهان خود به درد و ازخشم
سلام پدر به ميماليد را چشمهايش كه حالي در صبح روز هر مانند رامين
در درآمده ، پرواز به او نيرومند و گرم دستان با كه بود منتظر و كرد
و كرد ميخكوب را او گونههايش بر شديدي سوزش اما گيرد ، جاي آغوشش
.داشت را پدر عجولانه خروج مشاهده فرصت فقط مرطوبش و مبهوت چشمان
نگراني داشت ، از فرصت دقيقه پنج نگاهكرد ، را ساعتش تاكسي در مرد
برسد ، كارش بهمحل تاخير اندكي با بود ، ميتوانست شده كاسته او
آن ثانيه هر ميگذشت ، او صفحهذهن از بياختيار قبل خاطراتدقايقي
مقابل در رانندهخواست از نياورد ديگرطاقت ميافزود ، گناهش بربار
آمدن دير احتمال برداشت ، تلفنرا گوشي همسرش.كند تلفنتوقف باجه
هميشه همسرشمانند صداي لحن خانهقرارداد ، با تماسش بهانه را
يافت ، كردن بازي مشغول را او و پرسيد رامين بود ، از محبتآميز
دقيقه چهل رسيد كارش محل به وقتي ميكرد ، آرامش احساس كرد ، خداحافظي
رضايت از ذرهاي نميتوانست هم مديرش معترضانه نگاه اما داشت تاخير
.بكاهد درونيش
وقوع به زماني افراد اكثر زندگي در كه است اتفاقي قبل ، كوتاه داستان
مرز در همواره و نموده تجربه را آن اكثرا كه هستند افرادي و پيوسته
.ميباشند كشمش در خود با ندامت و عصبانيت بين
جسمي باواكنشهاي هيجاني ، تخليه كنترلدر عدم و عصبانيت احساس
دنبال به را ذهني مشغوليت گناه ، احساس خستگي كه ميشود همراه متعددي
لكنت دستان ، لرزش سردرد ، نفس ، تنگي قلب ، طپش تعريق ، و داشت خواهد
براي را فرد آرامش عضلات ، انقباض حافظه ، و حواس تمركز در اختلال زبان ،
گاهي پرخاشگري پيامدهاي مهمتر آن از ميدهد قرار تحتالشعاع مدتها
و كاري اجتماعي ، خانوادگي ، روابط به جبراني غيرقابل آسيبهاي اوقات
را كيفري مجازاتهاي و قانوني درگيريهاي حتي و كرده وارد فرد تحصيلي
آن سنگيني بر نيز ندامت و پشيماني احساس كه داشت خواهد دنبال به
.ميافزايد
دلخوري آن يكسوي در گرفت ، نظر در يكطيف عنوان به ميتوان را خشم
حالت يك صورت روزمرهبه طور به كه دارد ملايمقرار خشم و
و بعد مرحله در.ميگردد فراموش سريع خيلي و ميگردد تجربه ناخوشايند
نگرش و ميگردد همراه محروميتنيز احساس با خشم يافتنآن ، شدت با
اما گرفت ، بهراحتيناديده را آن نميتوان استكه حدي آن به فرد وحساسيت
.ميكاهد آن مدت شدن ازطولاني هيجاني تخليه كارگيريمهارتهاي به
قابل جانشينهاي و بوده شديد شكست ، و ناكامي احساس طيف ، ديگر سوي در
به نيست مخربي رفتارهاي فرد و يافت نميتوان آن بر غلبه براي قبولي
و ابتدايي واكنش اين كه ميرسد نظر به ميدهد ، بروز ديگران و خود
آن تطابقي رفتارهاي توسعه عدم دليل به خردسال كودكان كه است ناپخته
است؟ ناهنجاري خشم آيا ميدهند ، بروز را
را آن اما ميداند ، فردي زندگي تداوم لازمه را خشم NOVACOنواكو
به را تطابقي موفقيتهاي سودمندانهاش ، مسيرهاي در كه دانسته انرژي
ابراز انرژيميدهد ، رفتار به خشم كه معتقداست او داشت ، خواهد دنبال
ميدهد ، افزايش را بهنفس اعتماد است سالم ويژگيهايرابطه از آن
بر احساستسلط فرد در مينمايد ، رافعال فرد فيزيكي و رواني سيستمدفاع
بروز اما ميكند ، هوشيار را فرد دركي وسيستم كرده ايجاد را محيط
در كه ميدهد مخربي ماهيت آن به انحرافي راههاي در خشم غيرمستقيم
.است نكوهيده و مذموم مختلف فرهنگهاي
دارند؟ تفاوت يكديگر با پرخاشگري هيجاناتو بروز در افراد چرا
نحوه در متعددي عوامل افراد ، در پرخاشگري ماهيت بودن مشابه وجود با
زير موارد به ميتوان خلاصه طور به كه دارد دخالت آن بروز و تجلي
:كرد اشاره
و استعدادها) ازتولد قبل افراد وغيراكتسابي خدادادي ويژگيهاي (1
.(ذاتيشخصيت جنبه
افراد) اجتماع در و (والدين) خانواده در ارتباطي مهارتهاي آموختن (2
.(اعتماد قابل و مهم
.ميكند امنيت عدم آناحساس در فرد كه شرايطي (3
.او موفقيتهايزندگي و شكستها (4
.فرد هيجانات بروز نسبتبه ديگران واكنش نحوه (5
.(شناختي خطاهاي) ديگران رفتارهاي از فرد تعبير و برداشتها (6
روگرديم؟ به رو خود خشم با چگونه
آن ازپيشرفت مرحله هر در خودميتوان خشم با موثر مقابله براي
ميتواند خشم برخوردبا در منطقي اهداف اتخاذكرد ، را تدابيري
:باشد اينگونه
.افزايشدهيم را خود آستانهتحريكپذيري نشويم ، عصباني (الف
.دهيم كاهش را آن طولمدت شديم ، عصباني اگر (ب
.برسانيم حداقل به را پيامدهايآن شديم عصباني اگر (ج
دهيم؟ افزايش را خود تحمل آستانه و نشويم عصباني چگونه
بر مجدد وبازنگري نگرش تغيير عصبانيت از جلوگيري براي راه مهمترين
ميگردد ارائه كهمتعاقبا واقعياتي از آگاهي پرخاشگرياست ،
:كند شماكمك به راه اين در ميتواند
و عقل حاكميت هستيد ، عصباني شدت كهبه زماني ميدانيد آيا (الف
اين كه ميدانيد آيا و ميرسد حداقل به شما در منطقي واكنش توانايي
.هستند جنون دچار كه است بيماراني ويژگيهاي از يكي
عصباني را ميتواندشما كه محيطي برمحركهاي چه هر ميدانيد ، آيا (ب
و ميشود ، كاسته خودتان بر شما كنترل توانايي از ميشود افزوده كند
بر ديگران تسلط شود ، كمتر خودتان بر شما تسلط چه هر كه ميدانيد آيا
.مييابد افزايش شما
مراتب ديگرانبه با مقايسه در افرادعصباني كه ميدانيد آيا (ج
ديگران فقط آنها اطرافيانشاندارند ، بر بيثباتتري و كمتر نفوذ
متقاعد را آنها نميتوانند اما ميكنند ، دلخور خود از و راميترسانند
.نمايند
راتجربه پشيماني و ندامت عصبانيهمواره افراد ميدانيد آيا (د
شدت به را آنها نفس به اعتماد و عزت تجربهاي چنين تداوم و مينمايند
.ميدهد كاهش
افرادي ظاهرقدرتمندانهشان ، خلاف بر افرادعصباني ميدانيد آيا (هـ
.هستند آسيبپذير و بسيارضعيف
و بيماريقلبي به ديگران از عصبانيبيشتر افراد ميدانيد آيا (و
.ميگردند دچار جسمي اختلال
:آيا شده واقعياتذكر از آگاهي با حال
و ضعيف كنترلديگران ، تحت بياراده ، مجنونصفت ، فردي كه است شايسته
باشيد؟ جسمي بيماريهاي ابتلابه مستعد
را آن پيامدهاي و كرده پيشگيري عصبانيتخود شدن طولاني از چگونه
دهيم؟ كاهش
حد تا هيجاناتشما كه كرديد گاهاحساس هر ميگردد توصيه شما به
:است افزايش درحال عصبانيت
عصبانيتخودداري عامل با كردن وصحبت دادن نشان واكنش از (الف
محرك عامل به خودكار واكنش عدم در شما كهتوانايي بدانيد نمائيد ،
.شماست استقلال قدرت و تسلط عمق بيانگر
ترك كردهموقتا عصباني را شما كه محيطيرا يا شرايط كنيد سعي (ب
.نمائيد دقيقهتوقف چند ميكنيد اگررانندگي نمائيد ،
صورت در بزنيدو قدم گيريد ، قرار هوايآزاد در ميتوانيد اگر (ج
زدن ، قدم سريع مانند اقدامنمائيد ، سنگين نسبتا يكورزش به امكان
و بزنيد حرف خود با سعيكنيد ورزش برخاستن ، هنگام و نشستن دويدن ،
ياچپ ، سه دو ، ماننديك ، نمائيد آنمعطوف به را خود حواس تمركز
.پايين يابالا ، راست
انرژي تركمحل ، از پس هستيد ، حالانفجار در ميكنيد احساس اگر (د
احساسي چنين معمولا نمائيد ، اگر تخليه بيخطر يكراه در را خود
مشت آن قدرتبه تمام با و ساخته كيسهبوكس يك ميتوانيد داريد ،
در اگر شماست ، وشكستهاي دلخوريها همه نماينده آن كنيدكه تصور بزنيد ،
وجود تمام با ميتوانيد.داريد قرار جمعيت از دور به و باز محيط
.(خنديد خواهيد خود به بعدا احتمالا) بزنيد فرياد
گيريد قرار ولرم آب دوش زير در ميتوانيد هستيد خشمگين بسيار اگر (هـ
حال كنيد ، سرما احساس تا دهيد افزايش را سرد آب ميزان آهستگي به و
حد تا را آب گرماي كنيد ، كم را سرد آب و افزوده را گرم آب ميزان
خواهيد تجربه را تنيدگي و تنش كاهش احساس حال دهيد ، افزايش خود تحمل
.كرد
زمينه دراين) گيريد بهره آرامي تن اضطرابو كاهش روشهاي از (و
.(مطالعهنمائيد را آرامي تن كتبآموزش ميتوانيد
همواره بنويسيدو خوانا و خط خوش جملهرا اين كاغذ يك روي بر (ز
:كنيد نگاه آن به عصبانيت هنگام و باشيد داشته همراه
خود شد ، بر خواهي پشيمان خود واعمال سخنان از ديگر دقايقي تو
باش مسلط
گاه هر متعهدگرديد آن در كه نمائيد دادمنعقد قرار يك خود با (ح
صندوق يك در جريمه عنوان به را مبلغي باشيد ، مسلط نتوانستيدبرخود
ديگران دلخوريهاي جبران براي آن از بار يك ماه هر 6 و نمائيد واريز
.نمائيد استفاده است گرديده ايجاد عصبانيتتان خاطر به كه شما از
دلخور كسي از كه زماني يا و يافت شماكاهش عصبانيت كه هنگامي (ت
سعي نمائيد ، صحبت ديگر اعتماد قابل فرد يا او با آن مورد در شديد ،
بر حتما را آنها نمائيد ، بايگاني خود درون در كمتر را مسائل كنيد
سازنده و مستقيم راههاي از يكي كردن صحبت كه بدانيد كنيد ، جاري زبان
.است هيجاني تخليه
چند فقط كه است افسارگسيختهاي مركب خشم بدانيد:پايان در
آن كوتاهبر مدت اين در كنيد استسعي كافي دارد ، انرژي ثانيه
.باشيد سوار
رواقي كيوان
روانپزشكي ارشد كارشناس