چهارم ، شماره 1113 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 5 سهشنبه 15
|
|
سنت و حكومت ملي ، اراده ;توسعه
2- صنعت و سنت توسعه ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نيز و كردهايم انتخاب نفت دكلهاي سايه زير در زندگي براي ما كه روشي
است توسعه اصلي مانع بيگانگان سوي از ما شدهبر تحميل شيوههاي
و تكروي بهروحيه گذشته در را ايران روستايي توسعه شكستهاي كه گروهي
مورد در ماركس تحليل گويي ميدهند نسبت ايران روستائيان مشاركت عدم
شروع در كه) يران ا دهقانانجمعگراي به را فرانسه در (7)بناپارتيسم
و ميپاشند وخانوادهشان خود براي را خود بذر مشت آخرين بذرافشاني ،
،(ميكنند بذرپاشي نيز همسايه ده دزدان براي حتي گاه
قبل ، قرن نيم تا نگارنده تخمين طبق كه دهقاناني (8);تعميمدادهاند
صورت به ايران سراسر در بنه در 200000 نفر يكميليون تعداد به حداقل
تقريبا و (فرهادي ، 721371 ، 97) ميكردهاند كار گروهي و دستهجمعي
همياري و خودياري وآبياري ، آب كار در كار ، آبي روستاهاي صددرصد
در سال 1335حداقل ، در.(فرهادي ، 1373 ، 18982)داشتهاند پردامنه
عضو سنتيواره توليد تعاوني در 400000 ايراني ، زن ميليون حدود 2
.(60-فرهادي ، 701369 ، 1)بودهاند
كشاورزان و اعم طور به ايرانيان خودمحوري و تكروي درباره آنچه
نداشتن و واپسگرايي قدرگرايي ، مورد در شد ، مطرح اخص طور به ايراني
صادق (توسعه فرهنگي و رواني موانع عنوان به) نيز پيشرفت براي انگيزه
) ديدهاند ، را ايراني روستاييان مراسمبارانخواهي فقط كه آنان.است
مطلبي هيچگونه و (دارد جهانوجود همه در هم هنوز مراسم اين اگرچه
حتي و نديده ايرانيان كوششهايشگفتآور و فنآوريها و تمهيدات به راجع
آنكه حالنظراتيبپردازند چنين بيان به كه نيست بعيد نشنيدهاند ،
بند زمينهبستن در شگفتآوري اقدامات پيش سال هزار چندين از ايرانيان
آنها عمق كه قنات هزار پنجاه ميله و كوره حفر و (10)گوراب و (9)سد و
لايروبي و است (11)ماه كره تا زمين از برگشت و رفت مسافت اندازه به
سبويي و كوزهاي كشت و (فرهادي ، 1364 ، 685)آخورهاي سي تا هرانگ
همگي كه دادهاند ، انجام..و(12)آدوري كشت و (صفينژاد ، 1363 ، 167)
.هستند بينظير خود نوع در آنها
اين به رسيدن ميداني ، تجربيات و مشاهدات گونه اين بيان از مقصود
موانع و مسائل با ارتباطي هيچ ايران در نيافتگي كهتوسعه نيست نتيجه
فرهنگي عامل يك امر ، اين بر علاوه بايدگفت ، بلكه ندارد ، فرهنگي
واقعيت.گيرد قرار موردشناسايي بايد كه دارد وجود نيز ناشناختهاي
و كهن تمدني با كشورهايي در را توسعه گريبان آنچه كه است اين
از و ما بر شده تحميل شيوه يكسو از است ، گرفته بادآورده ، اقتصادي
نفت دكلهاي سايه زير در زندگي براي خود ما كه است روشي ديگر سويي
يا و اجباري يا و اختياري اينكه از اعم گزينش اين.كردهايم انتخاب
چند سنتهاي و فرهنگ از ما كردن دور موجب باشد ، دو اين از تركيبي
آيندهنگري و توليد فرهنگ و درستكار هنجارهاي همچنين و ساله هزار
زيستن حال زمان در و روزمرهگي و مصرف به را ما كه نحوي به است ، شده
.است داده عادت آينده ، به بياعتنايي نتيجه ودر كردن گذشته بر پشت و
كه بهفرهنگي و ناشناس سنتي به و بيگانه قومي به تشبه و ماييم اكنون
آلاحمد ، ) نميدهد هم برگي و شاخ ندارد ، ريشه ما زمين وهواي آب در چون
.(1341 ، 43
طي در خورشيد انرژي انباشت از كه ثروتي غيرمنطقي و بيرويه مصرف
مصداق است ، آمده پديد عالم نفتخيز كشورهاي خاك زير در سال ميليونها
ضربالمثل ايراني روستاييان.است دادن باد به را عينيبادآورده
احيانا و خشن كمي روستايي زندگي مانند گرچه كه دارند نيز ديگري
.است شده عجين طبيعت جوهره با زندگي همان مانند اما است ، بيادبانه
عادت كه نسلي يا كسي يعني.نميشود خاكي بادي ، نشيمن:ميگويند آنها
و توليدكننده و فعال ديگر آموخت ، را بيعاري افتخاربه و بيكاري ، به
.شد نخواهد مبتكر و خلاق
واقعي ارزش و بهحجم نسبت اگرچه نفت ، ازفروش حاصل بادآورده درآمد
بهصنايع متكي كشورهاي و كشورهاينفتخيز در اما است ، نفت ، ناچيز
.است كرده داخلي ، ايجاد توليدات به احساسبينيازي نوعي استخراجي ،
پيچيده مجموعههاي از كردنآنها جدا موجب احساس ، كهاين نحوي به
هزار چند فنآوريهاي و دانشها و توليدي فرهنگ هنجاري و ارزشي
و اشرافيتيدروغين پيدايش اقتصادي ، سبب چنين.است سالهشانشده
را حصري و بيحد مصرفگرايي و شده ملتها اين تودههاي ميان در بيكاركرد
.است زده دامن آنها ميان در
سوي از القاشده يا و شده ديكته وفرهنگي اقتصادي مخرب سياستهاي
در مختلف انحاء به بومي ، آنچنان كارشناسان يا بيگانهو كارشناسان
را بومي فرهنگ كه كرده ايجاد تخريب آنها توليدي هنجارهاي و ارزشها
كار از و كرده فلج اخص طور به را آنها توليدي فرهنگ و اعم طور به
از عمدهاي بخش نابودي و فراموشي به همچنين تخريب اين.است انداخته
هنرهاي و سنتي كشاورزي و صنايع زمينه در سنتي فنآوريهاي و دانشها
شرقي متمدن سنتي كشورهاي موفقيت رمز آنكه حال.است انجاميده بومي
به اتكا عدم توسعه ، به دستيابي در كره ، و هند چين ، ژاپن ، همچون
و باستاني پربار فرهنگ و تاريخ از برخورداري و بادآورده درآمدهاي
و دانشها و ارزشها و توليدي فرهنگ و بومي فرهنگ جوهره نكردن رها
.است بوده آن فنآوريهاي
هر از بيش ژاپنپرداختهاند ، توسعه بهتحليل كه كساني تمام تقريبا
تا كنجكاوي از) ژاپن فرهنگي وهنجارهاي ارزشها و سنتها حفظ چيزبر
با خلاق پيوند همچون غربي تكنولوژي با خلاق پيوند و كار در سختكوشي
.گذاشتهاند انگشت (گذشته
سده نيمهآخر در كشور ساختن درمدرنيزه ژاپن نيروي عمده ريشههاي
انساني نيروي از طبقهمجموعهاي اين ;ميرسد بهساموراييها نوزدهم ،
فراهم رواني و جسماني دلاوري و شناسي وظيفه حس به استوار دلبستگي با
كنفوسيوس اخلاق با و شده منتقل نسل اندر نسل اخلاقيكه سجاياي.ساختند
.(مرتون ، 1364 ، 161)بود آميخته هم در چيني
آگاهانهفرهنگي وامگيري مرحله ژاپنيهابه نوزدهم سده اواخر در
نظر در ژاپن رهبران.نبود بيسابقه ژاپن درتاريخ كه پرداختند ،
ازهر تا شدند برآن يعني.نهغربي كنند متجدد را كشور داشتندكه
بزرگ باملتهاي را ژاپن كه را بهترينشيوهها اداري ، و فني رشته
كهن آيينهاي كه نداشتند نظر در آنان.برگزينند ميساخت ، برابر جهان
مليت روح و (ياماتوداماشي)كهن ژاپن اصالتروح از يا كنند قرباني را
مرتون ، ) بپوشند چشم امپراتور فرمان تحت جامعه ساختماني اصول يا
.(1364 ، 6195
ژاپن اجتماعي طبقات و مردم از ملي اراده يك كه ميرسد نظر به چنين
نهند گام توسعه راه در كه شدند آن بر توامان حكومت ، و دين تا گرفته
خود هماهنگي ، اين نفس(پرويزيان ، 1356 ، 275) درآميزند غرب علم با و
به توجه.است داشته اساسي نقشي ژاپن در فرهنگي انقطاع از جلوگيري در
اين.است آموزنده (توكيو دانشگاه) ژاپن دانشگاه اولين شكلگيري
حكومت پزشكي آموزشگاه با ادو ، كنفوسيوسي تركيبدانشگاه از دانشگاه
آمده وجود به زبان آموزش براي خارجي كتابهاي پژوهش موسسه و شوكوفي
.(مرتون ، 1364 ، 197)است
تمدنهاي مشرقزمينو مردمان كار در وعصبيت سختكوشي روح گفت ميتوان
تبديل واستخراجي ، بادآورده اقتصاد با دركشورهايي كه -آن باستاني
تلاش بدون معاش براي باريكهاي حداقلآب يا و اشرافيتيدروغين به
آن ، پيرامون كشورهاي برخي و هند و چين ژاپن ، مانند كشورهايي در -شد
.ماند باقي همچنان
باآنكهنميتوان:مينويسد ژاپن وفرهنگ تاريخ كتاب پايان در مرتون
اما كرد ، بيان كليات با كنوني جهان در سريعژاپنرا پيشرفت علل
كوشش و نيرو از ژاپنيها ، آنكه نخستميخورد بهچشم آشكارا عامل ، چند
بياعتنا بسيار خستگي ، برابر در آنان.برخوردارند بسياري كاري توان و
مرتون ، ] پايدارترند سخت ، كار برابر در غرب مردم به نسبت نيز و هستند
كه است اين نميكند ، اشاره آن به مرتون كه سخني اما[1364 ، 263
ژاپنيها ژنهاي در سيريناپذير ، وكنجكاوي شديد وانضباط سختكوشي
امر در يكديگر ملزوم و لازم سه هر كه -ويژگيها اين بلكه ندارد ، وجود
.است نهفته آنها فرهنگي ميراث و ژاپن فرهنگي ژنتيك در -توليداند
و فردي رفتار فرهنگو در كنفوسيوس تاثيرانديشه نفوذ ميزان به اگر
به كه كسي:ميگويد كه را او سخن اين باشيم ، ژاپنيهاآگاه اجتماعي
قهقهرايي سير پيشين ، روزگاران به بخواهد و مادرزاده از ما روزگار
در ،[7-، 8 حكمي ، 1369] ميشتابد فاجعه بهسوي كه است ديوانهاي كند ،
مشخصات بارزترين از يكي زيراكرد خواهد جلوه عجيب بسيار ما نظر
.است شدن صنعتي و پيشرفت درعين سنتها ، به وفاداري ژاپن ، كنوني جامعه
اصالتهاي حفظ دربند همواره كه سنتي جامعهاي است ممكن چگونه بنابراين
را پيشين روزگاران به بازگشت كه باشد كسي چنان افكار پيرو است ، خويش
ميخواند؟ ديوانهها قهقهرايي سير
چگونهميتوان كه است مهم نكته دركاين كليد سوال ، اين به پاسخ
تحول اصالتها ، و سنتها حفظ با و نبود بودن ، گذشتهگرا سنتي درعين
يافت؟
سنت -چند مواردي جز به -توسعه براي شده ارائه نظريههاي جميع در
آن ، تغيير با جز كه بهنحوي است ، شده معرفي توسعه و تحول براي مانعي
.نميشود حاصل توسعه
راهتوسعهايجاد سر بر مانعي دردرازمدت ، ژاپني سنتهاي اگر..
ژاپن امروزي شگرف توفيق سرچشمه ناكانه ، خانم قول به بلكه نكردند ،
يا و وعادت كردندانش همراه و سنتها به نونگري دليل به شدند ،
روشنفكراندوران(Neo- Traditionalism) نوين سنتگرايي ديگر ، بهعبارت
.[مقدمه ، 11 مرتون ، 1364 ، ] است ژاپني توسعه بعدي دورههاي و اول
آن ديگر شود ، فهم و آيد ياد به چون رفته ياد از:كنفوسيوس بهقول
.[مرتون ، 1364 ، 10] بود كه نيست
خود ، بومي فنآوريهاي دانشهاو و ازسنتها استقبال بر علاوه ژاپنيها
.هستند جهان ديگر جاي هر از كارامدي ، سنتي تجربه هر يافتن پي در
دانشهاي غربي ، جديد فلسفه و علم به گرايش كنار در آنها ترتيب ، بهاين
ده طي در مثال براي.ميكنند پيگيري مجدانه نيز را سنتي جوامع بومي
كارگاهاي نظير ايراني ، سنتي فنآوريهاي روي بر ژاپنيها گذشته ، سال
صنايع براي ناشناخته مهارتهاي برخي به دستيابي جهت) سنتي شيشهگري
و سنتي آيشبندي نظام كبوترخانهها ، قنوات ، (خود بلورسازي و شيشه
.كردهاند كار برنج ، كشت شيوههاي
كه بهنامشكواوكازاكي ژاپني كشاورزي استاداناقتصاد از يكي همچنين
درباره قطوري كتاب مطالعهكرده ، ايران قنوات سالدرباره چندين
تمام كنار در ژاپنيها امروزه و است رسانده بهچاپ ايران قنوات
(13).دارند هم قناتشناسي تخصص ديگر ، تخصصهاي
به گذشتههايدور ، در تعمق با سربلندامروز ، ژاپني ترتيب ، اين به
زماني يعني) درسالهاي20 ژاپن.است آينده برنامهريزيبراي فكر
خود شاگردان سو يك از ،(بود جهان بر حاكم تحصليپوزيتيويسم تفكر كه
نزد به پديدارشناسي مكتب و اروپا فكري تحولات آخرين با آشنايي جهت را
استادان ديگر سوي از و ،[شايگان ، 1356 ، 51] ميفرستد هايدگر و هوسرل
شيشهگر استادگران و شمال برنجكار كشاورزان و مقنيان بهپيش را خويش
سنتي كشور اين از گذشتهميدارد گسيل صحرا تركمن كشتكاران و شهرري
از نمونهبارزي نيز چين سرمايهداري ، نظام در يافته توسعه شده صنعتي
از.است نظامسوسياليستي در شده صنعتي وسنتي باستاني كشور يك
نوع دموكراسي سايه در ژاپنرا شدن صنعتي كه كساني كهتعداد آنجا
غربميدانند ، معنوي و مادي وسرمايههاي ايدئولوژي و سرمايهداري
نظام يك در شدن صنعتي از خوبي نمونه چين مثال(14)نيست ، كم
.است سوسياليستي
توليديماقبل سنتهاي به آن از حتيبيش و ژاپن مانند نيز چين
كه را اينسنتها در خود شيوه وپلهبهپله مانده وفادار خود صنعتي
و مديريت صنعت ، كشاورزي ، زمينه در چين وفنآوريهايبومي دانش شامل
.است داده ارتقا است ، سنتي مشاركت
به توجه با چين در توسعه غريب و عجيب شيوههاي و غيرعادي ظاهرا نكات
فوقالعادهآن ، جمعيت و فقرعظيم نيز و داشته كه بسيارمشكلي شروع
آينده به نسبت كه شايگان همچون محتاطي نويسنده حتي كه است شده سبب
كه را مسائلي از بسياري چينيها شايد:بنويسد است ، بدبين بسيار بشر
و ابتكاري شيوههاي و كنند حل است ، مواجه آن با امروز پيشرفته دنياي
درامان مادي و ذهني آلودگيهاي از بسياري از را خود و بيابند نو
بند از را آدمي و..بگروند اجتماعي پارسايي و رياضت بهنوعي و دارند
پرهيزكاري با را عمومي اخلاق درنتيجه ، و كنند آزاد مصرف جامعه
همواره كه را بوروكراسي خطر فرهنگي ، پيدرپي انقلابهاي با و بياميزند
شايگان ، 1356 ، ] كنند مهار است ، توتاليزه مرامهاي چنين كمين در
.[362
برخاستهاز بلكه چين ، امروز مرامسياسي علت نهبه شايگان اميدواري
ويسوسياليسم زيرا است ، سرزمين اين مردم سنتي فرهنگ با وي آشنايي
.[شايگان ، 1356 ، 63] ميداند نيهليسم وجوه آخرين از يكي را
دارد ادامه