چهارم ، شماره 1114 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 6 چهارشنبه 16
|
|
!بگذاريد كنار را دودلي
كار دو بين كه ميكند پيدا معني ما براي زماني در ترديد و دودلي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نباشد ممكن برديگري يكي رجحان و كنيم انتخاب را يكي نتوانيم مثبت
است خانواده درون نفس به اعتماد شروع نقطه نخستين
برميگردد زندگي اول سال به درواقع دودلي و ترديد ريشههاي
و سليقه به توجه با كه بياموزيم كودكي از انسانها به ميتوانيم ما
خود نوجوانان كودكانو ما.دهند انجام را برتر انتخاب خود خواستههاي
نميدهيم آموزش ببينند آموزش بايد كه دوراني در دقيقا را
دوخواستگار بين نميداند.دارد زبان 30سال ليسانس ب.مريم خانم
آزاد شغل.ندارد تحصيلاتدانشگاهي يكي.كند راانتخاب كداميك خود
شخصي خانه يك زندگي ابتداي ميتوانددر كه است بقدري دارددرآمدش
خارجاز كرده تحصيل ديگري.داشتهباشد را زندگي رفاهي وسايل و
اين بيشاز وقت اينكه براي و كشوربازگشته به بتازگي.است كشور
آمده خواستگاري به كند ، صبر غيره و خانه تاتهيه نميتواند نكند تلف
و خود فرهنگي نظر از كه ميداند خانم مريم.است ازدواج آماده و
است مايل ديگر سوي از اما دارند هماهنگي دومي خواستگار با خانوادهاش
با است ماندهباشد داشته را مطلوبش آسايش و راحتي زندگي ، ابتداي از
.دومي با يا ميشود خوشبخت اولي
بيندو كه ميكند پيدا معني ما زمانيبراي انتخاب در ترديد و دودلي
ممكن برديگري يكي رجحان و كنيم راانتخاب يكي نتوانيم مثبت كار
وادار را چونكهآدمي انسان ذهن در مثبت است پديدهاي دودلي.نباشد
يعني ميكنيم انتخاب رافوري چيزي وقتي.كند فكر موردموضوعي در ميكند
درنظربگيريم غيربديهي را هرپديدهاي اگر.نكردهايم فكر خيلي دربارهآن
بسيار كه چندراهي يا دو بين انتخاب در.فكركنيم آن مورد در مجبوريم
كه است اين.است نزديكتر صلاح به كدام كه هستندميمانيم نزديك بههم
صريح تصميم كه بود مشخص كاملا انتخاب چنانچه.ميشويم ترديد دچار
مشاهده راهها با مقايسه در صورتيكه در ولي است تمام قضيه و ميگيريم
جريان اين تقريباميشويم دودلي دچار رجحانهابرابرند كه ميكنيم
خيلي تكليف آنها از برخي منتهادر.است وارد تمامتصميمگيريها در
اگرچنانچه كه ميآيد بوجود شك سايرموارد در و ميشود معلوم زود
كردهايم بسيج منظور بدين كه را خود قوايرواني نكنيم برطرف آنرا
هرچه مشروع طرق از استفاده با است بهتر پسميبريم تحليل بهتدريج
.كنيم تعيين خود براي را تكليف زودتر
اتفاق هفتهبه آخر تعطيلات:ميگويد شركتخصوصي يك مسئول ب.م آقاي
هم بعد هفته وسط كه نمودم مشاهده بعد.كردم شمالمسافرت به خانواده
سركار به يا بمانم خانواده دركنار آيا شدم مردد.دارم تعطيلي روز يك
سپردن و تلفني تماس يك با را خود ترديد اين فكر كمي از بعد.بازگردم
.ماندم شمال در و كردم برطرف همكارانم به كارها
بسيار كارم محيط كه ميكند تعريف خصوصي شركت يك كارمند رحماني خانم
كار دوبرابر كه كردند پيشنهاد من به كاري اخيرا.است راحت و آرام
آرامش يا كنم انتخاب را بيشتر پول كه ماندم من.دارد حقوق فعليام
در را مادي مسايل.دادم ترجيح را آرام محيط سرانجام.را كار محيط
.كرد خواهم جبران آينده
ولي تصميميگذشت از راحت ميشود نفسگاهي به اعتماد داشتن
فكري كمتراستقلال كه ميشوند مواجه دودلي زمانيبا بيشتر انسانها
حتي صورت اين در و باشد ديگران به نقطهاتكايشان.باشند داشته
.ميكنند شك هم امور عاديترين درمورد
نميتوانم:ميگويد است كرده بهتازگيازدواج كه ايماني سودابه خانم
و پدر كه ايناست واقعيت اما نميشوم دچاردودلي هيچگاه بگويم
ما خانه محيط در.ميآورند حساب به را برادرم و وخواهر من مادرم ،
درباره ميتوانستيم هم ما و ميزد را آخر حرف هميشه كه نبود پدرم اين
همين به ميكنم فكر و بدهيم نظر فرش و صندلي و مبل خريد يا رفتن سفر
.دارم را تصميمگيري و انتخابكردن جرات كه است دليل
بدو از زندگي محيط و دارد تمريننياز به نفس به اعتماد داشتن
دارد منزلمسئوليت در كه كودكيتاثيرپذيراست انسان در طفوليت
.ميشود ترديد كمتردچار هم آينده در.ميكند قويپيدا اعتمادبهنفس
درون اعتمادبهنفس شروع نقطه نخستين.ميگيرد تصميم هميشهقاطعانه
تجربه كه بار يكبترسد كردن تجربه از نبايد انسان.است خانواده
كودكانمان به كنيم سعي.ميكند جمع را حواسش بعد دفعه آمد ، پيش تلخي
به خانواده جمع در نيز را آنها ابتدايي بسيار سنين از.بدهيم شخصيت
بگذاريم ميان در او با را كند درك ميتواند كه را مسايلي.آوريم حساب
او ازدهيم قرار عهدهاش به دهد انجام ميتواند كه را كارهايي و
او.دهد انجام مختصر و كوتاهمدت خريدهاي ما نظارت با بخواهيم
خريداري اقلام از كوتاهي فهرست حفظ مثل اطلاعات مقداري هم بدينترتيب
ميگيرد تصميم فروشنده با گفتگو در هم و ميسپارد خود ذهن در را شده
سن به فرزندمان تا كنيم صبر نبايد ما.كند انتخاب را بهتر راه كه
بلكه كنيم اجتماع وارد بار نخستين براي را آنها سپس و برسد قانوني
.باشند كرده كسب را تجربياتلازم اجتماع به ورود بايدهنگام آنها
در شهيدبهشتي دانشگاه استاد و روانشناسباليني دژكام محمود دكتر
زندگي اول سال درواقعبه دودلي و ترديد ريشههاي:ميگويد باره اين
مادر دهنده درواقع و است گيرنده عمدتا كودك سال اين در.برميگردد
تجربه مرحله اين دراست نظمي تابع كودك گيرندگي اين منتهي.است
در احساس حتي و فكر كه نيست مرحلهاي در او.است حسي تجربه يك كودك
احساس گرسنگي واز رضايت احساس سيري از.گرفتهباشد شكل او
به چگونه كه فراميگيرد كودكبتدريج بعدي مرحله در.نارضايتيميكند
در بهخود اطمينان ريشههاي كه بعضيهامعتقدند.كند اعتماد ديگران
فردي به كنترلكنندههايحسي طريق از بعد ميشودو تشكيل مرحله همين
باعث اين درواقعوجودكند يا احساس ابراز كهميتواند ميشود تبديل
اين داخل در ميگيرد وياد برسد خودمختاري حس به ميشودشخص
كند همكاري ديگران با احترامبگذارد ، هم ديگران به خودمختاري
مستعد شخص صورت اين غير در.بيفتد خطر به او نفس عزت اينكه بدون
راه خود به ترديد.باشد نداشته اطمينان خود به يا كند شرم احساس است
.ميشود مرددي انسان و ميدهد
كه بيرونميآئيم موفق وقتي تصميمگيريها شوددر عادت نبايد دودلي
موفقي افراد ما نظر از كه كساني با و كنيم فكر شرايط همه به توجه با
دانش.نمائيم مشورت مشهورند بهدرستي و دارند روشني مسير و هستند
بالاتر شعور برود ، بالا ما دانش و علم چقدر هر.است مسلمي اصل آدمي
بيشتر بعدي فرايندهاي در اين و ميكنيم عمل منطقيتر دودليها در باشد ،
هر اينصورت درغير ميشويم ، اشتباه مرتكب وكمتر كرد خواهد كمك ما به
به شود توام انديشه با اگردودليخطاست و آفت يك برايانسان دودلي
اينكه بهدليل مينگرند ، ترديد با بهموضوعات كه آناني.است نفعانسان
موضوع اين ولي انتخابكنند ديگران از صريحتر دارندشايد بيشتري دقت
با روشنتربود ، انگيزه چقدر هر.درآيد عادت بصورت برايمان نبايد
پش در كه راهي سه يا دو بين يا و كرديم برخورد صادقانهتر خودمان
انتخاب بود منطبق بيشتر خواستههايمان با كه را آنچه هست پايمان
.بود خواهيم موفقتر خود تصميمگيري در كرديم
قدرت خود زندگي امور دربديهيترين كه هستند افرادي ما پيرامون
.ندارند تصميمگيري
براي شيءاي خريد قصد اگر او.جامعهماست متخصصان از يكي خ -ن آقاي
كند انتخاب را كدام بگيرد تصميم نميتواند هيچگاه باشد ، داشته اتاقش
.كند گزينش او جاي به اطرافيان از يكي كه ميشود راحت خيالش زماني و
يعني دارند شك خود انتخاب به بعضيها.ميكشد راحتي نفس آنصورت در
مطابق بايد بلكه ندارند كاري خودشان سليقه به برميگزينند كه را چيزي
و ميشوند ناراحت دوروبريها گرفتن ايراد از كه چرا باشد ديگران سليقه
غيرممكن انتخاببرايشان ميگيرند درنظر را مختلف سليقههاي چون
.ميشود
اگر:ميگويد خود تجارب از معماري رشته دانشجوي پورقنبر خانم
سال.ببينيد مرا شوهر بيائيد ميزند ، دلدل كه ببينيد آدمي ميخواهيد
ميداند خدابخريم خونه خواستيم و شد جور ما وام بالاخره كه بود پيش
خسته بود گشتن هرچي از من ديگه ديديم ، شهر اين تو خونه تا چند كه
كه بود اينجا كار بدينبود همسرم يا من مشكلپسندي مسئلهبودم شده
شوهرم تا بزند حرفي كوچكترين يكي بود كافي خونه هر كردن پسند با
از يكي علامهدهرند ، همه كه هم موارد اين در.شود ترديد دچار بهسرعت
.نورگيرش و نما از هم يكي ابعادش ، از يكي ميگرفت ، ايراد خونه محل
موعد شدن تمام و خستگي سر از كه شد نصيبمان ناجوري چيز يك هم عاقبت
.خريديم آنرا وام
و بهسليقه توجه با كه بياموزيم ازكودكي انسانها به ميتوانيم ما
خود جوانان و كودكان ما.دهند انجام را برتر انتخاب خود خواستههاي
به فردنميدهيم آموزش ببينند آموزش بايد كه دوراني در دقيقا را
دانشگاه به و ميكند انتخاب رشته اجبار به ميرود ، مدرسه به اجبار
اين.ميكند ازدواج اجبار به و ميرود سربازي اجبار به.ميرود
و راي استقلال فرد به بايد.است بيشتر خانمها براي بخصوص محروميتها
در.شود داده اظهارنظر حق و انتخاب قدرت صحيح ، آموزش انديشه ،
اجتماعي و رفتاري اشكالات از يكي كه ميآيد بوجود عارضهاي غيراينصورت
اصول براساس فكري بنياد چنانچه.است اجتماع در بعد و خانواده در
افراد ميشود موجب خانواده در مشاركتي زندگي.نميشويم دودل بود صحيح
احترام ديگران راي به و كنند عادت انديشه و عقل از استفاده به
كه دهند توسعه اجتماع درون به خانواده از را عادت اين و بگذارند
خواهد ترويج اجتماع يك اجزاي تمام در كه شد خواهد الگويي درنهايت
كه رفت خواهد بكار حزبي و سياسي اجتماعي ، تشكلهاي تمامي در.يافت
.ميباشد يافته توسعه و مدني جامعه يك ويژگيهاي ازجمله
ميكنند طوريتشويق را كودك هميشه درخانوادهها:ميگويد دژكام دكتر
خوشحال را امروزمامان چون مثلا.آورد بدست والدينرا رضايت كه
خاطر به تنها را بايدكودك حاليكه در ميخرم برايت چيزرا اين كردي
شخصي استقلال حس كه اينجاست در.كرد تشويق داده انجام كه كارصحيحي
در.ببيند محبت آن خاطر به تا كند راضي را شخص اينكه نه ميشود تقويت
سياسي جريانهاي تشكيل در حالت اين بعدها كوركورانه افراطي حالتهاي
كند راضي را او تا بگردد دنبالارباب بايد شخص اين.دارد دخالت
دژكاممعتقد دكتر.باشد فرد دردرون بايد ارزش مركز درصورتيكه
ميآيد پيش وزماني ترديدهاست و شك ازبهترين طبيعي كهترديد است
در مثلا نيست موجود يكموضوع درباره لزوم مورد و اطلاعاتكافي كه
خود انتخاب لازم اطلاعات كسب از بعد شخص كه همسر يا دوست شغل ، انتخاب
باعث معمولا امر همين دانشمندان مثل خاص افرادي مورد در.ميكند را
اگر.است يقين در ما ترديد كه ميشود گفته و ميشود فرضيهها شكلگيري
شك يك اين.شويم رد ترديد مجراي از بايد برسيم يقين به باشيم مايل
عمل يك.برنميگردد خود به اطمينان عدم به و نيست عاطفي شك.است علمي
توهينآميز ترديدهاي علما ترديدهاياست يقين كشف براي پيشرونده
.ميرسند يقين به زيرا است نهفته مثبتي ارزش آنها در.نيستند
شكل در مرضي كهترديدهاي ميدهد توضيح دژكام مرضيدكتر ترديدهاي
ماهيت داراي افكار اين.عملياست و فكري ترديدهاي آنشامل وسواس
مايلبه شخص و ميشود تحميل برشخص ترديد اين يعني است اجباري
به شبيه ترديدهايمرضي.نميشود موفق وليمعمولا آنهاست با مقابله
ديگري بر يكي استكه كافي اين.ميكند بروز زنومرد بين مثلا سوءظن
بين احترام رفتن ازبين به بدبيني اين ادامه.نداشتهباشد اعتماد
آنپارانويا به اصطلاح در كه ميشود منتهي جدايي وسرانجام آنها
به ورود از شخص كه ميشود باعث حالت اين رقيقتر موارد در.ميگويند
از خيلي كه است اين آن حاصل بنابراين كند شديد احتياط روابط خيلي
از قبيل اين.مهمباشد ميتوانست كه داد خواهد دست از را موقعيتها
فرهنگ در ترديدمدركهستند دنبال خود دروني برايتوجيه افراد
مردد اشخاص.است شده بازگرداندنمعني يعني ردكردن معني عميدبه
را او تا ميگذارند انگشت عواملي كنندروي رد را موضوعي اينكه براي
ترديدهاي بين پسمرز.آنهاست خود دروني اينعوامل حاليكه در كنند حذف
ذهني پديده اين تااز بشناسيم را وسواسي ترديدهاي علميو يا منطقي
موقعيتهايدرست از استفاده و موفقيت كسب جهت در مثبت عاملي بعنوان
.كنيم استفاده
بهتاش مينو:تنظيم و تهيه