چهارم ، شماره 1115 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 7 پنجشنبه 17
معظم مقام به هنري حوزه هنرمندان نامه
رهبري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سازمان مسئولان با ديدار در رهبري معظم مقام سخنراني پي در:اشاره
سخنان از سپاس در هنري حوزه هنرمندان از نفر اسلامي ، 169 تبليغات
:ميگذرد نظرتان از بيانيه اين متن.كردند صادر بيانيهاي ايشان
مدظله) العظميخامنهاي آيتالله امامالمسلمينحضرت مقدس محضر
(العالي
دين ، اداي براي است ابزاري بندگان ، نزد الهي زيباي امانت اين هنر ،
چه و.خلقت بروز براي است رمزي و رساندن ، و رسيدن براي است تواني
فروش به دنيا بازار از عبور در را امانت اين كه كساني هستند نيكبخت
!زند گره اخير گروه اين به را ما بخت خداوند كه اميد.نميگذارند
تبليغات كارگزارانسازمان با ديدار هنريدر حوزه به شما اشارههاي
مغتنم بسيار ما براي.مابخشيد به تازهاي شادابي وجدو اسلامي ،
خود برسر را هدايترهبر و حمايت دست اززمان ، برهه اين در كه بود
ماستكه قلب و ذهن آويزه باورهاهنوز اين كه چرا احساسكنيم ،
هنر است ، پناهولايت در كشيدن نفس همانا دستكه اين سايه زير تنفس
شما اشارههاي.داد سيرخواهد پالوده و پاك فضايي رادر هنرمند و
از شدن رها هم و بود يادآورمسئوليتپذيري هم هنري بهحوزه
به هنري حوزه سازماني سرنوشت كه نگراني اين زخم.روزمره دلنگرانيهاي
التيام بزنيد دست را هنري حوزه جملهنبايد با انجاميد خواهد كجا
هنري اجتماع يك مديريت.بخشيد خاطر جمعيت و آسودگي ما به و يافت
و اداري سرگرداني اگر كه دشوار بس است امري (باشد مديريتپذير اگر)
چرخ به درافتادن تا اجتماع اين كار شود ، افزوده بدان نيز سازماني
قرار نيازمند كه آن از پيش ما.يافت خواهد تنزل سليقهاي مديريتهاي
محيطي شدن فراهم محتاج باشيم ، سازماني و اداري پوششهاي زير گرفتن
عبارت اين كه بستهايم اميد قلب صميم از و هستيم آفرينش و خلق براي
هم و.باشد امر اين راهگشاي (بزنيد دست را هنري حوزه نبايد) شما
مذهبي بههنر هم حقي (حوزه):فرموديد كه بود مسئوليتپذيري يادآور
تجسمي ، و هنري زمينههايادبي ، همه در ديني خلقآثار.دارد ديني و
كه دوست هنر قلبهاي و بهذهنها نشاني دادن براي واسطهاياست
اميد.كجايابند در را سرنوشت منزل جويندو كجا در را آدمي آينده
نشانهها اين تكثير با و باشد داشته ديني هنر به هنريحقها حوزه كه
يك عنوان به بايد (حوزه):فرموديد و يابد دست خود عالي مقصود به
كه افتخارهاست دست آن از صفت اين.بماند حزباللهي هميشه پايگاه ،
امانت همانا خدايي ، هنرمندان.نمينشيند هنري صاحب هر برسر افسرش
و هنري فرآوردههاي خلق در قنوت ، سايه كه هستند هنر جوهره پذيران
پيچ ميبايست چند هر مقدس ، وادي اين به رسيدن تا.مينمايد رخ ادبيشان
.ايستاد نخواهيم باز دويدن از اما كنيم ، طي را خطا و آزمون خمهاي و
بدنه در ديني معارف و ارزشها نفوذ كار در (بايد حوزه):فرموديد و
حضرت را آن دروازههاي كه دنيايي به ورود با.باشد جلوتر همه از هنر
و گشت روشن حكمت و معرفت تازههاي به ما چشمان گشودند ، (س)امامخميني
آنچه هر.گرفتيم بالا مقدس جنگ و انقلاب زيباييهاي ديدن به را سرهامان
بزرگ حادثه اين نماياندن در هنري حوزهمعنا و بود عشق بارش ديديم ،
نوي جريانهاي و الگوها است شده موفق و است گرفته كار به را خود توان
.كند جاري كشور فرهنگي پهنه در ادبيات و هنر از
.خواهيمكشيد دوش به را بيرقهايخوشرنگ اين هميشه تا
انشاءالله.است هميشگي شهيدان و مقامولايت انقلاب ، با ما پيمان