چهارم ، شماره 1115 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 7 پنجشنبه 17
|
|
دادگاهمان يكسال كرديم ، زندگي ماه سه
!كشيد طول
خانواده دادگاه راهروهاي در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از دريكي پيش سال چند هستم ، مراكزدرماني از يكي كارمند اينجانب
مركز آن در دوستانم از يكي.بودم تحصيل مشغول پرورش و آموزش مراكز
كرده پيدا يكديگر از نسبيكه شناخت و صميمانه بهرابطه توجه با
فكريبراي آيا كه پرسيدند و پيشكشيدند را بنده ازدواج بوديم ، موضوع
ازدواج فعلي درشرايط اينكه بيان با بنده يانه؟ كردهام خانواده تشكيل
است بسيارمشكل گرفتن عهده بر را آيندهفرزند در و همسر ومسئوليت كردن
با بتواند كه همسري يافتن كم ، درامد و زندگي هزينههايسنگين اين با و
دشوار بسيار كند ازدواج هستم مستاجر و جانبازي درصدي كهدچار بنده
مرا زندگي شرايط و داشتند آشنايي بنده خصوصيات با كه ايشان.است
براي و شده واسطه ميتواند كه دارند سراغ را فردي گفتند ميدانستند
خانم آن خانواده با مطلب اين اعلام از پس.بگذارد پيش پا خير امر اين
منزل به يكديگر از طرفين بيشتر آشنايي براي گذاشتند قرار و كرد صحبت
غير از نميخواستند شخصي دلايل به مادرم و پدر چون البته.برويم آنها
سكونت ديگري شهر در و كنم انتخاب همسري به را دختري خويشاوندان
كه اقوام از تن چند با من و كردند بياعتنايي موضوع به نسبت داشتند ،
و پدر.رفتم خانم منزل به خواستگاري عنوان به داشتم آنها به دسترسي
و افتخار مايه وصلتي چنين كه داشتند اظهار ايشان خويشاوندان و مادر
ندارد ايرادي گفتم و هستند شاغل هم خانم فهميدم.است ايشان مباهات
صورت بنده براي كه كردم عرض.است خوب بسيار باشند راضي خودشان اگر
.ندارم مادي مسائل به نسبت هم حساسيتي هيچ و است اصل سيرت نيست مهم
آيندهام همسر به ميشد گفته زندگي آغاز در بايد كه را چيزهايي تمام
به كه اعتمادي به باتوجه هم ومن نگفتند زيادي چيز ايشان اما گفتم ،
ودرستي برصحت را اصل بودند ، برادرخانم واقع ودر داشتم جانبازم دوست
گفتم سكونت محل درمورد.رسيديم توافق به ترتيب بدين و گذاشتم موضوع
و رفت نظر از و است نزديك هم كارمان محل به كه دارم اجارهاي خانهاي
تهيه پدريشان خانه نزديك منزلي است بهتر گفتند هستيم ، آسوده آمد
در كه كردند قانع مرا طريقي به ندارم را آن تهيه توان كه گفتم.كنيم
و همسر رضايت هدف و داشتم خيري نيت چون هم من ميكنندو كمكم آن تهيه
جان به مرا اينكه از پذيرفتمغافل بود ، خانوادهاش وحتي او راحتي
.انداختند بود نبرده بوئي مروت از كه صاحبخانهاي
شوهر كهدرواقع خانم خويشاوندان از يكي مشترك زندگي آغاز همان از
ميكرد ، دخالت ما زندگي در نحوي به ميشد ، بنده باجناق و خواهرشان
درك خوب را مسائل بعضي واقعا شايد ميكردم تصور ابتدا من البته
آنجا سرخانه داماد صورت به كه را باجناقم نارضايتي موجبات و نميكنم
غائله و بيايم كوتاه ميكردم سعي هميشه و كردهام ميكردفراهم زندگي
زندگي شروع از پيش چه دليل بههمين.بدهم فيصله خوشي و خوبي به را
همسرم از بارها كرديم زندگي هم با كه كوتاهي مدت طي در چه و مشترك
خودش حداقل و مشتركمان زندگي مورد در كه خواستم دلسوزانه و دوستانه
به چشم و ديگران تاثير تحت و بگيرد منطقي و عاقلانه تصميم و كند فكر
قرباني بداند و بخواهد اينكه بدون شايد اما نباشد آنها دهان
مشكلات و ناخوشيها تحمل در لااقل سهمي هيچ كه شد ديگراني خواستههاي
و ميكردند ايجاد برايم كه روحي فشارهاي از گذشتهنداشتند ما زندگي
كوه كاه ، از و داشتند خويشاوندانم و من با كه ناعادلانهاي رفتار
آنطور آغاز در چطور كه نميكردند رجوع خود وجدان به هيچگاه ميساختند ،
بيرونم خانه از حال و پذيرفتند؟ دامادي به مرا احترام و خوشرويي با
كه صداقتي و كردم همسرم خشنودي براي كه تلاشهايي تمام عليرغم.ميكنند
و كرد رها مرا بود ، ارزش بالاترين برايم مشترك زندگي لحظات تمام در
توهين حتي و آوردند رفتمبهانه سراغش بار چند.پدرشرفت خانه به
به فرستادمكه اظهارنامهاي ماه ازچند پس ناچارنيامد و كردند
و تهمت نسبتدادن ضمن درجواباظهارنامهام اما بازگردد ، خانه
بدون حتي و سوءنيتي بدونقصد.دادند منفي جواب بهمن افتراهايي
و ودوستان من مراجعه بار چند از وپس حقوقي كارشناس با مشورت
ايشان ممانعت بهدليل عبارتي به خانم ، ازبازگشت كه خويشاوندانم
شدم ، كدخدامنشينااميد و طريقمسالمتآميز از منزل به ازبازگشت
زندگياش و سرخانه به تا دادم دادگاه به ذيل شرح به دادخواستي
:بازگردد
ميرسانم استحضار به دادگاه ، احتراما محترم مردرياست دادخواست
بدون تاريخ15/4/74 در كه بوده قانونياينجانب و شرعي زن خوانده
تماماثاثيه بنده غياب در و ترككرده را خود منزل اجازهاينجانب
همكاري و تحريك با را خريداريشده جواهرات و مداركجانبازي و خانه
ايشان اگر بودهاست ، قانون خلاف كه خارجنموده منزل از شوهرخواهرش
طريق از مدرك ارائه با بود لازم (جهيزيه) داشت من منزل در اثاثيه
بدبختيها همه كه شوهرخواهرش نامبردهيا ولي ميكرد ، اقدام قضايي مراجع
ارسال عليرغم.بردهاند را اثاثيه و شده منزل وارد ميباشد وي سر زير
جوابي و ننمود مراجعت وي ، بازگرداندن جهت مكرر مراجعات و اظهارنامه
با خانم اما است ، بوده زندگي به دادن رونق من سعي اينكه با.نداد هم
.هستند طلاق براي مقدمهچيني صدد در خواهرش شوهر راهنماييهاي و دخالت
توانايي هزارتومان تقريبا 30 ماهانه بادرامد جانباز يك آيا
خود دلايل از يكي موضوعرا اين ايشان ندارد؟ نفقهرا پرداخت
بر مبني حكم صدور محترمتقاضاي مقام آن از وسيله بدين.ميدانند
را خوانده محكوميت همچنين دارم ، اموالمذكور استرداد و خانم تمكين
از پس ـ !دارم دعوي اقامه از ناشي خسارات و دادرسي هزينه پرداخت به
صدور بر مبني دادخواستي ايشان خانم ، تمكين به الزام دادخواست تقديم
و دعوي دو هر منشا بودن يكي جهت به كه دادهاند دادگاه به طلاق حكم
به رسيدگيكننده دادگاه توسط توامان رسيدگي قرار هم ، با آنها ارتباط
عنوان چنين خود دادخواست در خانم.است شده صادر اينجانب خواسته
:داشتهاند
مرقوم خوانده عمومي ، احتراما دادگاه محترم زنرياست دادخواست
شوهر..... شهرستان.....دفترخانه.....شماره بهعقدنامه مستندا
زمان از ماهي چند فقط عليرغماينكه متاسفانه.ميباشد قانونياينجانبه ،
را روزگارم بدخلقي دليل به نامبرده است ، گذشته ما مشترك زندگي شروع
را وي ناشايست رفتارهاي آبرويم ، حفظ خاطر به اينكه با و كرده سياه
ندارم ، را وي با زندگي ادامه طاقت حاضر حال در اما كردم تحمل
دوام اينكه به نظر مدني ، قانون ماده 1130 به استناد با بنابراين
مشخص طرفي از و ميباشد اينجانبه براي حرج و عسر موجب بيترديد زوجيت
سالها كه ميباشد خاصي بيماري از ناشي مشاراليه رفتارهاي كه است شده
معالجه امكان و است بوده درمان تحت منظور همين به و بوده مبتلا آن به
گفته پيش موارد به توجه با بنابراين ميرسد ، نظر به بعيد نيز آن
اجراي جهت محترم دادگاه آن اذن بر داير حكم صدور و رسيدگي تقاضاي
.دارد را طلاق صيغه
چگونگي و تشكيلات به ونه قانوني مسائل به نه كه آنجا از
كه گماننميكردم و نداشتم آنهاآشنائي كنوني شرايط و دادگاهها كار
به رسيدگي جريان در و خود دادخواست در خانم كه واقعي خلاف مطالب با
اقدام شود ، صادر بنده عليه بر ناعادلانهاي راي داشتهاند ، عنوان دعوي
و خانم ناباوري ، كمال درندادم انجام حقم تضييع از جلوگيري جهت جدي
به ما همسايه اسم به و شاهد عنوان به را نفري چند ايشان خانواده
اطلاع اينكه بدون.نميشناختم اصلا را آنها كه كردند معرفي دادگاه
و تعيين داوري ما از كدام هر بود كرده اعلام دادگاه.باشم داشته
در من چون و كردند معرفي را داورشان و ميدانستند آنها.كنيم معرفي
شخصي نكردم معرفي داوري بود نو سال آغاز با مصادف كه شده تعيين زمان
پيدا اطلاع موقع به خوشبختانه.كردند معرفي بنده داور عنوان به را
كند گفتگوئي خانم داور با نشد موفق كردم تعيين كه داوري اما كردم ،
ما ، زندگي واقعيات و بنده اظهارات عليرغم.شود صلح و آشتي در سعي تا
:كرد صادر را ذيل حكم دادگاه
همسرش طرفيت به....دادخواستخانم درخصوص:دادگاه راي
-راناسازگاري خود علت كه طلاق صدورحكم خواسته به.....آقاي
را وي ادعاي زوجه ناحيه از شده اقامه شهود و نموده بيان بدخلقي
ذاتالبين اصلاح در توفيق عدم از حكايت داوري نظريه و نمودهاند تائيد
و ازدواج هم با....مورخه.....شماره عقدنامه موجب به زوجين دارد ،
صداقت ، به مشروط زندگي استمرار و ثبات و دوام و ندارند مشترك فرزند
كرده تاكيد آن به كرارا قرآن و اسلام كه است وفاداري و صميميت و صفا
الزام به حكم خواهان ، حرج و عسر حد تا درگيري و تشنج و اختلاف است ،
از روزپس ده چنانچه است بديهي.ميدارد اعلام و صادر زوجه طلاق به زوج
اقدامي صادره دادنامه اجراي به نسبت زوج به ابلاغ و دادنامه قطعيت
به مراجعه با توكيل در وكيل و است وكيل دادگاه طرف از زوجه ننمايد
بذل ، قبول و خود حقوق كليه و مهريه بذل با طلاق رسمي دفاتر از يكي
بيست مدت ظرف ابلاغ از پس حضوري راي.بنمايد مطلقه خلع طلاق رابه خود
.....خانم:مشاور.....دادگاه رئيس.است تجديدنظر قابل روز
بهجاي كه اشتباهي نشاني دليل دادگاهبه راي اينكه يادآوري با
از 3 پس شدهبود ، گنجانده پرونده در سكونتبنده محل صحيح نشاني
راحتي اين به شدم كهمتوجه وقتي و است شده بندهابلاغ به ماه
و حقوقي دفترحمايت به مراجعه با گسيختهميشود ، ما زناشوئي پيوند
تقاضايتجديدنظر و حكم به جهتاعتراض لايحهاي قضائيايثارگران
ارسال استان تجديدنظر بهدادگاه رسيدگي جهت وپرونده كرده تنظيم
و طريقمصالحه در كه اين جاي به دادگاهمحترم ترتيب بدين.شد
.است گرديده جدائي و درطلاق قدم پيش نيز خود امورباشد ، در سازش
.كشيد طول دادگاهمان يكسال و كرديم زندگي ماه سه
كه است آن خودگوياي گذشت نظر از كه مستنداتوي و مرد اظهارات
دخالتاطرافيان و ديگر طرف وزيركي طرف يك حسننيت و چگونهسادگي
كه است داده سوق بهجهتي دادگاه ناكافي بادقتنظر را دادرسي جريان
.ميرسد نظر به انصاف از دور
با زن مردتوسط مدارك و خانه واثاثيه اموال بردن نمونه عنوان به
به مزبور اسناد و اموال عدمتعلق اثبات صورت در شخصيثالث همدستي
و مجازات مشمول ميتواند و است سرقت تشكيلدهندهجرم عناصر واجد وي ،
دارد ، زن به تعلق واقع در كه جهيزيه مورد در.باشد كيفري تعقيب
اختيار در باشد موجود و مكتوب و شده فهرست امروزي ، عرف مطابق چنانچه
.باشد داشته آن بر تصرفي و آن از استفادهاي هر كه است زن
مورد در تكليف تعيين و رسيدگي به دادگاهصالح آيد پيش اختلافي چنانچه
با نيز زن توسط منزل ترك.ميباشد زن به آن استرداد احتمالا و جهيزيه
زن براي شرافتي يا مالي يا بدني ضرر خوف وجود بدون اينكه به توجه
وبدون نداشته وجود زوجيت ادايوظايف براي قانوني مانع و است بوده
.ميباشد استحقاقنفقه عدم موجب كه مسلماست و بوده مرد اجازه
به امر ارجاع اثبات ميباشد ، بدون زن ادعاي مورد نيزكه مرد بيماري
شهادت.نبودهاست بيتاثير شده ، حكمذكر صدور در قانوني ، پزشكي
يا طرفين استناد مورد ميتواند دعوي اثبات دلايل از يكي عنوان به شهود
ذكر شهود براي را شرايطي مدني قانون ماده 1313 اما.باشد قاضي
تبصره 1 مطابق كه است عدالت داشتن شاهد ، براي شرط مهمترين.ميكند
كه شود احراز دادگاه براي شرعي طرق از يكي با بايد مزبور ماده
ميتواند قاضي كه هم قضيه احوال و اوضاع يا امارات.نيست چنين معمولا
زمان از شده ياد دعوي در كند ، استناد آن به ديگر دلايل تكميل براي
بوده محسوس كاملا دادگاه حكم صدور مرحله تا مرد و زن ازدواج از پيش
ياري را دادگاه رئيس واقعيت شدن روشن در زيادي حد تا ميتواند و
.نمايد