چهارم ، شماره 1115 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 7 پنجشنبه 17
زن حقوق درباره صانعي يوسف آيتالله نظر
قرآن در
:زن هفته و (س)حضرتزهرا تولد سالروز مناسبت به
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نيست هيچتفاوتي مرد و زن خلقت اصل در
از يا و مرد گل زيادي از زن كه آمده بعضيتفسيرها در كه مطلب اين
است وحي خلاف و قرآن خلاف شده آفريده مرد دندههاي
چيست؟ مرد و زن ميان دربارهبرابري عالي حضرت نظر
من ربكمالذيخلقكم اتقوا ايهاالناس يا- الرحيم الرحمن الله بسم
...نساء و كثيرا رجالا منها بث و زوجها منها خلق و واحده نفس
زن رااز انسانها همه ما:شدميفرمايد تلاوت كه نساء سوره اول آيه
مساوي زيربنايآفرينش و خلقت اصل در مرد زنو يعنيآفريديم مرد و
.باشد داده ترجيح ديگري بر خلقت در را يكي كه چنيننيست و هستند
او از هم را او همسر و آفريد واحد جان از را مرد و زن كه پروردگاري
مرد به هم جفت.او زن نه او ، جفت و همسر:ميگويد كنيد توجه آفريد ،
آن از هم را او جفت و آفريد جان يك از را مرد زن ، به هم ميشود اطلاق
پس مرد ، از زن و زن از مرد يعني هستند هم از دو هر يعني آفريد ، جان
.نيست تفاوتي هيچ خلقت ، اصل در
زيادي از زنرا كه آمده تاريخها و ازتفسيرها بعضي در كه مطلب اين
مرد چپ استخوانهاي و مرد دندههاي از را زن آفريدهانديا مرد گل
نيز مطهري شهيد.شود طرد بايد و است وحي خلاف و قرآن خلاف آفريدهاند ،
آمده شده توراتهايتحريف در كه است تحريفهايي از مطالب اين:ميگويند
.است اسرائيليات از و
جعلناكم و انثي و ذكر من خلقناكم انا:ميفرمايد ديگري آيه در قرآن
عليم الله ان اتقيكم عندالله اكرمكم ان لتعارفوا قبائل و شعوبا
(حجرات مباركه سوره آيه 13).خبير
خلقت اينكهدر بدون قرآن.آفريديم ومرد زن از را بشر نسل ما يعني
يكي را خلقت منشاء شود ، قائل زن يا مرد براي امتيازي بشر پيدايش و
.ميداند برابر خلقت اصل در را مرد و زن و دانسته
بهترينآيهاي اين:ميفرمايد آيه مورداين در طباطبايي علامه ظاهرا
آيه ادامه در حكيم خداوند.ميكند دلالت ومرد زن برابري بر كه است
و بشناسيد را يكديگر تا هستيد طايفه طايفه شما:ميفرمايد
گونه به و كند حفظ بهتر را خودش كه است كسي آن شما ارزشمندترين
.نمايد پرهيز قوانين تخلف از بهتري
و ممااكتسبوا نصيب للرجال:قرآنميفرمايد نيز مالكيت بعد در
.ممااكتسبن نصيب للنساء
كه را چه هر زنهم و است خودش آن از بهدستبياورد كه را چه هر مرد
.است خودش ازآن آورد بهدست
هم كند ، زن پيدا تكامل ميتواند كهمرد همانطور هم تكامل بعد در
رسول نسل بقاي منشاء كه برسد جايي به و كند پيدا تكامل ميتواند
زهرا حضرت) زن يك بهوسيله (ص)رسولالله نسل.باشد (ص)اسلام گرامي
عنايت اجمعين صلواتاللهعليهم ما ائمه.است مانده (سلاماللهعليها
آنها به (ص)رسولالله وپسر (س)زهرا حضرت پسر عنوان كهبا داشتند
قلمداد فرزند را ، دختر فرزندان كه زمان آن غلط فرهنگ برخلاف.خطابشود
براي داشتند ، عنايت مساله اين به (ع)معصومين ائمه و اسلام.نميكردند
و مادر چنين به ما معصوم امامان برود ، بين از غلط منطق آن كه اين
به ميتواند مرد نيزهمانند زن پس.ميكردند افتخار زني چنين
.كمالبرسد
با رابطه در مسائلي قرآن ، در مرد زنو برابري ديدگاه به توجه با
از زنان طلاق يكجانبه حق اجتماع ، در وي حضور حق خانواده ، در زن حقوق
شما نظر موارد دراين.است مطرح زنان عقلي شدننقص عنوان و مردان سوي
چيست؟
است رعايتنشده زن حق بگويد كسي ممكناست خانوادگي مسائل مورد در
در جواب يك رفتنندارد ، بيرون حق شوهر بدوناجازه زن مثلا كه چرا
نقطه داده ، قرار را امور آن اسلام اگر كه است اين چنينمسائلي مورد
خود شرايط ميتواند زن كه است اين آن و است داده قرار هم را آن مقابل
.است كرده حل را مشكل شكل ، اين به اسلام.بگنجاند نكاح عقد در را
فرد حاكميت اسلام ميآيد ، ميان به اراده حاكميت پاي وقتي ترتيب بدين
ميتواند بخواهد زن وقت هر ميگويد و ميدارد مقدم خودش قانون بر را
.بگيرد را قانون آن جلوي و ببندد قرارداد
كهمسائل آنجا تا حرج من عليكمفيالدين جعل ما آيهو بر بنا
يك مرد اگر اما است درست باشد تفاهم و مشورت و تدبير براساس خانواده
مواردي چنين در بگيرد انتقام ميخواهد و دارد كمبود كه است خاصي آدم
.نيست واجب مرد از اطاعت
قائلشده ، محدوديت و مرز و حد ومرد زن روابط براي اسلام كه اين
كه پذيرفته جامعه در را زن فعال حضور اسلام كه اين بر است شاهدي خود
.بود متنفي موضوعا وگرنه است داده قرار مرز برايش
روز از شئونزندگي تمام در مردها فراترميگذارم ، را پا اين از من
در هم وزن مرددارند به احتياج ميشوند قبر كهوارد وقتي تا تولد
و بيگانه يكديگر با مردهم و زن و دارد زن به اينهااحتياج تمام
لذا همدارد زن دارد ، مرد كه تماماحتياجاتي بنابراين.نامحرمند
وزير ، وكيل ، ميتواندپزشك ، مرز و حد بارعايت زن اسلام نظر از
مانعي هم بودنش قاضي من نظر به كه باشد غيره و قاضي مامورانتظامي ،
.ندارد
آن امكان ميشودآيا جاري مرد اراده با استيعني ايقاع صورت به طلاق
بيايد در عقد صورت طلاقبه كه شود پيدا برايش مستندشرعي كه هست
طلاق در بتواند هم زن كه طوري به شود رعايت آن در هم زن يعنيخواست
باشد؟ داشته حرفي و سهمي
درخانواده ، كه است وقت يك.كرد همجدا از را مختلف موارد بايد
مشترك بهزندگي نميتوانند مرد و زن و صميميتنيست و صفا تفاهم ،
هستند طلاق خواستار و رسيدهاند مطلب اين به دو وهر دهند ادامه خود
زندگي هم با نميتوانند كه دهد تشخيص اگر نيز محكمه مورد اين در كه
.ميدهد طلاق اجازه كنند
هوسرانيو و عياشي انگيزه با كهمرد است موردي در بحث عمده
گناهي هيچ و نيست مايل هم زن و طلاقبدهد ميخواهد نابجا خواستههاي
مثلا كه شكل اين به كرد پيشگيري ميتوان مواردي چنين در.ندارد هم
خود زن بخواهد اذيت طريق از و جهت بدون مردي اگر كه كند مقرر حكومت
مثل است مختلف هم حكومتي تنبيههاي و شود تنبيه بايد بدهد طلاق را
مزاياي و دولتي مشاغل برخي از محروميت دانشگاه ، به ورود از جلوگيري
...و اجتماعي
رهاشود؟ ميتواند چطور دهد زندگيادامه به نتواند زن اگر
معتقد (ره)امامخميني كه همانطورازدواجاست فسخ طريق از رهايياش
فسخ را عقد خودش دارد حق مواردي چنين در زن كه معتقدم هم من بودند
.كند
باشد؟ كرده ازدواجشرط عقد در اينكه بدون
و ادامهدهد زندگي به نميتواند چون.باشد نكرده شرط چند هر بله ،
.كند فسخ زنميتواند است ، حرج موجب
اجراميشود حاضر حال در كه زنان مربوطبه قوانين شكل معتقديم ما
پيشرفت با هماهنگ و اسلامي حكومت و اسلام با مطابق صددرصد طور به هنوز
صورتقوانين شده ، عوض موضوع معتقديم ، چون بلكه نيست جوامعامروزي
و تفاوت هيچ محتوا و اصول و مباني نظر از البته شود ، عوض بايد نيز
است گذشته سنتي جامعه با مطابق ما امروزه مدني قانون.نميكند تغييري
امروزي جامعه بر حاكم ارتباطات و پيشرفتها با مطابق بايد كه حالي در
شوراي به (ره)خميني امام حضرت) نامه آن ذيل جمله منظورم.باشد
آسانتر كه بود ديگري مطلب بود جرات اگر:مينويسند كه است (نگهبان
به آوردهاند بوجود را عظيم انقلاب اين كه (ره)امت امام يعني.است
مطرح جامعه در حال هر به كه ناآگاهي و فكر كوتاه افراد وجود خاطر
اسلام از كه را مطلبي آن كه نميدانند صلاح دارند قدرتي و هستند
.كنند بيان كامل طور مييابندبه
است؟ فسخ حق ايشان منظور كه ميشود برداشت (ره)امام جمله اين از
متن در (البتهمردود) احتمالات از يكي عنوان به فسخ حق اينكه خصوصا
.گرفتهاست قرار اشاره مورد (شوراينگهبان) سئوال
كه يكياين:دارد وجود احتمال دو اينجمله از (ره)امام مراد در
يعني باشد زن مواردبهدست اينگونه در طلاق باشدكه اين ايشان منظور
از پس است حرج قاعده محكوم چون بالساق اخذ من بيد اطلاقالطلاق
ولو چون ميگيرد قرار زن اختيار در نيتجه در و رفته بيرون مرد اختيار
با زندگي قيد از را خود زن حرج ، موارد در ليكن است ، مرد طرف از طلاق
فسخ مرادشان كه است اين دوم احتمال.ميشود مطلقه و ميكند رها مرد
از مرد عيوب موارد در زن كه همانطور يعني باشد ، زن ناحيه از نكاح
هم اينجا نمايد فسخ را عقد ميتواند آن غير و لاضرار و جهتلاضرر
و قاعدهلاضرر به ايشان غير بلكه و جواهر صاحب معمولا و بتواند
.فرمودهاند تمسك هم مرد فسخ بلكه و زن فسخ براي لاضرار
دارد ادامه