چهارم ، شماره 1115 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 7 پنجشنبه 17
|
|
سنت و كتاب هرمنوتيك ،
كرد ادعا نميتوان زماني هيچ در شبستري مجتهد محمد استاد با گفتگو
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
است ، شده داده سنت و كتاب از تاكنون كه معين تفسيرهاي و فهمها كه
و است بوده ممكن تفسيرهاي و فهمها تنها يا و نهايي تفسيرهاي و فهمها
.بدهد نبايد جديد تفسير و فهم اين از پس كسي
بالندگيهايي مانشانگر كشور در كلامي جدي مباحث منزلت و ارج:اشاره
آمده وجود به ديني نوين درخششانديشههاي و نوزايي پرتو در كه است
و جملگيتاملانگيز كه آمده پديد واصيلي متعدد آثار اينزمينه در.است
سنت و كتاب نامهرمنوتيك ، اينعرصه ، به در اثر آخرينهستند خواندني
سوالاتموضوعات از مجموعهاي كه شده منتشر شبستري استادمحمدمجتهد نوشته
موضوعات اهميت به نظراست قرارداده بحث مورد را جديد نسل انديشه در
.گفتگونشستيم به ايشان با آنها ، درباره سوالات برخي مطرحشدن و مطروحه
كه است مبهمات برخي وايضاح اثر ، آن وتكميل تتميم جهت در بحث اين
توجه.آمد خواهد پديد بسياريازعلاقهمندان ذهن در احتمالا
.ميكنيم جلب گفتگو اين رابه خوانندگانعاليقدر
مقالات سرويس
درباره را مباحثي وسنت ، كتاب كتابهرمنوتيك ، در جنابعالي:همشهري
در مقدمات آن تنقيح ضرورت و آن تجديد و وتفسير فهم شرايط و مقدمات
اين در.كردهايد مطرح هرمنوتيك دانش به توجه با ديني ، حوزهعلوم
.بفرماييد توضيح زمينه
و فهم كه تعقيبميكند را مطلب اين نظر مورد كتاب.:استادشبستري.
در كه -سنت و كتاب يعني -اسلام متونديني جمله آن از و متون همه تفسير
محدود تفسير گونه يك و فهم يك با نميتواند هست ، ما موردبحث كتاب اين
كه معين تفسيرهاي و فهمها كه كرد ادعا نميتوان زماني هيچ در.بشود
يا و نهايي تفسيرهاي و فهمها است ، شده داده سنت و كتاب از تاكنون
تفسير و فهم اين ، از پس كسي و است بوده ممكن تفسيرهاي و فهمها تنها
تفسير راه ميكنند فكر عدهاي كه بوده اين من نگراني.بدهد نبايد جديد
حالا تا كه وتفسيرها فهمها از خاصي انواع و است بسته جديد فهم و
راه هميشه اسلام جهان در كه حالي درنهايياند تفسير صورت شده ، داده
پيشمن سال ده حدود از.است بوده باز جديد وتفسيرهاي فهمها براي
تحت را مقالات نخستين.دارد وجود خطري چنين كه شدم مطلب اين متوجه
پيش سال هشت يا هفت حدود سابق ، فرهنگي كيهان در عقل و عنواندين
تدوين كتاب ، اين.نوشتم زمينه همين در ديگري مقالات سپس و نوشتم
و چرا كه دهم توضيح كتاب اين در خواستهام من.است مقالات همان يافته
كتاب ، محور داد؟ جديد تفسير و فهم سنت و كتاب از ميتوان هميشه چگونه
هميشه اسلام عالم فقيهان و مفسران كه است واقعيت اين دادن نشان
افتاءهاي و اجتهادها و تفسيرها به خود انتظارات و فهمها پيش براساس
و است متون تفسير و فهم در كلي اصل يك مطلب اين و پرداختهاند متفاوت
بايد هميشه و است باز هميشه جديد تفسير و فهم راه پس است چنين چون
.كرد تنقيح كامل جديت و دقت با را انتظارات و علايق و پيشفهمها
فهمها هميشه دينيميتوان متون عنوان به سنت و كتاب از كه مطلب اين
-متون طبيعت طرف يك از.ميشود ناشي مطلب دو از داد ، جديد تفسيرهاي و
گونهايست به سنت ، و كتاب جمله از و ديني ، متون جمله از و -متني هر
اين.نميگردد برملا و آفتابي و روشن صددرصد آن معناي هيچگاه ، كه
بايد شدن فهميده براي و دارد را تفسير قابليت كه است متني هر طبيعت
از بعضي ميكنند تصور كه هست عموم اذهان در كه آنچه برخلاف.شود تفسير
به نياز آنها از پارهاي ولي است ، تفسير نيازمند نوشتهها و متنها
مخاطب را گفتارها و نوشتهها سادهترين حتي كه گفت بايد ندارد ، تفسير
تفسيري فهم به نسبت گاهي است ممكن گرچه.ميفهمد تفسير گونهاي با
پيدا مواردي در معمولا تفسير ، عمل به آگاهي.باشد نداشته خودآگاهي
اين در.ميشود مواجه ابهام مشكل با متن برابر در انسان ، كه ميشود
تفسير را متن اين بايد كه ميشود آگاه مسئله اين به شخص كه است صورت
.كند
هم را يكديگر سادهترينگفتارهاي هميشه ما هرمنوتيك ، علم اصول مطابق
هم انساني عملهاي بلكه گفتارها ، نهتنها ، .ميفهميم تفسير نوعي با
.ميفهميم تفسير با هم را يكديگر رفتارهاي ما.هستند هميناصل مشمول
عمل به آگاهي انسان گاهي و است آگاهانه تفسيرها اين گاهي منتها
چنين ندارد ، خود تفسيري عمل به آگاهي انسان كه جايي در.ندارد تفسير
ميدهد انجام انسان كه هست زيادي اعمال.نميشود انجام تفسير كه نيست
.ميدهد انجام را عمل آن اينحال با نيست ، آگاه بدانها نسبت ولي
متفاوت و متعدد فهمهاي و تفسيرها ديني ، متون كه مسئله اين بنابراين ،
معناي آنكه براي دارد ، ارتباط متون خود طبيعت به سو يك از ;برميدارد
تفسير قابل ديگر كه نميشود روش گونهاي به صددرصد هيچگاه متني هيچ
متن ، يك معناي درباره تا كه است اين ديگر مهم نكته.نباشد جديد
درصد صد معنا كه است آن دليل اختلافنظر آن خود دارد ، وجود اختلافنظر
درچگونگي هميشه كه هستند متوني ازجمله ديني ، متون.نيست روشن
در ديني ، متون جهت وبدين.است داشته وجود نظر اختلاف آنها تفسير
.دارند جديد تفسير به نياز دائما كه قراردارند متوني از اول درجه
طرف از.نيست روشن و آفتابي صددرصد آنها معناهاي زيراهيچگاه
بلكه مجاز ، تنها نه همواره را جديد فهمهاي و تفسيرها آنچه ديگر ،
از و متون از مفسران تفسيرهاي و فهمها كه است اين ميگرداند ، واجب
انتظارهايي و علاقهها و پيشفهمها با همواره ديني ، متون جمله
.است مهمي بسيار مسئله اين.دارد متن آن به نسبت مفسر كه ارتباطدارد
انسانهاي نزد در ميتوانند همواره انتظارها و علايق و فهمها پيش اين
ازمنظرها ميتوانند مختلف انسانهاي جهت ، اين به و باشند متفاوت مختلف
تفسير و فهم و كنند ، نگاه متن به متفاوت چشماندازهاي و زاويهها و
انتظارها و علاقهها و فهمها پيش تفاوت اينباشند داشته آن از جديد
به مربوط مسئلهايست و ميگرداند متفاوت را متن به رجوع زاويههاي كه
و تفسير باب نميتوان هيچگاه چرا اينكه بر است ديگر دليل يك مفسران ،
تفسير از معيني انواع يا نوع يك فقط كه كرد دعوي و بست را جديد فهم
طرف و ميشود متون خود طبيعت به مربوط مطلب طرف يك پس.دارد وجود
.مفسر به ميشود مربوط ديگر
چه و است كرديدچگونه مطرح آنچه باب در شما نظريه توضيح:همشهري
يك فهم:شبستري استاد.قائلميباشيد؟ آن براي مراحلي و شرايط
.دارد انتقادي وظيفه سه تفسير ، .ميشود حاصل تفسير يك با هميشه متن ،
تفسير ، مقام در كرد نسبت تعيين بايد كه است آن تفسير ، اول وظيفه
وجود متن آن در ميرود تصور معناييكه آن سنخ و تفسير مورد متن ميان
مورد در كه است مسئله اين به كردن توجه دومانتقادي ، وظيفهدارد
عبارت سوم وظيفهانتقادي.دارد وجود متعدد تفسيري امكانهاي متن ،
كه ، است اين مطالب اين توضيح.موردنظر معناي مستدل تعيين از است
رابطهاي متن آن با بايد ابتدا ميشويم ، مواجه متن يك با ما كه وقتي
پيدا يا باشيم داشته متن درباره نظري كه معنا اين به.كنيم برقرار
بر آن دلالت نظر از را متن آن آيا كه بدانيم بايد مثلا.باشيم كرده
معنايش ، با متن رابطه آيا يعني ميكنيم؟ تلقي يكنشانه صرفا معنا ،
دلالت آن بر ميتواند نشانه كه است چيزي آن با نشانه يك رابطه سنخ از
نوعي باشيم ، داشته را تلقي اين اگر است؟ نشانه يك صرفا متن و كند
متن مثلا اينكه يا.آوردهايم وجود به متن و خودمان بين ويژه رابطه
تلقي ميشود گرفته كار به هدفي يك به رسيدن براي كه ابزاري سنخ از را
دنبال ما كه معنايي و متن اين ميان رابطه كه ميگوييم يعني.ميكنيم
متن ، كه ميكنيم تصور يعني.است هدف و وسيله رابطه سنخ از هستيم ، آن
و خودمان ميان اينگونه آيا.هدف يك به برايرسيدن است وسيله يك
به متن با نسبترا تعيين اصلا يا ميكنيم؟ رابطه و نسبت متن ، تعيين
متن كه معنايي آن ;كهميگوييم معنا اين به.ميكنيم ديگر گونهاي
و طلب يك سنخ از معنا آن است ، مستتر درمتن يا برساند ميخواهد
يعني.رد يا و ميخواهد اجابت يا خواننده از كه است خطاب و درخواست
قبول وي جانب از ميتواند كه ميسازد مخاطب متوجه را درخواست يك متن
وضعيتي در را ما متن آيا ميكنيم؟ نسبت تعيين اينگونه آيا.شود رد يا
يا و كنيم اجابت را آن يا ميتوانيم وضعيت ، آن در ما كه ميدهد قرار
را آن و ميكنيم باز آن روي به را خود قلب يا اصطلاح به و نماييم رد
.ميبنديم آن بر را قلبمان يا و ميپذيريم
مواجهه هنگام در نيستكه اينطور كه ميرساند را مطلب اين مسائل ، اين
مقدمات خير ، .ميشود منتقل ما ذهن به متن معناي بلافاصله متن ، يك با
متن با ما كه است نسبتي تعيين مقدمه ، اولين و دارد ، وجود متعددي
انتقادي عمل يك خود ميكنيم ، متن با ما كه نسبتي تعيين خوب ، داريم
كار در متن و مفسر ميان نسبت تعيين از پس كه انتقادي دوم وظيفه.است
آشكار باشد ، كه سنخ هر از متن ، معناي كه است نكته اين به توجه است ،
تفسيرهاي و آورد دست به تفسيري يك با بايد را معنا.نيست برملا و
متعدد كهتفسيرهاي نكته اين به توجه.داد ميتوان متن يك از متعدد
متعدد تفسيري امكانهاي ما كه اينميشود موجب داد ، ميتوان متن يك از
برسيم تا كنيم بررسي را آنها و باشيم داشته نظر هموارهدر را متن
مطلب اين به واستدلال بررسي:است اين آن و انتقادي سوم وظيفه به
يعني.است متن آن معناي كردهايم انتخاب ما كه را خاصي معناي كه است
نه و است اين متن معناي ميگوييم ما دليل چه به كه كنيم روشن بايد
من بگويد كسي اگر كه نيايد پيش سوءتفاهم اينجا اما).ديگر چيز
به استدلال اين.ديگر معناي نه ايناست متن معناي دليل ، اين به ميگويم
استدلالرا ميتوانند آنها.نيست ديگران تفسير و فهم شدن متوقف معناي
است اين و بياورند نظرخود مورد معناي براي ديگري استدلال و كنند نقض
براي راه بودن باز و معين تفسير و فهم دريك توقف عدم از ما منظور
(.تفسيرهايجديد
با است ارتباط در انتقادي عمل سه اين انجام كه كرد توجه بايد حال
و مقدمات اين واسطه به واقع در ما و انتظارها و علاقهها پيشفهمها ،
اينجا در است ممكن البته.ميكنيم حل را مسئله سه هر اين شرايط اين
معنايي متن خود كه است اين سخن اين معناي آيا كه آيد پيش پرسش اين
و ميكنند تعيين معنا متن براي كه هستند مفسران و ندارد بر در
است؟ انتظارات و علاقهها و پيشفرضها وابسته يكسره متن معناي بنابراين
نيستيم مدعي هيچگاه ما.نه بگويم قاطعيت با بايد پرسش اين پاسخ در
پيشفهمهاي با مفسر بگوييم نميخواهيم.ندارد معنايي هيچ متن خود كه
به تعبير اين.ميدهد متن آن به معنايي چه كه كند معين ميخواهد خود
پيشفهمهاي با كه كند حركت موضع اين از بخواهد مفسر اگر.است غلط كلي
آوردن بيرون و تفسير ديگر اين اصلا بدهد ، متن به را معنايي خودش ،
از ابهامها زدن كنار از است عبارت تفسير.نميشود محسوب متن از معنا
دارد وجود كه را معنايي آن ميخواهد مفسري هر.دارد وجود كه معنايي
متن خود به قطعا معنا پس.كند جعل معنا خود اينكه نه.آورد دست به
.است مربوط
دومكتب به ميتوان اينجا در چيست؟ متن معناي از منظور اينكه درباره
عدهاي.كرد اشاره دارند قرار هم روياروي كه هرمنوتيك علم در اساسي
كه معنايي ميگويند است زبان تحليل فلسفيشان مشرب كه دانشمندان از
يعني.متن صاحب نظر مورد معناي از عبارتاست باشد آن دنبال بايد مفسر
يك پس آورند ، دست به را متن صاحب يا مولف نظر مورد بايدمعناي همه
آن به رسيدن براي مفسري هر هست ، كه چيزيدارد وجود ثابتي معناي
آن و ميبندد كار به تفسيرياش عمل در و نظريهايميسازد يك معنا
مورد معناي كه دلايلميگويم اين به من كه ميكند ادعا و ميكند ، راتوجيه
دلايل و كند نقض را دلايل اين ميتواند ديگريمعناست اين مولف نظر
نظر مورد دنبالمعناي به همه پس.كند اقامه ديگري نظريه ديگريبراي
يك از استمداد بدون نميتواند كههيچكس است اين مدعا ولي.متناند صاحب
.ادعاكند را معنا نيست نهايي دانش و است نقض اصولاقابل كه نظريه
شاخصترين كه مكتب اين در.مينگرد قضايا به ديگري گونه به ديگر ، مكتب
كه معنايي ميگويد ميباشد ، متفكرآلماني گئورگگادامر ، هانس آن فرد
كه معنايي درواقع و دارد وجود سنت در باشند آن كشف دنبال بايدبه همه
معناها و دارد وجود سنت در استكه معنايي همان دارد ، وجود متن در
از و دارد جريان سنت داخل در مفسر از مستقل متن ، و صاحب از مستقل
در كند تفسير متنرا يك ميخواهد كه كسي و.است شده متن وارد طريقسنت
مورد معناي اينكه نه بفهمد ، راميخواهد سنت يك در موجود معناي واقع
مقدمات نيزاز معنا اين فهم براي.كند حمل متن به راميخواهد خود نظر
است باز جديد فهم راه هميشه اينجهت ، به.ميشود حركت متفاوت شرايط و
.كند راسد ديگر فهمهاي راه نميتواند خود طبيعت در فهممعيني هيچ و
مفسرـ از نظر قطع داردـ وجود كه معناهايي از دو هر مكتب ، دو اين
كه نيست اين مدعا كه ميكنيد ملاحظه بدينترتيب.ميگويند سخن دارند
اصلا.ميكند تحميل متن به خود پيشفهمهاي متناسببا مفسر را معنا
.ميشود كهدورهرمنوتيكيمطرح هست هم همينجا در درست و اينطورنيست
با و دارد وجود پيشفهمهايي كه است اين منوتيكي دورهر معناي
نزديك متن در موجود معناي آن به كه تواناييمييابد مفسر آنپيشفهمها ،
به.ميكند پيدا تاثراتي متن خود از معنا ، آن به نزديكي از پسبشود
آن بسا چه و ميدهد نشان تاحدودي را خودش معناي متن ديگر ، تعبيري
فهمهاي پيش در نظر تجديد موجب ميدهد خودنشان از متن كه معنايي
پيدا تازهاي خاصو وجودي و ذهني وضعيت يك مفسر سپس و مفسرميشود
دوباره.ميكند مراجعه متن به وضعيتجديد اين با دوباره مفسر.ميكند
وضعيت او دوباره.ميدهد نشان او به خودچيزي معناي از متن ،
پيدا فهمكمال اين تا مييابد جريان همچنان دور اين.جديديمييابد
.ميكند
دارد ادامه