چهارم ، شماره 1116 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 9 شنبه 19
|
|
!بايكآتشسوزي است مساوي باراثاثكشي سه
نگويد زور اگر حتي دارد ، زورمداري منطق يك خود اسم پشت در مالك
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دارد روحي اقتدار
من:ميگفت يكي قديم در است ، برده بين از محليرا اجارهنشينيهويت
الانبچه ولي..و هستم بچهنازيآباد من:ميگفت ديگري شميرانهستم ، بچه
محلاست كدام بچه نميداند ، من
خانهاي نتوانستهايم هنوز وليكردهام عقد كه است نيم و سال دو من
.كنيم آغاز را مشتركمان زندگي تا كنيم پيدا
شبانه سكوت و ميرفت بيرون خانه ديوارهاي مرز از صدايش
.ميشكست هم در را كوچه
هفته آخر تا خونهرو بايد بگيرم ، زن بچهام واسه ميخوام آقاجون ،
.كني تخليه
اجاره بردن بالا براي ماكه نكنيد عصباني صابخونه ، خودتونو آقاي
اگر داره ، حدي هم اجاره بردن بالا ميگيم ولي نداريم ، حرفي شما با
...شما
نميياد ، خوشم ازشما اصلا دارم ، منه ، اختيارشو مال خونه آقاجون ،
...اينجا از ميخوامزودتر
خوش خدارو دارم ، مدرسهاي بچه تا دو بديد ، من اجازه شما دقيقه يك
كنم؟ ثبتنام كجا بچههامو الان ميگذره ، تحصيلي سال از ماه دو نميياد ،
يا زيادديدم ، تو مثل آدمهاي من درنيار ، غريبم من ننه من براي
.بيرون ميريزم اثاثترو اينكه يا ميكني ، تخليه اينجارو هفته آخر تا
صداشده هم صاحبخانه با نيز ديگراو بود ، حالا شده لبريز كاسهصبرش
.بود
بگوميخوام گرفته ، ديپلم تازه كهبچهت تو آخه ميگي؟ دروغ چرا
...بدمو اجاره تومن هزار رو 100 تومني هزار خونه 50
بستهام ، يكساله قرارداد تو با من چيكارهاي؟ تو بدم ، ميخوام آره ،
شكايت ازت من خوشكردي ، جا اينجا وقتش از ماهبيشتر دو هم حالا
...ميكنم
تكون ازجام و ميشينم ، اينجا من ميخوادبكن ، دلت كاري هر برو
بندازه بيرون منو ميخواد ببينمكي تا نميخورم ،
نه ميخورييا تكون كه ميبيني ، حالا
وجود ومستاجرين مالكين بين كه است دعوايي هزاران از نمونهاي اين
آن به زير گزارش در ميشودكه ناشي گوناگوني ازعلتهاي و دارد
.است شده پرداخته
دربارهمشكلات فرزند دو صاحب و كارمند ساله ، خرسندي ، 42 آقاي
مستاجرين روي بر وروحي مادي لحاظ از اجارهنشيني:ميگويد اجارهنشيني
وتقاضا كم اجارهاي مسكن عرضه ماديچون لحاظ ازميگذارد تاثيرمنفي
.كند قبول ميگويد كهمالك را شرايطي هر است مستاجرمجبور است ، زياد
.شوند زودترفرسوده منزل ، اثاثيه تا باعثميشود اثاثكشي سال هر درضمن
.يكآتشسوزي با است مساوي باراثاثكشي سه ميگويند كه شنيدهباشيد ، شايد
قديم رفته ، ازبين محلي كههويت است مشكلاين يك هم روحي لحاظ از
نازيآباد بچه من:ديگريميگفت هستم ، شميران بچه من:ميگفت يكي
محل بچهكدام نميداند ، من بچه طورمثال به الان ولي ،...و هستم
براي دوست تا چند كندو عادت منطقه و بههمسايهها ميآيد تا و است
كه ميكنند فكر بچهها و برويم آنمحل از كه مجبوريم كند ، خودشپيدا
تحصيلي وضعيت روي ساله هر اثاثكشي ضمن در نيست ، پايدار چيز هيچ
.كند تغيير مدرسهشان بايد سال هر چون ميگذارد ، منفي تاثير هم بچهها
بهعهده را مالكيت پيداست اسمش از كه همانطور مالك چون ديگر ، مشكل
اقتدار نگويد زور اگر حتي دارد ، زورمداري منطق يك خود پشت در دارد ،
كاري هر و نكند آرامش احساس مستاجر كه ميشود باعث همين و دارد روحي
و بيايد صاحبخانه نكند كه باشد فكر اين به مرتب بكند ميخواهد كه
.است نگران و دارد استرس هميشه بنابراين.بگيرد ايراد
مشكلاتمستاجرين علل بزرگترين از كهيكي است معتقد خرسندي آقاي
اين از بعضي اساسكار:ميگويد و هستند معاملاتملكي بنگاههاي
و مالك كردن چفت فقط آنها مبنايكار و است بازي بنگاههاشارلاتان
براي ديگر سال مالك چون و باشد كه قيمتي هر به حال ميباشد ، مستاجر
با و ميگيرند را او طرف ميكند مراجعه آنها به خانهاش دادن اجاره
معمولا الان تلفنكه و (گاز) شوفاژ برق ، آب ، مثل چيزهايي بازي ، زبان
را نواقص ولي ميدهند جلوه بزرگ را دارد وجود شهري تمامخانههاي در
ماه چند مثال طور به.نميآورند زبان به اصلا يا و ميكنند بيان كمتر
و داد نشانم خانهاي كنم ، بنگاهدار اجاره خانهاي كهميخواستم پيش
روز چند است ممكن ولي دارد..و گاز آب ، برق ، امكانات تمام:گفت
خانه آن به را اثاث اينكه از بعد.بشود قطع ساعت يك براي آب يكبار
بوديم مجبور ما و ميشود قطع روز چهار تا سه مدت به آب ديديم برديم ،
به و داديم ترجيح قرار بر را فرار نتيجه در برويم ، اقوام خانه به كه
.است كردن رنگ معيار بنگاهيها ، معيار من نظر
نكرديد؟ مراجعه املاك امداد بهمركز شما چرا
اين كه اطلاعاتي متاسفانه ولي مراجعهكردهام هم آنجا به راستش
چند كه خانهاي يعني نيست ، بهينه ميگذارند ، افراد اختيار در مراكز
يااينكه و ميدهند هنوز را رفته ، آدرسش اجاره به پيش حتييكسال يا ماه
به تا آيا اينكه با رابطه در خرسندي آقاي.خيليبالاست اجارهها قيمت
صاحبخانهها ، آدمهاي از بعضي:داشتهايدميگويد مشكلي خود مالكين حالبا
در كليد كه صاحبخانهداشتيم يك ما مثلا.رسيدههستند دوران به تازه
خانهاو در بايد ميرفتيم بهمهماني كه زماني و بود نداده بهما را حياط
خانهبرميگشتيم به ديروقت اگر كند ، راباز در بيايد تا ميزديم را
حتي صاحبخانه اين پشيمانميكرد ، رفتن مهماني از مارا و ميكرد ، غرولند
.ببرم حياط داخل رابه موتورم كه نميداد اجازه بهمن
ميكردند ، رفتار خوب خيلي كه داشتيم هم صاحبخانههايي مقابل در البته
.بوديم مستاجر سال چهار سه ، آنها ، خانه در ما كه
اجارهنشيني مشكلات درباره است معلم و كرده عقد كه سالهاي دختر 23
كه است نيم و سال دو من.اجارههاست بودن بالا مشكل بزرگترين:ميگويد
هنوز ولي ميكند كار وقت نيمه و است دانشجو شوهرم كردهام ، عقد
چون كنيم ، آغاز را مشتركمان زندگي تا كنيم پيدا خانهاي نتوانستهايم
ماه هر اجاره ميتوانيم بگذاريم ، فقط هم روي را پولهايمان تمام اگر
!ميداند خدا بياوريم ازكجا ديگر را پيش پول رابدهيم ،
در من:اجارهميگويد بودن بالا علت مالك ، درباره عباسزاده ، آقاي
داده اجاره كه دارم تهران در آپارتمان يك و زندگيميكنم شهرستان
.كرد را تعريفش هم خيلي و كرد معرفي من به بنگاهدار را مستاجر.بودم
اجاره ماه مدت 15 اين از بودند مستاجر من خانه در سال دو حدود آنها
برويد نميپردازم ، :بپردازميگفت را اجاره ميگفتم او به وقتي نداد
صورت اين وبه كنيم شكايت او از كه مجبورشديم هم ما.كنيد شكايت
تمام ويرانه ، كنم ، چهعرض كه خانه البته رفت و خاليكرد را خانه
و در روي بودند ، بچههايش درآمده جا يااز شده خراب درها دستگيره
من اگر الان..و خراب دستشويي شيرهاي بودند ، كشيده نقاشي خانه ديوار
كنم ، رنگ را خانه تمام بايد بدهم اجاره دوباره را خانه اين بخواهم
سر ميدانيد ، بهتر خودتان كه هم را هزينهها..و دهم انجام تعميرات
اجاره بالا قيمت با را خانهام كه مجبورم من بنابراين ميزند ، آسمان به
.بدهم
و ازدواجشميگذرد از سال دو حدود كارمند ، كه ساله ، غفوري 26 خانم
صاحبخانهها.اجارهبهاست فقط مشكل الان:استميگويد مستاجر
.ميخواهند پولپيش همه و شده گرد دندانشان
اجاره رفتن وبالا مستاجرين ساله هر علتجابجايي مالك ، فلاحي ، خانم
وگرنه هستند بيملاحظه مستاجرينهم خدا به:ميكند اينچنينبيان را
اگر منخودم كنيم ، عوض را سالمستاجر هر كه نميخواهد دلمان ماهم
خانه بگويم سال سر كه ندارم آزار ديگر است ، خوبي آدم مستاجرم ببينم
يك ما پارسال مثلا.بگردم مستاجر دنبال به بعد و كنيد تخليه را
كه بچههايش بوديم ، شده عاصي بچههايش و خودش دست از كه داشتيم مستاجر
ميآمد برايشان مهمان اگر خودشان ميدويدند ، خانه توي شب ساعت 12 تا
يا ميگرفتند ما از را آرامش و.ميكردند صحبت بلندبلند شب نيمههاي تا
پايين طبقه در كه را ما صدايش كه ميبستند محكم آنقدر را درها اينكه
سال سر صاحبخانهها ما كه هست چيزها اين ببينيدميداد آزار بوديم
علت البته.ببريم بالا را اجاره و كنيم عوض را مستاجر ميشويم مجبور
.است زندگي هزينههاي بودن بالا اجاره ، بودن بالا ديگر
:ميگويد ومستاجر مالك بين مشكلات استدرباره مستاجر كه اناري آقاي
قرارداد در مالك آقاي.كردهام اجاره را خانهاي كه هفتهاست دو حدود
را اثاث كه حالا ولي دارد تلفن برق ، گاز ، آب ، خانه كه بود نوشته
بايد هم تلفن از استفاده براي و ميشود قطع دائم آب كه ميبينيم برديم
خراب هم گرمكن آب ضمن در برويم ، است صاحبخانه منزل كه پايين طبقه به
را خانهات ميخواستي وقتي چرا ميگوييم صاحبخانه به هم وقتياست
اگر هست ، كه همين:ميگويد نگفتي؟ ما به را موارد اين بدهي اجاره
آن به دادگاه اين از و كردن شكايت.كنيد شكايت برويد هستيد ، ناراحت
كه ميخواهد حوصله هم و وقت هم ميدانيد بهتر خودتان كه رفتن دادگاه
.كنم اثاثكشي دوباره بايد ماه آخر تا كنم فكر.ندارم را هيچكدام من
با و بكشم عذاب يكسال بايد وگرنه بگيرم پس را پولم بتوانم اگر البته
.بسازم مشكلات
دارد ادامه