چهارم ، شماره 1116 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 9 شنبه 19
|
|
متون فهم شرايط
(دوم بخش)شبستري محمدمجتهد استاد با گفتگو - سنت و كتاب هرمنوتيك ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و ميداند متن تابع را خود بلكه نميداند خود تابع را متن مفسر
.آورد دست به را متن معناي حتما ميخواهد
نكتههايي شبستري ، مجتهد استاد با حاضر گفتگوي اول قسمت در:اشاره
مطرح مفسران بر علايق و پيشفهمها تاثير و هرمنوتيك علم تفسير ، درباره
پرداخته مطلب اين توضيح به كه نيز مكاتبي و ديدگاهها از برخي.گرديد
گرامي خوانندگان نظر به تئوريهايشان از مجملي و باطبقهبندي بودند
.رسيد
اين تبيين و مشكلات برخي طرح با همراه بحث ، اين دنباله قسمت اين در
آن رابطه و متون تفسير فرايند در پيشفهمها وجود اثبات و مهم موضوع
طرح واقع در بحث اين.ميرسد خوانندگان نظر به مفسروسنت متن ، با
.ميباشد هرمنوتيك علم نظرگاه تفسيراز شرايط و مسئله
مقالات سرويس
ميخواهد سنجيدهاي سخن كه شخصي هيچ ترتيب بهاين:شبستري استاد.
اين به پيشفهمها بودن تعيينكننده كه شود مدعي نميتواند بگويد ،
كه را معنايي آن تا ميرود متن سراغ به پيشفهمها انسانبا كه معناست
تفسير عمل ضد درست سخن اين.بگيرد متن از معنارا آن دارد ، نظر در
.نميگويد را چيزي چنين كسياست حرفبيربطي بسيار سخن اين و است
و گرفتار را انسان مطلق ، درتاريخيت خواستهاند كه كساني بودهاند
هر كه معنا اين به است مطلق عملتاريخي يك تفسير عمل و.سازند زنداني
معناي هيچ و ميفهمد را يكمعنايي ميكند ، نگاه كه زاويهاي هر از كس
مطلق تاريخيگري يا و همانهيستوريسم اين.ندارد وجود تعقيب مورد ثابت
ميگويند اگررانميپذيرد آن فوقالذكر مكتب دو از هيچكدام كه است
كه است اين استمنظور باز جديد تفسيرهاي و فهمها براي مجال همواره
قبل از معنايموجود آن آوردن بهدست براي متعدد تفسيرهاي براي مجال
آغاز شمادر كه هم نسبيتي آن كه ميشود معلوم بدينترتيب و دارد وجود
تفسيرهاي براي راه نبودن بسته و ندارد مورد كرديد مطرح سخن
ديد زاويه از كس هر و ندارد معنا متن خود كه نيست اين جديدمعنايش
.است منتفي حال هر در معنا ، اين به نسبيتچيزيميگويد خود
كند ، برقرار متن با ميتواند انسان كه نسبتهايي مورد در شما:همشهري
بسيار رابطه اينجا شايد اما.نموديد طرح را سهگانهاي شكلهاي
انسان امكانات و تاثرات دايره بودن وسيع گرفتن درنظر با پيچيدهتري ،
.باشد داشته وجود سهگانه اشكال از تلفيقي يعنيشايد.باشد داشته وجود
وجود خاص بطور انسان و زبان بين بسيارپيچيدهاي رابطه ميرسد نظر به
و زبان در مستتر معاني و است محصولتاريخي يك حال هر به به دارد
خود علاوه ، به.است گرفته وشكل شده حمل آن بر زمان طول در الفاظ
مسئله ، همين تبيين بنابراين.است كرده رشد زمان طول در هم انسان
بطور كه است اين حالامسئله.ميكند حل را قضيه اين مبهمات از مقداري
انتظارات و باخاستگاهها ميرود مقدس متون سراغ به كسي كه هنگامي خاص ،
را بودن اينناخودآگاه.ميرود آنها سراغ به ناخودآگاه تاحدودي شايد
را آن عبارتديگر به يا دهيد قرار تبيين مورد بخواهيد شما هرگاه
رامشخص مفسر نسبتهاي با همراه تفسير حدود شما بقول يا كنيد ، عقلاني
متن به مومن كه كساني نگرانيبراي ايجاد حد ، تعيين همين كنيد ،
.ميكند مقدسميباشند
متن كند تفسير نبايد اصلا مومن پس نظريه ، اين با:شبستري استاد.
...مقدسرا
...بشود تفسير كه دارد انتظار بيشتر:همشهري
از هم متن وسيله به شدن تفسير ولي.است درست بله ، :شبستري استاد.
دادن تطبيق يعني متن بهوسيله شدن تفسير و ميگذرد مقدمات و همانمراحل
كه متن با نسبت تعيين بدون هم كار اين مفسر ، موجود وضعيت به پياممتن
.نيست ميسر ميشود عملي انتظارات و پرتوپيشفهمها در
مقدمات عنوان به شما كه آنچه كه ، مسئله اين به ميرسيم حالا:همشهري
نبودن دليل به ثانيا رواني ، دلايل به اولا ما ، براي تفسيرميگوييد ،
حل را مشكل بتواند و باشد پرداخته مبحث اين به كه واسط سنتهايفلسفي
است سخت باشد ، پرورده مسائل اين توضيح براي مناسبي حتيواژگان و كند
را متن فهم حصل ما الزاما شما ، مقدمات من نظر به يعني.آنبرسيم به
;نسبيت يعني اين و.ميدهد تنزل مفسر اختيار در و شخصي چيزيبسيار به
تهديد مورد را آن و ميكند ايمان براي نگراني ايجاد كه نسبيتي همان
.ميدهد قرار
چيست؟ ديني متون در نسبيت از شما تعريف و استنباط:شبستري استاد.
خود تابع را متن همچنان مفسر اينكه يعني نسبيت من نظر به:همشهري
و ثابت معناي آنكه چه بداندـ درست آن از را خود فهم كس وهر بداند
نه؟ يا باشد قائل محصليبرايش
خود تابع را متن مفسر دادم توضيح قبلا بنابرآنچه:شبستري استاد.
را متن معناي حتما ميخواهد و ميداند متن تابع را خود بلكه نميداند
و نقش وانتظارات پيشفهمها كه است مطلب اين منروي تكيه.آورد دست به
اين انواع است ، كتاب اول فصل كه متون فهم فرايند فصل دردارند دخالت
.نميكنم تكرار را آن اينجا ودر دادهام توضيح را ودخالتها نقشها
كه نيست اين معنايش نيست ، نقض غيرقابل فهم فهمي ميگوييمهيچ ما اينكه
قبلا من.بكند تعيين قطع بهصورت را معنا دارد كه بااستدلالي مفسر خود
و خودش نظر از است معنا قطعي تعيين مفسر انتقادي وظيفهسوم كه گفتم
من كه است اين متن قطعي معناي كه ميشود مدعي پسمفسر.بنابراستدلالش
وجود و مفسر سوي از معنا قطعي تعيين اين.دفاعميكند آن از و ميگويم
اما و.است كافي باطل نسبيت از شدن برايرها قبلي ثابت معناي يك
مسئله گردانيده فهم دشوار را اينمسائل ما فلسفي و رواني شرايط اينكه
نگراني ايجاد ايمان براي اينمسائل طرح گفتيد اينكه اما و.است ديگري
از است عبارت ايمان.نيست اصلااينطور كه كنم عرض پاسخ در بايد ميكند
برابر در را خود ايمان خداوندمتعال ، سوي به آوردن روي و دادن دل
مشت يك صحت به عقيدتيجزمي التزام نه و است دادن دست از خداوند
تنها نه ديني تفسيرهايمتون در تعدد امكان به توجه.خبري گزارههاي
كه چگونهايمان كه ميكند روشن بلكه نميكند ايجاد نگراني ايمان براي
تفسيرهاي داخل در ميتواند است انسان و خداوند ميان وجودي رابطه يك
.باشد داشته وجود متفاوت
براي كه است ديني ازمتون خاص تفسير يك به ايمان كردن منحصر
بايد خاص تفسير يك نقض صورت اين در زيرا ميكند ، ايجاد ايماننگراني
باوجود هميشه ايمان حقيقت.شود تلقي ايمان ابطال و نقض معناي به
اينها ، مگر همه بر علاوهميماند محفوظ متفاوتبهتر تفسيرهاي امكان
اسلام از متفاوت چگونهتفسيرهاي اسلام تاريخ طول در كه نميبينند مومنان
در هم غزالياست بهوجودآمده فرقه دهها مسلمانان ميان در و شده داده
را فرقهها اين از گفتههيچكدام والزندقه بينالاسلام كتابفيصلالتفرقه
كتابهاي به كسي استكه كافي.مسلمانند آنها همه و كرد تكفير نميتوان
و آراء ازاختلاف محشري چه ببيند و كند مراجعه وفقه تفسير و كلام
متون وتفسير فهم در اختلاف وجوداست شده پا به فتواها و تفسيرها
.ميبينند آنرا همه و وجوددارد كه است انكار غيرقابل واقعيت يك ديني
با را ايناختلافها فراشد و مكانيسم كه است اين ميكنيم ما كه كاري
تا توضيحميدهيم را آن چگونگيهاي و ميدهيم نشان هرمنوتيك دانش اصول
ممكناست هم باز چگونه و افتاده اتفاق چگونه اختلافها اين شود معلوم
و است باز هميشه تفسير و فهم راه اينكه يعني افتد ، اتفاق
.شود تنقيح بايد پيشفهمهاهميشه
مورد بامعناهاي قطعا مشترك ، انساني دليلشرايط به انسانها:همشهري
با تا ميكنند برقرار سادهتري و صريحتر رابطه يكديگر ، تاليفات و نظر
.خداوند به است منتسب كه كلامي يا خداوند كلام
ذوبطون و درتو تو خداوند كلام اينكه براي بله ، :شبستري استاد.
بطن هفتاد يا بطن هفت نگفتهاند انسان كلام درباره هم آغاز از.است
كلام درباره فقط كه ميدانيم و گفتهاند خداوند كلام درباره ولي دارد ،
تفسير عرفاني ، تفسير نظير تفسيرها ، اقسام و انواع كه است خداوند
اين اما دارد ، وجود. و باطني ، ظاهري فقهي ، فلسفي ، تفسير كلامي ،
اين بنابراين.است نيامده بوجود انساني كلام درباره تفسير حيطههاي
بطون و است وصعبالوصولتر انسان كلام با متفاوت خداوند ، كلام كه موضوع
واضح امري تاريخ در ميشود ، گوناگوني تفسيرهاي موجب كه دارد زيادي
.است
كه است اين كنم اضافه مباحثمان به اينجا در بايد كه مسئلهاي اما
كجا در اينكه يعني بود آمده پديد شما ذهن در كه مطلبي آن درباره
.ميفهمند را همديگر انسانها آنها با كه دارد وجود انساني مشتركات
اين به.دارد وجود وسنت زبان در انساني مشتركات آن كنم عرض بايد
را معاني آن ميخواهد ومفسر ميگوييم سخن ازآن ما كه معانياي كه ، معنا
صاحب و.وجوددارند سنت و زبان در كه هستند معانياي اينها كشفكند ،
چنين ميكند ، و استفاده سنت و درزبان معانيموجود از واقع در هم متن
همديگر و ارتباطبرقرارميكنند يكديگر با انسانها كه است
بايد سنت و زبان رادر انساني معانيمشترك جايگاه بنابراين.راميفهمند
.كرد جستجو
و علاقهها و پيشفهمها آن كه ميآيد پيش سوال اين اكنون:همشهري
دارند ، تفسيرـ و فهم معناـ دريافت در مهمي نقش شد گفته انتظاراتيكه
و ارزيابي دارند ، آنها كه مهمي نقش به توجه با نه؟ هستنديا درست
است چگونه -مثبت يا منفي - آنها ونقش تاثير ازحدود شما صورتبندي
انتظارات و علاقهها فهمها ، پيش كه مهمي نقش دليل به:شبستري استاد.
گفتگو و ارزيابي و نقد مورد است لازم دارند ، متون تفسير و فهم در
نميتوان هيچگاه كه كنيم قبول را مطلب اين اگر ما يعني گيرند ، قرار
تفسير همواره و كرد تلقي رسيده پايان به و رامتوقف متون تفسير و فهم
پيش كه بپرسيم مفسري هر از داريم حق مااست ممكن جديد فهم و
چه به ديگر تعبير به است؟ آورده كجا از را پيشداوريهايش و فهمهايش
است؟ شده برقرار متن با معين رابطه يك دليل
كرده تلقي نشانهها سنخ از را متن اگر مفسربپرسيم از ميتوانيم مثلا
دليل چه به كرده تلقي وسيلهها سنخ از را آن اگر است؟ دليل چه به
پس است؟ دليل چه به كرده تلقي خطاب و سنخطلب از را متن اگر است؟
بايد دائما كه است اين است مهم متون تفسير عالم در ما براي كه چيزي
داشته توقف بايد سرچشمه آن در درواقع.بكنيم كندوكاو مقدمات آن در
بازخواست و نقد مورد را يكديگر و كنيم سوال يكديگر واز باشيم
متن به خود خاص منظر از چرا كه دهد پاسخ بايد كس هر آنجا.قراردهيم
.ميكند نگاه
فيلسوف.نگريستهام متن به منظر اين از چرا من كه بگويد بايد عارف
بايد يك هر نيز ديگران و فقيه و متكلم.كند توجيه را خود منظر بايد
.دارند وجود همه چراها اين پس.كنند مطرح را خود خاص منظر
و مختلف تفسيرهاي وجود مسلمانها ، ما تاريخ طول در آيا:همشهري
ممكن نهايي تفسير كه بدهد نشان تا نبوده كافي تنهايي به متفاوت
امروزه كه دارد علتي چه و است آمده پديد كجا از نگراني ايننيست
من:شبستري استاد.نميشود؟ قلمداد طبيعي امري نظرها و فهمها تفاوت
پيش با مسلمان ، مفسران كليه كه بدهم نشان خواستهام كتاب اين در
اين گونهاي به هركسپرداختهاند سنت و كتاب تفسير به معيني فهمهاي
تعيين اين و فهمها ، پيش اين خواستهام من.است كرده تنظيم را نسبت
فهم چگونه كه شود مشخص كتاب خوانندگان براي تا بدهم نشان را نسبتها
و است بوده فهمها پيش و نسبتها تعيين آن گرو در تاكنون سنت و كتاب
تكيه آن روي منوتيك هر دانشمندان كه كلياي اصل از سنت و كتاب فهم
همواره كه بشود عنايت مسئله اين به اگر.است نبوده مستثني ميكنند
تعبيرديگر ، به و شده فهميده فهمها پيش با ارتباط و سنت و كتاب
داده پاسخ سوالها به سنت و كتاب و شده سوال سنت و كتاب از همواره
و فهمها براي راه پس كه ميشويم نكته اين متوجه صورت اين در است ،
ميتوانيم آنگاه.است باز هميشه مسلمانان ما ميان در جديد تفسيرهاي
را تفسيرنهايي و فهم ما بگويندكه كساني يا كسي كه آفت اين از
و نشده داده نهايي تفسير و فهم بگوييم و كنيم جلوگيري دادهايم
تفسير ، طبيعت و متون طبيعت.ندارد معنا نهايي تفسير و فهم اساسا
در تفسير يك در ماندن متوقف از اينگونه و.نميپذيرد را چنينچيزي
روياروي شفاف صورت به متن كه توهم اين پرده چون.خواهيمماند امان
دريده ميشود انسان ذهن وارد مستقيما متن معناي ميگيردو قرار انسان
.شد خواهد
دارد ادامه