چهارم ، شماره 1118 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 11 دوشنبه 21
است؟ رواني فشار عامل كاري شرايط كدام
پركاري به افراد مي‌شود موجب شدن گذاشته كنار و مقام تنزل از ترس
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مي‌كوشند افرادي چنين حال عين در بمانند باقي همچنان تا بپردازند
.كنند پنهان را خود شغلي امنيت عدم احساس
منافع به نسبت و نمي‌كند را آنها مراعات رئيس كنند احساس كه كاركناني
.هستند رواني اختلال معرض در بيشتر است آنهابي‌تفاوت
همين به.مي‌گذرانند كار محيط در را خود مفيد وقت بيشتر مردم عموم
آنها رواني و جسمي سلامت تامين در بسياري اهميت كار محيط شرايط دليل
در زيادي تاثير كه عواملي از برخي اختصار به نوشتار اين در.دارد
:است گرديده ذكر دارند كار از ناشي رواني فشار ايجاد
تلاش كردن ، كار تند كاري ، نامطلوب شرايط چون عواملي:كاري شرايط
پركاري و كارگذراندن محيط در را بسياري ساعات فيزيكي ، طاقت‌فرساي
.مي‌شود رواني سلامت اختلال موجب
و سر جمله از رواني و فيزيكي نامطلوب محيط و تكراري و خسته‌كننده كار
سلامت اختلال بر علاوه پرخاشگر همكاران و تندخو افراد با داشتن كار
از زودتر و بيشتر افراد اين.مي‌شود نيز جسماني سلامت كاهش موجب رواني
.مي‌يابند بهبود ديرتر و مي‌شوند مبتلا بيماري به ديگر افراد
مي‌كنند كار ديگران با نزديك خيلي كه زماني افراد بعضي:كاري تراكم
كار بقيه نزديكي در اگر عده‌اي كه حالي در.مي‌نمايند ناراحتي احساس
منفي) كاري تراكم حالت هر در و دارند شدن جدا و تنهايي احساس نكنند
.گردد رواني فشار ايجاد باعث مي‌تواند (مثبت يا
به‌معني كمي پركاري -كيفي و كمي:است نوع دو بر پركاري:پركاري
به كيفي پركاري كه درحالي است داشتن كار بسيار و كردن كار زياد
.مي‌شود سخت‌اطلاق بسيار كارهاي انجام
اختلال مختلف نشانه نه حداقل كيفي و كمي از اعم پركاري حالت دو هر
خستگي -كار 2 از نارضايتي -دارد1 همراه به را جسماني و رواني
بالا -پريشاني 6 -نگراني 5 و اضطراب -نفس 4 به اعتماد كمبود -زودرس 3
-تنفسي 9 ناراحتي‌هاي -قلب 8 ضربان افزايش -كلسترول 7 ميزان رفتن
(دخانيات استعمال) سيگار كشيدن در افراط
رواني فشار به فردرا مي‌تواند نيز كار چشمگير كاهش است ذكر به لازم
.باشد داشته به‌همراه رنجوري و كسالت و كند مبتلا
و شغل از شخص كه مي‌آيد وجود به زماني نقشي ابهام:نقشي ابهام
اهداف كه معني بدين.باشد نداشته كافي اطلاع گرفته عهده به كه كاري
بين نمي‌تواند او و نيستند صريح و واضح شايد و بايد چنانكه وي كاري
درستي ارتباط محوله مسئوليت‌هاي و همكاران خود ، انتظارات و اهداف
.سازد برقرار
وضع از رضايت عدم به‌نفس ، اعتماد كاهش افسردگي ، بروز موجب حالت اين
.مي‌گردد شغلي انگيزه وكاهش شغلي رضايت عدم زندگي ،
خود كار محيط در شخص كه مي‌شود ايجاد وقتي حالت اين:شغلي تعارض
انجام به نسبت علاقه‌اي واقعا كه شود مواجه نيازهايي يا وظايف با
نداشته ذهن در كارها آن انجام از تصوري قبلا اينكه يا و نداشته آنها
.باشد
دو بين كه‌فرد مي‌شود ديده هنگامي زمينه اين در مورد متداولترين
سو دو به و شود واقع دارند هدف‌متفاوت دو و خواست دو كه مختلف گروه
كه انتظاراتي و خواسته‌ها بين كه گيرد قرار شرايطي در يا و شود كشيده
و اداري مشاغل به كه افرادي.باشد داشته وجود تعارض مي‌رود او از
و داشته قرار فشارها اين معرض در بقيه از بيشتر دارند اشتغال تخصصي
.مي‌باشند آسيبپذيرتر
قبال در مسئوليت از بيشتر مردم مقابل در مسئوليت:مسئوليت
و اضطراب به‌افسردگي ، چشمگيري نحو به و است رواني فشار موجب اشياء
ديگران مقابل در فرد مسئوليت هرچه‌ميزان.مي‌شود منجر پريشي روان
با برخورد و واكنش در را بيشتري زمان و دقت وي‌بايد شود بيشتر
افراد مسئوليت.شد خواهد بيشتر نيز رواني فشار و نمايد مصروف سايرين
خون كلسترول ميزان و خون فشار كشيدن ، سيگار با توجهي قابل ميزان به
در رواني و جسماني مختلف بيماري‌هاي به ابتلا خطر.است ارتباط در
كمتر مراتب به دارند برعهده اشياء قبال در را مسئوليتي كه افرادي
.است
فكر با فردي را خود رئيس كاركنان ، كه شرايطي در:مافوق با روابط
براساس مي‌شودكه ايجاد دوستانه‌اي روابط كنند احساس وملاحظه‌كار
بر رواني فشار بروز عدم موجب بوده ، صميميت و احترام متقابل ، اعتماد
.شد خواهد كاركنان
و نمي‌كند را مراعات‌آن‌ها رئيس ، كنند احساس كه كاركناني مقابل در
در بيشتر و بوده رواني فشار است‌تحت بي‌تفاوت آنها منافع به نسبت
.رواني‌هستند اختلال معرض
برخي براي مي‌تواند مشاركت و كار تقسيم به دعوت:زيردستان با روابط
.گردد اضطراب و تنفر احساس جمله از رواني فشار بروز موجب مديران از
آنها مهمترين كه هستند سهيم پديده اين بروز در عوامل از برخي
:از عبارتند
او از كه توقعاتي با فردي تواناييهاي ناهمساني و ناهماهنگي -1
.مي‌رود
از يا و يافته اوكاهش قدرت و رسمي نقش اينكه از مديري است ممكن -2
.ناراحتي‌نمايد احساس برود بين
در هم مثلا.گيرد قرار رواني تعارض معرض در وي است ممكن -3
داشته كار تقسيم و مشاركت انتظار هم و كند دخالت كارها جزئي‌ترين
.باشد
است عهده‌دار آنهارا رياست او كه افرادي و دستان زير است ممكن -4
به فوق عوامل از هريك.كنند امورخودداري در مشاركت و همكاري از
و نمايد عمل فشارزا عامل يك عنوان به مدير يك براي مي‌تواند گونه‌اي
.گردد رواني تنش بروز موجب
موجد دليل به‌هر دستان زير با روابط مديران ، از برخي براي هم‌چنين
وقت اتلاف نوعي و غيرمهم روابطرا گونه اين كه چرا است رواني فشار
.مي‌كنند تلقي خود مديريتي كارهاي براي‌انجام مانعي و دانسته
محور و اساسي عامل همكاران بين خوب روابط:همكاران با روابط
همكاران‌از ميان ضعيف روابط.مي‌آيد شمار به سازمان فردو سلامت
موجد مهم عوامل يكي‌از ناسالم رقابت و صميميت عدم بي‌اعتمادي ، جمله
رواني سلامت بر علاوه مي‌تواند سالم و خوب روابط برعكس.است رواني فشار
تسريع در اساسي نقش كه بدن مهم هورمون) كورتيزول ميزان تعادل باعث
.گردد دخانيات مصرف ميزان و خون فشار كاهش ،(دارد آسيبديدگي بهبود
از يكي بازنشستگي و شدن گذاشته كنار از شغلي‌ترس امنيت عدم
بطور آنكه از قبل فرد مي‌شود موجب حالتي چنيناست رواني فشارهاي
و اضطراب دچار و نموده فرسودگي احساس شود بازنشسته كار از طبيعي
در شدن گذاشته كنار يا مقام تنزل از ترس.گردد روحي كسالت و افسردگي
خود كار در پيشرفت سطح بالاترين و بالا مدارج به مي‌دانند كه افرادي
تا مي‌پردازند پركاري به افراد اين.است شديدتر بسيار رسيده‌اند
احساس عدم مي‌كوشند حال عين در و دارند نگه اوج در را خود همچنان
رواني فشار معرض در پيش از بيش بدين‌ترتيب و كنند مخفي را شغلي امنيت
.مي‌گيرند قرار
(يافتن حدارتقا از بيش يا نيافتن ارتقا) ناهمخوان موقعيت
است برخوردار اهميت‌بسياري از كاركنان از بسياري براي كاري پيشرفت
بر بلكه مي‌يابد افزايش دستمزدشان و حقوق تنها نه آن واسطه به كه چرا
.مي‌بخشد تحكيم نيز اجتماعي‌شان و شغلي موقعيت
منصبهاي مدارج‌و به فرد كه دوره‌اي معمولا و ميانسالي دوران طي
از شغلي موقعيت و شغل (نه‌عاليرتبه و متوسط كارمند) رسيده متوسط
اين در.است مسئله‌سازتر مراتب به و بوده برخوردار بيشتري حساسيت
.مي‌يابند آهسته‌تر و كندتر را خود كاري پيشرفت كاركنان عموما دوره
شده‌اند ميدان وارد بيشتري انرژي با كه نفسي تازه و جوان رقباي حضور
حد از بيشتر فرد يك كه زماني ديگر طرف از.مي‌افزايد مسئله شدت بر
دليل به فردي چنين.مي‌شود ناامني احساس دچار مي‌كند ، پيدا ارتقاء خود
مضاعف فشار و تنش دچار لازم مهارت‌هاي و توانايي‌ها بودن دارا عدم
امنيت عدم از ناشي فشار) مقام تنزل از ترس هم‌چنين.مي‌گردد رواني
.است بيشتر افراد اين در (شغلي
نسب آخوندي محمدهاشم:تنظيم و تهيه
قرچه‌داغي ، مهدي:ترجمه -ال‌كوپر گاري -رواني فشارهاي -منبع1
شاملو -رواني بهداشت -شريعت‌زاده2 ناهيد