چهارم ، شماره 1120 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 13 چهارشنبه 23
نقاشي در زمان و حجم حضور
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
وفضا سهبعدي فضاي به دستيابي
بامداد نگارخانه در نقاشي نمايشگاه برپايي بهمناسبت
شده انجام ميشدكرد ، تكنيك درباره هرچه استو ذهنيت دهه اخير ، دهه
.است
در تا 13آبان از 8 پيرهاشمي افشين وحجم نقاشي آثار از نمايشگاهي
نمايشگاه سيزده در را خود آثار تاكنون وي.بود برپا بامداد نگارخانه
شعر زمينه در ديگرش هنري فعاليتهاي و است داده شركت گروهي و انفرادي
.است فيلمنامهنويسي و
از من هدف:ميگويد خود اخير موردنمايشگاه در پيرهاشمي افشين
حداقل كه است هنري دستهايآثار ارائه ابتدا نمايشگاه ، اين برپايي
نقاشان و هنرمندان برخي كه معنا اين به.است نشده انجام درايران
ساله فضاي 200 از هيچگاه ميشود ، ديده بينالها در كه همانطور ايراني
حبس را خود بوم و رنگ چهارچوب در كماكان و نشدهاند خارج نقاشي
در نيز زمان و حجم از رنگ ، بر علاوه نمايشگاه اين در من.كردهاند
.كردهام استفاده نقاشيهايم
چسبانده ميلهاي روي بر سبز رنگ افشينپيرهاشمي ، آثار از برخي در
قرمز ، رنگهاي روي بر خود چرخش با و درميآيد بهگردش موتوري با كه شده
يكديگرند ، كنار در مختلف تركيبهاي با كه سياه و نارنجي آبي ،
فضاهاي اطراف و كار زير فرم با و ميآورد بهوجود مختلف تركيببنديهاي
گردش با بلكه نميبينيم نقاشي ما ديگر ، بهعبارت.ميكند ايجاد متفاوتي
.ميكنيم مشاهده را متفاوت تركيببندي حدود 60 كار ، در سبز رنگ
مطرح ديگرجاي هنرمند ، يك براي امروزهتكنيك:ميگويد نقاش اين
.ندارد شدن
هر هنري حيات ادامه براي لازمه قوي ، كمترين اجراي و تكنيك يعني
خوب ، تكنيك كنار كهدر است قوي ذهنيت من ، بهنظر.است نقاش هنرمند
تكنيك درباره هرچه و است ذهنيت دهه اخير ، دهه.ميكند مطرح را هنرمند
در فضا آوردن بهوجود حال ، اين با امااست شده انجام كرد ، ميشد
حسهاي از يكي فضا ، ازديدن لذتبردن چراكه.زيباست و دشوار كاري نقاشي
.است داده قرار انسان در خدا كه است بصري برتر
هر:نقاشيميگويد آموزش كنوني زمينهوضعيت در پيرهاشمي افشين
آموزشي لحاظ از ماميسازد خود مانند نقاش ، يك شاگردخود از استادي
ميشناسم را استادي آتليه.هستيم بنگلادش مثل كشورهايي از عقبتر خيلي
سطح از بيشتر او پرورشي كيفيت و سطح ميكند ، تدريس درست چون كه
ميدهد پرورش استعدادش به باتوجه را هنرمند هر او يعنيدانشگاههاست
بههدر او وقت سال چهار و ميدهند دانشجو به مدرك فقط دانشگاهها ولي
يك اماكند تربيت خوب نقاش يك ميتواند نقاشي در استاد يك.ميرود
نفره كلاسهاي 50 دردهد انجام نميتواند مدرك دادن جز كاري دانشگاه
سيستم بايد بياموزد؟ شاگردانش به ميتواند چيزي چه استاد نقاشي ،
كه ايندليل به.كرد تازه شده فرسوده و كهنه كه را هنر و نقاشي آموزش
به نه است سنت به توجهات و نداريم ياكاندينسكي و ماپيكاسو
.پيشرفت
صحبتهاي كنند سعي جوانان:جوانانميگويد به توصيه مورد در وي
.دهند ادامه و بپذيرند دارند ، دوست كه را آنچه و بشنوند را استادان
از نبايد.ميشود پيروز و ميكند ترقي دارد ، دوست آنچه در انسان چراكه
.است هنرمند مرگ كار ، اين كه كنند تقليد خود استاد