چهارم ، شماره 1120 نوامبر 1996 ، سال آبان 1375 ، 13 چهارشنبه 23
|
|
كدامند؟ مرجع كتب
براي مثالهايي نيز و مختلف معاني كلمه ، نوع:تلفظ صحيح ، املاء
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
فرهنگها در واژه يك مقابل كه است مواردي جمله از مختلف معاني
ميآيد
يا خبر آوردن بهدست براي كه ميشود كتابهايياطلاق به مرجع كتب عنوان
تدوين قصد اين به و ميشود مراجعه آنها به خاصي ، موضوع درباب اطلاع
منابع رديف در را كتابها اينگردند مطالعه آخر به تا كه نشدهاند
منابع كه است ذكر به لازم.ميآورند حساب به كتابخانه يك اول درجه
بررسي قابل مجزا گروه دو در خودReference Books عبارتي به يا مرجع
.دوم رديف منابع و اول رديف منابع هستند ،
مراجعهمستقيم با كه هستند منابعكليتري شامل اول ، رديف منابع.
و دائرهالمعارفها:مانند.كرد دريافت پاسخرا آنها از ميتوان
.فرهنگها
مستقيمااطلاعات ما به كه آنهاييهستند دوم ، رديف منابع2
مراجعه با تا معرفيمينمايند ما به را منابعديگري بلكه نميدهند
مانند آوريم بدست را نياز پاسخهايمورد يا اطلاعات آنهابتوانيم به
كتابشناسيها
واختصاصي ، عمومي ، دسته دو به را منابعمرجع ديگري ، تقسيمبندي در
:نمودهاند تقسيم
عموم استفاده مورد عموميكه دائرهالمعارفهاي مانند عمومي منابع -
.ميگيرند قرار مردم
:مانند... و كشورها مناطق ، خاص راهنماهاي مانند اختصاصي منابع -
تخصصي راهنماي ياWorld Who's Who:جهاني راهنماي يا آلماناك ، ايران
.دورهساساني ارتباطي راههاي:ملي
بيان چارچوبخاصي در را مطالب اينمنابع:اختصاصي دائرهالمعارفهاي
دائرهالمعارف:مانند هستند مدخل الفبايي تنظيم داراي معمولا ميكنند
به كلي خيلي ميتواند:مرجع كتاب گسترش حدود شيمي دائرهالمعارف ادبي ،
در كامل ميتوانند كتابشناسيها مثلا.مفصل خيلي يا و بپردازد موضوع
خاص موضوع يك در اينكه يا و ملي كتابشناسي مثل شوند معرفي زمينهاي
... و كتابداري كتابشناسي برق ، كتابشناسي مثل:باشند
Dictionaries:واژهنامهها
ديگرفرهنگ بهعبارتي يا فارسي ، واژهنامه در ديكشنري كلمه معادل
.ميشوند يافت كتابخانهاي هر معمولادر مرجع كتب از دسته اين.است
.تخصصي و دانشگاهي شخصي ، كتابخانههاي در خصوصا
آن با اكثرا كه ميروند بهشمار مرجع مهمترينكتابهاي از يكي اصل در
زبان يك در موجود لغات همه تقريبا واژهنامه يك در.داريم كار سرو
نوع تلفظ ، صحيح ، املاء:ميآيد زير موارد واژه هر زير در ميشود ، درج
براي مثالهايي نيز و واژه آن معانيمختلف (دستوري لحاظ از)كلمه
يا كلمه مترادفات نيز و لغتريشهشناسي تاريخ و ريشه همچنين معاني ،
.ذكرميگردد خاص ، واژه همان
وسيعي چهاطلاعات شامل مبسوط يكواژهنامه كه نميدانيم ما از بسياري
اماكن يا و اشخاص بهنام نيز قسمتي واژهنامهها بسيارياز در.است
واژهنامهها همه معمولادر موارد اين.مييابد اختصاص ديگر واسامي
.باشند شكل يك به يك هر در است ممكن اما دارد وجود
دارندميتوان كاربرد انگليسي درزبان كه مهم واژهنامههاي جمله از
ترتيب در قابلذكر موضوع مهمترين.اشارهنمود Webstersبه
تلفظ و شدهاند تعريف مناسبي بطور لغات كه است اين وبستر واژهنامه
.است آمده نيز آنها
نيز گروههايخاصتر براي و مختلف درشكلهاي مزبور واژهنامه ضمنا
كه انگليسي زبان شدهدر خلاصه واژهنامههاي ميان از.است شده تدوين
ذيل فرهنگهاي به ميتوان برگيرد در را سودمند و مهم شدهلغات سعي
-Chamber's English Dictionary.:كرد اشاره
-The Oxford English Dictionary
تاريخچهايطولاني واژهنامهها ياهمان فرهنگها فارسي زبان در
.دارند
به را آن سال 1346 در ايران فرهنگ بنياد كه واژهنامهبندهش جمله از
داستانهاي) اساطير به است مربوط واژهنامه اين.رسانيد چاپ
...و جانورشناسي جغرافيا ، نجوم ، ،(افسانهاي
طوسي اثراسدي كه دارد نام فرس فارسي ، لغت اصيل واژهنامه ديگر
.رسيد چاپ به سال1336 در دبيرسياقي محمد كوششاستاد به و بوده
و خاصيدارد ويژگي ميگردد باز قرنهاپيش به كه آنجا از اينفرهنگ
داراي ضمنا.شدهاست لحاظ كلمات آخر آنالفباي در كه است اين آن
اثر آنندراج فرهنگاست بينظير خود نوع در كه است شعري شواهد
بعدها و جلد در 2 ابتدا سياقي دبير محمد استاد نظر زير كه محمدپاشا
چاپ به هندوستان در فرهنگ اين بار اولين.رسيد چاپ به جلد در 7
.رسيد
جديدتر شده ذكر واژهنامههاي به كهنسبت فارسي واژهنامههاي ديگر اما و
:عبارتنداز شدهاند تدوين و تهيه اخير قرن در و بوده
نسبتبه و ميشود و شده منتشر و 3جلدي بهصورت 2:عميد فرهنگ -
و مصور اشكال همچنيناز شده استفاده كلماتجديدتري از قاطع برهان
مفصلي مقدمه فارسي شيرين زبان با ارتباط در و نموده استفاده طرحها
..است عميد حسن استاد اثر فرهنگ اين.دارد
دارد بهاعلام اختصاص آن جلد دو كه جلداست شامل 6:معين فرهنگ -
اين.است آمده... و شهرها و كشورها اشخاص ، خاص آناسامي در و
حداكثر است شده سعي كه است معين محمد دكتر استاد زحمات نتيجه فرهنگ
استفاده معين فرهنگ مشخصات ازشود داده توضيح آن در كلمات و لغات
.است آمده كلمه هر مقابل در كه است لاتين اصوات و حروف از
فرهنگهايفارسي ترين شناختهشده بزرگترينو از:دهخدا لغتنامه -
خستگيناپذير و بيدريغ تلاش نتيجه و است ومبسوط كامل بسيار كه است
.دهخدا علياكبر استاد
هر براي آنجاكه از.دارد وجود اينلغتنامه در بارزي مشخصههاي
در شعري شواهد از و است آمده كاملي توضيحات واژه اصطلاح به يا مدخل
دائرهالمعارف حد در را لغتنامه اين گشته ، استفاده فراوان حد
خود كه است مقدمه شامل دهخدا لغتنامه اول جلد.دانستهاند
تاملي اندك با و ميرود بهشمار پارسيزبانان براي كوچكي دائرهالمعارف
گويشهاي و لهجهها زبانها ، لغت ، ظهور:جمله از نكاتي به مقدمه اين در
زندگي درباره همچنينمييابيم دست...و لغت فساد عوامل ايراني ،
ده چهار در لغتنامه اين جديد چاپ.است آمده اشاراتي نيز دهخدا مرحوم
لازم.است رسيده چاپ به و تصحيح محققان و اديبان از گروهي توسط جلد
با فارسي حروف از استفاده لغتنامه اين مهم خصوصيات از است ذكر به
از ضمنا است مدخل هر صحيح تلفظ براي سكون و كسره و ضمه فتحه ،
.است نشده استفاده آن در هيچگونهتصويري
دارد ادامه